ذوالقرنین و سیمرغ

سیمرغ

بزرگی سیمرغ ماننده کره عظیمیست.سیمرغ زبان دیو و آدمی وپری و حیوانات را میداند.سیمرغ در خدمت حضرت آدم صفی الله رسیده بود و به او ایمان آورده و از زمره مسلمانان محسوب می گردد.منقار سیمرغ آنقدر گنجایش دارد که دیوان و پهلوانان می توانند درون آن جای بگیرند. سیمرغ بسیار قدرتمند توصیف میشود، او پولادوند دیو را که چندین بار با سپاهی گران متشکل از جن و پری به او حمله می آورند را هزیمت نموده و تمامی سپاهیان او را زیر و زبر می گرداند.

به سیمرغ ،مرغ فرمانروا هم می گویند که ۱۷۰۰ سال عمر دارد. سیمرغ در زمان پادشاهی منوچهر آشکار می شود. سام در این دوره صاحب فرزندی میشود که موهایش سفید است. لذا او را از خود دور میکندو این سیمرغ است که زال را پرورش می دهد.

زمانی که رستم به سیاره sambaran  که زندان کیکاووس بود رسید. از صدای غرش  کشتی فضایی رستم دستان، کی کاووس متوجه میشود رستم به یاری او آمده است. کشتی فضایی رستم در جنگ رستم و اسفندیار آسیب می بیند . اینجاست که زال با سیمرغ از صدمه دیدن سفینه رستم سخن میگوید.

سیمرغ هرگاه از درخت شگفت انگیز گئوکرن یا بسیار تخمه که در میانه دریای فراخکرد قرار دارد و در بردارنده تخمه همه رستنی هاست ، بر می خیزد هزار شاخه از درخت میرویدو هرگاه بر درخت می نشیند هزار شاخه درخت میشکندو با پراکنده شدن تخمه ها ،   گیاهان مختلف از این تخمک ها هستی می یابند. عم سیمرغ ۱۷۰۰ سال است و هر ۳۰۰ سال تخم می نهد و پس از ۲۵ سال جوجه های آن از تخم بیرون می آیند. سیمرغ یاور دودمان نریمان و پرورنده زال است.سیمرغ تا زمان حضرت سلیمان بر روی سیاره زمین زندگی میکرد اما بعد از آن به ابر کهکشان KAF پرواز کرد و همانجا ماند

سیمرغ در قرآن کریم

وَ ما مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْ‌ءٍ ثُمَّ إِلى‌ رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ «آیه ۳۸ سوره انعام »

و هیچ جنبنده‌اى در زمین و هیچ مرغی که با دو بال خود پرواز مى‌کند، نیست مگر اینکه آنها هم امّت‌هایى چون شمایند. ما در این کتاب (قرآن یا لوح محفوظ) هیچ چیز را فرو گذار نکردیم، سپس همه نزد پروردگارشان گرد مى‌آیند. در این آیه منظور از مرغی که با دو بال خود پرواز میکند همانا سیمرغ است که خدای متعال در قرآن از این پرنده عظیم الجثه و شگرف یاد کرده است . سیمرغ پرنده‌ای است چاره‌جو که دوست انسان است و او را در حل مشکلات کمک می‌دهد.

رفتن قهرمان به ربع مسکون به کمک سیمرغ

قهرمان با کمک سیمرغ از کهکشان ارم به کهکشان دیگری رفته و اوج گرفت.بعد از آن راه اقلیم چهارم را در پیش گرفتند.سیرکنان می رفتند تا بر سر دریای کیهانی محیط رسیدند.قهرمان گفت:ای سالار مرغان،این چه دریای کیهانی بزرگیست که نهایت آن پیدا نیست؟سیمرغ گفت: این دریای کیهانی محیط ابر کهکشان KAF را هفت منطقه کرده است و به ربع مسکون کیهان (عالم) متصل شده. قهرمان گفت: ای سیمرغ این ابر کهکشان را کسی باشد که آن را طی کرده باشد؟

سیمرغ گفت: ای قهرمان دیدی ما کهکشان بلور اعظم را گذشتیم،چه بلاها کشیدیم! چه کسی می تواند ابر کهکشان KAF را بگذراند؟من تو را به آسمان سوم می برم تو نظر کن ببین ابرکهکشان KAF به چه عظمتست؟ سیمرغ بال را بر هم زده اوج گرفت و قهرمان را به آسمان سوم برد و قهرمان نگاه کرد دید سیارات و ستارگان عالم(کیهان) معلوم نیست جمله دریای کیهانی است. سیمرغ مقداری دیگر اوج گرفت، قهرمان از بالا صدای جوش و خروش می شنید.پرسید که سیمرغ ،این صدای وهمناک که از بالا به گوش می آید،چه صدا باشد؟سیمرغ گفت:ای پهلوان،این کره ناروهوا و باد است که صدا می کند.

قهرمان گفت: ای سالار مرغان،این کره که می گویند به چه قسم است؟ سیمرغ گفت:ای قهرمان،از گردش سپهر گردون بادها پیدا می شوند که تمام روی آسمان را گرفته و اوست که این صداها را می کندو سیمرغ دگر باره اوج گرفت تا به کره هوا نیز نزدیک شدند.پس قهرمان نیز نگاه کرده دید که آسمان ها بی ستون برپاشده ولب بر دور دایره خظ سبزی دیده میشود. قهرمام گفت:ای شاه مرغان،این دایره آسمان است که بی پایه ایستاده است.

سیمرغ گفت:ای قهرمان، این ابر کهکشان KAF  است و هفت منطقه هستند که یکدیگر را احاطه کرده اند.در میان هر منطقه از ابرکهکشان یک دریای کیهانی و کهکشانهای خرد بسیاری وجود دارد و جمله از مخلوقات مالامال. قهرمان که این مطلب ها را  از سیمرغ شنید به قدرت و عظمت حضرت حق تعالی حیران ماند. قهرمان گفت: اس سیمرغ،این مطالب از غایت عظمت معلوم نیست و تو از کجا می دانی؟

سیمرغ گفت: ای سرور از زمان حضرت آدم و زمان حضرت سلیمان که هزاران بار ایشان با کیهانورد ابر کهکشان KAF را درنوردید و به قدرت معجزات الهی آن را دید بر سر زبان ها مانده و ما نیز از شنیده ها می گوئیم و ابر کهکشان KAF را حضرت سلیمان سیر کرده است. بعد از آن سیمرغ میل به سوی عالم(کیهان) کرد پهلوان نظر کرد دریای کیهانی را دید که نهایت ندارد و در میان دریا خشکی دید بی نهایت. پهلوان گفت: ای سیمرغ،این چیست؟ که سیمرغ گفت: این دامنه دریای محیط است که عالم را احاطه کرده است و از آن طرف ابر کهکشان KAF می آید ودر یک کهکشان شق میشود و بعد از آن دایره گرد آن می شود و به جانب ابر کهکشان KAF میرود. چند هزار سال راهست که دشت کیهانی است و دیگر هفت اقلیم است در ربع مسکون. چون قهرمان اینها را شنید در صفت حضرت حق سبحانه و تعالی حیران مانده،تعجب نمود.

نویسنده:حداد

 

جهت مشاهده همه مطالب منتشر شده درباره یاجوج و ماجوج و ذوالقرنین بر روی لینک زیر کلیک نمایید.

مطالب مرتبط

۱ دیدگاه

  1. پویا گفت:

    سلام ممنون از مطالب خوبتون، اما بعید میدونم منظور از سد ذوالقرنین stargate باشه، چون طبق روایات و احادیث یاجوج و ماجوج قوم بدوی و خون‌خوار بودند که در کلاس توحش قرار میگیرند و این قوم نمیتونن تکنولوژی ساخت سفینه داشته باشند. و انسان‌هایی که در همون سیاره درخواست ساخت سد رو به ذوالقرنین میدن هم هنوز تکنولوژی ساخت سد معمولی رو نداشتند. بنابراین به نظرم منظور از سد همون سد و حائل فیزیکی هست که ذوالقرنین از آهن و مس و روی اون رو بین انسان‌ها و یاجوج‌وماجوج در سیاره‌ای دیگه ساخته.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *