بررسی بازی Yooka-Laylee ؛ سکوبازی نیمهجان خفاش و مارمولک
نسل جدید کنسولها و سختی و البته گرانی ساخت هر عنوان بازی برای آنها، موجب شده که شاهد قحطی عناوین در برخی ژانرها باشیم. سبک سکوبازی یا همان پلتفرمر از جمله سبکهایی است که از آغاز تاریخ بازیهای رایانهای تا کنون همراه گیمرها بوده و بخش عظیمی از مخاطب صنعت بازی یعنی کودکان را هدف قرار داده است. اما آیا بازی Yooka-Laylee توانسته بخشی از این خلاء را پر کند و بازی های پلتفرمر خوش ساخت تاریخ گیم را تداعی کند؟
- سازنده: Playtonic Games
- ناشر: Team17
- پلتفرم: پلی استیشن ۴، ایکس باکس وان، پی سی، نینتندو سوییچ
- پلتفرم بررسی : پی سی
بازی Yooka-Laylee در نگاه اول دقیقا یادآور عناوین سبک سکوبازی دهه ۹۰ و بازی های محبوب این ژانر روی کنسول نینتندو ۶۴ است که البته رنگ و روی جدیدی به خود گرفته باشد. بازی به ویژه گیمرهای قدیمی تر را یاد Banjoo-Kazooe همین کنسول قدیمی میاندازد (تشابه انتخاب اسم این دو بازی هم این تشابه را شدت میبخشد.) و موجب ایجاد حس نوستالژیکی فراوان برای گیمرهای سن و سالتر میشود و البته برای مخاطبین کوچک جدید خود نیز دنیایی شاد و رنگین را با خود به همراه میآورد. در کنار رنگ آمیزی شاد بازی شاهد افکتهای صوتی بینظیر و موسیقی بهتر هستیم که مخاطب کوچکتر را مجذوب خود میکند.
اما در پس این حجم از شادی چه داستانی وجود دارد؟ داستان Yooka-Laylee همانند اکثر بازی های این سبک یک قصه بیشیله پیله و بدون فرازو نشیب خاصی است که صرفا بهانهای برای ساخت یک سکوبازی باشد به حساب میآید.یوکا (مارمولک) و لایلی (خفاش) دو تا دوست هستند که حین برگشتن به خانهشان با دو فرد شرور به اسم کاپیتال بی و دکتر کواک روبرو می شوند که با جمع آوری یک سری کتاب جادویی و صفحات آنها قصد واحد کردن همه جهانها با یکدیگر و در نهایت حکمرانی روی آنها را دارند.
یوکا و لایلی در این میان با وارد شدن به صفحات مختلف و در نتیجه دنیاهای مختلف سعی در پیدا کردن صفحات گمشده دارند تا زودتر از کاپیتال بی بتوانند «کتاب یکتا» را کامل کنند و از دسترس او دور قرار دهند.
گرچه پایان بندی بازی نوید از ساخت ادامه آن را میدهد ولی داستان بازی چیزی نیست که بتوان آن را عنصری جذاب برای مخاطب ، ولو مخاطب کودک، دانست و همانطور که گفته شد صرفا بهانهایست برای ساخت یک عنوان سکوبازی. پس باید دید که سازندگان در تحقق بخشیدن به این مساله چقدر موفق بودند؟ آنها داستانی فرمالیته را به بازی تزریق کردهاند و نتیجتا باید روی گیمپلی و دیگر عناصر بازی تمرکز کرده باشند، اما آیا واقعا نتیجه چیزی است که قرار بود باشد؟
یکی از برگهای برنده بازی Yooka-Laylee به کنترل نسبتا بینقص کاراکترها برمیگردد که مخاطب ساده و حرفهای در کنار هم را راضی میکند.البته این کنترل خوب فدای یک عنصر به شدت آزاردهنده به اسم دوربین در بازی شده به طوری که گاهی گیمر باور نمیکند این دوربین را سازندگان و مغزهای متفکر پشت عنوانی مثل بانجو-کازویی طراحی کرده باشند.
قرار بوده تمرکز سازندگان بازی به سبب ماهیت پلتفرمر بازی روی گیم پلی باشد و این قرار متاسفانه تبدیل به بدقولی بدی از سوی سازندگان شده، گیم پلی بازی بد نیست ولی آن درخششی که باید داشته باشد را ندارد. دنیاهای مختلف جهان بازی توانستند تا حد زیادی این کم کاری را جبران کنند و ارزش تکراری بازی را دوچندان کنند. کنترل هر دو کاراکتر (بازهم مثل پدربزرگ معنوی بازی یعنی بانجو-کازویی) در دستان گیمر قرار دارد و البته یوکا نقش اصلیتری را در پیشروی بازی دارد. Yooka-Laylee شاید آنچنان که باید و شاید در موضوع گیم پلی ندرخشد ولی در این قسمت سعی میکند این نقصها را از دل مخاطب در بیاورد.
ساخت مراحل بازی در بهترین حالت خود صورت گرفته و جهانهای بازی هر کدام دارای مراحل و زیرمرحله! مختلف هستند که با وجود شخصیتهای متنوع و گوناگون و صد البته بامزه خود توانستهاند برای گیمر ماندنی شوند. کمتر کسی است که طراحی شخصیت کاراکترهای بازی را ببیند و آنها را به زودی فراموش کند چرا که این بخش از گرافیک بازی برعکس گرافیک فنی آن چشمنواز و خلاقانه کار شده است.
گرافیک بازی Yooka-Laylee در نگاه مخاطب کوچکتر بسیار به یاد ماندنی تر و بهتر از دیدگاه یک مخاطب بزرگسال است، جزییات و بافتهای بیکیفت تصاویر پس زمینه را کودکان درک نمیکنند و بزرگترها هستند که به این جزییات توجه میکنند. همین مساله میتواند یک بهانه برای سازندگان باشد تا چندان به گرافیک فنی بازی نپردازند.
فارغ از تمام موارد گفته شده نکتهای در بازی Yooka-Laylee وجود دارد که موجب برتری آن و جذابیتش برای گیمرها میشود: طنز بازی. هر دو کاراکتر اصلی بازی (به ویژه لایلی) مکالماتی با گیمر یا با خودشان دارند که یا به هجویه سایر بازیها و یا شوخی با خود گیمر و دنیای خود بازی میپردازد. نق نق کردنهای خفاش بنفش داستان گاهی چنان بامزه میشود که به خودتان میآیید و میگویید: با کمتر بازیای چنین خندیده بودم!
همانطور که در ابتدای سخن هم به آن اشاره شد، موسیقی بازی دارای اصالت سبک سکوبازی و ساخته دست هنرمندان توانای عناوین قدیمی دنیای بازیهای رایانه است و میتواند هر دو مخاطب اصلی و قدیمی را نگه دارد. این بالانس بین داشتن مخاطبین قدیمی و در عین حال داشتن جذابیت برای نسل جدید نکتهایست که به کرات در Yooka-Laylee دیده میشود و گاهی موفق آمیز است و گاهی کاملا شکست خورده.
عدم راهنماییهای درست در بازی باعث شده که سردرگمی گیمر در برخی مراحل بازی به وجود بیاید و شاید گاهی حتی گیمر را از خود دور کند. گاهی دقایق طولانی وقت میبرد تا دقیقا بفهمید با چه میکردید و شوخیها و طنز بازی در اینجا به کمک گیمر نمیآید.
در کل Yooka-Laylee آن عنوان نسل هشتمی بازیهای پلتفرمر نیست و عنصر و یا به بیان بهتر، روح جدیدی را در کالبد نیمهجان سبک پلتفرمر نمیدمد. به نظر میرسد هنوز هم کمپانی ژاپنی نینتندو کماکان صدرنشین قله سبک بازیهای سکوبازی باشد و دیگر کنسولها و یا دارندگان پی سی از داشتن عناوین شایسته تا حد زیادی محروم باشند.
بازی Yooka-Laylee میتوانست بسیار بهتر از عنوانی که الان شاهدش هستیم باشد و خبرهای ساخته شدنش نوید از احیای یک سبک را میداد با این حال مشکلات ذکر شده کفه ترازو را بیشتر به سمت خود متمایل میکنند و بازی در مجموع تبدیل به یک اثر متوسط رو به پایین خواهد شد، ولیکن در بازار دیگر کنسولها بسان لنگه کفشی پاره در بیابان تا اطلاع ثانوی (لااقل تا زمان عرضه عناوینی چون Psychonauts 2 در سال جاری) غنیمت شمرده خواهد شد.
- گرافیک ظاهری مناسب (رنگارنگ و شاد)
- موسیقی های خوب و افکت های صوتی خلاقانه
- کنترل ظریف و راحت
- حس نوستالژیک
- طراحی مراحل نسبتا متنوع
- گرافیک فنی ضعیف
- دوربین افتضاح
- سیستم ذخیره سازی اعصاب خرد کن
- داستان آبکی