قاره مو (لموریا)

قاره مو MU نام یک قاره فرضی است که گفته می شود در یکی از اقیانوس های زمین وجود داشته اما در طلوع تاریخ انسان ناپدید شده است . این نام توسط یک سیاح و نویسنده بنام Augustus Le Plongeon که کارش بازدید از تمدنهای قدیمی بود مطرح شد . او ادعا کرد که تمدنها یی چون مصرباستان و  Mesoamerica توسط پناهندگانی از مو که پیش از این در اقیانوس آرام قرار داشته بنیانگذاری شده .

 

قاره مو (لموریا)

این مفهوم توسط  (James Churchward 1851-1936) به جامعه علمی شناسانده شد  و مورد بسط بیشتری قرار گرفت اما او مدعی شد که مکان اولیه قاره مو در اقیانوس آرام بوده است . امروزه دانشمندان به اطلاعات بیشتری درمورد مو و وقوع یک فاجعه عظیم وقابل ملاحظه و نابودی آن در کوتاه مدت دسترسی دارند .

علاوه بر این مدارک وزین باستانشناسی و زبانشناسی و ژنتیک خلاف این ادعا را ثابت می کند که تمدن های باستانی و بطور کلی دنیاهای جدید و قدیم خاستگاه های مشترکی داشته باشند . بنابراین نظر ، موارد بسیاری ارائه شده است که نشان می دهد این موضوع کذب است . البته این گروه طرفداران خاص خود را دارند .

اگربخواهیم شفاف تر صجبت کنیم باید بگوییم امروزه برخی مو را یک مکان افسانه ای می دانند و نه بیشتر و این موضوعی است که توسط مذهبیون وروحانیون در کتابهایشان مطرح می شود .

ایده مو زمانی برای اولین بار توسط( Augustus Le Plongeon 1825-1908) پس از تحقیقات او در مورد قوم مایا در خرابه های  Yucatan مطرح شد . او پس از ترجمه نوشته ای قدیمی مایا در یوکاتان ادعا کرد که تمدن مایا بسیار قدیمی تر وبزرگتر از تمدن های یونان ومصر است .

Le Plongeon اسم مو را کشف کرد چون قبلا این اسم توسط Charles Etienne Brasseur de Bourbourgکه از متون قدیمی Troano والفبای لاندا استفاده کرد ه بود بد ترجمه شده بود .

Brasseur به این اعتقاد رسیده بود که مو یعنی قاره ای که بر اثر یک فاجعه به زیر آب فرورفته است . Le Plongeon تلاش می کرد تا بفهمد این قاره که گفته می شود در اقیانوس فرورفته است در کجای اقیانوس آرام فرورفته و موقعیتش کجاست .

اگر در جهت غربی سفر کنید در اقیانوس آرام به جایی خواهید رسید که تصور می شود زمانی یک زندگی غرور آمیز جریان داشته . در سرزمینی بنام مو . زمانی بود که هنوز این قاره با فرمانروای خشم غضب وآتش ملاقات نکرده بود و خانه ای امن محسوب می شد . هنوز مانده بود تا تبدیل به یک قربانی شود . این سرزمین توسط روحانی سولون توصیف شده است و غرق شدنش بوسیله آتشفشان ها وزمین لرزه ها بوسیله Plato در Timaeus گفته شده و شرح آنها دراینجا تکرار مکررات است .

Le Plongeon ادعا کرد که تمدن باستانی مصر توسط ملکه Moo از سرزمین نابود شده بنیانگذاری شد . پناهندگان دیگر به آمریکای مرکزی فرار کردند و تمدن مایا را بنیانگذاری کردند . در سال ۱۹۳۱ م James Churchward نمادی از مایا و تمدن مو را تصویر کرد او فاجعه ای را از آتشفشان و زلزله تصویر کرد که گفته می شد تمدن مو بدینوسیله زیر آب رفته .

قاره مو (لموریا)

نقشه Churchward’s نشان می دهد که نجات یافتگان فاجعه در دریا به سمت آمریکای جنوبی و آفریقا حرکت کرده اند . James Churchward سیاح انگلیسی آمریکایی ودوست Alice Le Plongeon بود James Churchward در کتاب قاره گمشده مو در سال ۱۹۳۱ م نوشت این سرزمین مادر ازجزیره های   Hawaiian به فیجی و وازجزیره Easter به Marianas کشیده شده است . Churchward از مجموعه روش شناسی خودش برای بررسی تمدنهای باستانی استفاده می کرد اما Le Plongeon نسبت به صحت این گونه روش ها یقین نداشت . یافته هایش از تمدن مو در پنج فصل پرحجم از سال ۱۹۲۶ تا سال ۱۹۳۱ منتشر شد .

فصل اول :  کتاب تمدن گمشده مو

در مقدمه اصلی Churchward با مطالعه اسناد و مدارک و متون باستانی گوناگون به این نتیجه رسیده بود که در ۶۰۰۰۰ سال پیش تمدنی بسیار پیشرفته وبزرگ در اقیانوس آرام قرار داشته که بر اثر یک زلزله فاجعه آمیز به زیر خروارها گل ولای و آب فرورفته است و بقولی حدود ۶۴ میلیون انسان کشته شده اند .

جزیره Hawaiian و جزیره های اقیانوس آرام در واقع باقی مانده کوههای قاره مو هستند که اکنون بیرون از آب قرار دارند . Churchward بابکار بردن دانش وسیع خود در هنر باستانی و تاریخ و اسطوره شناسی کوشید شکوه وعظمت و تقدیری را که در دنیای پیش از طوفان از آگاهی ما پنهان شده بود نشان دهد . Mu یا لموریا ، ۵۰۰۰ مایل ارتفاع و ۳۰۰۰ مایل پهنا داشت . باغ عدنی بودکه این بار در آسیا قرارنداشت اما اکنون در کف اقیانوس آرام نهفته بود .

داستان های عهد عتیق نخستین انسان را در اطراف نیل یا جلگه فرات معرفی می کند اما اکنون ما میدانیم که نخستین انسانها در قاره مو سرزمین مادری آدم آمده اند .

فصل دوم : فرزندان مو

داستان پیشگامان مو . شصت وسه میلیون نفر تا ۲۰۰۰۰۰ سال قبل از گم شدن مو برروی این قاره زندگی می کردند . فرزندان مو با نفوذترین مردم روی زمین شدند . مو یک حکومت باورنکردنی بسیار پیچیده داشت که از نظر فرهنگی شکوفا و دارای فن آوری بالای علمی بود .

بسیاری از مردم تمدن لموریان در خانه هایی زندگی می کردند دارای پوشش نورانی و شفاف . آنها خانه هایشان را خودشان می ساختند و غذا و پوشاکشان راهم خودشان تهیه می کردند . آنها ازفشار وبیماری رها بودند و ازنظر زندگی در صلح حداقل از ما صدها سال جلوتر بودند . آنها توانایی های فیزیکی و روانی خود را توسعه داده بودند آنها از telepathy و سفر ستاره ای ( سفر روح نیز گفته شده ) آگاه بودند و به وسایلی چون تلفن دسترسی داشته و برای مکاتبات خود از teleportation استفاده می کردند ودر حد امکان از مکاتبات غیر ضروری پرهیز می کردند .

آنهادردرجه اول کشاورزانی گیاهخواربودند که در محیط بیرونی خود یک ارگانیزم فرهنگی خاص را راعایت می کردند . آنها در هماهنگی خوبی با طبیعت و زمین کار میکردند .

فصل سوم : سمبول های راز آمیز تمدن مو

در این فصل راجع به خواستگاه نهانی ادیان قدیمی و جدید سخن گفته می شود . همه ادیان یک منشاء مشترک دارند در روح مقدس مو .   Lord’s Prayer منبع الهام در مکتوبات اسراری و مقدس مو هست . تاریخ دین مو طبق مدارک یافت شده بر می گردد به ۱۷۰۰۰۰ هزار سال قبل . این آموزشها توسط Osiris( مکتب اسراری مصر باستان )  به موسی و عیسی منتقل شده است . موسی پاسخ چهل ودو پرسش خود درباره دین Osiris را بصورت فشرده در ده فرمان دریافت کرد وعیسی کوشید این ده فرمان را بشکل امروزی در آورد . آخرین واژه هایی که مسیح درفلسطین زمانی که ا ورا به صلیب کشیدن بودند بیان کرد به زبان مویی بود .

فصل چهارم : نیروی کیهانی مو

تکامل بیولوژیکی اگر چه یک نیروی اتمی نیست اما می تواند یک اسطوره باشد . تمام بیماری ها مداوا خواهد شد اگر از اشعه های نورانی رنگی به تناسب استفاده شود . با وجود حرکت آرام وبی صدای زمین بدور خورشید آنها موفق شدند درایالتهای خود حرارت زمین و وضعیت فصلها را تثبیت بکنند .

فصل پنجم : کتاب دوم ازنیروهای کیهانی مو

Churchward درادامه تحقیقات خود درنتیجه بررسی مدارک قدیمی مو به نظرهای تجدید نظر طلبانه و تکان دهنده ای در مورد سن کره زمین ، طبیعت کوهها و جریانهای آتشفشانی ، دوره یخبندان و سیلاب می رسد .

مدارک امکان لموریا

بنای یاد بود سنگی وجود دارد در میانه اقیانوس که به ژاپن تعلق دارد درمنطقه  Yonaguniو سنگ نوشته رمزگونه دیگری وجود دارد در جزیره بزرگ هاوایی و جزیره Easter دربین خرسنگ ها و مکانهای مقدس . باورزیادی وجود دارد که جزیره Easterقسمتی از لموریا بوده است . مکانی در دورترین نقطه دنیا که در آن صدها مجسمه سنگی عظیم که بر روی آنها به یک زبان مشترک درباره یک فرهنگ پیشرفته نوشته شده است . افسانه های جزیره ایستر از موجودی تحت عنوان ‹Hiva› صحبت می کنند که با فرورفتن به زیر امواج باعث فرار مردم می شد . ساموایی ها ( جزیره ای در پلینزی ) مکانی را شبیه سازی کرده بودند با عنوان Bolutu که در آن درختان و گیاهان وگلهای مخصوصی را پرورش می دادند با میوه هایی بسیار مقوی . جالب اینجا بود که وقتی میوه های این درختان کنده می شد بلافاصله یک میوه دیگر  به همان اندازه ظاهر می شد . در Bolutu یک انسان می توانست بدون هیچگونه شکنندگی روی درختان و خانه ها و اشیاء فیزیکی حرکت کند . مائوریهای زلاند نو هنوز از جزیرهای حرف میزنند بنام ‹Hawaiki› که بسیار پهناور و کوهستانی بود واکنون به زیر آب رفته است . سنگهای یخی پرو ممکن است نقشه هایی از قاره مو را افشا کند .

ریگ ودا

در اسطوره ها و سنتهای هند اشاره فراوانی به این امر مشاهده می شود . بعنوان مثال ریگ ودا از سه قاره صحبت میکند . سومین قاره Danavas نامیده می شود . سرزمین دیگری بنام Rutasنامیده می شود که از نظر موقعیت در قسمت شرقی هند دردور دست قرار داشت و جایی بود که ستایشگران خورشید زندگی می کردند . اما Rutas توسط یک انفجار آتشفشانی به دوقسمت پاره شد وبه اعماق اقیانوس فرورفت . تکه های اندونزی و جزیره های اقیانوس آرام از آن باقی مانده اند و عده ای از پناهنگان به هند رسیدند که در این سرزمین تحت عنوان کاست Brahman برگزیده شدند . Popol Vuh

قسمتی دیگر از فراریان به سرزمینی تحت عنوان Popol Vuh فرار کردند مکانی برای  داستان آفرینش مایایی که عده ای در سال ۲۰۱۲ وعده تحقق آن را داده اند .

 Channelers ( مجراها )

ادگار کیس

Readingsهای کیس به یک قاره گمشده در اقیانوس آرام با چندین اسم اشاره می کند . که در بیشتر آن ها نام Lemuria تکرارمی شود . بقیه اسم ها عبارتند از Mu و Zu و احتمالاً Oz هستند . بعضی از این ها ممکن است به یک شهر یا ایالت از یک قاره اشاره داشته باشد و یا قسمت بزرگی که از گوشه چپ قاره لموریا کنده شده و در آب فرورفته . بعضی قسمت های این سرزیمن به مرور تغییر شکل پیدا کردند و امروزه کوه های راکی و  Arizona و New Mexico و Nevada و Utah نامیده می شوند .

اما در لموریا قانونی وجود داشت بین شاهزاده خانم ها و به آن ها آموخته می شد درباره هنر عشق ورزی و همچین چگونگی نیروی مخرب و همه این ها رعایت می شد تا زمانی که نفرت وخودخواهی بر عشق غلبه کرد .

 Gordon-Michael Scallion

بنابراین عقیده لموریا فقط مکانی پیش بینی شده است نه اینکه اکنون وجود فیزیکی داشته باشد . آن ها تلاش کردند سطح ارتعاشی خود را به بالاترین سطح در حد ارتعاشات آفرینندگی برسانند . آنها درزمین توانستند در ارتعاشات فیزیکی به ورزیدگی کاملی دست پیدا کنند . آنها حدود ۹ پا قد داشتند و پوستشان پولکی بود با سری که در محلولی آب مانند فرورفته بود .که با توجه تغییر فصول در چرخه های هر ساله از آبی به سبز تغییر وضعیت می داد یعنی گاهی اوقات تشعشعات آبی داشتند وگاهی سبز . آنها از طریق پوستشان تنفس می کردند ونه از طریق ششها !!! . یعنی شکل ظاهر و ژنتیک آنها شبیه انسان بود اما از نظر ژنتیکی در بعضی موارد بر عکس عمل می کردند . پیش بینی می شود که لموریان با ۱۴۴ گروه روحی و ۳۳ میلیون سکنه تجربه خود را شروع کرده است . آن ها از مریخ و Pleiades و Sirius برنامه ریزی خود را شروع کردند تا بصورت فرم فیزیکی در زمین در بیایند . آنها مقداری از گروههای آب ، برترین گیاهان و مواد معدنی و جانوران را انتخاب کردند برای این سفر . آن ها آزمایشات ماهرانه ای را در قلمرو جانوران انجام دادند و موفق شدند به عمر طولانی تر و تحرک بیشتر دست پیدا کنند . در آن زمان زمین از گونه های مختلف غول ها و اجنه انباشته شده بود . و لموریا آماده می شد تا بااین گونه ها مواجه شوند و آنان رابه دام اندازند.

 Helena Blavatsky

مادام بلاواتسکی در کتاب مهم خود دکترین اسرار The Secret Doctrine ( 1888 م ) ادعا کرد که موقع مطالعه Dzyan درباره لموریا توسط Mahatmas به او گفته وحتی نشان داده شده است . Mahatma درسانسکریت به روح بزرگ گفته می شود . او ممکن است برخی نظریاتش را از سرزمین فرورفته در اقیانوس هند بنام Rutas در افسانه های سانسکریت کسب نماید .

بلاواتسکی گفت که سومین قاره در سومین دوره سیاره زمین در اقاینوس هند ما بین ماداگاسکار و مالزی فعلی در ۱۵۰ میلیون سال قبل وجود داشته است . بطور شگفت انگیزی دانشمندان در این زمینه هم عقیده بودند که نام لموریان از نام فرمانروای روح ها که در این سرزمین زندگی می کرد مشتق شده است او نامش ‹lemur› بود .

لموریان ها موجودات کله تخمه مرغی بودند با یک چشم سوم همین به آن ها توانایی های روانی بسیاری می داد .( نژاد آنوناکی هم کله تخمه مرغی هستند . در فرهنگ شیعی موجودی که مهدی موعود با او نبرد می کند بنام سفیانی چشم سومی در پیشانی دارد و یا گفته شده یک چشم در قسمت پیشانی دارد . این بخش از شکل سفیانی از داستان های مربوط به لموریا وارد فرهنگ عربی و سپس فرهنگ نوع شیعی شده است )  )  لموریان ها بدنهایی ژله ای شکل وبسیار انعطاف پذیر داشتند آنها مدت ها کوشیدند تا بتوانند به فرم فیزیکی مطلوب دست پیدا کنند . درابتدا لموریان ها موجودات کله تخمه مرغی پوزه دار hermaphrodites ( دو جنسه ) بودند . که با چشم سوم وبوسیله تله پاتی ارتباط برقرار می کردند .

 این ضعف اولیه و ترشح غده صنوبری بعد از سقوط لموریان هنوز در بدن انسان نوین وجود دارد . تراکم روز افزون matter ( ماده ) باعث راهنمایی وکمک به عصری کرد که در آن عمل جنسی برای تکثیر نسل انجام شود . ازاین جریان جنسی دو موضوع شناسایی شد .

یکی اینکه انسان سقوط کرداز نظر امر اخلاقی ( البته از دیدگاه امروزی )  و دیگر اینکه زن از مرد تفکیک شد و آن ها شروع کردند با استفاده از بدن ها خود عمل جنسی را مدام تکرار کنندچون این عمل برایشان تازه گی داشت . ( این خیلی شبیه داستان آدم و حواست )

 Hopi

افسانه هوپی : در زیر دریاها دروغ همه شهرها را فراگرفته بود . و سپرهای پرنده ( بشقاب پرنده ها ) تمامی گنجینه های زمین را صرف شرارت و فساد خود کردند . وقتی با فاجعه مواجه شدند . بسیاری از مردم به درون زمین گریختند وعده ای با استفاده از کلک هایی که از نی ساخته بودند به جزایر باقی مانده فرار کردند که که بازمانده ستون های سنگی این امر را نشان می دهد .

Rosicrucian Theory

این نظریه می گوید یک چرخه فاجعه بار با فوران های آتشفشان و زمین لرزه ها  و ریزش نوارهای گازهای زیر زمینی شروع به کار کرد . امواج مغناطیسی اطراف زمین شروع به فعالیت بیش از حد نمودند و موج های اقیانوسها لموریا در هم کوبیدند . تعدای از فراریان به هند گریختند و تعدای به مصر و از آن راه به بین النهرین رسیدند وشروع به بنیانگذاری تمدن نمودند و عده ای نیز با کلک های نی که درست کرده بودند به آمریکا مهاجرت نمودند و تمدن های مایا و اینکا را بنیانگذاری نمودند . این نظریه می گوید که هسته های نژادی از قبایل هندی شکل گرفت .

کالیفرنیا زمانی منزلگاه مردمان باستانی بود . هندی های اولیه ای که بعدها وارد کالیفرنیا شدند جزء لمورین های خالص بودند . این می تواند توضیح بدهد که چرا آثار باستانی متعلق به ۲۵۰۰۰ قبل ازمیلاد در Santa Rosa و جزیره خاموش Santa Barbara پیدا شده است .

Lemurian Seed Crystals ( دانه های بلوری لموریان )

گروه های کوچکی در لموریان بودند که فضیلت بیشتری داشتند و به آنها لمورین های عاقل گفته می شد . با ذخیره کردن آنچه که شامل دانش و داستان لموریا می شود در دانه های بلوری یا همان کریستالی در حفظ این اطلاعات کوشیدند . آن ها می دانستند که بعدها به وجود آن ها پی برده شده و پیامشان رمز گشایی می شود و این زمانی است که این تمدن می خواهد به سطح دریا برگردد . بر اساس تقویم مایا زمان موعودسال ۲۰۱۲ خواهد بود و این زمانی است که بلورها به یکدیگر خواهند پیوست .

 Lemurian Pyramids

اهرام لموریان

لموریان ها که قدیمی ترین و گمشده ترین تمدن ها بودند توانستند هرمها و  ziggurats را بسازند . این هرم ها مکان هایی بودند برای پرستش خدایان و قربانی کردن برایشان و همچنین جایی بودند برای فرود سفینه های فضایی . هرم ها در واقع سمبل های پیچیده ای هستند که از هوشیاری و صعود به مراحل بالای خدایی سخن می گویند . آن ها نشان می دهند که وجود های برتر و اشیاء پرنده ای در مکان های بالاتری براستی وجود دارند . یک نسبت مشترک در معماری وروح هرم های مایا و لموریان وجود دارد .

لمورین ها در سیر تکاملی خود بوسیله تله پاتی توانستند زبان دلفین ها را هم بشناسند و طنین صدای آنان رمز دلفینی نامیده می شود . لموریا علاقمند است به اسطوره ها وتمدن ها و ایدئولوژی های مذهبی و بخصوص قسمت های مربوط به انسان سازی می خواهند به خاطر بیاوریم که فقط دارای یک زندگی فیزیکی نیستیم و باید در جستجوی معانی روحی نیز باشیم اما پیش از این روح باید تجربه فیزیکی لازم را کسب کند تا بتواند در مراتب بالا وپایین ارتعاشی حرکت کند برای رجوع به خاطرات گذشته وسپس بازگشت به زمان حال زندگی و در واقع تمام زندگی عبارتست از حرکت هوشیارانه در جادوی زمان .

واقعیت اسطوره وریاضیات و و استعاره و جادو در آینه ها داستانی ساخت به مرور زمان برای بوجود آمدن پروژه ای دربرابر لنز دوربین ها . تصور ماتریکسی که در ما آگاهی را برای درک واقعیت های هستی بوجود آورد . تمامی تصورات غلط در جادوی زمان برای آگاهی و تمامی برنامه های موازی ریخته شده برای ما چیزی جز تجربه همزمان آگاهی ها نیست.

 برنامه ها برای خودشان درجه بندی دارند . تمدنی که در زیر یک برنامه شبکه بندی شده قرار دارد می تواند توضیح بدهد که چرا تمدن ها ناگهان ظهور میکنند بدون منشاء  در دریای آفرینش بصورت انبوهی از مجهولات یا شبکه ای هوشمندانه از واقعیت های ساخته شده . اگر بگوییم زمان یک تصور غلط است در اینجا و مفهومی ندارد پس چرا همه برنامه ها در حال حرکت همزمان هستند . بنابراین شما در حال تجربه تمدنهای زیادی هستید که همزمان رشد می کنند .

اغلب این احساسهای deja vu راهی را به ما نشان می دهد که چرا عده ای با یک نیای مشترک در محدوده ای باهم زندگی می کنند . سومر نمونه مثال خوبی است از تمدنی بسیار پیشرفته که بصورت ناگهانی از هیچ کجا در روی زمین بوجود آمد وبعد هم ناگهان ناپدید شد .

لموریا نمونه تمدنی بود که بایک فرهنگ فوق العاده عالی بصورت ناگهانی پیدا شد . دراین خصوص نظریات جالبی مطرح شده است که می گوید موجودات برون زمینی برروی زمین فرود آمده اند و مهندسان ژنتیک آن ها گونه های جدید را بوجود آورده اند تا نماینده اجداد هوشمندشان در روی زمین باشند . این نظریات درجایی به هم پیوند می خورند که می گوید انسان های برتر توسط بیگانگان شبه خدا بوجود آمده اند .

بسیاری از این نوشته ها بصورت استعاری اشکال هندسی را به نمونه های آفرینش متصل می کنند . این پیچیدگی های آگاهی از ارتعاشات بالا شروع می شود تا به پایین . هرچه این ارتعاشات در ما هارمونیک تر باشد بصورت تدریجی می توانیم مکان های دیگری را در زمانی دیگر در یک لحظه تجربه کنیم . این چیزی بود که لمورین ها در آن استاد بودند . بدین ترتیب واقعیت ها می توانند از نقش آفرینی و در و برهم نشینی اعداد و علم هندسه دردوره طلایی انسان بوجود آمده باشند .

Channelers ( کسانی که مجرا می شوند ) می گویند لموریا اساساً توسط روح هایی بوجود آمده است که از بعد سوم برای تجربه فیزیک بر روی زمین آمده اند . اگرچه لموریا به ظاهر درون دریا فرو رفته باشد . اما شاید این فقط یک استعاره باشد برای بازگشت این سطح آگاهی به سطح دریا . چون لموریان برنامه زمان بندی شده ای داشت برای جستجوی فرم های جدید نورانی و فرم های فیزیکی . وشاید فرورفتن آن به درون دریا خود جزء زمان بندی باشد . وقوع گردآبهای زیر دریا و زلزله هایی که منجر به تسونامی می شود و گزارشاتی از مشاهده موجودات عجیب درون دریا و خدایان دوزیست و بشقاب پرنده هایی که از زیر دریا بیرون می آیند و روایتهایی که از شهرهای عظیم زیراقیانوس می شود آیا می تواند نشان از این باشد که یک تمدن فریز شده و آماده بازگشت که در نقطه صفر آگاهی ما وجود دارد می تواند در آینده نزدیک ظهور کند ؟

 

مطالب مرتبط

۱۳ دیدگاه‌

  1. saman گفت:

    دوستان اندیشمند مطالب سایت قابل پی گیری و مصادر آن وجود دارد اما صحت و سقم در طی زمانهای آینده و پیشرفت وسایل و علوم تحقیقات و کشفیات جدید قطعیت خواهد یافت که معلوم نیست چند سال طول بکشد . علی ای حال به عرض مسئولین و نویسنده میرساند که اظهار مطالب تاریخی و علمی که نقل میشود بدون ذکر ماخد فاقد وجاهت علمی است. و چنانچه مصدر ذکر نگردد از چندوجه خالی نیست :
    وجه اول آنکه : تارنما نخواسته دیگذان با رفرنس ها آشنا شوند و احیانا در تحقیقات خود استفاده نمایند که این خود نشانه کم بینی است.
    وجه دوم اینکه : چون اکثر کسانی که در مورد آتلانتیس و لموریان جزم دارند از مکتب تئوسوفی میباشند مانند ادگار کیس و بلاواتسکی و رودلف اشنایدر و… تار نما به علت تعصب از ذکر نام و مطالب و مصادر ایشان خودداری کرده .
    و جه سوم که باید مورد توجه اظهار نظر کنندگان قرار گیرد نیز این است که انتساب قوم لموریا و آتلانتیس به ترک و بلوچ و پلینزی و سرخ پوست و خلیج فارسیان بدون ذکر اسناد اقدم کاری از پیش نمی برد. و فقط گوینده ذهن خود را مشغول و اقناع کرده است. به عبارتی خود میگوید و خود میشنود. تحقیق بی سند در قضایای تاریخی ممکن نیست.
    کتب به زبانهای مختلف بسیار و در نت قابل دانلود و رجوع است و تحقیقات مستمر ادامه دارد.
    آخرین نکته این است که عدم آشنائی به زبان انگلیسی محقق را از آخرین دستاوردها در نشریات علمی مربوطه دور و مجبور به در جا زدن مینماید . مطمئنا چنانچه در اینده بشر به سفر در زمان دست یابد عقاید و تحقیقات بسیار دگرگون خواهد شد و البته حصه کسانی خواهد بود که اهل علم و تحقیق و در آن زمان در قید حیات باشند و الا فلا.موفق باشید

  2. افشار گفت:

    مایا ها نتیجه کوچ این مردمان به امریکا بودند که طبق تحقیقات ژنتیکی تورک بودند

    • رضا گفت:

      سلام ، لمورینها مردمانی چند رگه شامل سرخپوستهای امروزی و طبعا بازمانده های آنها مایا ها و ازتکها هستند . آنها از دید آتلانتیسها مردمانی پست و بی مایه بوده اند که حضرت نوح هم از آنها بوده و در قرآن به صراحت از این موضوع یاد شده که فرهیختگان جامعه آتلانتیسی به او ایراد میگرفتند که اطراف تو را افرادی بی خرد و بی مایه در بر گرفته .در جنگهای خونین و ویرانگر مابین آتلانتیسها از یک طرف با لمورینها و از طرف دیگر با ناگاها ، این آتلانتیسها بودند که پیروز هر دو میدان بوده اند قاره لموریا از بین رفت و ناگاها هم به سیارات دیگر گریختند . لمورینهای باقیمانده به بعد پنجم رفتند پرتالی از آنها در زیر کوه شستا در کالیفرنیای آمریکا وجود دارد . آنها با نژاد آگارتاها که در قطب جنوب و در مرکز کره زمین که آن هم در بعد پنجم هست در ارتباط هستند . آتلانتیس در طوفان به زیر آب رفت . بازمانده ها به سایر مکانها مانند سیارات دیگر ، مصر ، یونان ، روم و تعداد بسیار کمی به بین النهرین گریختند . این گروه با نزاع و کشمکش با بومیان محلی از آنجا که آب و هوای گرم و مرطوب نیاز داشتند نوار ساحلی خلیج فارس را پیموده و به سیستان فعلی شهرستان زابل رسیدند و ساکنین شهر سوخته را تشکیل دادند اما بعدها ناگاها آنها را پیدا کرده و همه را به آتش کشیدند.آتلانتیسهای مهاجر به روم در شهر نشینی و معماری مهارت بسیار داشتند . مهاجرین به یونان در ادب و دانش و هنر استاد بوده اند و مصریان نیز در ریاضی و مهندسی و معماری و هندسه سرآمد بوده اند . آنها دانش خودشان را در این سرزمینها به کل کره زمین گسترش دادند . اگر در خدایان یونان و روم باستان و حتی مصریان دقت کرده باشید شباهتهای بسیاری وجود دارد حتی در کلمات که ریشه آنها مشترک و به یک معنی هست که همه ناشی از آتلانتیس میشود .پس ریشه ترکها نه مربوط به لمورین و نه حتی آتلانیس میشود اگر به مکان این قاره در همین مطلبی که ارایه شده دقت بکنید متوجه میشوید که این قاره در شرق قاره آسیا قرار دارد جهت حرکت آریاییها پس از شروع یخبندان از سمت اروپا به سمت شرق بوده تا به منابع دارای آب و رطوبت و گرمای بیشتر مهاجرت کنند در حین مهاجرت هر کجا که با مقاومت بومیان مواجه شده اند راه را کج کرده و به نقطه ای دیگر رفته اند پس مبدا حرکت آنها از کل قاره بوده و نه یک نقطه خاص . اقوام ساکن در ترکیه فعلی ، ساکنین بومی در آنجا بوده که از نظر جنگاوری بسیار جسور بوده طوریکه پیوسته با بربرها و بعدها با رومیان جنگهای بسیاری کرده اند و سرزمین انحصاری خودشان را داشته و کاملا هم مستقل بوده اند .

      • Jason گفت:

        سلام ، در این مقاله گفته شده لامورینها کله تخمه مرغی با کله به رنگ آبی و سبز بودن و پوست پولکی داشتن و از طرق پوست تنفس میکردن نه از طریق ‌شش ، با توجه به گفته شما که حضرت نوح هم لاموریایی بوده آیا حضرت نوح هم ظاهری مثل اونا داشته ؟! و اونایی که چند دسته شدن و خودشونو به جاهایی مثل شهر سوخته رساندن و آنجا ساکن شدن آیا اونها هم ظاهرشون با ما فرق داشته !! اگر اطلاعاتی دارین ممنون میشم

  3. عماد گفت:

    لطفا با دوز بالا مصرف نکنید

  4. AliReza گفت:

    شما مطمئن هستید از تمامی علوم کنونی و ناسای قلابی چطور این همه با اطمینان همه چی رو رد میکنید. اصلا چیزی کامل و صد در صد نیست.حتی علم که دائم در حال تکامله.گروهی یک درصدی کل این زمین خاکی رو اداره میکنن.شما و پدران و مادران شما هر آنچه آنها تائید میکنن رو باید ببینن و بدانن. کنش و واکنش شما نسبت به محرک بیرونی که خود عامل جذب و چگونگی زندگیست برنامه ریزی شده است. این همه تاکید به روی ناسا دارید همه جاها رو میبینن اما بیخ گوشمون قسمت تاریک ماه رو نه. این چیه. فقط یاد گرفتین با نقاب و هویتهای قلابی که جامعه به شما داده زندگی کنید و به هم دیگه حمله کنید. پس کی میخواین فراتر از آنچه که هست رو درک و تجربه کنید. کی میخواین بیاموزین. کی میخواین از خرد درونی خود استفاده کنید. و مشکلات را با خردورزی حل و فصل کنید
    . هیچ چیزی کامل نیست. حتی شما به این نکته هم فکر نمیکنید که مغز شما دو قسمت تحلیلی و تخیلی داره یعنی چپ و راست آن. این بدان معناست که هم زمان باید از فیزیک استاندارد بعد سوم ماده و فیزیک و مکانیک کوانتوم اسفاده کنید در خالیا یا اینجای درون خود. این بدین معناست که هم از قانون علیت و هم از قانون عدم قطعیت فیزیک باید استفاده کنید تا بیاموزید و تجربه کنید. یا همینجور به خواب هیپنوتیزم خود ادامه بدین مثل یه اندروید میزبان باشین و برده و تمام لحظه های الان زیبای خود و انرژی و قدرت الکترومغناتیس بدن زیبای و بی نظیر خودتان را تمام و کمال در اختیار مهمانان و صداهای ذهنی خود قرار بدین مثل یه برده. در پایان از شما مدیر خوب بسیار سپاس گذارم که این مطالب رو میزارین. خوبه و ادامه بدین. خیلی نویسندهای خوب و محقق داریم که کتابهای اونا طی صد سال گذشته به صورت عمدی مهو شدن. یا سانسور شدن.

  5. ahmad گفت:

    از زمان شکوفایی انسانهایی نوین زمان زیادی نمی گذرد و ازفسیلهای بجا مانده مشخص گردیده دومرحله کوچ از آفریقا بسمت شمال آفریقا و اروپا و آسیا صورت گرفته مرحله اول حدود دویست هزارسال قبل که انسانها گوشت خوار بودند وزندگی آنها با حیوانات اجین شده بود براثر تغییرات آب هوایی و خشک شدن آفریقا انسانها بدنبال سرزمینهایی بودند که سرسبز و داشتن حیوانات علف خوار مرحله دوم کوچ انسانها پنجاه‌هزار سال قبل بود که باز از آفریقا شروع شد اما این نوع انسان نوین و پیشرفته با سری بزرگ و هوشمند بودند و آنها با انسان نماهایی که از دوره اول کوچ در اروپا بودند همان نیاندرتالها برخورد کردند وبا آنها آمیزش کردند و کم کم آنها از روزگار محو شدند اگر قاره کن شده ای بود با این همه ماهواره درفضا که قادرند شهرهای چند هزارسال قبل در اطراف نیل ومصر کهن را از روی خطوط بجامانده شناسایی کنند چه رسد به قاره ویا تمدن کهن پس نژادبشر طی دوران های یخ بندان توانستند وارد قاره آمریکا ویا نواحی مدار شمالی شوند وعلت اصلی بقای بشر یک هوش بالا واجتماع بودن آنها بوده و نهایت انفجار علمی بشر طی هزار سال گذشته و زندگی شهری اطراف رودخانه ها و کشاورز شدن بشر بوده پس اصلابشر از سیاره نامعلومی که هر چند صد هزارسال نزدیک خورشید شده وازبین مشتری ومریخ می گذرد اصلا درست نیست چون اگر بود ناسا کوچکترین نشانه آنرا تشخیص می داد چون طی چند دهه گذشته صدها سیاره را که اطراف ستاره های دیگر می چرخند شناسایی می کرد وسیاراتی اصلا وجود خارجی ندارند نزدیک منبع نور و گرما نباشند و حیاتی روی سطح آنها باشد و از طلا برای جو آنها استفاده شود همش تخیل چندتا رمان نویس است پس زمین ماطبق شواهد علمی چندصدایی میلیون سال قبل هنوز دایناسورها نبودند یک قاره عظیم یک تکه بود بنام پنچیا بعد صفحات آن تکه تکه شدند و ازهمه جدا و قاره ها را تشکیل دادند وجالبه موجوداتی که صدمیلیون سال قبل فسیل آنها وگیاهان نیز در آمریکای جنوبی و آفریقا بوده یک نوع بودند بعد متوجه شدند آن‌زمان قاره ها دریک جا جمع بودند حال چطور یک قاره خیالی آتلانتیس بینشان است خیلی ساده شما غرب آفریقا به شرق آمریکای جنوبی بچسبانید ببینید چطور مثل پازل است علم همه چیز را منطقی توضیح می دهد تا آنکه بگویند کجا تاسیسات فضایی دارند اگربود آن‌زمان که سهل الان یک تکه سنگ چند سانتی ازفضا با ماهواره اطلاعاتی قابل دید است و میشد آنها را دید وبرای دورکردن ذهن مردم که چرا مردها ختنه می شوند پس چرا زایده در روده داریم آپاندیس حتما در خیلی زمان قبل نیاز بوده پوستی روی سرالت مرد باشد والانم اگر خانه نمی‌شدند مثل داشتن دم که در میمون‌های باهوش مثل شمپانرده حذف شده در انسان هم این دوست حذف میشد و الان انسان چون نیاز به آن نمی بیند در ادیاتهایی مثل یهود واسلام آنرا برمی دارند و تشخیص داده آمد رابطه مستقیم دارد بیماریها وتومورهایی که باختنه مردان از بین می روند

  6. Nima گفت:

    البته باید توجه داشت مردمان آناتولی در ۱۲۰۰۰ سال پیش ترک نبودند. اقوام ترک طی هزار سال گذشته از شمال شرقی آسیا و آسیای مرکزی به سمت شمال ایران و ترکیه کنونی کوچ کردند و پخش شدند.

    • کیان گفت:

      دوست عزیز هزار سال قبل اخرین موج برگشتی ترکها به سرزمینهای اجدادیشون بوده.پرتو ترکهای اورارتو.ساکا.سومر ایلام گوتی.لولوبی.هوری.همگی مشخص هستند.جد ترکان به نوح برمیگردد که در کوه ارارات نشسته مرز ترکیه و اذربایجان جنوبی.خواستگاه قبلی نوح میتونه قاره مو باشه

  7. حسین گفت:

    قاره گم شده MU یادگار تمدن عظیم ترکان می باشد، بهتر بود اشاره ای به ترک بودن این تمدن هم می کردید!

    • متمم گفت:

      با چه سندی این حرف و میزنید ؟؟؟

    • admin گفت:

      با سلام خدمت آقا حسین متاسفانه در مورد ادعای شما تحقیق کردم ولی در اینترنت چیزی پیدا نکردم بجز در سایت turkmenpic.com که هم اکنون مسدود است
      اگر شما مطلب در این زمینه دارید ، با ما در میان بگذارید .
      ممنون از توجهتون
      موفق باشید

    • admin گفت:

      البته این رو هم اضافه کنم که در محل ترکیه کنونی تمدنی ۱۲ هزار ساله کشف شده به نام گوبکلی تپه که از قدیمی ترین آثار از تمدن در ناحیه ترک نشین کنونی می باشد و سندی قدیمی تر از آن در دسترس نیست که گویای تمدنی در هزاره های خیلی قبل تر باشد .
      البته طبق مطالعه بنده .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *