تاریخ مختصر ایلومیناتی با تمرکز بر آسیای شرقی

به قلم فریتزاسپرینگمایر

ایلومیناتی

فریتز اسپرینگمایر

قدرتهای حاکم, بابل, مصر, و سلسله های چینی نشانهایی از هوش غیر انسانی در خود دارند. در این فرهنگها موجوداتی خزنده-اژدها نما و انسانهایی پرنده نما به عنوان خدا تصویر شده اند. اسناد باستان شناسی آکندهاست  از نقل قول از آگاهان به اسرار درباره دریافت «کمک» از هوش غیر انسانی. خاندانهای صاحب قدرت در ازای این کمک برای قدرت گرفتن, با این موجودات شرور همکاری میکردند. بزرگترین تلاش خدا برای توقف برنامه های شرورانه آنها در برج بابل اتفاق افتاد. در همین نقطه بود که نظم جهانی عمداً به قبایل و مللی تقسیم شد که با هم در کشمکش بودند, تا به این ترتیب قدرت این موجودات شرور غیر بشری تضعیف شود. از آن زمان به بعد این موجودات غیر بشری و تبارهای بشری که برگزیده بودند با هم نقشه کشیده اند تا تنها اداره کننده زمین شوند. به همین دلیل است که سازمان ملل اتحاد مورد نظر خود را سرآغاز بازسازی برج بابل قلمداد میکند. به همین دلیل است که نخبگان سعی کرده اند خاندان های نخبه سراسر جهان را به هم متصل کنند. اسنادی که در اینباره و مخصوصاً درباره پیشینه نژادی نخبگان وجود دارد بسیار بیشتر از چیزی است که در دسترس عامه مردم قرار گرفته است. توجه کنید که ستایش شیطان, قربانی کردن انسان, سیستم بانکداری جهانی ذخیره کسری, و آمیختگی دین و سیاست همه در بابل باستان ایجاد شد. کارکرد بابل مدرن و امروزی نیز به همین شکل است.

سلیمان (۹۷۰ تا ۹۳۱ پیش از میلاد) فرزند نامشروع داوود و بثشبع زیبارو بود. خدا به او پیشنهاد داد هر آنچه را که میخواهد به او ببخشد. او درخواست خرد کرد و در پاسخ به این درخواست هوشمندانه, خدا به او ثروت بخشید و او را بزرگترین شاه تمام دوران کرد. به دلایلی حد واقعی ثروت و قدرت سلیمان از مردم مخفی شده است.

ایلومیناتی

سلیمان و ملکه سبا

در ادعای انجیل مبنی بر اینکه هیچ سطلنتی پیش یا پس از سلیمان به اندازه پادشاهی او جلال و جبروت نداشت اغراق نشده است. کشتی های او از معادن آمریکای شمالی مس می آوردند. او با آسیای شرقی نیز در تماس بود. حجم طلایی که از آفریقا و آسیا گرد آوری کرد باور نکردنی بود. زنان متعددی از تبارهای نخبگان گرفت و به کمک همسران مشرکش مانند دختر فرعون, از مقام برگزیده خدا به بزرگترین شیطان پرست دنیا نزول پیدا کرد و یاد گرفت چگونه شیاطین را کنترل کند… و این دانش را به نسلهای بعد منتقل کرد. به همین دلیل است که خدا امپراتوری او را پس از مرگش به سقوط کامل کشاند. بقایای بسیار اندکی از امپراتوری کوتاه مدت او به جای مانده است.

اما این ماجرا چگونه به شرق دور ارتباط پیدا میکند؟ تبارهای خونی نخبگان جاوه ای و چینی این اعتقاد سنتی را دارند که نوادگان سلیمان و یکی از همسرانش به نام بلقیس هستند که همراه پسری که از سلیمان داشت به جاوه نقل مکان کرد و خاندان سلطنتی سولو را پایه گذاری کرد. در مقالات پیشین نوشته ام که چگونه سایر شاخه های خاندان داوود در اروپا دوام آوردند و چگونه یکی از وظایف شوالیه های معبد محافظت از آنها بود. شوالیه های معبد پس از حفاری در اطراف قبه الصخره که محل اولین معبد سلیمان بود جایگاه خود را به عنوان بانکدارهای بین المللی اروپا تثبیت کردند. زمانی که پادشاه فرانسه به پشتبیانی پاپ در اثر حسادت به آنها حمله کرد تا ثروت شان را مصادره کند (و همین واقعه ریشه نحس محسوب شدن جمعه هایی شد که بر سیزدهم ماه منطبق میشوند), شوالیه های معبد به اسکاتلند, سوئیس و پرتغال گریختند. در اسکاتلند به ایجاد فراماسونری پرداختند. معبد سلیمان موجودیتی محوری و اساسی در فراماسونری دارد. هدف فراماسونها برپایی معبد سلیمان در اروشلیم است. شوالیه های معبد در پرتغال اکتشاف آفریقا, آمریکا و آسیا را عملی کردند. در سوئیس به قدرت بخشیدن به بانکداری بین المللی پرداختند. ادعا شده که شوالیه های معبد پیوندهای خود با شعبه جاوه, که در اندونزی امروز واقع شده را مجدداً در سال ۱۰۶۴ میلادی برقرار کردند. آیا چنین چیزی ممکن است؟ مطالعه دقیق نشان میدهد که تعامل بین اروپا و آسیای شرقی در آن زمان موجود اما محدود بود. برای مثال مقبره کاترینا ویلیونی که از اعضای خاندان تجارت پیشه ونیزی ها بود و در سال ۱۳۴۲ درگذشت در یانگژو در چین قرار دارد.

 تبار سولو بعداً تبدیل شد به خاندان ماجاپاهیت که امپراتوری وسیع آسیایی بین سالهای ۱۳۴۳ تا ۱۸۴۶ را در دست داشت. سولوها با خاندان اژدها در چین ازدواج های خانوادگی به راه انداختند. پس از تصرف جاوه توسط اسلام, خانواده های سلطنتی که نوادگان سلیمان بودند به بالی پناه بردند و تا سال ۱۹۰۸ نیز حکومت بالی را در دست داشتند. جابجایی آنها به بالی تا سال ۱۵۰۰ تکمیل شد. شوالیه های معبد ساکن در پرتغال تا زمانی که نخبگان بلژیکی و هلندی که پشت پرده کمپانی هلندی هند شرقی بودند قدرت را در جاوه و اندونزی در دست گرفتند, حاکم آن منطقه بودند. این منطقه منابع غنی طلا و ادویه داشت. در همین منطقه بود که جاکارتا و سنگاپور به عنوان مراکز اقتصادی ایجاد شدند. در همین حال در اروپا خاندان باستانی نمرود از خزریا به فرانکفورت آلمان نقل مکان کرده و با نام راتچایلد ظهور کردند. راتچایلدها کنترل بانک انگلستان را در دست گرفتند و از همان نقطه آغاز به ایجاد بانکهای مرکزی سایر نقاط کردند. در سال ۱۸۵۷ در سراسر آسیای شرقی موافقت شد که ایجاد بانکهای آسیایی زیر نفوذ بانک انگلستان که متعلق به راتچایلدها بود انجام شود. اقتصاد کمونیستی چین (پس از مائو) ارتقا پیدا کرد و ساختار آن به نحوی تغییر داده شد که تولید کننده کالای مصرفی جهان غرب شود. ترقی چین به عنوان یک قدرت اقتصادی برنامه ایلومیناتی بوده است.

نخبگان اروپایی با نخبگان چینی ازدواج کردند و حاصل این اختلاط کسانی شد مانند لی کا-چینگ در هنگ کنگ که واسطه ارتباط بین دو فرهنگ بود. همچنین هنگامی که تمامی خانواده های سلطنتی دنیا که گزارش شده تعدادشان به ۱۲۸ میرسد, شناسایی شدند, این ازدواجهای بین فرهنگی در سطحی جهانی رخ داد. آنها به این طریق قصد داشتند بهترین از بهترین نژادها را ایجاد کنند. و با این فلسفه قاعدتاً باید حکومت بر تمامی ما در تقدیرشان بوده باشد. ساسون ها که یکی از خانواده های راتچایلد بودند در هند, هنگ کنگ, چین و عراق در جهت منافع راتچایلدهای اروپا فعالیت میکردند. این تجارت با شرق ثروت هنگفتی نیز برای خاندان ایلومیناتی کبود خون (سلطنتی-مرجم) نیو انگلندی به همراه داشت.

خاندان سانگ* (که به اشکال دیگری نیز تلفظ میشود) در سالهای ۹۶۰ تا ۱۲۷۹ میلادی در چین حضور داشت. چارلی سونگ* از این خاندان یکی از بازیگران مهم تاریخ جهان شد. دختر او می-لینگ که به نام مادام چیانگ کای-شِک* مشهور است سالها نماینده خاندان اژدها در سراسر دنیا بود. چارلی سونگ سه سال در اندونزی به کاراموزی پرداخت, تحصیلات خود را در ایالات متحده به پایان برد و تحت حمایت مالی جولین شیکسپیر کار* بود. تبار کار نیز یکی از تبارهای ایلومیناتی است. کار یک طرفدار برتری نژاد سفید و سادیستی بود که به عنوان «خیّر و نیکوکار» شناخته میشد. او بنیانگذار دانشگاه دوک* بود. دوک ها نیز یکی دیگر از تبارهای ایلومیناتی هستند. کار پشتیبان چارلی سونگ در ایجاد انقلاب چین بود. سه دختر چارلی سونگ با سه مرد چینی که صاحب بیشترین قدرت در میان همتایان شان بودند ازدواج کردند: اچ.اچ. کونگ* (ثروتمندترین مرد زمان خود در چین که پسرش, لوئیس سی. کونگ حامی مالی بزرگ کارزار تبلیغاتی نیکسون بود و یک انبار زیرزمینی بزرگ در مونتگومری تگزاس بنا کرد), سون-یات-سِن (که رهبر انقلاب چین بود), و چیانگ کای-شِک (که پس از انقلاب رهبر چین شد). سون-یات-سن و چیانگ کای-شک هر دو عضو چندین انجمن سرّی, ازجمله تریادها* و فراماسونری بودند. گزارش شده که چیانگ کای-شک عضو لوژ ماسونی پاگودا است که توسط لوز بزرگ ماسونی (گراند لوژ) تامین مالی میشود.

ایلومیناتی

خاندان اژدها ثروت خود را از چین ماقبل کمونیستی به دست آوردند و این ثروت به اندونزی منتقل شد. درست به همان شکلی که ثروت فراوانی را پیش از قدرت گرفتن کمونیسم از چین به هنگ کنگ منتقل کرده بودند. اندونزی, سنگاپور و چین همواره به هم نزدیک بوده اند. یکی از تبارهای مورد احترام شرق آسیا با نام پاکو بوئنو اکس* شناخته میشود. تبار اژدها و پاکو بوئنو اکس در آن منطقه مورد احترام فراوان بودند. این دو خاندان خود را ایلومیناتی می شمارند. به نظر خودشان موافقت نامه ای با خانواده های ایلومیناتی اروپایی داشته اند درباره تغییر ساختار جهان و تقسیم درست پول بین خانواده های نخبه.

نقشه ای که دقیق طراحی شد اما آنچنان که نخبگان آسیای شرقی تجسم کرده بودند اجرایی نشد. این خانواده های آسیایی فریب نیرنگ نخبگان اروپایی را خوردند اما قدرت آن را نداشتند که در را بر پاشنه دیگری بچرخانند. و این دلیل برخی درگیری های داخلی بین این خانواده ها است که گاهی اخبارش را میشنویم. همچنین اخباری می شنویم درباره تبارهای نخبه آسیای شرقی که با تریادها و جرائم سازمان یافته و همچنین داد و ستدهای مالی سطح بالا مرتبط هستند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *