حزقیال نبی

بررسی مشاهدات حزقیال نبی

 آیا حزقیال پیامبر واقعا با موجودات فضایی ملاقات کرد ؟

 و آیا این موجودات جن بودند یا فرشته یا انسان ؟

و چه پیامی برای حزقیال داشتند؟

مقدمه :

مشاهدات پیامبر قوم بنی اسرائیل و توصیفات او از فرود یک سفینه فضایی (سفینه های فضایی) بر زمین مبحث کتاب های زیادی بوده است از جمله کتاب «ارابه خدایان» نوشته اریک ون دانیکن و » برخوردهای الهی» نوشته زکریا سیچین.

پس از خواندن فصل های مربوط به مشاهدات حزقیال برای سال ها در این فکر بودم که آیا او واقعا یک سفینه فضایی دیده بود ؟  یا اینکه این ایده ناشی از اشتباهاتی در ترجمه از زبان عبری باستان به انگلیسی در عصر حاضر بوده است؟!

متون دینی  همواره سبب جنجال میان معتقدان مذهبی و دانشمندان بوده اند. گروه اول همه چیز را به خواست خداوند مربوط می کنند و دانش و تکنولوژی جایی در کتب آنها ندارد و گروه دوم نیز فقط به زمینه علمی این متون علاقمندند و توجهی به جنبه دینی آنها ندارند. بنابراین هر دو گروه از فهم معانی عمیق کتب آسمانی عاجز می مانند و نمی توانند جواب همه سوالات را پیدا کنند.

Ezekiel-Vision-Merkaba

 توصیف فرود سفینه : (برگرفته از جملات کتاب حزقیال-عهد عتیق)

حزقیال کاهنی بود که با یهودی های تبعیدی، کنار رود خابور در بابل زندگی می آرد

 حزقیال چنین تعریف می کند:                                                                             

۴ طرف من می آمد در حرکت بود، هاله ای از نور دور آ ن بود و در درون آن ، چیزی مانند فلزی براق ، می درخشید

توصیف موجودات:

۵ شدند که شبیه انسان بودند صورت و دو جفت بال داشتند پای انسان بود، ولی پنجه شباهت داشت و مانند فلزی براق ، می درخشید هر یک از بالهایشان ، دست هایی می دیدم مثل دست انسان همدیگر وصل بود بدون آنکه برگردند سپس ، از میان ابر، چهار موجود عجیب ظاهر  

۶ ولی هر یک ، چهار !

۷پاهایشان نیز مثلء پایشان به سم گوساله.

۸ زیر .

۹انتهای بالهای آن چهار موجود زنده به.آنها مستقیم حرکت می کردند .                                                                                                                

۱۰ صورت انسان ؛ در طرف راست ، صور ت شیر؛ در  طرف چپ ، صورت گاو و در پشت، صورت عقاب

توصیف بال ها (بار اول):

۱۱ هر کدام دو جفت بال داشتند،که یک جفت

 ۱۲ هر جا                                                                           .

۱۳  افروخته با مشعل روشن ، در حال حرکت بودند آنها، بر ق می جهید برق به عقب وجلو حرکت می کردند در میان این موجودات زنده (منظور در میان سفینه هاست)، چیزهایی شبیه به زغال  . از میان

۱۴ آن موجودات زنده نیز بسرعت                                                                 .

۱۵ چرخها

۱۶ چرخها مانند زبرجد اخل هر چرخ ،                                                                    .

۱۷ برای همین

۱۸ آن چهار چرخ دارای لبه ها و شده بودم ، زیر آنها و بر روی زمین، چهار چرخ دیدمذزیر هر موجود یک چرخ می درخشیدند و همه مثل هم بودند چرخ دیگری نیز قرار داشت

می توانستند بی آنکه مجبور باشند دور بزنند، به هر سو بخواهند، بروند چشمها ی دور چرخها:                                                                 .

۱۹ چرخه ا هم با آن ها حرکت می کردند زمین برمی خاستند، چرخها نیز برمی خاستند، و وقتی می ایستادند، چرخها هم می ایستادند، چون روح آن چهار موجود در چرخها نیز قرار داشت پس  موجودات زنده و چرخها تحت هدایت روحشان بودند.

۲۲ بالای سر موجودات زنده ، چیزی شبیه به یک صفحه ء بزرگ گسترده شده بود که مانند بلور بدنشان را می پوشانیدوقتی پرواز می کردند   

۲۴ صدای غرش بالها :. وقتی می ایستادند، بالهایشان را پایین می آوردند بار که می ایستادند، از صفحه صدایی بگوش می رسید

تخت یا سفینه :

بر فراز صفحه ء بالای سرشا ن، چیزی شبیه به یک. ۲۷ و ۲۸ از. دورتادورش را نیز نوری درخشانء رنگهای رنگین کمان در آن دیده. تخت سلطنتی زیبا قرار داشت که گویی از یاقوت کبود ساخته شده بود و بر روی آن تخت ،

موجود داخل سفینه یا خلبان؟ :

موجودی نشسته بود که به یک انسان شباهت داشت کمر به بالا همچون فلزی غوطه ور در آتش می درخشید، و از کمر به پایین ، مانند شعله های آتش، تابان بود فراگرفته بود که همه می شد حزقیال در پایان نتیجه می گیرد که این حضور پرجلال خداوند است که بر او ظاهر گشته : حضور پرجلال خداوند* بدینگونه بر من ظاهر شد هنگامی که آن منظره را دیدم ، به خاک افتادم صدای کسی را شنیدم که با من سخن می گفت

*در متن اصلی نوشته شده =»جلال خداوند».

در فصل ۳ حزقیال سوار بر سفینه می شود و به مکانی دیگر می رود:

سپس روح خدا* مرا از زمین بلند کرد و من از پشت سر خود صدای غرش عظیمی را شنیدم که می گفت

 

۱۳ این غرش از به هم خوردن بالهای موجودات و.

۱۴ خابور، نزد یهودیان تبعیدی برد خشم رفتم ، ولی سنگینی حضور خداوند را احساس می آردم بودم ، هفت روز در میا ن ایشان نشستم

۱۵ روح ، مرا برداشت و به تل ابیب ، کنار رود. من با تلخی و با. در حالی که غرق در حیرت و اندیشه. «در . ۳سپس چیزی شبیه به دست.آنگاه روح خداء شمالی آورد، که در آنجا آن بت بزرگ که باعث خشم خداوند شده بود، قرار داشت خدای اسرایل را در آنجا دیدم، درست همانطور که قبلاً در بیابان دیده بودم

*در متن اصلی آمده است =» موجودی که شبیه انسان بود چیزی را مانند دشت بود به طرفم دراز کرد و موهای سرم را گرفت».

** در متن اصلی آمده =» موجودی که شبیه انسان بود مرا به میان زمین و آسمان بلند کرد و به اورشلیم برد».

زشتکاریها و بت پرستی قوم اسرایل نمایان می شود:

۵(موجود انسان شکل) به من فرمود: ای انسان خاکی، به سمت شمال بنگر نگاه کردم و دیدم که آن بت بزرگ در  کنار دروازه  شمالی قربانگاه قرار دارد.

۶(موجود انسان شکل) فرمود: ای انسان خاکی، می بینی چه می کنند؟ می بینی قوم اسرایل در اینجا به چه گناهان وحشتناکی دست می زنند و باعث می شوند از خانه مقدسم دور شوم ؟ ولی بیا تا گناهان بدتر از اینها را هم به تو نشان بدهم

۷ حالا دیوار را بکن دیوار را کندم تا به در اتاقی رسیدم 

 ۹گفت: داخل شو و ببین چه کارهای زشت ونفرت انگیزی در آنجا انجام می دهند آنگاه مرا به درواز هء حیاط بیرونی خانه ء خدا آورد و سوراخی در دیوار به من نشان داد. ۸گفت

۱۰ حیوانات زشت و ناپاک ، و بتهای اسرائیل نقش شده است شافان می کردند دست داشت و ابر غلیظی از دود بخور بالای سرشان تشکیل شد ه بود

دلایل ظهور :

 می توان گفت یکی از اهداف ظهور این موجودات افشا کردن گناهان و بت پرستیهای قوم بوده است. علاوه بر این در فصول دیگر همان صدا حزقیال را از سرنوشت و آینده شوم قومش مطلع می کند و به حزقیال می گوید که قصد دارد تمام این مردم را هلاک کند به جز تعداد اندکی !

در تمام طول این گفتگوها این موجودات بالدار هستند که با حزقیال صحبت می کنند اما در ترجمه فارسی به دلایل نا معلوم «خداوند» جایگزین شده است. برای اطمینان از این مسئله به ترجمه مستقیم از عبری نگاه کنید…

۳سپس حضور پرجلال خدا *که بالای موجوداتء عبادتگاه قتل عام گناهکاران:

۵ آنگاه شنیدم که خداوند به مردان(موجودات بالدار) دیگر فرمود: بدنبال او به شهر بروید و کسانی را که بر پیشانی شان علامت ندارند، بکشید نگذارید و به کسی رحم نکنید زن و بچه ، همه را از بین ببرید؛ ولی به کسانی که بر روی پیشانی شان علامت هست ، دست نزنید کار را از خانه ء من شروع کنید پس با کشتن  کردند هیچ کس را زنده. ۶پیر و جوان ، دختر و. این بزرگان قوم که در خانه ء خدا بودند، کشتار را شرو ع.

۷خداوند به ایشان گفت این عبادتگاه را آلود ه کنید حیاط آن را از جنازه پر سازید پس ایشان فرمان خدا را در تما م شهر اجرا کردند ! ! دست به کار شوید.

۸ رو به خاک افتادم و فریاد زدم ای خداوند آیا تو بر اورشلی م آنقدر غضبناک هستی که هر کسی را که در اسرائل باقی مانده باشد، از بین خواهی وقتی آنها کشتار را شروع کردند و من تنها مانده بودم !

 ۹او در پاسخ فرمود: گناهان قوم اسرائل و یهودا خیلی زیاد است ایشان می گویند خداوند این را نمی بیند! او این سرزمین را رها کرده است برد؟. تمام سرزمین پر است از ظلم وجنایت و

۱۰ نخواهم گذشت پس من نیز بر ایشان رحم نخواهم کرد و از سر تقصیراتشان. آنها را به سزای همه ء اعمالشان خواهم رساند

۱۱ فرمانی که داده بودی، اجرا  در فصل ۱۰ موجودی که حزقیال به عنوان روح خدا توصیف می کند از مرد کتان ناگهان دیدم که بر صفحه ای که بالای سر فرشتگان* ، (* متن اصلی آمده = «کروبیان») قرار داشت ، چیزی مثل یک تخت سلطنتی به رنگ اقوت کبود ظاهر شد به میان چرخهایی که زیر کروبیان است برو و مشتی از زغال افروخته بردار. ۲آنگاه خداوند به مرد کتان پوش فرمود آن مرد در مقابل دیدگان من این کار را کرد او به میان چرخها رفت، کروبیان در قسمت جنوبی خانه کرد کروبیان برخاست و بر آستانه گرفت و خانه درخشش پر شکوه حضور خداوند مملو گشت و آن را بر روی شهر بپاش. ۳وقتیء خدا ایستاده بودند، و ابری حیاط درونی را پر. ۴سپس جلال خداوند از بالای سرء خانهء خدا قرارء خدا از ابر جلال پر شد و حیاط آن از.

۵ مطلق بود وتا حیا ط بیرونی بطور واضح شنیده می شد در فصل ۱۰ دوباره موجودات بالدار توصیف شده اند:

۶وقتی خداوند به آن مرد کتان پوش دستور داد که به

۷و یکی از فرشتگان دست خود را دراز کرد و. او هم.

۸(هر فرشته ، زیر بالهای خود،.)

۱۳-۹ هر یک از آن چهار کروب ، یک چرخ کنار خود می گفتند، چو ن هر چرخ ، یک چرخ دیگر در داخل خود داشت می درخشیدند و نوری سبز متمایل به زرد از خود منتشر می آردند که فرشتگان می توانستند به هر جهتی که بخواهند بروند دور نمی زدند بلکه صورتشان به هر سمتی که متمایل می شد، به همان سمت می رفتند آن چهار چرخ با پره ها و لبه هایش پر از چشم بود چرخ در چرخ » داشت و شنیدم که به این چرخها. این چرخها مثل یاقوت سبز. ساختمان این چرخها طوری بود. وقتی می خواستند مسیر خود را تغییر بدهند،. هر یک از.

۱۴ شبیه صورت گاو، دومین، شبیه صورت انسان ، سومین ، مانند صورت شیر و چهارمین ، مانند صورت عقاب بود در ادامه حزقیال این کروبیان را شناسایی می کند :

۱۵ کنار رود خابور دیده بودم (فصل ۱) خود را می گشودند و بسوی آسمان بالا می رفتند، چرخها نیز همراه آنها برمی خاستند و در کنار آنها می ماندند، و وقتی فرشتگان می ایستادند، چرخها هم می ایستادند، چون روح آنها در چرخها نیز قرار  داشت

و ۱۶ و ۱۷ این فرشتگان همان موجوداتی بودند که در. هنگامی که آنها بالهای.

۱۸ پس از آ ن، درخشش پر شکوه حضور خداوند آستانه خانه گرفت ، بالهای خود را گشودند و به همراه چرخها از زمین برخاستند و بر بالای دروازه ایستادند، در حالی که حضور پرجلال خدای اسرایل برفراز آنها قرار داشت  خدا را ترک گفت(سفینه از معبد خارج شد) و بالای سر کروبیان قرار

۱۹ و در همان حال که نگاه می کردم ، فرشتگانء شرقی خانه ءخدا.

۲۰ زیر تخت خدای اسرایل در کنار رود خابور دیده بودم ، داشتند و زیر بالهایشان چیزی شبیه به دست انسان وجود داشت بود که کنار رود خابور دیده بودم ، و همچنین هر یک از آنها مستقیم به جلو حرکت می کردند

ایرادات موجود در ترجمه فعلی : ترجمه های فارسی موجود و برخی ترجمه های انگلیسی به دلایل دینی و اعتقادی برخی لغات و اصطلاحات را سانسور می کنند که من لازم می دانم برای جلوگیری از گیج شدن خوانندگان آنها را ذکر کنم: ۱-در ترجمه نام » موجودات زنده »  آمده است و شما ممکن است تصور کنید که حزقیال در حال توصیف ۴ موجود زنده است در حالیکه چنین نیست. آنچه حزقیال «موجودات زنده» می نامد در اصل ۴ وسیله پرنده هستند که چون حرکت می کنند حزقیال آنها را زنده می نامد. در ادامه توصیفات متوجه می شویم که حزقیال در حال توصیف بالها و چرخها و موتور این وسایل پرنده است . البته برخی معتقدند که «موجودات زنده» در اصل همان فرشتگان هستند که بال دارند اما آیا فرشتگان چرخ و موتور هم دارند؟

۲-در ترجمه آمده» حضور پر جلال خداوند » در متن اصلی نوشته شده » عظمت خداوند».

۳- در ترجمه آمده است «چیزیکه شبیه دست خدا بود به طرفم دراز شد» اما در متن اصلی چنین است: » مردی که نیمی از تنش مانند آتش و نیم دیگر مانند فلز گذاخته بود چیزی را که شبیه دست بود به طرفم دراز کرد و موهای سرم را گرفت و مرا به میان زمین و آسمان بلند کرد و در این رویای الهی آن انسان مرا به اورشلیم برد…».

۴- در ترجمه هر جا که نوشته شده «روح خداوند » در اصل کلمه » روح » است و نامی از خداوند نیامده است.

با مطالعه دقیق توصیفات حزقیال نبی مشخص می شود که او تفاوت زیادی بین «موجودات زنده » و خداوند قائل شده است و هر جا که خواسته نامی از آفریدگار ببرد به وضوح نام خداوند را آورده است اما جایی که موجود داخل سفینه او را با خود به هوا بلند می کند حزقیال می نویسد : «موجودی که شبیه انسان بود چیزی را که مانند دست بود به طرفم دراز کرد «. واضح است که خداوند نه شبیه انسان است و نه دست دارد اما متاسفانه در ترجمه طوری وانمود می کند که خداوند دستش را به طرف حزقیال دراز کرده است!

در جایی هم که نوشته شده » حضور پر جلال خداوند » منظور خداوند نیست چون خداوند نیازی به وسیله نقلیه هوایی برای آمدن به اورشلیم ندارد و حضور خداوند جایی را ترک نمی کند (در حالیکه حزقیال می گوید جلال پر درخشش خداوند معبد را ترک کرد!) واضح است که منظور حزقیال از «جلال پر درخشش » یک شیئ درخشنده و نورانی است که ابتدا در حیاط معبد فرود می آید و سپس از آنجا به همراه کروبیان خارج می شود.

۵-در ترجمه نوشته شده » فرشتگان » اما در متن اصلی کلمه «کروبیان» آمده است. در زبان عبری دو لغت «فرشته» و «کروب» از هم متفاوت هستند و هر کدام معانی خاصی را می رسانند. «فرشته» در زبان عبری به معنی هر موجودی می تواند باشد از جمله:جن  و انسانی که پیامی را آورده اند. «کروب» به معنی موجود آسمانی است یعنی موجودی که مسکن او در آسمان است. چنین اشتباهات مغرضانه ای به وفور در کتاب حزقیال و سایر کتب عهد عتیق موجود است که در جای آن صحبت خواهد شد.

نتیجه مختصر:

تا اینجا معلوم شده است که حزقیال قبل از ملاقات با سرنشینان سفینه به پیامبری مبعوث شده بوده و این ملاقات ارتباطی با پیامبری او ندارد چرا که خداوند به طور مستقیم حزقیال را به نبوت دعوت کرده است و اثری هم از وسایل پرنده نیست : در جای جای سروده های کتاب خداوند به حزقیال ماموریت نبوت را ابلاغ می کند : ای انسان خاکی، نبو ت کن ؛ پیغام مرا اعلام نما؛ محکم دست بزن سرت حرآت بده تا نشان دهی آه چه آشتار بزرگی در انتظار این قوم است ریزد جدا از مشاهدات عجیب حزقیال در جاهای دیگر کتاب پیام خداوند مستقیم و بدون حضور موجودات بالدار به حزقیال داده می شود :

 فصل ۲۶ :در یازدهمین سال از تبعیدمان ، در روز اول ماه ، این پیام از جانب خداوند به من رسید ای انسان خاکی، صور از سقوط اورشل یم

خوشحال است و می گوید: اورشلیم درهم شکسته است  او که با قومهای دیگر تجارت می کرد از بین رفته است  حال ، من جای او البته این احتمال وجود دارد که موجودات بالدار در هنگام وحی حضور داشته اند اما توضیحات و توصیفات آنها فقط در چند فصل خلاصه شده است که از تکرار پرهیز شود و علاوه بر این احتمال حذف شدن یا گم شدن بخشهای متعددی از کتاب وجود دارد.

نتایج کلی :

تا اینجا شما متن کتاب حزقیال و مشاهداتش را مطالعه کرده اید و حتما فرضیه هایی را در ذهن خود ساخته اید. با هم به ۴ مورد از نظریات رایج در مورد این پیامبر نگاه می کنیم :

برخی نویسندگان و محققان مسلمان کل داستان حزقیال نبی را دروغی ساخته قوم یهود می دانند و معتقدند که هیچ دلیل محکمی وجود ندارد که ثابت کند پیامبری با این نام و مشخصات وجود داشته است. بنابراین در سندیت کتاب حزقیال شک و شبهه وجود دارد و برخی حتی معتقدند که این نوشته ها (با توجه به سبک نگارش) قرنها پس از حزقیال نوشته شده و ساخته و پرداخته شخصی دیگر است. از سوی دیگر مشاهدات حزقیال با آنچه که حضرت دانیال(ع) در کتاب خود توصیف کرده بسیار شباهت دارد و این امکان هست که نویسنده پس از خواندن مشاهدات دانیال آنها را به نوع دیگری باز نویسی کرده باشد.

 برای خواندن متن کامل کتاب دانیال به این آدرس رجوع کنید:

۲-حزقیال بی شک با موجودات غیر زمینی ملاقات کرده: طرفداران این عقیده بر این باور هستند که فرود و صعود سفینه های فضایی نه فقط در کتاب حزقیال بلکه در جای جای کتاب عهد عتیق دیده می شود و فضانوردان باستان واقعا از زمین بازدید کرده اند و مردم زمین آنها را با لفظ «خدایان» در کتابهای خود ثبت نموده اند.

برای اولین بار داشمند بازنشسته ناسا «جوزف بلومریچ» که مخالف عقاید ون دانیکن در مورد ارابه خدایان بود در صدد برآمد تا با ساخت مدلی از این سفینه و ثبوت غیر ممکن بودن آن تئوریهای ون دانیکن را باطل کند. او بر اساس توصیفات حزقیال مدلهای متعددی از این سفینه را در اندازه ها و ابعاد مختلف طراحی کرد واز آنجا که تمام آنها با موفقیت پرواز کردند بلومریچ به ادعای خودش نامه ای در عذرخواهی از ون دانیکن نوشت !

۳-آنان که بر حزقیال ظاهر شدند جن بودند نه فرا زمینی : معتقدان این نظریه می گویند که آنچه حزقیال دیده درست است اما تعبیر ما از آن نادرست است. به این معنی که حقیقتا وسیله ای گردونه شکل بر زمین فرود آمده است و حزقیال آن را مشاهده و توصیف نموده اما با توجه به شکل ظاهری موجودات داخل گردونه می توان به صراحت گفت که آنها فرشتگانی بودند که تصاویر و بتهایشان در سراسر خاور میانه پخش بوده و البته منظور از فرشتگان در اینجا معنی لغوی آن است نه آن معنی ظاهری که به ذهن خطور می کند!

لغت فرشته یک کلمه اوستایی و به معنی » فرستاده» می باشد. در زمان باستان هر موجودی را که از آسمان به زمین می آمده یک فرشته یا فرستاده می دانستند.

جالب اینکه لغت عبری برای فرشته که در تورات آمده کلمه » ملک» است . ملک در عبری به معنی فرستاده و پیام آور می باشد. وقتی که تورات از عبری به زبان یونانی ترجمه شد به جای لغت «ملک» کلمه یونانی » آنجلوس» استفاده شد و جالب اینکه «آنجلوس» در یونانی هم به معنی «فرستاده » و «پیام آور» است !

در انگلیسی نیز لغت » آنجل» به معنی فرشته برگرفته از واژه یونانی آنجلوس می باشد و معنی آن بسیار وسیع است. بنابراین احتمال دارد که لغت «ملک» و ملائک» در عربی نیز معانی متعدد و وسیعی داشته باشد اما دانش من از زبان عربی بسیار کم است( از ۲۰ نمره ۱۰ است !) و نمی توانم در این مورد اظهار نظری بکنم. تصویر پایین خدایان بابل باستان هستند که مطابق با مشاهدات حزقیال نبی می باشند:

در نهایت فرشتگانی که بر حزقیال ظاهر شدند همان جنیان بالدار و سم داری بودند که توسط مردم خاور میانه و مصر و هندوستان پرستش می شدند.

۴-فرشتگان دربار الهی :

پیروان این عقیده به بعد دینی این مشاهده توجه دارند و معتقدند آنها که بر حزقیال ظاهر شدند فرشتگان دربار الهی بودند که برای ابلاغ پیام خداوند بر او آمده بودند و بقیه داستان صحتی ندارد.

شما طرفدار کدام نظریه هستید ؟

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *