ماجرای فیلم Arrival یا ورود

دکتر لوئیس بنکس،یک زبانشناس و استاد دانشگاه،در کلاس درس متوجه می شود،اخباری جدید مبنی بر فرود ۱۲ شی عجیب منتشر شده است

در این بین سرهنگ وبر از ارتش آمریکا با او دیدار می کند و از او می خواهد که برای ارتباط با فرازمینی ها بهمراه یک فیزیکدان بنام یان دونولی برای رمزگشایی از زبان آنها و علت حضور فرازمینی ها در زمین، به مونتانا، محل فرود یکی از ۱۲ سفینه فرازمینی برود،البته لازم به ذکر است که ۱۱ وسیله دیگر فرازمینی در ۱۱ کشور دیگر منجمله چین، روسیه،پاکستان، سیرالئون، سودان و چند کشور دیگر فرود آمده اند و در مونتانا یک مرکز مجهز که با تمام این کشورها بطور ماهواره ای ارتباط برقرار شده است،به توصیه سازمان ملل تاسیس شده تا کشورهای دنیا بتوانند فعالیت های شان را در رابطه با خطر احتمالی هماهنگ نمایند.

دکتر بنکس و همکارش به مقر ارتش در مونتانا می روند و آزمایشات پزشکی و اقدامات احتیاطی انجام می شود تا برای رفتن به داخل سفینه فرازمینی که دری در ته آن هر ۱۸ ساعت باز می شود،آماده شوند

آنها در موعد مقرر به طرف سفینه رفته و با بالابر به زیر سفینه می روند و دری باز شده و همراه با تیم فیلمبردار داخل می شوند.

نکته جالب در اینجا اینست که،بمحض ورود به وسیله فرازمینی، جاذبه زمین برداشته می شود و در حالیکه دالان بصورت عمودی است اما آنها می توانند براحتی در داخل آن قدم زنند، آنها بسمت انتهای دالان که انگار یک خروجی یا پورتالی به دنیای دیگری است حرکت می کنند و موعد فرا می رسد.

به ناگاه موجوداتی شش پا که تمام قامت آنها نیز نمایان نیست از آنطرف پورتال نمایان می شوند،دکتر بنکس روی کاغذی اسمش را نوشته و به آنها نشان می دهد.

مشکل اساسی در بین موجوداتی بشدت بیگانه و انسان ها ارتباط است،در ابتدای فیلم سرهنگ وبر صدای ضبط شده این موجودات را به دکتر بنکس نشان می دهد، صدایی کاملا مبهم، مثل برهم خوردن چند چیز در زیر آب است،دکتر بنکس،سعی می کند از خط برای ارتباط با آنها استفاده کند بهمین جهت ابتدا اسمش را نوشته و به خودش اشاره می کند تا اگر آنها منظورش را فهمیدند واکنش مشابه نشان دهند،که ناگهان آن موجودات با دست شان جوهری را بطرف جلو می افشانند و جوهر پخش شده و تبدیل به یک کلمه مدور می شود، اما معنایش چیست،اینجاست که یک زبان شناس مثل دکتر بنکس باید از تجربیاتش برای رمزگشایی استفاده کند،آنها از وسیله به مقر ارتش باز می گردند و خطوط را بررسی می کند.

دکتر بنکس می بایست از این رسم الخط عجیب با پیچیدگی های خاص یک خط فرازمینی رمزگشایی کند تا بعدا بتواند از آنها بپرسد برای چه به زمین آمده اند.

پس از بررسی و تحقیق برروی خطوط دوباره به وسیله باز می گردند و دکتر بنکس متوجه می شود که این موجودات نیز اسم دارند.

از آن پس دکتر بنکس بهمراه یک تیم متخصص رسم الخط آنها را که تصویر برداری شده،با استفاده از کامپیوتر بررسی کرده و می توانند رمزگشایی کنند.

آنها هر ۱۸ ساعت به داخل وسیله رفته و با انجام حرکات مفهوم الفبای شان را متوجه می شوند، مثلا یکی نفر قدم زده و موجود فرازمینی کلمه قدم زدن را می نویسد و آنها با چنین راهکارهایی می توانند،مفاهیم و لغات فرازمینی را یاد بگیرند .

پس از یادگیری سرهنگ روبر از دکتر بنکس می خواهد سوال اصلی را از فرازمینی ها بپرسد. چرا به زمین آمده اند؟

لازم به ذکر است که تمام جلسات دکتر بنکس و همکار فیزیکدانش با فرازمینی ها بطور مستقیم برای مقامات کشورهای دیگری که یوفو در سرزمین شان فرود آمده پخش می شود و چینی ها نیز رسم الخط فرازمینی را رمزگشایی می کنند،در جلسه بعد با فرازمینی ها دکتر بنکس با خط فرازمینی از آنها می پرسد برای چه به زمین آمده اند که در جواب نوشته می شود ” دادن سلاح” که همین کلمه نیز توسط چینی ها رمزگشایی شده ولی سوء تفسیر می شود و چینی ها فکر می کنند مفهوم آن جواب ” جنگ” است،در این بین مقامات آمریکایی نیز نگران شده و دکتر بنکس نیز با ناراحتی از سفینه به مقر ارتش بر می گردد، چینی ها بلافاصله همکاری شان را با سازمان ملل در این زمینه قطع کرده و شروع به رزمایش نظامی در دریای چین می کنند و اعلام می کنند که به فرازمینی ها ۱۲ ساعت فرصت داده اند فضای چین را ترک کنند در غیر اینصورت،سفینه آنها را منفجر خواهند کرد.

ارتش چین در طی رزمایشی در دریای چین به فرازمینی ها اخطار می دهد ظرف ۱۲ ساعت سفینه شان را از فضای چین خارج کنند و در غیر اینصورت یوفوی شان منفجر خواهد شد.

دکتر بنکس پس از برگشتن از سفینه به فکر فرو می رود و متوجه می شود که منظور فرازمینی از دادن سلاح ممکن است چیز دیگری باشد.

بلافاصله، کشورهای روسیه،پاکستان و سودان نیز به تبعیت از چینی ها به فرازمینی ها اعلام جنگ می کنند.از آنسو دکتر بنکس، مجددا حروف فرازمینی را مورد بازبینی قرار می دهد و متوجه می شود که کلمه سلاح می تواند به تکنولوژی نیز تفسیر شود، بنابراین سریعا با سرهنگ وبر تماس می گیرد و از او می خواهد این موضوع را به اطلاع چینی ها برساند، در این بین او تصمیم می گیرد دوباره به سفینه فرازمینی برگردد.

سفینه فرازمینی ها با بمب ساعتی منفجر می شود.

اما ارتش ورود به سفینه را ممنوع کرده است،او بهمراه همکارش وارد سفینه می شوند و اطلاع ندارند که ارتش در آنجا بمب ساعتی قرار داده که پس از پنج دقیقه منفجر خواهد شد،فرازمینی ها به آنها می گویند که آنها برای هزاران سال است دارند به انسان ها و زمین کمک می کنند و در سه هزار سال بعد آنها به کمک انسان ها نیاز خواهند داشت و برای کمک کردن به انسان ها و جلوگیری از نابودی انسان ها حاضرند به انسان ها کمک کنند و به آدمها تکنولوژی بدهند،در این اثنا ثانیه هایی قبل از انفجار موجود فرازمینی آنها را به بیرون پرتاب می کند.

دیدار آخر دکتر بنکس با فرازمینی ها.

متعاقبا فرازمینی ها با ارسال سفینه کوچکتری،از دکتر بنکس می خواهند سوار آن شود،آنها قدرت پیش بینی در آینده را به دکتر بنکس می دهند و او خودش را در آینده در سالن سازمان ملل می بیند که یکی از مقامات بلند پایه چین از او تشکر می کند که در زمان حضور فرازمینی ها به او تلفن زده و از چینی ها خواسته تا به سفینه فرازمینی ها حمله نکنند.

فرازمینی ها زمین را ترک می کنند .

او سپس خودش را در زمان حال در مقر ارتش می بیند و تلفن یکی از مقامات امنیتی ارتش آمریکا را برداشته و بدون اینکه بداند چه می خواهد بگوید سعی می کند به آن مقام بلند پایه چینی تلفن بزند،که با گرفتن شماره تلفن،یکی از افسران مخابرات ارتش اعلام می کند که از داخل مقر ارتش شماره ای در چین در حال دایل شدن است آنها بسرعت مکان تلفن را ردیابی می کنند و دکتر بنکس را می بینند که درحال صحبت است، ارتشی ها از او می خواهند سریعا تلفن را قطع کرده و الا بجرم خیانت محاکمه خواهد شد اما او حرف هایی به زبان چینی زده و تلفن را قطع می کند….. حمله چینی ها متوقف شده و فرازمینی ها زمین را ترک می کنند.

از بخش های اولیه فیلم که دکتر لوئیس بنکس به مقر ارتش در مونتانا آورده می شود و از داخل هلی کوپتر یوفو را می بیند.

یکی از زیباترین لحظه های فیلم،جایی است که قرار است لوئیس و همکارش وارد یوفو شوند.

داخل یوفو.. فرار از جاذبه

هیجان انگیزترین صحنه فیلم،دیدار با فرازمینی ها،که اگر به واقعیت بپیوندد بدون شک مهمترین حادثه تاریخ شناخته شده بشر خواهد بود،فقط فلسفه گذاشتن مرغ عشقو نفهمیدم چی بود

زیبایی و اعجاب ارتباط با یک فرازمینی.

دیدار خصوصی لوئیس با “کاستلو”یکی از فرازمینی ها که خبر در حال مرگ بودن “آبوت” فرازمینی دیگر را داد…….

نقدی بر فیلم اریوال

و اما درباره فیلم زیبای اریوال عرض کنم که اول از همه آنچیزی که توجهم را جلب کرد حضور هنرپیشه توانا، امی آدامز بود که اولا هنرپیشه بسیار جذابی است و دوما بسیار هنرمندانه در این فیلم نقش ایفا کرد،او چنان در نقشش فرو رفته بود که واقعا ببینده را نیز با خودش در داستان غرق می کرد،درباره امی آدامز خدمتتان بگویم که در حال حاضر یکی از بالاترین دستمزدها را در هالیوود می گیرد،البته او یک خواننده نیز می باشد و مجله تایم در سال ۲۰۱۴ او را به عنوان یکی از صد شخصیت برتر سال انتخاب کرد،اما خب کارگردان این فیلم دنیس ویلینووی، سوژه خیلی جسورانه ای انتخاب کرده و کلا ساخت فیلم ساینس فیکشن کار سختی است،اصلا من میگم داستان آماده باشه، ساخت اینجور فیلما بسیار سخته، چون شما باید هرچی پول داری بدی برای جلوه های ویژه،دوستان این فیلم ۴۸ میلیون دلار خرج داشته ولی ۱۴۸ میلیون دلار فروخته و هنوز هم فکر کنم داره نمایش داده میشه،در هر حال،این فیلم بر اساس داستان کوتاهی بنام “داستان زندگی شما” از نویسنده ای بنام تد شیانگ،اقتباس شده و کارگردان تونسته فیلم خوبی ازش دربیاره،شکل و شمایل فرازمینی ها و نوع خط نوشتن شون خیلی واقعگرایانه است و فرازمینی های قابل قبولی هستند، از چه لحاظ میگم قابل قبول، از این لحاظ که این فرازمینی ها را با فرازمینی های اجق وجق “من این بلک” مردان سیاه پوش مقایسه می کنم،که بیشتر شبیه مسخره بازی بود تا فرازمینی، اما این فرازمینی ها واقعا با ابهت بودن،دیگه از ارائه فرازمینی ها هم خیلی خوشم اومد که اونا رو موجودات بی آزاری نشون میداد که به فکر انسان ها هستن،جالبه تو فیلم سرهنگ میگه اینا الان چند روزه اومدن هیچ چیزی نمیخوان، هیچ کار خصمانه ای هم نمیکنن،دیگه اینکه فیلم،استوری لاین ساده ای داره و خیلی جریانو پیچیده نمی کنه و دیگه اینکه نگاه فیلم هم به قضیه علمیه مثلا در رمزگشایی خط فرازمینی

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *