فلسفه ایزوتریکی قربانی کردن

فلسفه ایزوتریکی قربانی کردن هرچند ممکن است دور از ذهن و احتمالا بیرحمانه به نظر برسد، اما مادر زمین در زمان های خاصی، به خاطر اعمال سیاه انسانها و فعال شدن کارمای سیاره ای، به شمار خاصی از مرگ موجودات نیاز دارد تا کارمایی را که به خاطر اعمال انسانها به وجود آمده، با خون فرو نشاند. به همین خاطر نیز برخی حوادث طبیعی و برخی حوادث غیر طبیعی همانند جنگ ها در روی زمین رخ می دهد تا کارمای سیاره ای با ریخته شدن خون موجودات، فروکش کند. خون حامل کارماست و وقتی زمین به خاطر انجام برخی اعمال نفسانی، تیره و تار شد، کارمای سیاره ای فعال می شود و در نتیجه این فعال شدن، ممکن است برخی حوادث طبیعی همانند زلزله ها، آتشفشان ها، طوفان ها و بلایای طبیعی رخ دهد تا به واسطه مرگ برخی از انسانها و حیوانات و موجودات دیگر این کارما فروکش کند. در بعضی مواقع نیز، ممکن است برخی حوادث غیر طبیعی همانند جنگ های داخلی و جنگ های بزرگ جهانی رخ دهد. هرچند این امر ممکن است یکی از دلایل ایجاد جنگ ها روی زمین باشد و علت اصلی آن نباشد.

گورجیف در کتاب “قصه های بلزباب برای نوه اش” در فصل ۴۳ از زبان یکی از عارفان کُرد به نام اترناخ، این نظریه را بیان می کند و می نویسد : «بنابر قوانین طبیعت، همواره باید جنگها و جنگهای داخلی، مستقل از اراده انسانها به شکلی دوره ای روی زمین پیش بیاید، دلیلش هم این است که طبیعت در دوره هایی معین، به تعداد بیشتری از مرگ موجودات نیاز دارد. امکان ندارد از ریختن خون میان دولتها و در درون دولتها دوری گزید. طبیعت در دوره های خاصی، نیاز دارد که شمار معینی از مرگ روی زمین رخ دهد، ولی برای نیازهای طبیعت هیچ تفاوتی ندارد که این مرگِ چه موجوداتی باشد، انسانها یا موجودات دیگر. از اینجا می توان نتیجه گرفت اگر شمار مرگ هایی که طبیعت نیاز دارد با مرگ شکل های دیگر حیات، برآورده گردد، آنگاه شمار لازم مرگ های انسانها هم به همان نسبت به وضوح کمتر می شود.» (ص۹۱۳-۹۱۴) در زمان های گذشته، وقتی حکیمان باستانی و پیران روشن بین، در می یافتند که کارمای سیاره ای فعال شده و مادر زمین برای فروکش کردن این کارما، به خون نیاز دارد، برخی از حیوانات را قربانی می کردند تا با ریخته شدن خون آنها، کارمای سیاره ای فروکش کند و خونی از انسانها ریخته نشود و جلوی مرگ انسانها با ریخته شدن خون حیوانات گرفته شود. (وقتی از جنبه بیرونی به قضیه قربانی کردن اسماعیل توسط حضرت ابراهیم نگاه کنیم، نه جنبه درونی آن- چون در جنبه درونی اسماعیل، کرایست محسوب می شود و باید به خاطر پدر، قربانی گردد.

 

  • زمانیکه به ابراهیم گفته می شود، به جای قربانی کردن اسماعیل، گوسفندی را قربانی کند، دقیقا با این قانون در ارتباط است.) هرچند این امر نباید مجوزی برای کشتن حیوانات بیچاره برای شکار و تفریح و سرگرمی و … باشد و حتما نیاز به همراهی و مشورت حکیمی فرزانه دارد تا آسیب بزرگی به اکوسیستم وارد نشود، چون زمانیکه حیوانات بیش از حد قربانی شوند یعنی کشتن و ریخته شدن خون حیوانات نه به خاطر کارمای سیاره ای، بلکه به خاطر عادت و اجرای برخی سنت ها باشد، چرخه طبیعت تعادل خود را از دست می دهد و به هم می ریزد. به همین خاطر، در برخی موارد ممکن است با ریختن خون حیوانات، جلوی مرگ انسانها و ریخته شدن خون شان را گرفت، ولی این کار در همه زمانها کاربرد ندارد و نمی شود همه حیوانات را کشت تا انسانها زنده بمانند، چرا که در روی زمین، به هر چهار قلمرو طبیعت (قلمرو جمادی، نباتی، حیوانی، انسانی) نیاز داریم تا تعادل همواره در روی زمین برقرار باشد و گاهی نیاز هست که انسانها به واسطه بلایای طبیعی مثل زلزله و طوفان و … و گاهی بلایای غیر طبیعی مثل جنگ، با مرگ رو به رو شوند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *