قرآن و حیات در آسمانها و کهکشانها

آسمان یکی از شورانگیزترین موضوعات فکری بشر بوده است و این فکر که آیا در آسمان موجودات ‏زنده یا عاقل دیگری وجود دارد یا ندارد یکی از دغدغه‌های بشر است . برخی آیات قرآن به وجود موجوداتی ‏زنده در آسمان اشاره دارد. مفسران و صاحب‌نظران در این مورد به این آیات استدلال کرده‌اند: ‏

web_print
‏« و من آیاته خلق السموات و الارض و ما بث فیها من دابه و هو علی جمعهم اذا یشاء قدیر»‏‎[۱]‎
‏« و از نشانه‌های [قدرت] اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از [انواع] جنبنده در میان آن دو ‏پراکنده است و او هر گاه بخواهد برگرد آوردن آنان تواناست.»‏
‏« یسئله من فی السموات و الارض کل یوم هو فی شأن»‏‎[۲]‎
‏« هر که در آسمان‌ها و زمین است از او درخواست می‌کند؛ هر زمان، او در کاری است.» ‏

و نیز آیاتی دیگر که تعبیر « من فی السموات» : رعد/ ۱۵ ـ اسراء /۵۵ ـ مریم / ۹۳ ـ انبیاء / ۱۹٫ ‏

‏« ولله یسجد ما فی السموات و ما فی الارض من دابه و الملائکه‌ و هم لایستکبرون»‏‎[۳]‎
‏« و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین از جنبندگان و فرشتگان است، برای خدا سجده می‌کنند و تکبر ‏نمی‌ورزند» ‏
‏« تسبح له السموات السبع و الارض و من فیهن»‏‎[۴]‎
‏« آسمانهای هفتگانه و زمین و هر کس که در آنهاست او را تسبیح می‌گویند.» ‏
‏« الله الذی خلق سبع سموات و من الارض مثلهن …»‏‎[۵]‎
‏« خدا همان کسی است که هفت آسمان و همانند آنها ( هفت ) زمین آفرید.» ‏

‏« قال ربی یعلم القول فی السماء و الارض » ‏‎

۶]« [پیامبر ] گفت: پروردگارم [هر] گفتار[ی] را در آسمان و زمین می‌داند» ‏
‏« انا زینا السماء‌الدنیا بزینه‌الکواکب و حفظاً من کل شیطان مارد لایسمعون الی الملا الاعلی و یقذفون ‏من کل جانب » ‏‎[۷]‎
‏« ما آسمان دنیا را به آرایش ستارگان درخشنده بیاراستیم و آن را از هر شیطنت کار تجاوزگری ‏محفوظ داشتیم به طوری که نمی‌توانند به سوی مردم بالاتر گوش فرا دارند و اگر بخواهند تجاوز نمایند از هر ‏طرف تیرباران می‌شوند.»‏‎[۸]‎ونیز آیاتی که تعبیر « مشارق و مغارب» دارد (معارج/۴۰ ـ صافات /۵ ـ اعراف /۱۳۷). و نیز کلمه« ‏العالمین» (جهان‌ها) که هفتاد و سه بار در قرآن تکرار شده است. ‏

تاریخچه: ‏

انسانها بر اساس هیئت بطلمیوسی قرن‌ها فکر می‌کردند که ستارگان میخ‌های کوبیده بر سقف ‏آسمان هستند‎[۹]‎‏ ولی پس از پیدایش هیئت جدید کپرنیکی و کشفیات تازه در پهنه آسمان به فکر وجود ‏موجودات عاقل و متفکر در کرات دیگر افتادند و در این مورد به تفکر و جستجو پرداختند و قسمتی از تلاش ‏بشر برای صعود به آسمانها در پی همین جستجوگری بوده است. ‏
ایزاک آسیموف در کتاب اکتشافات قرن بیستم می‌نویسد: ‏
‏« بخاطر نتایج و داده‌های صحیح سفر فضایی، باید به ستارگان دست یابیم، ما باید سیاراتی نظیر ‏زمین را که دور آنها می‌چرخند و بر روی خود دوست و دشمن. ابر مردها و هیولاها را حمل می‌کنند، پیدا ‏کنیم.»‏‎   [۱۰]‎

هنگامی که اولین انسان یعنی « آرمسترانگ » در ژولای سال ۱۹۶۹ میلادی پا به سطح ماه گذاشت ‏این عطش شدیدتر شد. در این مورد مطالعات گسترده دانشمندان حاکی از آن است که : تنها در کهکشان ‏ما (راه شیری)۶۰۰ کره مسکونی وجود دارد و در این ستارگان تمدنی شبیه تمدن زمین دیده می‌شود. و بر ‏طبق حسابی در عالم هستی ۶۰۰ میلیون کره مسکونی وجود دارد.‏‎[۱۱]‎‏ و در تحقیق که با همکاری یکی از ‏دانشمندان فضایی شوروی و آمریکا تحت عنوان « ما تنها نیستیم» منتشر شد، اعلام گردید که : در ‏کهکشان ما دست کم ۱۰۰۰ میلیون کره قابل زندگی موجود است.‏‎[۱۲]‎

جمعی از دانشمندان اخترشناس که « هرثل » از جمله آنهاست معتقدند که مجموع ستارگان ثابت و ‏سیار مسکون می‌باشند و تجلیات اسرارآمیز حیات هرگز منحصر به زمین نیست. منتهی شرایط حیات بر ‏حسب انواع جاندارانی که در هر یک از کرات آسانی زندگی می‌کنند متفاوت است.‏‎[۱۳]‎

عبدالرزاق نوفل نیز گزارشات متعددی از دانشمندان نقل می‌کند که حاکی از وجود حیات و موجودات ‏زنده در کرات دیگر است.‏‎[۱۴]‎‏ و سپس از قول برخی دانشمندان نقل می‌کند که : تاکنون وجود موجودات ‏زنده عاقل در غیر زمین اثبات نشده است ولی با تفکر و شواهد علمی می‌توان گفت که در کرات دیگر حیات ‏وجود دارد پس معقول نیست که بگوییم ما تنها ساکنان این جهان بزرگ هستیم.‏‎[۱۵]‎

عبدالغنی الخطیب طی یک بحث مفصل، موضوع وجود زندگی در کرات دیگر را از سه جهت (عقلی ـ ‏علمی ـ قرآنی) مورد بررسی قرار داده است. ‏

از جهت عقلی استدلال می‌کند که : اگر در فضای کرات به وسعت آسمانها، آفریده‌ای نباشد بر ‏حکمت خدا شایسته نیست که آنها را خالی بگذارد… عقل تیزبین این امر را بعید می‌داند و معتقد است که ‏در فضای هستی آفریدگان دیگر هستند که مانند موجودات زمینی زندگی می‌کنند.‏‎[۱۶]‎‏ و از نظر علمی ‏استدلال می‌کند که : سراسر جهان هستی از حیث ترکیب و ساختمان و نظم شبیه به هم هستند واین ‏نشان می‌دهد که ایجاد کننده آنها یکی است و ماده آنها همانند است و موجودات آنها همانند موجودات ‏زمین‌اند… اگر دانشمندان نتوانسته‌اند این موجودات زنده را ببینند و به آن یقین حاصل کنند به این معنا ‏نیست که منکر وجود هستی در ستارگان باشند ممکن است دانشمدان دیگر بتوانند با وسایل خود این ‏مجهول را کشف کنند و به وجود زندگی در کرات دیگر یقین آورند.‏‎[۱۷]‎

اسرار علمی: ‏

در اینجا آیات را به صورت جداگانه می‌آوریم نظرات مفسران و صاحب‌نظران را در مورد آنها مرور ‏می‌کنیم: ‏
الف : ‏
‏« و من آیاته خلق السموات و الارض و ما بث فیهما من دابه‌» ‏‎[۱۸]‎
‏« و از آیات او آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از جنبندگان در آنها خلق کرده است و منتشر نموده ‏است» ‏
علامه طباطبائی(ره) در ذیل آیه فوق می‌فرماید: ‏
‏« ظاهر آیه این است که در آسمانها خلقی از جنبندگان (دواب) مثل روی زمین وجود دارد و اگر کسی ‏بگوید که منظور از جنبندگان آسمان ملائکه هستند مردود است چرا که کلمه «دواب» بر ملائکه اطلاق ‏نشده است.»‏‎[۱۹]‎
و صاحب تفسیر نمونه می‌نویسد: ‏
‏« کلمه « دابه » شامل موجودات ذره‌بینی تا حیوانات غول پیکر می‌شود… و این آیه دلالت بر وجود ‏انواع موجودات زنده در آسمان‌ها دارد اگر چه هنوز دانشمندان به صورت قاطعی در این زمینه قضاوت ‏نمی‌کنند و سربسته می‌گویند در میان کواکب آسمان به احتمال قوی ستارگان (سیاره‌های ) زیادی هستند ‏که دارای موجودات زنده‌اند ولی قرآن با صراحت این حقیقت را بیان می‌دارد که در پهنه آسمان نیز جنبندگان ‏زنده، فراوان وجود دارد.» ‏‎[۲۰]‎
در حدیثی از حضرت علی(ع)‌آمده است: ‏
‏« هذه النجوم التی فی السماء مدائن مثل المدائن التی فی الارض مربوطه کل مدینه الی عمود من ‏نور.»‏‎[۲۱]‎
‏« این ستارگانی که در آسمان است شهرهایی همچون شهرهای زمین هستند، هر شهری با شهر ‏دیگر (هر ستاره‌ای با ستاره دیگر) با ستونی از نور مربوط است»‏
عبدالرزاق نوفل پس از ذکر یک مقدمه طولانی و نقل و قول‌های مختل فاز دانشمندان در مورد وجود ‏حیات در سیارات دیگر می‌نویسد: ‏
قرآن کریم ده‌ها قرن قبل خبر از وجود حیات و جنبندگان در آسمان‌ها می‌دهد همانگونه که در زمین ‏هستند و سپس به آیاتی از جمله، آیه ۲۹ سوره شوری استشهاد می‌کند و از آن نتیجه می‌گیرد که خداوند ‏می‌تواند اهل آسمان‌ها و زمین را در یک جا جمع کند.‏‎[۲۲]‎
عبدالغنی الخطیب نیز با استدلال به آیه فوق در مورد وجود موجودات در کرات دیگر به نقل قول از ‏دیگران می‌پردازد و می‌نویسد‎[۲۳]‎‏:‏

زمخشری در تفسیر خود می‌گوید: ‏

بعید نیست در آسمان‌ها حیواناتی که بر روی زمین راه می‌روند آفریده شده باشد.‏‎[۲۴]‎
و ابوالسعود در تفسیر خود می‌گوید: یا در آسمان حیوانی آفریده شده باشد که در آنجا مانند انسان ‏در زمین راه برود. ‏
فخر رازی هم بعید نمی‌داند که : خدا در آسمانها انواعی از حیوانات را آفریده باشد که مانند مردمان ‏روی زمین (در آسمان‌ها ) راه بروند.‏‎[۲۵]‎
آیه الله حسین نوری با ذکر این نکته که اخیرا برخی از دانشمندان فضایی شوروی اعلام کردند که در ‏کهکشان ما دست کم ۱۰۰۰ میلیون کره قابل زندگی وجود دارد، می‌نویسد: ‏
‏« جالب اینکه از این موضوع مهم در حدود چهارده قرن قبل قرآن مجید با صراحت خبر می‌دهد» ‏
و سپس به آیه فوق (شوری/۲۹) استدلال کرده و دو نکته از آن برداشت می‌کند: ‏
‏۱ـ در آسمان‌ها نیز مانند زمین موجودات زنده وجود دارد. ‏

‏۲ـ هر موقع که مشیت خدا اقتضا کند سکنه کرات آسمانی و زمین با یک دیگر ملاقات خواهند کرد.

[۲۶]و نیز در مقدمه کتاب اعجاز قرآن که منسوب به علامه طباطبائی (ره) است، به همین آیه (شوری/۲۹) ‏در مورد وجود موجودات زنده در جهان بالا استدلال شده است.‏‎[۲۷]‎‏ ‏
یکی از نویسندگان نیز با ذکر آیات فوق (شوری /۲۹ ـ نحل /۵۳ ـ نور /۴۵) در مورد وجود جانوران در ‏آسمان و حتی وجود گیاهان و خانه‌سازی (بروج/۲) استدلال کرده است. ‏‎[۲۸]‎
‏ ‏
بررسی : ‏
در مورد انطباق ایه فوق ( شوری / ۲۹) با وجود حیات و موجودات زنده در کرات دیگر تذکر چند نکته ‏لازم است: ‏
‏۱ـ واژه «سماء» و «سموات» در قرآن به چند معنا به کار می‌رود: جهت بالاـ کرات آسمانی ـ جو زمین و ‏‏….‏‎[۲۹]‎
تفسیر آیه فوق به وجود موجودات زنده در کرات دیگر وقتی صحیح است که ثابت کنیم کلمه « سموات ‏‏» در آیه مورد بحث به معنای کرات آسمانی می‌آید. ‏
در حالی که ممکن است کسی احتمال دهد که « سموات » در آیه فوق طبقات جو اطراف زمین است ‏و مرد از دابه موجودات ریز ذره‌بینی (مثل ویروسها و …) و درشت (مثل پرندگان) است که در فضای اطراف ‏ما پراکنده‌اند. اما با این حال می‌توان گفت که ممکن است مراد از آیه هر دو تفسیر ( کرات آسمانی و ‏طبقات جو زمین ) باشد. ‏
‏۲ـ با توجه به اینکه هنوز وجود موجودات زنده در کرات دیگر از لحاظ علمی اثبات نشده و به صورت یک ‏احتمال قوی از آن یاد می‌شود لذا نمی‌توان به صورت قطعی، تفسیر اول (وجود موجودات زنده در کرات دیگر ‏‏) را به قرآن نسبت داد و این تفسیر احتمالی هم اعجاز علمی قرآن را اثبات نمی‌کند. ‏
‏۳ـ اگر احتمال دوم(وجود موجودات ریز و درشت در جو اطراف زمین ) را بپذیریم آیه فوق در قسمت حیوانات ‏درشت (مثل پرندگان ) بیان یک واقعیت خارجی است که همه بتوانند در فضا پرواز کنند اما در قسمت ‏موجودات ریز ذره‌بینی با توجه به عدم اطلاع مردم عرب صدر اسلام از آنها می‌توان گفت که نوعی رازگویی ‏علمی است که علوم جدید بدان دست یافته است. ‏
ولی با توجه به احتمالی بودن تفسیر فوق و اینکه این مطلب از نوع یافتن مصداق جدید برای کلمه « ‏دابه » است نمی‌توان آن تفسیر و معنا را در شمار اعجاز علمی قرآن به حساب آورد. ‏
‏ ‏
ب ـ آیاتی که تعبیر « مشارق و مغارب » و « العالمین» دارد: ‏
برخی از صاحب‌نظران از تعبیر « مشارق ومغارب» (معارج / ۴۰ – صافات /۵) در قرآن و نیز از کلمه « ‏العالمین» (جهانها) که هفتاد و سه مرتبه در قرآن آمده است، خواسته‌اند استفاده کنند که : ‏
‏« قرآن مجید با صراحت اعلام می‌کند که خدا پروردگار چندین جهان است. و اینکه خورشیدهای فراوان ‏دیگری وجود دارد که آنها هم نورافشانی می‌کنند و مشرق و مغرب دارند.»‏‎[۳۰]‎
ایشان می‌نویسند: ‏
‏« باری کلمات مشارق، مغارب و العالمین، به خوبی ما را روشن می‌گرداند که تعداد فراوانی خورشید ‏و جهان وجود دارد که همانطوری که ما تحت پرورش و ربوبیت خداود قرار داریم آنها نیز مشمول عنایت و ‏ربوبیت خدا هستند اما هنوز بشر نتوانسته است حقایق آن عوالم را درک کند و به همنوعان خود عرضه کند ‏و با تمدن‌های دیگر مقایسه و ارزیابی نماید.»‏‎[۳۱]‎

بررسی: ‏
‏۱ـ کلمه « العالمین » جمع عالم و از ریشه « العلم» به معنی اثر و نشانه است و لذا به نشانه‌های راهها و ‏پرچمها سپاه نیز علم گویند. اما در مورد اینکه به جهان « عالم » گویند و در قرآن تعبیر « عالمین» آمده چند ‏احتمال وجود دارد. ‏
اول : اینکه عالم نام تمام انسانها و موجودات جهان باشد چرا که نشانه‌هایی است که دانسته ‏می‌شود و بوسیله آن خدا شناخته می‌شود (جهان‌ها).‏
دوم : مقصود عالم جن، عالم انسان، عالم آب و … باشد(جهانیان).‏
سوم: مقصود انسانهای عالم و فاضل باشد(جهانیان).‏‎[۳۲]‎
برخی از مفسران نیز در مورد کلمه « العالمین » می‌نویسند: « مجموعه‌ای از موجودات مختلف که ‏دارای صفات مشترک و یا زمان و مکان مشترک هستند مثلاً می‌گوییم عالم انسان و عالم حیوان و عالم گیاه ‏و یا می‌گوییم عالم شرق و عالم غرب و عالم امروز و عالم دیروز… و هنگامی که عالم جمع بسته می‌شود ‏اشاره به تمام مجموعه‌های این جهان است.»‏‎[۳۳]‎
صاحب تفسیر المنار، عالمین را تنها شامل انسانها می‌داند واین مطلب را از امام صادق(ع) نقل می ‏کند.‏‎[۳۴]‎
با توجه به مطالب فوق نمی‌توان به صورت قطعی ادعا کرد که مراد از « عالمین » همان « جهان‌ها» ‏باشد که هر جهان شامل خورشید، زمین و موجوداتی مثل انسان باشد چرا که این مطلب از کلمه « ‏عالیمن » در نمی‌آید ( هر چند که ممکن است در جای خود مطلب درستی باشد). بلی می توان یک مطلب ‏را به صورت یک احتمال در کلمه « عالمین » مطرح کرد. ‏
‏۲ـ در مورد تعبیر « مشارق و مغارب» هم با توجه به گردش زمین به دور خورشید و این که از نظر علمی هر ‏لحظه مشرق و مغرب جدیدی داریم، چند احتمال وجود دارد: ‏
الف ـ به تعداد روزها مشرق و مغرب داریم و روایتی از علی (ع) نیز این معنا را تأیید می‌کند. ‏
ب ـ به تعداد مکانها در زمین مشرق و مغرب داریم.‏‎[۳۵]‎
پس تعبیر مشارق و مغارب قرآن دلیلی بر وجود کرات مسکونی دیگر و موجودذات زنده در آنها نیست. ‏
‏ ‏
ج ـ آیاتی که تعبیر « من فی السموات » و « ما فی السموات » و امثال آنها دارد: ‏
یکی از صاحب‌نظران می‌نویسد: با وجود این می‌توانیم بگوییم عقل متفکر منحصر به این عالم هستی ‏نیست زیرا موجود شبیه انسان در بعضی از ستارگان (سیارات) دیگر نیز یافت می‌شود در حالی که تنها در ‏کهکشان ما بر حسب محاسبات ریاضی احتمالی، تعداد ستارگان از دو میلیون کمتر نیست و از نقطه نظر ‏دینی، بدون شک شبیه انسان در غیر زمین وجود دارد به این سخن خداوند متعال توجه بفرمایید: ‏
‏« قل ربی یعلم القول فی السماء و الارض و هو السمیع العلیم»‏‎[۳۶]‎
‏« (اما پیامبر) گفت: پروردگار من همه سخنان را چه در آسمان باشد و چه در زمین می‌داند او شنوا و ‏داناست.»‏
و نیز می‌فرماید: ‏
‏« یسئله من فی السموات و الارض کل یوم هو فی شان» ‏‎[۳۷]‎
‏« تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند از او تقاضا می‌کنند و او هر روز در شأن و کاری ‏است.»‏‎[۳۸]‎

از جمله کسانی که به این آیات درمورد وجود حیات و موجودات زنده در آسمان‌ها استدلال کرده است ‏عبدالرزاق نوفل است.‏‎[۳۹]‎

عبدالغنی الخطیب نیز به برخی از آیات فوق استدلال کرده است و سپس می‌نویسد: ‏
‏«پس کلمه (‌ما فی السموات و من فی الارض) به طور کلی و عمومی کلمه، به آفریده‌های دانایی ‏مخصوصا به فرشتگان اشاره می‌کند.»‏‎[۴۰]‎
تذکر: احتمال وجود انسانهایی شبیه ما، در کرات دیگر از نظر علمی قابل توجه است اما آنچه که ایشان به ‏طور قطعی از این آیات استفاده می‌کند صحیح به نظر نمی‌رسد و حداکثر می‌توان به صورت یک احتمال در ‏کنار احتمالات دیگر ذکر شود و آیاتی که مورد استشهاد قرار گرفته است بر مطلب ایشان دلالت صریح ندارد ‏بلکه ظهور در آن مطلب هم ندارد چرا که ممکن است مراد از « من» (کسانی ) و « قول» (سخن) اعم از ‏سخن انسان و غیر انسان باشد یعنی مراد سخن فرشتگان و اجنه و انسان‌ها و سؤال و درخواست آنها از ‏خدا باشد که انسان‌ها در زمین و بقیه در آسمان‌ها هستند. ‏‏

د: « لایسمعون الی الملا الاعلی » ‏‎[۴۱]‎
یکی از نویسندگان این آیه را اینگونه ترجمه کرده است: « به طوری که نمی‌توانند به سوی مردم بالاتر ‏گوش فرا دارند» ‏
سپس به این آیه در مورد «وجود موجودات زنده در کرات دیگر» استدلال کرده است و می‌نویسد: ‏
‏« با وجود اکتشافات علمی متعدد، در مورد وجود زندگی در کرات دیگر شکی باقی نمانده است. در ‏زمان نزول قرآن، دانش بشری تا حدی رسیده بود که زمین را مرکز عالم پنداشته و تمام ستارگان،‌ماه و ‏خورشید را دور زمین در حال گردش می‌پنداشتند. مردم آن زمان،‌ستارگان را میخ‌های نورانی آسمان ‏می‌پنداشتند: در زمان اگر گفته می‌شد در ستارگان دیگر زندگی وجود دارد گوینده را دیوانه می‌انگاشتند. در ‏چنین زمانی این آیات نازل شد و به انسان‌ها اعلام کرد که در ستارگان و کرات دیگر موجودات زنده، حتی ‏قوی‌تر و پیش‌رفته‌تر از انسان‌های زمین وجود دارد.»‏‎[۴۲]‎
تذکر: در مورد کلمه « الملأ الاعلی » در تفاسیر اینگونه آمده است: « ملأ اعلی به معنی فرشتگان ‏عالم بالاست زیرا « ملأ» در اصل به جماعت و گروهی گفته می‌شود که بر نظر واحدی اتفاق دارند و چشم ‏دیگران را با این هماهنگی و وحدت پر می‌کنند…‏
ولی هنگامی که توصیف به « اعلی » می‌شود اشاره به ملائکه کرام و فرشتگان والا مقال حق ‏است.»‏‎[۴۳]‎
ولی نویسنده سطور بالا معلوم نیست که در ترجمه آیات قرآن به چه منبع لغوی یا تفسیری استناد ‏کرده که « الملأ الاعلی» را به معنای « مردم بالاتر » آورده است. و لذا هر چند اصل سخن ایشان قابل ‏توجه است اما استناد ایشان به آیه فوق صحیح به نظر نمی‌رسد. ‏
‏ ‏
هـ ـ « الله الذی خلق سبع سموات و من الارض مثلهن»‏‎[۴۴]‎

‏« خدا همان کسی است که هفت آسمان و همانند آنها ( هفت ) زمین آفرید. »‏

دکتر موریس بوکای با استدلال به آیه فوق و آیاتی که کلمه « العالمین » دارند می‌نویسد: ‏
‏« بنابراین آسمانها متعددند و زمین‌ها نیز و این یکی از بزرگترین شگفتیهای خواننده جدید قرآن است ‏که در متنی از آن زمان اعلام این مطلب را بیابد که زمین‌هایی مانند زمین ما می‌توانند در جهان یافت شوند ‏که انسان‌ها هنوز در زمان ما نتوانسته‌اند وارسی کنند.»‏‎[۴۵]‎
و سپس با ذکر تعدد جهان‌ها و اینکه در کهکشان ما احتمالاً باید نیمی از صد میلیارد ستاره، مانند ‏خورشید، دارای منظومه سیاره‌ای باشند، می‌نویسد: ‏
‏« منظومه‌های سیاره‌ای، با وضوح تمام به وفور در جهان پراکنده‌اند منظومه شمسی و زمین یگانه ‏نیست… و در نتیجه زندگی همانند سیاراتی که به آن پناه می‌دهند در تمام جهان آنجاهایی که شرایط لازم ‏برای شکفتگی و بسط یافت شود پخش گردیده است.»‏‎[۴۶]‎
‏ ‏
بررسی : ‏
در مورد کلمه « مثلهن » ( زمین مثل آسمانها ) مفسران بسیار سخن گفته‌اند که آیا مراد شباهت در ‏تعداد یا شباهت در ترکیب و … است.‏‎[۴۷]‎
بر فرض که ثابت شود تعداد هفت زمین ( یا تعداد کثیری زمین ) در جهان وجود دارد این مطلب به ‏صورت قطعی ثابت نمی‌کند که در آنها هم موجودات عاقلی مثل انسان‌ها وجود داشته باشد و فقط احتمال ‏حیات در آنها تقویت می‌شود. ‏

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری: ‏
با توجه به آیات و تفاسیر و نکات علمی و بررسی که از هر آیه نمودیم می‌توانیم بگوییم که : ‏
اولاً در میان آیات مطرح شده فقط آیه اول (شوری/۲۹) و آیاتی که « العالمین» در آنها آمده است به ‏صورت احتمالی دلالت بر وجود موجودات زنده در کرات دیگر می‌کنند. ‏
اما با توجه به این که از طرفی احتمالات دیگر در همین آیات وجود دارد و از طرف دیگر وجود موجودات ‏زنده در کره‌ای غیر از زمین هنوز به اثبات نرسیده است پس نمی‌توان به صورت قطعی این تفسیر (وجود ‏موجودات زنده در کرات دیگر) را به آیات فوق نسبت داد. ‏
در نتیجه این آیات بر اساس یک تفسیر احتمالی نوعی رازگویی علمی از آینده است که هنوز مطلب ‏علمی آن توسط دانشمندان به اثبات نرسیده است پس نمی‌توان گفت که این ایات دلالت بر اعجاز علمی ‏قرآن دارد. مگر آنکه وجود موجودات زنده ( و بویژه عاقل) در کرات دیگر به صورت قطعی در حوزه علوم تجربی ‏ثابت شود. ‏

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *