قبیله ی آنجیکانی یکی از قبایل ۱۲ گانه ی سرخ پوستی مقیم در کانادا و آلاسکا بودند، محل اصلی زندگی این قبیله در کنار دریاچه ای با همین نام بود، مردمان این قبیله به دلیل شکار جانورانی مانند سمور آبی و گوزن و گراز معروف بودند و خصوصا که یکی از بهترین خَز ها موجود در کانادا را تولید میکردند.
پیشنهاد میگردد مطلب : راز سر به مهر قبیله گمشده انجیگونی را نیز مطالعه نمایید .
اولین بار در سال ۱۹۳۰ فردی که خود شکارچی بود گزارش ناپدید شدن عجیب این قبیله را منتشر کرد، این شخص که جو لابل نام داشت سفید پوستی بود که دوستی دیرینه ای با مردمان این قبیله داشت.
او که مانند همیشه برای خریدن خز به نزدیکی دریاچه رفته بود متوجه حادثه ای بسیار عجیب و ترسناک شد، دهکده کاملا خالی شده بود، حتی یک سگ و یا بز نیز نمانده بود.
جمعیت کلی این دهکده با تمام افراد آن نزدیک به ۲۵۰۰ نفر تخمین زده شد، تمام اسلحه ها درون خانه ها رها شده بود و حتی بسیاری بدون لباس محل را ترک کرده بودند! نکته ی بسیار عجیب دیگر این بود که در تعدادی از کلبه ها غذا روی میز قرار داشت به شکلی که کسانی قصد خوردن غذا را داشته اند اما عاملی باعث شده بود با عجله محل را ترک کنند.
جو لابل بلافاصله این حادثه را به پلیس محلی اطلاع داد و آنها نیز این مسئله را به پلیس ایالتی گزارش کردند، با ورود پلیس به محل نکات ترسناک دیگری آشکار شد، ۲ سگ که در فاصله ی ۱۰۰ متری از دهکده بسته شده بودند از گرسنگی مرده بودند و برف بسیاری روی آنها نشسته بود.
هیچ گونه ردپا و اثری که حاکی از درگیری باشد وجود نداشت و جمعیتی ۲۵۰۰ نفری بدون هرگونه نشانی ناپدید شده بودند.
پیشنهاد میگردد مطلب : ﮔﻤﺸﺪﮔﺎﻥ روستای ﺁﻧﺠﯿﮑﻮﻧﯽ را نیز مطالعه نمایید
نژاد اصلی این قبیله به روآنوکی بازمیگشت که براساس افسانه های خودشان خدایانی از آسمانها برای بردن آنها خواهند آمد، همین مسئله باعث پلیس شک کند که شاید افراد این قبیله به اعماق جنگل رفته اند و به همین دلیل گروهی بزرگ برای یافتن ردپا و سرنخ بیش از یک هفته تمام نقاط مهم را گشتند اما در نهایت هیچ چیز خاصی یافت نشد.
پرونده ی عجیب این قبیله در نهایت با وقوع جنگ جهانی دوم به طور کامل از یادها رفت و هرگز نیز پیگیری نشد، اما بسیاری از افراد علاقه مند خودشان سعی در حل این معما کردند یکی از این افراد شخصی به نام فرانک ادوارد بود که در کتابی نیز به این موضوع پرداخته است.
بر اساس شواهدی که فرانک ادوارد جمع آوری کرده احتمال وقوع یک عامل طبیعی مانند بیماری و یا حمله ی حیوانات بسیار کم است چراکه این قوم هزاران سال است بدون مشکل یا این مسائل کنار آمده اند، درنهایت او یک عامل غیرطبیعی را در این حادثه دخیل میداند.
در گزارش پلیس اما جملات جالبی وجود داشت که ادوارد در کتاب خود آنها را نقل کرده است یکی از جالب ترین این جملات این است که دهکده به گونه ای خالی از سکنه و مسکوت شده است که به نظر میرسد سال هاست کسی اینجا زندگی نکرده است.
تا به امروز دیگر هیچ شخصی از این قبیله دیده نشده است.
بله تو این جهان حوادث های پارانرمال زیاد وجود داره
پرایدم داره میرسه به صد ملیون کار فرازمینیاس
من که چیزی از داستانهی شما نفهمیدم?
خخخ اینهمه داستان بافتی که بگی گذر از زمان وجود ندارد؟؟؟؟؟ بابا بحث چیز دیگه س کجایی؟؟
اینجا .از قول مردمان قبیله گفته شده که اجدادشان از اسمان هستند وروزی برای بردنشان خواهند امد. روابط انسانها با فرازمینبها یک رابطه چند هزارساله است و علی رغم تکذیب این رابطه از جانب دولتها و دانشمندان مواجب بگیر ناسا ، هر از گاهی دم خروس بیرون میزنه.. میتونید به سخنرانی دیمیتری مدودوف در خصوص فرازمینیها توجه کنید . سرچ کنید میاد.
این ادمها دزدیده نشده اند چون بلاخره یکی خود را قایم میکرد و یا امکان درگیری با رباینده گان بوجود می امد اینها با جنگ از بین نرفته اند چون کشته ای وجود ندارد اینها به خاطر ترس توسط هیچ چیزی فرار نکرده اند چون بدون ابزار رفته اند و اینها اثلا کوچ نکرده اند چون باز ابزار و وسایل گرانمندشان را نبرده اند و اما حتی با هیچ موجودی درگیر نشده اند چون اثر ان نوع جنگ وجود ندارد ،، اینها را باترفند و یا حیله و یا با زور ادمهای فضایی با خود نبرده است ون باز هم اثارش می ماند //// اینها در یک ان توسط یک تله پاتی خیلی خیلی قوی از طرف یک موجود برتر احاطه شده اند و خود خواسته و با عجله وارد زمان شده اند اما خیلی تعجب اور است اگر به اینده سغر کرده اند چگونه امکان دارد همه در یک ان چنان مشتاقانه عجله کرده اند که در اینده قبلا نبوده اند و اگر به گذشته برگشتند که انوقط تمام مبادلات زمان بهم میخوزد بس ما نتیجه میگیریم گذر دز زمان وجود ندارد بلکه ساعت و زمان ساخته دست بشر است ( اگر به گذشته برگردیم و یا به اینده سفر کنیم در زمان یکیست)
سلام. نظرمو من بگم نتیجه گیری پای شما. به نظر من آمریکا و برخی کشورهای پیشرفته اروپایی مانند آلمان روی انسان های با تغیر ژن و جهش یافته کار می کنن.بیشتر شبیه تصوری که ما از آدم فضایی ها داریم.بشقاب پرنده موجودات فضایی و چنین بحث هایی فقط ساخته آمریکا و بعضی کشور های پیشرفتس.این کشورها تحقیقات فوق سری زیادی روی انسان دارن و تلاش می کنن تا ابر انسان ها رو بسازن.تصاویر زیادی از بشقاب پرنده از زمان آلمان نازی در اینترنت وجود داره اگر اون تصاویر واقعیت داشته باشه پس حتما الان کشورهایی مانند آمریکا به تکنولوژی رسیده که بشقاب پرنده ای بسازه که تو چند ثانیه چندین کیلومتر رو در آسمان طی بکنه و بودن هیچ منبع سوختی در آسمان معلق بمونه.شما آهن ربا رو در نظر بگیرین وختی به یک آهن نزدیک میشه در کسری از ثانیه خودشو به اون می چسبونه حالا اینا در مقیاس بزرگتر و با تکنولوژی پیشرفته تر در نظر بگیرین.به نظر من بشقاب پرنده ای که از دنیای دیگه ای بیاد به زمین وجود نداره.بشقاب پرنده هست ولی ساخته دست بشره و با پیشرفته ترین تکنولوژِی و اون اسکیموها هم که گفته میشه نا پدید شدن به نظر من احتمالا توسط سرویس های فوق سری کشور هایی مانند آمریکا ربوده شدن تا تحقیقات شونو تکمیل کنن…البته خیلی خلاصه کردم فقط لطفا همه بخونن و نظر بدین ممنون……….
احتمالا هم در جنگ جهانی سوم که اتفاق میوفته امریکا برای اینکه به کشور های جهن سوم حمله کنه از روش حمله فضایی استفاده میکنه یعنی امریکا به بهونه مقابله با تحاجم بیگانه یه جنگ تمام عیار ب راه میندازه
اینا ترسناک نیستند.
تو ترکیه روستایی وجود داشته که همه حیوانات روستا یکجا میمیرن،بچه هایی که به دنیا میاد، چهار چشمی ،جهار دست. با هم.اونا هم همگی از روستا فرار میکنن.
قضیه شم این بوده کهتو منطقه ی این روستا گنج وجود داشته که بوسیله یک جن اونا رو پیدا میکنن بعد نقشه میکشن که جن رو بکشن(البته جن در ظاهر انسان بوده)فکر میکنن کشتن ولی جن نمرده بوده وتک تک از همه انتقام میگیره.حتی از انگلستان کارشناس میارن روستا،همه کارشناس ها یک جا ناپدید میشن.
اسم روستاkibledereبوده که حالا عوضش کردن.و یه فیلمی هم ازش ساختن به نام dabbe۴
میتونین روزنامه های اون زمان رو هم بخونین.که واقعیت دار.
والا چه بگویم آز کجا اول این خبر صحت داشته باشد صرف نقل خبر و چندتا عکس اسکمیو دلیلی وجود داشتن جایی نیست از سوی دیگر این چنین حوادث زیاد است که تاکنون دلیلی برای آنهات پیدا نشده است ممکن است درآینده دلیلی پیدا شود . نمونه ان در کرمان وجود خانه هایی که گفته می شود برای آدم کوتوله ها بوده( به جهت کوچکی ابعاد انها ) که انها نیز در سالیان خیلی دور کوچ کرده و هیچگونه اطلاعی از این مردمان نیست . انها نیز تمام وسایل خودرا درخانه بر جا گذاشته اند.لذا برخی حوادث دراین دنیا دارای توجیه عقلانی نیست
با سلام
دوست عزیز داستان به طور کامل واقعی و ثبت شده است پس در واقعیت ماجرا شک نکنید. شاید بخش هایی از داستان در بعد رخداد تغیر کرده باشد.
ن واقعا اتفاق افتاده اون روز هم در موردشون تو تلویزیون ملی گفته شد که یکباره ناپدید شدن
این قضیه کاملا رضایت ان قبیله را میرساند مثل این میماند که ما در خواب جایی باشیم که اصلا دوس نداریم که بیدار شویم و این اتفاق برای اکثر ادمیزاد ها افتاده است که دلمان میخواهد خوابمان دو روز و یا بینهایت ادامه داشته باشد و امپراتور والاقدر به هر کسی همچین لذتی را نمیدهد انها رفتن به دنیای لذت ها و سرمایه دار ها ( از نظر معنوی ) چون اینها زجر زیادی کشیده اند و از چهر ها مشخصه و از همه مهمتر که غذای خود را نخورده اند و هرگز هم نخواهند خورد و نخواهند امد به این دنیای جنگ و خون * داستان جالبی بود رب اگه بخواد بده زنبیل میکنه میده بهت و رب اگه نخواد بده ……… رب راب رابین هود