جاذبه های گردشگری استان آذربایجان غربی


(استانی با آبشارها،رودخانه ها،دره ها،چمنزارها،کوه ها، دره هاو چشم اندازهایی که با هر بار دیدنش جلوه ای تازه رخ می نمایاند)
۱_آبشار شلماش
این آبشار که از مهمترین آبشارهای استان آذربایجان غربی به حساب میآید و مورد توجه گردشگران میباشد با درهای سرسبز و زیبا در کنار جنگلهای پراکنده واقع شده و از شاخههای رودخانه معروف زاب کوچک محسوب میشود.
آبشار شلماش از ۳ آبشار تشکیل شده و زیبایی آن باعث شده همه ساله به خصوص در فصل گرما هزاران نفر از مناطق مختلف و به خصوص از شهرهای کردنشین برای دیدن این آبشار به سردشت سفر کنند.
این سه آبشار به ترتیب و پشت سر هم قرار گرفتهاند که اولین آنها در نزدیکی محل پارکینگ قرار دارد.
برای دیدن دو آبشار بعدی باید مسافتی نسبتا زیاد را طی کرد و وارد درهای عمیق شد. امروزه با احداث راه پله و حصارهایی، بالا و پایین رفتن از دره راحت تر و کم خطرتر صورت میگیرد.
در فصل بهار این آبشار پر آبترین روزهای خود را میگذراند، گرچه آب و هوای منطقه تا اواسط اردیبهشت هم سرد است ولی خرداد ماه فصل مناسبی برای سفر به این منطقه است.
مسیر سردشت به آبشار شلماش مسیر زیبا و پر درختی است. جاده مذکور آسفالت و مناسب بوده و تا رسیدن به آبشار مدت ۲۰ دقیقه زمان میبرد.
شهرستان سردشت از شهرستانهای کردنشین و مرزی استان آذربایجان غربی است که در جنوب این استان قرار دارد و با برخی از مناطق کردنشین عراق هممرز است.
مسیر دسترسی به آبشار شلماش: از سردشت در یک جاده کوهستانی زیبا به سمت روستای مراغان (Maraqan) و روستای شلماش راهی می شویم که قبل از رسیدن به روستای شلماش، محوطه تفرجگاهی آبشار کاملا مشخص است…
۲_آبشار بدلان جلوه ای سحرانگیز از طبیعت زیبای خوی(آذربایجانغربی)
آبشار زیبا و شگفت انگیز بدلان در دامنه کوه اورین خوی از جاذبه های سحرانگیز طبیعت این منطقه از استان آذربایجان غربی است. به گزارش خبرنگار ایرنا، اهمیت گردشگری و توریستی آبشار بدلان از مدت ها پیش مورد توجه ایرانگردان و مسافران این منطقه قرار گرفته است که حضور رو به رشد گردشگران در این منطقه شاهدی برای این موضوع است.
برابر گزارش مسوولان خوی در فصول مختلف سال تعداد زیادی از گردشگران، دانش آموزان، دانشجویان و عاشقان طبیعت برای بازدیدهای علمی و پژوهشی به آبشار بدلان مسافرت می کنند.
این آبشار با ارتفاع بیش از ۵۰ متر یکی از بلندترین آبشارهای آذربایجان غربی و منطقه است.
مناظر دل نواز و روح انگیز طبیعی اطراف دشت خوی نیز، به آبشار بدلان، جلائی بیشتر بخشیده و آن را دیدنی تر کرده است.
در مسیر بستر این آبشار، روستاهای سبز و خرمی به نام روستای پسک و بدلان قرار دارند که سرسبزی و طراوت طبیعت شان گردشگران را به وجد می آورد.
این منطقه از نظر شرایط اقلیمی و آب و هوا در ردیف پر باران ترین و حاصلخیزترین روستاهای شهرستان خوی هستند.
آبشار بدلان که در خوی به “چیر” و “قزل چیر” موسوم است را باید یکی از نشانه های عجیب عالم خلقت برشمرد.
آب سرچشمه آبشار بدلان از شکافی به ارتفاع بیش از ۵۰ متر به داخل یک گودال یا محل غار مانندی به طول ۳۰ متر سرازیر می شود.
آبشار بدلان در ۳۵ کیلومتری شهرستان خوی و ۱۰ کیلومتری روستای بدلان در آذربایجان غربی(در مسیر کوه های اورین)قرار داردکه طبیعت بکر و زیبای این آبشار شگفت انگیز پذیرای هزاران گردشگر و علاقه مند به طبیعت است.
۳_پیست اسکی خوشاکو
خوشاکو، روستایی است از توابع بخش سیلوانه و در شهرستان ارومیه استان آذربایجان غربی ایران.
جمعیت
این روستا در دهستان دشت قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۴۷۶ نفر (۷۸ خانوار) بوده است.
پیست اسکی خوشاکو
پیست اسکی خوشاکو در ۳۰ کیلومتری غرب ارومیه در منطقه راژان قرار دارد، این منطقه بدلیل برخورداری از کوههایی با شیب مناسب و تجهیزات مرتبط موقعیت ویژهای جهت فعالیتهای ورزش اسکی دارد. همچنین به دلیل وجود پوشش گیاهی مناسب قابلیت ایجاد پیست اسکی روی چمن برای فصول گرم سال نیز مورد انتظار میباشد.
پیست اسکی خوشاکوی ارومیه ، یکی از کانون های مهم ورزشهای زمستانی در شمال غرب کشور در ۳۴ کیلومتری غرب ارومیه واقع شده و هر سال با آغاز فصل سرما و انباشت برف ، پذیرای اسکی بازان از کشورهای خارجی و استانهای مختلف کشور و علاقه مندان به ورزشهای زمستانی است .
این پیست به سبب موعیت مناسب جغرافیایی علاوه بر اینکه مکانی برای ورزش های زمستانی است به عنوان یکی از جاذبه های توریستی آذربایجان غربی ، علاقه مندان طبیعت را به سوی خود فرا می خواند.
این پیست از مدتی قبل به دلیل مشکلات فنی و سخت افزاری تعطیل شده بود که با پیگیری های مسئولان اداره کل ورزش و جوانان استان ، بازگشایی شده است .
پیست اسکی خوشاکو در حال حاضر با شرایط مطلوبی آماده پذیرش علاقه مندان به ورزشهای زمستانی است .
خوشاکوی ارومیه با وجود ویژگی های منحصر به فرد و جذابیت های طبیعی اش به دلیل نبود امکانات مناسب نتوانسته رونق زیادی به خود بگیرد .
با توجه به قیمت ابزار ورزش اسکی ، در این پیست وسایل اسکی با قیمت مناسبی در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد . هم اکنون نیز در بسیار از ورزشکاران استانهای کشور و حتی کشورهای مختلف برای استفاده از امکانات پیست اسکی خوشاکو به آذربایجان غربی سفر می کنند .
پیست اسکی خوشاکوی ارومیه با ۵۰ هزار متر مربع مساحت روزهای جمعه از ساعت ۹ صبح تا ۴ بعد از ظهر پذیرای علاقه مندان به ورزش مفرح اسکی است .
۴_دره شهدا (قاسملو) جاده ارومیه-اشنویه
طبیعت آذربایجان غربی یک مشخصه مهم دارد: «دست نخوردگی».
شاید از محسنات بی توجهی به این استان محروم همین ویژگی و بکر ماندن طبیعت زیبا و سحرانگیزش باشد.
استانی با دشت ها، دره ها،رودخانه ها، آبشارها،چمنزارها و جنگلهای زیبا و دلربا که با هر بار دیدن و در دل طبیعت گشتن جلوه های تازه تر و بکرتری به چشم می آید.
این منطقه با مساحتی حدود ۳۵ هزار هکتار در ۳۵ کیلومتری جنوب غربی شهرستان ارومیه با مختصات جغرافیائی َ۲۲، ْ۳۷ الی َ۱۵ ،۳۷ درجه عرض شمالی و َ۱۵، ْ۴۵ الی َ۰۷ . ْ۴۵ طول شرقی واقع گردیده است. این دره قبلاً قاسملو نام داشته که بعداً نام دره شهیدان را بخود گرفته و وجه تسمیه آن، احترام به شهدایی بود که در این دره در دفاع از کیان جمهوری اسلامی ایران مردانه جان باختند.
رودخانه دره شهدا و جاده آسفالته ارومیه ـ اشنویه از وسط منطقه عبور مینماید و در ضلع شمالی آن رودخانه باراندوزچای جاری است. سمت غربی آن را جاده خاکی زیوه به آغبلاق محدود می¬سازد. از نقطه نظر شرایط طبیعی دره شهیدان منطقهایست کاملاً کوهستانی و صخره¬ای و در بعضی از مناطق صعب العبور و بخشهایی از دامنه¬ها و ارتفاعات به صورت تپه ماهوری می¬باشد. اراضی نسبتاً وسیع و هموار در بالای بعضی از ارتفاعات و در اطراف رودخانه¬ها و خط القعر رشته کوه¬ها وجود دارند.
در سطح منطقه رشتهکوه¬های متعدد با اختلاف ارتفاع زیاد در سطح منطقه قرار داشته که مرتفع ترین آنها کوه کانیسیو با ارتفاع ۲۵۹۸ متر و پست¬ترین آن دره دولاما با ارتفاع ۱۳۰۰ متر وجود دارد که در فصل زمستان نقاط مرتفع برف سنگینی را بر پیکر خود می¬پذیرند و در بهار سرچشمه جویبارهای متعدودی میگردند.
وجود رودخانه¬های باراندوز و شهدا (قاسملو) و جویبارها و انهار مختلف و چشمه¬های متعدد بزرگ و کوچک و همچنین پوشش جنگلی و گیاهی دره شهیدان را علاوه از زیستگاه وحوش به یک منطقه تفریحی و گردشگری مبدل ساخته است.
منطقه شکار ممنوع دره قاسملو (دره شهدا) به دلیل داشتن جاذبه های طبیعی زیبا ، یکی از تفرجگاهای ارومیه نیز می باشد. به منظور احیای قوچ ومیش ارمنی که نسل آن در منطقه به علل مختلف منقرض شده بود ، ۱۳۷۶ حدود ۲۰۰ راس از جزیره قویون داغی( کبودان) به این منطقه منتقل شد.
۵_ طبیعت زیبای دریاچه مارمیشو
بسیاری از شما در سفرتان به شهر ارومیه، دریاچه ارومیه را از نزدیک دیدهاید. اما شاید ندانید که در همسایگی این دریاچه زیبا، دریاچه ناشناخته دیگری قرار دارد که می تواند لذت ارومیه گردی شما را چند برابر کند. دریاچهای زیبا و بکر اما کوچکتر به نام مارمیشو.
برای دیدن مارمیشو باید حدود ۴۵ کیلومتر از غرب شهر ارومیه فاصله بگیرید و دریاچه نیلی رنگ مارمیشو را در میان کوهستانهای این شهرستان نزدیک به مرز ایران و ترکیه ببینید. مسیری شما از حاشیه رودخانه زیبای نازلوچای در غرب شهر ارومیه می گذرد و در میان راه از روستاهای پسان، بانی و هلانی می گذرید و به روستای مارمیشو می رسید. مسیر جاده در دره زیبایی قرار گرفته که خود از منظره کوهستانی خاصی برخوردار است.
در روستای مارمیشو با پیدا کردن زیارتگاه پیر خراسانی و ادامه دادن مسیری سنگلاخی اما زیبا میتوانید به دریاچه مارمیشو برسید. دریاچه ای ۵هکتاری با عمق ۵۰ تا ۶۰ متر که قزل آلاهای بومی اش در میان مردم منطقه شهرت دارند.
رودخانه نازلوچای از کوههای بایبون و ستاره لوند سرچشمه میگیرد و در نهایت به تنگهای بسیار سرسبز و دیدنی میرسد.
از جمع شدن آب این رودخانه دریاچه مارمیشو به وجود آمده که زیستگاه جانوران و گیاهان بسیاری است که برای نمونه میتوان به ماهی قزلآلا، درختانی چون بید، بلوط، صنوبر، زالزالک و گیاهانی چون گون، لاله کوهی، شیرینبیان، زنبق وحشی و… اشاره کرد. در نظر داشته باشید محیط دریاچه آرام بوده و برای ماهیگیری بسیار مناسب است.
این منطقه به دلیل داشتن گیاهان متنوعی که دارد برای پرورش زنبور عسل نیز بسیار مناسب است و عسل آن بسیار مرغوب بوده و عطری از گلهای وحشی را در خود دارد.
یکی از جالبترین مناظری که در این سفر خواهید دید، چادرهای ایلات و عشایر است که در این منطقه اتراق کردهاند. آشنایی با نحوه زندگی عشایر بسیار جذاب است که در کنار بازدید از دریاچه و دیدن مناظر اطراف آن، میتواند خاطرهانگیز باشد
اگر کمی خوششانس باشید ممکن است در بین راه گذرتان به زنبورداران این منطقه بخورد و این فرصتی است تا بتوانید طعم واقعی عسل طبیعی را به سفرهتان هدیه کنید. اطراف دریاچه را درختان انبوهی فراگرفته که همچون حلقهای سبزرنگ میدرخشد و در فصل بهار و تابستان سراسر سبز و در پاییز یکپارچه رنگین میشود و صحنهای را به وجود میآورد که کمتر جایی میتوانید مشابه آن را ببینید.
این منطقه از آن جهت که کوهستانی است و در دره قرار گرفته تنها در فصلهای گرم مناسب بازدید است و بهتر است در برنامهریزی از بازدید این دریاچه و منطقه اطراف آن در فصل زمستان خودداری کنید.
یکی از جالبترین مناظری که در این سفر خواهید دید، چادرهای ایلات و عشایر است که در این منطقه اتراق کردهاند. آشنایی با نحوه زندگی عشایر بسیار جذاب است که در کنار بازدید از دریاچه و دیدن مناظر اطراف آن، میتواند خاطرهانگیز باشد.
اگر هم کمی بیشتر اهل هیجان و ماجراجویی باشید، میتوانید چادر مسافرتی خود را بردارید و چند روزی را در دل این طبیعت زیبا و در همسایگی عشایر مهماننواز و دوستداشتنی بگذرانید، ولی به خاطر داشته باشید از طبیعت هیچ چیزی نگیرید بجز عکس و در طبیعت هیچ چیز را به جای نگذارید بجز رد پایتان!
در کنار بازدید و اتراق در کنار دریاچه مارمیشو میتوانید از آبشار زیبایی که در نزدیکی دریاچه و در مسیر رودخانه نازلوچای قرار گرفته است که آن نیز آبشار مارمیشو نامیده میشود، دیدن کنید. این آبشار فصلی است و در فصل بارندگی از میان صخرههای کوههای اطراف رودخانه نازلوچای به آن میریزد.
۶_جهنم دره خوی
اگر خیال رفتن به جهنم دره دارید، جاده زرآباد شما را تا روستای قریس با کلیسای کوچک فراموش شده اش راهنمایی می کند.جاده که تمام می شود راه مالرو است و انبوه درختان درهم تنیده در دره ای تاریک. شاید سایه کوه که در جهنم دره خوابیده است باعث خوف و هراسناکی جهنم دره شده. برخی از اهالی می گویند این نقطه از کوه تا به حال رنگ آفتاب به خود ندیده است.
جهنم دره سبز است؛ سبزی که از سالیان پیش دست نخورده باقی مانده است. صعب العبور بودن راه یکی از دلایل بکری این منطقه است.
غروب سایه ها کشیده می شوند، سایه بزرگ درون جهنم دره به آرامی بالامی آید مثل دیو هزارساله که بیدار می شود و همه چیز را در خود فرو می برد.
صدای گنجشکان روز را بیدار می کند. روز پرهیاهو طبیعت را به جنبشی دوباره وامی دارد. کشاورزان پشته های چیده محصول را در ردیفی تا بی نهایت دور می چینند. آب به کرت های پایین دست می رسد و زمین نفسی به شادی می کشد از ته دل.
اینجا بهشتی است که جهنم دره نام دارد. مرزی کوهستانی میان آذربایجان غربی در ایران و ترکیه.کوه های سر به آسمان کشیده یکی از مناطق مورد علاقه کوهنوردان است.
روستا ها در کنار جویبارها و چشمه سارها ماوا گرفته اند. رودها پس از آبیاری مزارع به خانه می رسند: «رودخانه اکند». این رودخانه از مرز غرب به طرف شرق سرازیر می شود و به دل جهنم دره فرو می رود.
هرچه پیشتر می روی جهنم دره تنگ و تنگ تر می شود و تا ده کیلومتر تنها منظر پیش رو دیواره های بلند است و اندکی آسمان.
در متل های مادربزرگ ها خرس ها و آهوها در اینجا خانه دارند.
مسیر رودخانه پس از جهنم دره به سمت پایین جریان پیدا می کند. به زمین های زراعتی می رسد و اولین روستایی که سیراب می کند«بدلان» است و بعد داش پسک، پسک علیا، پسک سفلی و روستای «وار» فیرورق.جهنم دره یکی از جاذبه های گردشگری در حاشیه شهر خوی است. روزهای جمعه اهالی این شهرستان برای بیتوته ای کوتاه به روستای قریس می آیند و چشم در چشم جهنم دره لحظاتی را به استراحت می گذرانند یا سری به امامزاده «مامیش خان» می زنند.
۷_دریاچه ارومیه
نقشه دریاچه ارومیه در نقشه ایران در دوره افشاریه.
نام دریاچه در نقشه، دریاچه شاهی ذکر شدهاست.
دریاچه اُرومیهبا نام سابق دریاچه رضاییه در شمال غربی ایران و در منطقهٔ آذربایجان واقع شدهاست. این دریاچه طبق آخرین تقسیمات کشوری، بین دو استان آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی تقسیم شدهاست. دریاچهٔ ارومیه، بزرگترین دریاچهٔ داخلی ایران و دومین دریاچهٔ آبشور دنیا است. آب این دریاچه بسیار شور بوده و عمدتاً از رودخانههای زرینهرود، سیمینهرود، تلخه رود، گادر، باراندوز، شهرچای، نازلو و زولا تغذیه میشد.
حوضهٔ آبریز دریاچه ارومیه، ۵۱٬۸۷۶ کیلومتر مربع است که پیرامون ۳٪ مساحت کل کشور ایران را دربر میگیرد.
این حوضه با داشتن دشتهایی مانند دشت تبریز، ارومیه، مراغه، مهاباد، میاندوآب، نقده، سلماس، پیرانشهر، آذرشهر و اشنویه، یکی از کانونهای ارزشمند فعالیت کشاورزی و دامداری در ایران بهشمامیرفت.
تصویر ماهوارهای از دریاچه ارومیه که در سال ۲۰۰۳ گرفته شدهاست. دو نیم شدن دریاچه به خاطر پل میان گذر دریاچه در مرکز آن مشخص است.
دریاچه ارومیه بزرگترین آبگیر دایمی آسیای غربی است که در شمال غرب فلات ایران قرار گرفتهاست. پارک ملی دریاچه ارومیه پس از مرداب انزلی، از جالبترین و نغزترین زیستگاههای طبیعی جانوران در ایران بهشمار میرفت.
آب دریاچهٔ ارومیه بسیار شور و میزان نمک محلول در آن دو برابر اقیانوسها است. به این دلیل، هیچ ماهی و نرمتنی به جز گونههایی از سختپوستان در آن زندگی نمیکنند و آب آن هیچوقت یخ نمیزند. شنا کنندگان نیز میتوانند بر روی آب آن شناور بمانند.
دریاچهٔ ارومیه دارای ۱۰۲ جزیره است که همهٔ آنها از سوی سازمان یونسکو به عنوان اندوختهٔ طبیعی جهان به ثبت رسیدهاند.
جزیرهٔ اِشک، زیستگاه پرندگان زیبای کوچک، از جمله مرغ آتش و تنجه و همچنین تعدادی گوزن زرد ایرانی و گوسفند وحشی (قوچ و میش) به آن انتقال داده شدهاند.
لجن درمانی دردریاچه ارومیه
آب و لجن این دریاچه به دلیل داشتن املاح معدنی فراوان از جمله کلروردو سدیم و کلروردو کلسیم منیزیم، خاصیت درمانی و ضدعفونی دارد و برای مداوای امراض جلدی و استخوانی و رفع رماتیسم و سیاتیک تجویز می شود.
در سال های پس از جنگ جهانی دوم که بیمارستان صلیب سرخ در تهران گشایش یافت، از لجن ساحل دریاچه ارومیه برای معالجه بیماران استفاده می کردند. هوای کنار دریاچه ارومیه به دلیل داشتن مقداری رادیو اکتیوتیه که از ماسه های مرطوب و آب دریاچه پخش می شود، بسیار نشاط آور است.
امروزه مردم جهان به بهداشت و زیبایی خود توجه خاصی دارند و هزینه زیادی را در سبد خانواده برای خرید محصولات بهداشتی، آرایشی و درمان و پیشگیری از بیماری های خود منظور می کنند. البته هر جا امکان استفاده از مواد طبیعی و دستورات بهداشتی درمانی کم عارضه برای این منظور فراهم بوده خواهان بیشتری را جذب کرده است، به طوری که آرام آرام انـواع طـب مکمل مانند «همیوپاتی»، «لیزر تراپی»، «لجن درمانی»، «طب سوزنی»، «تغذیه درمانی» و… جای خود را در عرصه های درمانی کشورها باز می کند که هم برای پزشکان و تلاشگران عرصه بهداشت و درمان جذابیت خاصی دارد و هم برای بیماران و نیازمندان.
دریاچه ارومیه در طول تاریخ همواره برای استفاده از خواص درمانی آن مورد توجه بوده است. طبیعت زیبای استان آذربایجان غربی به خصوص دریاچه ارومیه که یکی از مهم ترین پارک های حفاظت شده بین المللی است، این امکان را برای کشور فراهم کرده تا به کمک تکنولوژی های جدید و برتر مثل بیوتکنولوژی و بهره برداری اصولی و استحصال مواد معدنی از این دریاچه بتوان ضمن حفظ محیط زیست طبیعی آن کمک موثری هم به توسعه استان و کشور کرد.
از سال های گذشته آب و نمک و لجن دریاچه ارومیه برای درمان بیماری های پوستی، مفصلی، بیماری های زنان و روان درمانی مورد استفاده قرار می گرفته است. باید گفت غیر از خواص درمانی این دریاچه که در حال حاضر نیز در حمام های لجن یا کنار دریاچه به صورت سنتی استفاده می شود، از حدود۵۰ سال پیش از گل (لجن) و آب و نمک دریاچه بحر المیت که خواصی مشابه دریاچه ارومیه دارد، در ساخت محصولات آرایشـی و بهداشتی نیز استفاده می شود و این موضوع باعث احداث کارخانجات مختلف تولید لوازم آرایشی و بهداشتی در کنار دریاچه بحرالمیت شده است.
به دلیل شوری فراوان آب و وجود املاح زیاد، ماهیان و دیگر موجودات آبزی در این دریاچه زیست نمی کنند؛ تنها موجودات زنده این دریاچه، نوعی میگو و نوعی خرچنگ به درازای دو سانتی متر به نام “آرته میاسالینا” و نوعی جلبک کبود به نام “سیانوفی سس” است که به مقدار زیاد در ته دریاچه روی سنگ های آن می رویند و مواد غذایی پرندگان آبی به ویژه مرغابی ها را تأمین می کنند.
پرندگان با ارزش ترین نشانه حیات در دریاچه ارومیه به شمار می روند. پرواز دسته جمعی فلامینگوها، پلیکان ها، تینجه ها و کاکایی ها در دریاچه از بدیع ترین دیدنی های طبیعت ایران است. در بهار و تابستان دریاچه ارومیه بزرگ ترین ناحیه زاد و ولد برخی از پرندگان از جمله فلامینگو، پلیکان سفید، تینجه، کاکایی نقره ای و صورتی و کنجه نوک است.
علاوه بر سطح دریاچه در حاشیه ها و به خصوص حاشیه های جنوبی نیز ارها و تالاب های آب شیرین وجود دارد. آب این حواشی از چشمه ها و یا رودهای موجود تأمین می شود و همین تالاب ها میزبان گروه دیگری از پرندگان نظیر، غازپا خاکستری، کله سبز، اردک سرحنایی و اردک سفید هستند.
۸_غار سهولان مهاباد (اذربایجانغربی)
غار سهولان دومین غار بزرگ آبی ایران این غار در ۳۵ کیلومتری شمال شرقی مهاباد در محور مهاباد – بوکان که به راه برهان معروف است واقع شده است . غار سهولان در قدیم خانه مردمیپارتی تبار بوداست .
غار آبی تاریخی سهولان که یکی از مهمترین و کم نظیرترین غارهاى طبیعی کشور و از شگفت انگیزترین جلوه هاى طبیعت زیباى آذربایجان غربی بشمار می رود روزانه پذیراى حدود یک هزار گردشگر و مسافرى است که ازاقصی نقاط کشور براى دیدن این پدیده طبیعی به مهاباد سفر می کنند. با شناسایی کامل پدیده هاى طبیعی و آثار تاریخی غار آبی سهولان مهاباد ،دست اندرکاران امور گردشگرى معتقدند این مکان شگفت انگیز بزودى به یک قطب مهم گردشگرى و تفریحی در غرب کشور تبدیل خواهد شد. غار سهولان به زبان کردی به معنی یخبندان است در روستای “سهولان” قرار گرفته است. مردم محلی غار را “کونه کوتر” یعنی لانه کبوتر نیز می**نامند. دلیل این نامگذاری وجود تعداد زیادی لانه کبوتر درون غار است.
ارتفاع سقف غار تا سطح دریاچه آن به ۵۰ متر می**رسد و عمق آب در برخی جاها به ۳۲ متر می**رسد. اختلاف دمای درون و بیرون غار بین ۱۰ الی ۱۵ درجه است.و به این جهت احساس خنکی با طراوتی سرتاپای وجود را فرا می گیرد.آوازه غار سهولان که شبیه غار علیصدر در همدان است تنها چند سالی است که در استان آذربایجان غربی و کشور،پیچیده ولی خیلی ها هنوز از وجود آن اطلاعی ندارند. این غار آبی با جلوه هاى طبیعی و با قندیل هاى منحصر به فرد ویژه اى که دارد در دامنه رشته کوه هایی بنام “کوتر” قرار دارد. این پدیده زیبا و نادر که در ردیف غار علیصدر همدان می باشد داراى دودهانه است که ارتفاع دهانه اصلی آن در حدود۱۷۶۵ متر و دهانه دوم نیز در
حدود۱۷۹۵ متر ارتفاع دارد. مطالعات غارشناسان نشان می دهد که این غار بر اثر فعالیت هاى زمین شناسی
اواخر دوره کرتاسه برمی گردد که قدمت آن به ۷۰ میلیون سال قبل بازمی گردد. این غار یکصد سال پیش براى اولین بار توسط “ژاک دمرگان ” فرانسوى مورد کاوش و بررسی قرار گرفت . پس از آن در سالهاى جنگ جهانی دوم نیز این غار توسط یک هیات انگلیسی مجددا مورد مطالعه قرار گرفت ولی از یادداشت ها و گزارش هاى این گروه تا بحال مطلبی دردست نمی باشد تااینکه در مهرماه ۱۳۷۳ توسط غارشناسان ایرانی شناسایی شد.
در خرداد ماه سال۷۶ نیز یک کمیته از اعضاى غارشناسی آذربایجان غربی این غار را مورد بازدید و مطالعه قرار دادند. کارشناسان میراث فرهنگی معتقدند به استناد لایه هاى سفالی که از منطقه دالان اصلی و تالار بزرگ ودهلیز ورودى کونه مالان بدست آمده است این غار از هزاره هاى دوم و اول قبل از میلاد تا دورهپارتی و اسلامی وحتی زمان هایی از قرون وسطی مورد سکونت انسانها قرار گرفته است .
به گفته تعدادى از ریش سفیدان روستاهاى این منطقه در طول جنگ هاى زیادى که در کردستان به وقوع پیوسته و نیز در زمان حمله روس ها به این منطقه ساکنین روستاهاى اطراف در این غارپناه می گرفتند. تنها موجودات زنده این غار کبوتر چاهی و خفاش می باشند که قسمت هایی از غار را به عنوان آشیانه انتخاب کرده اند. به دلیل تاریک بودن و نبود نور هیچ نوع جلبکی در آب دریاچه این غار رشد نکرده و به غیر از جانداران میکروسکوپی هیچ موجوى دیگرى زیست نمی کند.
در دو طرف جاده تا چشم کار می کند گندمزارهای دشت برهان است. خوشه های پرپشت و طلایی رنگ گندم هر بار با نسیم باد به طرفی می خرامند.
در دوردست های دشت روستاییان سرگرم درو محصول خود هستند. تنها آوازپرندگان صحرایی است که سکوت و خلوت دشت را می شکند. دشت سبز است و گرمای تابستان هنوز نتوانسته چهره باطراوت بهاری را از او بگیرد.
امکانات رفاهی غار سهولان تنها چند قهوه خانه و اتاقک هایی است که حکم فروشگاه را دارند و سرپوش آنها با شاخه های درختان پوشیده شده است.
در بدو ورود به محوطه غار ابتدا هیچ چیز معلوم نیست ولی با کمی پیاده روی، تخته سنگ های عظیمی همانند پرده سینما در مقابل، نمایان می شود که درپای آن گودال بسیار بزرگی قرار دارد.
در طرف چپ چند درخت جنگلی بزرگ که به زبان محلی به آنها «تاوش» می گویند ریشه در سنگ ها دوانیده و منظره بدیعی را به وجود آورده اند، نمودار می شود.
در میان این تخته سنگ ها هزاران کبوتر به طور طبیعی لانه کرده اند. محلی ها به این غار لانه کبوتران نیز می گویند. برای رسیدن به درون غار نزدیک به ۱۵۰پله را باید به طور مارپیچ به طرف پایین طی کرد. ارتفاع حوضچه آبی غار با سطح زمین حدود ۶۰ متر است. هرچه به طرف پایین می روی سنگ ها و نرده ها نمدار و خیس می شوند به طوری که وقتی به انتهای پله ها می رسی محیط تاریک است ولی به لطف برق کشی محیط درونی غار که با انواع لامپ ها و نورافکن ها چراغانی شده منظره شگفت انگیزی را مقابلت نمایان می کند که زیبایی آن را نمی توان با هیچ زبانی توصیف کرد. چند لحظه مات و مبهوت به منظره جلوی چشمانت خیره می شوی. باور نمی کنی. فکر می کنی تابلوی نقاشی بزرگ استادی است و یا در عالم خیال و رویا سیر می کنی که تصاویر به این زیبایی را نظاره می کنی. ناخودآگاه زبان دل به ستایش آفریننده این زیبایی ها می گشایی. چند لحظه بدون آنکه گذشت زمان را متوجه باشی به دور و برت خیره می شوی. ابهت و زیبایی غار همچنان تو را در خودت فرو می برد.
آب دریاچه غار بسیار شفاف و زلال است. عمق آن علی رغم تاریک بودن تا چند متری قابل رویت است،.
برای ایجاد یک سانتی متر مربع از این عوارض طبیعی آهکی که در اصطلاح زمین شناسی به آنها «استالاکتیت و استالاکمیت» می گویند صدسال وقت لازم است.برای هر کدام از برجستگی های آهکی اسمی نهاده اند .
خوشه انگور ، قارچ، عروس دریایی، خفاش، توت فرنگی و. . .
برجستگی های آهکی از نظر هندسی هیچ گونه شکل خاصی ندارند و هرکدام از آنها را می توان در ذهن به شی ای تشبیه کرد. درواقع زیبایی غار شاید به همین دلیل باشد.
پس از عبور از چند باریکه آبی به تالار اصلی دریاچه غار که با سطح آب ۵۰ متر ارتفاع دارد و به صورت هرمی شکل است می رسیم. شگفتی ها و زیبایی های غار سهولان را نمی توان با هیچ زبانی بیان کرد.
برای خروج از غار راه خشکی دیگری وجود دارد که می توان پیاده آن را تا سطح زمین طی کرد
ساختار زمینشناسی غار:آبی-خاکی-سنگ آهک
طول مسیر آبی کشف شده :۳۰۰ متر
طول مسیر خشکی کشف شده :۲۵۰ متر
مساحت کشف شد: حدود ۲ هکتار
مینانگین ژرفای آب: ۲۲ متر
بیشینه ژرفای آب: ۵۲ متر
میزان رطوبت : ٪۷۰ الی ٪۷۵
دمای درون غار: ۵ الی ۱۰ درجه سانتیگراد
نوع رسوبات: آهکی
وسعت تالار اصلی: ۵۸ متر در ۴۲ متر
ارتفاع سقف غار: ۵۰ متر
موجودات داخل چاه: کبوتر و خفاش
جاذبه طبیعی: وجود قندیلهای آهکی به اشکال مختلف
دیرینگی آثار بدست آمده از غار: هزاره دوم قبل از میلاد
ارتفاع از سطح دریاهای آزاد: ۱۷۵۱متر
موقعیت جغرافیائی: ۴۶ درجه شرقی و ۳۶ درجه و ۴۱ دقیقه عرض شمالی
سال حفاظت: ۱۳۷۹ و بر اساس مصوبه ۱۶۹ شورای عالی حفاظت محیط زیست
۹_تخت سلیمان تکاب(آذربایجانغربی)
۱ تاریخچه
۱.۱ شیز زادگاه زرتشت
۱.۲ گنزک پایتخت دوران اورتایی
۱.۳ محاصرهٔ شیز توسط رومیها
۱.۴ اهدای غنائم جنگی توسط بهرام گور
۱.۵ گنزک در زمان خسرو پرویز
۱.۶ شیز در زمان ساسانیان
۲ آتشکده آذرگشنسپ
۳ آثار باستانی در تخت سلیمان
۴ نگار خانه
۵ جستارهای وابسته
۶ منابع
۷ پیوند به بیرون
تاریخچه
تخت سلیمان
تخت سلیمان در استان آذربایجان غربی
گنزک یا کنزک، گنجک، گنزه، جنزه، گنجه، گزن، گنگ و به ارمنی گنزکا یا کادزا، به سریانی گنذزک یا گنژگ، به یونانی گنزکا، گادزاکا، گادزا، مؤرخان تازی آن را جزن یا جزنق نام بردهاند، مغولان آن را ستوریق گفتهاند. نام دیگر این شهر، شیز بودهاست. شیز معرب جیس است. پلوتارک مؤرخ یونانی این شهر را فراد نوشتهاست. در نوشتههای دیگر پهلوی شیچ خوانده شده، در شاهنامه چیچست به کار رفته و کهنترین از همهٔ این نوشتهها، در اوستا ست که نام آن را، چئچست آوردهاست. امروزه تمام این نامها از بین رفته و این محل را تخت سلیمان مینامند.
این شهر باستانی در ادوار مختلف محل سکونت اقوامی مانند، مادها، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان و مغولان بوده و در هر یک از دورانهای فوق، این محل در اوج قدرت و تمدن زمان مربوط بخود بودهاست. اکنون نشانی از این شهر در آذربایجان دیده نمیشود، بر باد شده یک سر، با خاک شده یکسان.
هانری راولنسن مؤرخ انگلیسی در قرن نوزدهم نوشتهاست که شیز و آتشکده شکوهمند و پرجلال آن چنان از صفحهٔ روزگار پاک شدهاست که بین دانشمندان و محققان در تعیین محل آن اختلاف پدید آمدهاست.
شیز زادگاه زرتشت
اگرچه این سخن مورد قبول همهٔ محققان نیست ولی یکی از جاهائی که حدس زده میشود، محل تولد زرتشت باشد، شهر شیز است.
ناصری در انجمن آرای آوردهاست که گویند زرتشت در شهر اردبیل و سبلان ظهور کرده و اصلش از شهری بوده، در میان مراغه و زنگان که شیز نام داشتهاست.
در دوران اردشیر یکم و پس از او تمایل بر حذف تاریخ و نقش اشکانیان در کلیهٔ امور بود. تباین و تضادی که ساسانیان با اشکانیان داشتند بیشتر بر این بنیادها قرار داشت: سعی در تقویت حکومت مرکزی و مبارزه با ادیان غیر زرتشتی. این حکومت متمرکز نامی فراگیر لازم داشت که مسبوق به دین رسمی کشور و آیات و اصطلاحات اوستا باشد. در اوستا از «ائیریانم وئجه» به عنوان زادگاه زرتشت یاد شده بود که در دوران ساسانی تمایلی به تغییر محل آن از ری به آذربایجان احساس گردید. زیرا ری از مدتها پیش در تیول خاندان معروف مهران، از خاندانهای مهم دوران اشکانی بود و پیوسته مانند نسا از شهرهای اشکانی دوست و مورد سوءظن ساسانیان بود. در حالی که آذربایجان همی یکی از سه آتش بزرگ دوران ساسانی را در خود داشت آتشکده آذرگشسب (تخت سلیمان کنونی) و هم به تیسفون پایتخت ساسانی نزدیکتر بود پس «ائیریانم وئجه» که قبلاً زادگاه زرتشت تصور شده بود به آذربایجان منتقل گردید با نام تازهٔ «ایران ویج» جزء نخست این کلمهٔ مقدس میتوانست بهترین نام ممکن برای سرزمین واحد و فراگیر ساسانیان باشد. این جزء نخست در ایرانی باستانی آریانام aryānām و در زبان اوستایی aryānem بود. از شکل ایرانی باستان آن در دوران اشکانی آریان حاصل شده بود اما ساسانیان بیشتر به اوستا نظر داشتند.
گنزک پایتخت دوران اورتایی
گنزک، پایتخت آتروپان، در جنوب دریاچه ارومیه، برای بزرگتر دیدن تصویر بر روی آن کلیک کنید.
آتروپات فرماندار یا ساتراپ ماد شمالی در زمان اسکندر بود. بعد از فروپاشی امپراتوری اسکندر در سال ۳۲۸ پیش از میلاد، او اعلام استقلال کرده و گنزک را بعنوان پایتخت کشور تازه استقلال یافتهٔ ماد کوچک قرار داد. کلمهٔ معرب آذربایجان از همین نام خاندان آتورپاتگان، ریشه گرفتهاست.
این دولت کوچک از لحاظ اینکه اولین مظهر بازگشت عنصر ایرانی برضد استیلای یونان واقع گردید، بسیار حائز اهمیت است.
استاد پورداوود نوشتهاست که سرزمین آذربایجان به نام خاندان شهریارانی که در آنجا از روزگار اسکندر فرمانروایی داشتند، بازخوانده شدهاست. آتروپات، از نامهای بسیار رایج ایران باستان بوده و معنی آن آذرپناه یا کسی که ایزد آتش او را نگه میدارد یا فرشتهٔ پاسپان آتش، پرستار اوست. آتر به معنی آتش و پات نگهداشتن است.
محاصرهٔ شیز توسط رومیها
در سال ۳۶ پیش از میلاد آنتوان سردار نامدار رومی، به ایران حمله کرد.
پادشاه اشکانی در این هنگام فرهاد چهارم بودهاست. پلوتارک مینویسد «آنتوان بعد از جدا شدن از معشوقه اش ملکه کلئوپاترا همراه با یکصد و سیزده هزار سپاهی به قصد تصرف ماد به طرف آذربایجان حرکت کرد. او که میخواست زمستان را با کلوپاترا بگذراند، در هر کاری از خود، شتابزدگی نشان میداد و بدون استراحت دادن به سربازان و حمل اسباب و آلات جنگی که باعث کندی حرکت شده بودند، به طرف شیز (فراد) رفت تا آن شهر را در محاصره گیرد. شیز شهری بود بزرگ و زنان و کودکان پادشاهان ماد در آنجا سکونت داشتند. در حین محاصره، آنتوان به آلات جنگی نیازمند شد و فهمید که نیاوردن و جا گذاشتن آن آلات، چه اشتباه بزرگی بودهاست. فرهاد چهارم پادشاه پارتها که به طرف شیز، همراه با سپاه بزرگی حرکت میکرد، سواره نظامی را مأمور کرد که بروند و آن آلات جنگی را بگیرند. پارتها به سپاه رومی حمله کرده و اسیران بسیار بگرفتند. مادها هم که در محاصره بودند به پارتها پیوسته، رومیها مجبور به عقب نشینی شدند.
اهدای غنائم جنگی توسط بهرام گور
طبری مینویسد «چون بهرام گور به جنگ ترکان خزر که در آن سوی کوههای قفقاز بودند میرفت از آذربایجان رفت که بتواند در آتشکدهٔ شیز عبادت بکند. بعد از پیروزی در جنگ با ترکان در بازگشت آنچه یاقوت و گوهر در تاج خاقان بود و شمشیر او که مروارید و گوهر نشان بود و زیورهای فراوانش را به آن آتشکده پیشکش کرد و خاتون زن اسیر شدهٔ خاقان را، به خدمت آن آتشکده گماشت.
گنزک در زمان خسرو پرویز
اقامتگاه تابستانی خسرو پرویز ظاهراً در نواحی دریاچه ارومیه در سر راه مراغه و تبریز در نزدیکی لیلان بودهاست. گویند در نزدیکی آن چشمهٔ نفتی بوده که آتشکده آذرگشسپ بواسطهٔ آن روشن میشدهاست در دوره ساسانی معمولا یکی از مرزبانان را به حکومت اذربایجان میگماردند. در اواخر آن دوره حکومت آذربایجان در دست خاندان (فرخ هرمزد) بود. و پایتخت آن (شیز) یا(گنزب) نام داشت که مطابق با ویرانههای لیلان در جنوب شرقی دریاچه ارومیه گزارش شدهاست. .
شیز در زمان ساسانیان
با استقرار امپراتوری ساسانی در ایران و رواج آئین زرتشی اوج شکوه و آبادانی این شهر آغاز گردید ساختمان آتشکده آذر گشنب به عنوان نماد اقتدار آئین زرتشت باعث رشد و توسعه دوباره شهر گردید این آتشکده که مختص پادشاهان و سرداران بوده موقعیت جنگچویان را حفظ می کرده و به عنوان نماد وحدت کشور از احترام بالایی برخوردار بوده بطوریکه بعد از پادشاهای اشخاصی از خاندان ساسانی پیاده به این محل آمده و ضمن زیارت تاج شاهی را بر سر میگذاشتند آذر گشنب به عنوان مهم ترین معبد زرتشتیان مورد احترام حکومت و مدرم آن دوره بوده آتش جاودان این آتش کده حدود هفت قرن نماد اقتدار آئین زرشت بوده در عصر سامانیان شهر شامل سه بخش عمده بود ۱- تلارها – کاخها ۲- ساختمان آتشکده ۳- خانههای مسکونی شیز در زمان ساسانیان به جهت همین آتشکده تقدس خاصی پیدا کرد و شهر بصورت مجموعه مذهبی درآمد بطوریکه طبقه خاص از روحانیون مذهبی که در آئیس زرتشت از آنها بعنوان (موبد) نام برده میشود در خانههای مسکونی شهر ساکن شدهاند به دلیل اقتدار وشکوهی که این آتشکده داشت مردم منطقه آن را تخت سلیمان نامیدند از آن پس در تمام کتابها و آثار باقی مانده نام آتشکده آذر گشنب کمتر دیده شده این آتشکده در دوره خسرو اول اهمیت بالایی بدست آورد در دوره حکومت خسرو پرویز که مورخان غرب او را خسرو دوم می نماند در نبردی طولانی که میان ساسانیان و دولت روم شرقی اتفاق افتاد خسرو پرویز سوریه و آسیای صغیر را تحت فرمان در آورد و «صلیب واقعی اورشلیم» را به شیز آورد. این شهر در سال ۶۲۴ میلادی در حمله ارتش روم شکست سپاهیان خسرو پرویز مورد غارت و تخریب قرار گرفت و به دستور هرکلیوس شیز تخریب و صلیب واقعی دوباره به اورشلیم بازگشت پس از آن واقعه به خصوص اوایل ظهور اسلام شیز اعتبار خود را از دست داد.
در سال ۶۲۳ میلادی هراکلیوس به منظور جلوگیری از پیشرفت سپاه فاتح ایران و دفع حملهٔ آوارها، از طریق آسیای صغیر با نیروهای خود به قفقاز حملهور گشت. هراکلیوس نخست ارمنستان را فتح کرد و پس آنگاه ناحیهٔ گنزک را به تصرف درآورد. هرقل در آذربایجان که در آن ایام، برحسب روایات مغان، زادگاه زرتشت به حساب میآمد، با شوقی انتقام جویانه و به تلافی اینکه سپاهیان خسرو پرویز و یهودیان اورشلیم، در سال ۶۱۴ میلادی، مزار عیسی مسیح را در اورشلیم با خاک یکسان کرده بودند، مقدسترین مکان مذهبی زمان ساسانی، یعنی آتشکده آذرگشسپ را با خاک یکسان کرد.
شرح ویرانی شیز و آتشکدهٔ آن در کتاب تاریخ امپراتوری صغیر، نوشتهٔ شارل لبو فرانسوی آمدهاست. تخت طاقدیس یا تخت طاق ویس که وصف آن در شاهنامه آمدهاست، یکی از شگفتیهای شیز بودهاست که توسط هرقل ویران شد. تاریخ نویسان شرح آن را که توسط صنعتگران سراسر کشور، از عاج و طلاو جواهرات، ساخته شده بود، با آب و تاب تمام، نوشتهاند.
شارل لبو دربارهٔ تخت طاقدیس مینویسد «هراکلیوس و گروهی از تازیان که مزدورش بودند و پیشاپیش لشکریانش میرفتند بر پیشروان سپاه ایران تاختند و چنان هراس انگیختند که خسرو همان دم با همهٔ لشکریانش گریخت. هراکلیوس بی مانع وارد گنزک شد. میگفتند که زرتشت در این سرزمین به دنیا آمده و در آنجا زیستهاست. مجسمهٔ بسیار بزرگی از خسرو پرویز با غرور در میان کاخ در زیر گنبدی که نمایش آسمان بود، نشانیده بودند، در گرداگردش خورشید و ماه و ستارگان دیگر را میدیدند، همراه با فرشتگان که چوب به دست داشتند. بوسیلهٔ بعضی دستگاهها باران میریخت و تندر به صدا در میآمد. هراکلیوس همه را، همراه با سه هزار خانهٔ اطراف آتشکده، دستخوش آتش کرد.»
آتشکده آذرگشنسپ
در زمان ساسانیان ایرانیان سه آتشگاه بزرگ و برجسته داشتند. نام آتشهایی که در این آتشگاهها نگهداری میشد. یکی بُرزین مهر به معنای آتش عشق والا و ویژه برزیگران بود که در نزدیکی نیشابور خراسان جای داشت.
دومی فَربغ بود به معنای آتش فرّ ایزدی که در کاریان فارس و ویژه موبدان و بلندپایگان بود.
سومی آتشکده آذرگشسپ که در تکاب آذربایجان قرار داشت. آتشکده آذرگسسپ ویژه ارتشیان بود و در شهر و محلی بنام شیز یا گَنجَک بر روی کوه اَسنَوند قرار داشت.
آذرگشنسپ به معنای آتش اسب نر است. بر پایهٔ افسانههای ایرانی این آتشگاه بدین علت این طور نامیده شدهاست که کیخسرو بهنگام گشودن بهمن دژ در نیمروز با تیرگی شبانه که دیوان با جادوی خود پدید آورده بودند روبرو شد. آنگاه آتشی بر یال اسب وی فرود آمد و جهان را دیگر باره روشن کرد و کیخسرو پس از پیروزی و گشودن بهمن دژ، به پاس این یاوری اهورایی، آتش فرود آمده را آنجا بنشاند و آن آتش و جایگاه به نام آتش اسب نر (گشسب یا گشنسب) نامیده شد. این محل هم اکنون نام تخت سلیمان نام دارد.
آثار باستانی در تخت سلیمان
مجموعه بناهای تاریخی در تخت سلیمان در اطراف دریاچهای طبیعی ساخته شدهاست. آب این دریاچه که از عمق ۱۱۶ متری از درون زمین به سطح میآید و به زمینهای اطراف میریزد دارای املاح زیادی است که آن را برای آشامیدن و کشاورزی نامناسب کردهاست. رسوبهای حاصل از این املاح در طی قرنها، لبه دریاچه را شکل داده و متغیر کردهاست.
آثار بناهای دورههای اشکانیان و ساسانی و ایلخانان مغول در این محل یافت شدهاست. مهمترین آثار بجا مانده آن آتشکده و تالارهای دوره ساسانی است. برخی آثار ساسانی دیگر نیز در کوه بلقیس و زندان سلیمان در نزدیکی تخت سلیمان ساخته شدهاست. کاوشگاه باستانی شیز از سوی یونسکو به عنوان میراث جهانی شناخته شدهاست و طرحهای بزرگی برای بازسازی و کاوش در آن در دست اجرا است.
تخت سلیمان محوطه ای باستانی است شامل چند کاخ ساسانی و آتشکده آذرگشنسب.در نزدیکی آن دو مجموعه باستانی دیگر به نامهای زندان سلیمان و تخت بلقیس قرار دارد.در اطراف زندان سلیمان آثاری از دوره مادها و سکاها بدست آمده و بر اساس این کشفیات تاریخ منطقه را به هزار سال پیش از میلاد نسبت می دهند.برخی تاریخ نویسان این مکان را محل تولد زرتشت دانسته اند.
کاخ ساسانی در زمین مرتفعی واقع است که در پیرامون آن دریاچه عمیق بیضی شکلی قرار دارد.شمال دریاچه آتشکده آذر گشنسب بر پا بوده و آتش آن تا قرن چهارم هجری روشن بوده است و از آن به عنوان یکی از سه آتشکده مهم ساسانی یاد می شود – آذر فرنبغ،آذر برزین،آذر گشنسب -این محل در قرن هفتم هجری به صورت اقامتگاه تابستانی ایلخانان مغول در آمد .از این آتشکده به نام آتشکده شیز نیز یاد شده است
بهرام گور و خسرو پرویز پس از پیروزی بر دشمنان غنائم جنگی را به این آتشکده هدیه میکردند.این آتشکده آنقدر اهمیت داشت که شاهان ساسانی پس از تاج گذاری برای زیارت،پیاده از تیسفون به آنجا می رفتند.رستم فرخزاد فرمانده لشگر ساسانی، پس از آنکه فرو پاشی سلسله ساسانی را حتمی دانست در نامه ای به یزگرد سوم از او خواست با تمامی ثروت خود به تخت سلیمان رود
مسعودی می نویسد: و در آنجا تا کنون آثاری شگفت از بنا و تصویر ، با رنگهای جالب از صورت افلاک و نجوم وجهان از خشکی ودریا و آبادی و معدن و ویرانه و گیاه و عجایب دیگر بجاست
ابودلف در سال ۳۴۱ هجری از روشن بودن آتش آتشکده زرتشتیان در این منطقه می نویسد و در شگفت است که این آتش که کانون آن از ۷۰۰ سال پیش فروزان است چرا خاکستر ندارد. او می نویسد بر بالای گنبد این آتشکده هلالی از نقره نسب شده که طلسم آن به شمار میرود و قابل تخریب نیست.یاقوت حموی و قزوینی نیز چنین عباراتی را نقل کرده اند.اشپیگل می نویسد : پس از آنکه هراکلیوس به معبد شیز رسید تصویری از خسرو پرویز را دید که نمایشی بود از آسمان با خورشید، ماه، ستارگان و ایزدان و به کمک دستگاههای مکانیکی آسمان میتوانست بغرد و ببارد. قزوینی می گوید : آ تش دیگر آتشکده ها را از آتشکده شیز میبردند
همچنین بقایای یک معبد آناهیتا نیز در خرابه های ساسانی تخت سلیمان دیده میشود. البته شهرت مذهبی این محل مربوط به آتشکده آن است
در سه کیلومتری شمال غربی تخت سلیمان،تپه ای قرار دارد که در قله آن حفره ای بزرگ به عمق حدود ۱۰۰ متر دیده می شود و آنرا زندان سلیمان نامیده اند.در فاصله ۷٫۵ کیلومتری شمال شرقی تخت سلیمان کوهی به نام تخت بلقیس قرار دارد که در آن آن آثار بنا های ساسانی دیده می شود.
۱۰_قره کلیسا چلدران (آذربایجانغربی)
محتوی
۱ تاریخچه
۲ بازسازی
تاریخچه
قره کلیسا در ناحیه بهبهجیک شهرستان چالدران. در سال ۶۴۴ یا ۶۴۵ هجری قمری تجدید بنا شد. فرمان شاه عباس اول صفوی در حمایت از ارمنیان بر روی سردر آن دیده میشود. عباس میرزا ولیعهد فتحعلیشاه نیز تزئیناتی بر آن افزودهاست.
قره کلیسا، مزار تادئوس (طاطاووس) مقدس یکی از حواریون عیسی مسیح است. به استناد منابع تاریخی بخشی از ارمنیان پیرو دین زرتشت بودهاند و بخشی نیز آئین مهرپرستی داشتهاند. برای نخستین بار در سال ۴۳ میلادی دو نفر از حواریون به نامهای طاطاوس و بارتولومئوس از شمال بین النهرین گذشته و برای رساندن پیام مسیح به آذربایجان وارد ایران میشوند.
«تادئوس مقدس» که یکی از حواریون عیسی مسیح و از بنیانگذاران کلیسای ارمنی است، در سال ۶۶ میلادی بخاطر بشارت مسیحیت به قتل رسید. مقبره وی در قره کلیسا قرار دارد و به صورت یکی از زیارتگاههای مهم ارمنیان از آن یاد میشود.در داخل این کلیسا دالان هایی تعبیه شده اند که برای آذوقه سربازان و افراد کلیسا بوده است.هر ساله در سوم مرداد مسیحیان زیادی جهت انجام مراسم خاص این روز از سراسر جهان به آن سفر می کنند و در اطراف کلیسا چادر زده و اقامت می کنند.سر کشیک کلیسای تبریز ، امین مسیحیان خارجی می باشد که همه ساله مبالغ هنگفتی جمع آوری ودر اختیار او گذاشته می شود. تا صرف این بنا و مسیحیان ایران شود.
بازسازی
کلیسای طاطائوس در طی سالیان، چندین بار بازسازی شده است. زاکاریای مقدس یکی از مجاورین این کلیسا بود که در تجدید بنای آن نقش اساسی داشته است.
۱۱_ باغچه جوق ماکو (آذربایجانغربی)
باغچه جوق ماکو در فاصله ۶ کیلومتری ماکو و حدود ۲ کیلومتری از سمت غرب جاده اصلی بازرگان و در روستایی به نام باغچه جوق در استان آذربایجان غربی واقع شده است.
کاخ تاریخی وبا شکوه باغچه جوق ماکو در باغی به وسعت حدود ۱۱ هکتار در اواخر دوره قاجار به دستور اقبال السلطنه ماکویی، یکی از ســرداران مظفـــرالدین شاه و از حکام مقتدر آن دوره ( ۱۳۲۴-۱۳۱۳ هجری قمری) با ۲۵۰۰ متر مربع زیر بنا در باغی زیبا که دارای انواع درختان میوه و گلها (بوتههای بزرگ رز و …) و درختان زینتی ( اقاقیا، تبریزی و…) و چشمهای زلال میباشد، ساخته شد و تأثیر شگرفی از سبک معماری روسیه آن زمان پذیرفته است.
در سال ۱۳۵۳ هجری قمری، ساختمان باغچه جوق از وراث سردار ماکویی توسط دولت خریداری شد و پس از انجام برخی تعمیرات ضروری، این مجموعه از سال ۱۳۶۴ برای بازدید عموم به عنوان کاخ موزه آماده گردید و در تیرماه سال ۱۳۷۵ هـ . ش. در فهرست آثار ملی ایران به شماره ۱۷۳۹ به ثبت رسید و از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۳ محوطه، عمارتها و فضاهای خدماتی آن مرمت و بازسازی شد.
این باغ از نمونههای منحصر به فرد باغسازی در ایران محسوب میشود. زیرا از یکسو دوران شکلگیری آن به دوران قاجار باز میگردد و هم به لحاظ موقعیت قرارگیری در منتهیالیه محدودههای جغرافیایی ایران و در خط تماس با دیگر فرهنگها واقع شده بود. این دو عامل در شکل گیری این باغ تأثیر بهسزایی داشته است.
این باغ دارای انواع درختان میوه همچون زردآلو، انجیر، توت، گردو، به، گیلاس، آلو، فندق، گلابی، بادام و سیب است که درختان زردآلو بخش اعظم درختان را به خود اختصاص دادهاند. گونههای گیاهی دیگری نظیر اقاقیا، تبریزی و بوتههای بزرگ رز نیز به شکلی پراکنده در سطح باغ دیده میشوند.
آبیاری باغ به شکل غرقآبی انجام میشده و از چشمه آبی که در یک کیلومتری بالا دست باغچه وجود دارد، استفاده میشده است. تا پیش از سال ۱۳۵۶ خورشیدی، آب چشمه یک هفته در اختیار باغ و یک هفته در اختیار روستا بوده است ولی هماینک به دلیل خشکسالی، این آب به طور کامل توسط روستاییان مصرف میشود.
کاخ سردار یا باغچهجوق ماکونماینده باغ های کوهستانی ایران
کاخ باغچهجوق بر دامنه کوهی مرتفع ،در مجاورت روستای باغچهجوق (که جبهه ی غربی و جنوبی آن منتهی به دامنه کوه با صفای «چرکین» و چشمه ای به نام «کلیسه» منتهی می شود ) از توابع شهرستان ماکو و در غرب جاده ماکو به بازرگان،در فاصله ۶ کیلومتری ماکو و با فاصله ۲ کیلومتری از جاده قرار دارد. باغچهجوق ماکو از جمله آثار متعدد باستانی و تاریخی شهر ماکو در آذربایجان غربی است. شهر ماکو که از نظر ساختار فیزیکی قابل توجه است و از قلاع محکم سرحدات ایرانی و عثمانی محسوب میشود، چنانچه در سال ۱۰۴۵ هجری قمری، سلطان مراد چهارم عثمانی، یکی از سرداران معروف خود، قرهمصطفی پاشا را برای خرابی قلعه نظامی این شهر مامور کرد؛ ولی با مرگ سلطان مراد چهارم این دستور عملی نشد.
در زمان صفویه نیز قلعه نظامی ماکو برای دولت ایران اهمیت خاصی داشت. در سال ۱۰۵۲ هجری به زمان شاهعباس دوم
قلعه ماکو را بهعلت آنکه پناهگاه مفسدان شده بود، ویران ساختند. امروزه، بافت قدیمی شهر با بقایای برج و بارو و محلهبندی و کوچههای قدیمی بسیار دیدنی است.
کاخ تاریخی و باشکوه باغچهجوق ماکو داخل باغی به وسعت حدود ۱۱ هکتار با زیربنایی به مساحت ۲۵۰۰ متر مربع در اواخر دوره قاجـار به دستور اقبالالسلطنه مـاکویی، یکی از ســرداران مظفـــرالدینشاه و از حکام مقتدر آن دوره (۱۳۲۴ـ۱۳۱۳ هجری قمری) ساخته شده و تاثیر شگرفی از سبک معماری روسیه آن زمان پذیرفته است. در سال ۱۳۵۳ هجری قمری، ساختمان باغچهجوق از وراث سردار ماکویی توسط دولت خریداری شد و پس از انجام برخی تعمیرات ضروری، این مجموعه از سال ۱۳۶۴ برای بازدید عموم بهعنوان کاخ موزه آماده گردیده است.
موقعیت این مجموعه به علت قرارگیری بر سر جاده ترانزیتی ترکیه و اروپا اهمیت توریستی زیادی دارد و همین امر میتواند سبب جلب توجه مسافرین و علاقهمندان بناهای تاریخی گردد.
هرچند باغچهجوق ماکو، در کل ویژگیهای اصیل یک باغ ایرانی و نظامهای منحصربهفرد آن را ندارد ولی از آنجا که نمایندهای از باغسازی یک دوره تاریخی در منطقهای کوهستانی و سرد است و بهعنوان یک باغ کوهپایهای مطرح میشود، حائز اهمیت است. کاخ اصلی باغچهجوق، مجموعهای دو طبقه با دو پیشامدگی قرینه و سقف شیروانی و صراحیهای گچی به شکل نردههای خراطی شده در اطراف بام است.
مهمترین و مرکزیترین بخش کاخ، تالار آینهکاری و گچبری شده حوضخانه است که سایر بخشها در پیرامون این تالار مرتفع شکل گرفتهاند. تزئینات قصر، ترکیبی از ویژگیهای معماری ایرانی و معماری روسیه اواخر قرن ۱۹ م. است. گچبریها، کاغذ دیواریهای گران قیمت که برخی ازمخمل و دارای طرح گل و بوته جالب است ، نقاشیهای رنگ و روغن، نردههای چوبی، ارسیها و نیز تزئینات نمای بیرونی در نوع خود بینظیر هستند.
در بخشهایی از کاخ نیز اسباب و لوازم شخصی سردار ماکویی
خود نمایی میکنند.ملزومات زندگی سردار ماکو که در زمان حکومت پرآشوب مظفرالدین شاه اکثراً از طرف حکام و دربار روسیه برای وی ارسال شده در نوع خود جالب توجه و دیدنی است.
در مجاورت کاخ، عمارت مربع شکل و سادهای قرار دارد که در زمان حیات سردار، آشپزخانه اختصاصی بوده است. این بنا که به عمارت سنگی شهرت دارد از سنگهای صیقلی و تراشخورده همراه با سقف شیروانی ساخته شده است. ارتباط عمارت سنگی و کاخ اصلی از میان محورهای پلکانی که جوی آبی در میان دارد ایجاد شده است.
باوجود شکل نامنظم کلی باغ که با هیچ یک از اصول باغسازی ایرانی منطبق نیست، بخشی از باغ در پیرامون کاخ اصلی دارای طرحی از پیش اندیشیده و تقریباً منظم و محصور است. این محوطه توسط نردههای چدنی زیبایی از سایر بخشهای باغ جدا شده است که تقریبا نقشی همچون اندرونی ایفا میکند. در بخشهایی از محوطه، آثاری از کفسازی سنگی باقیمانده است. در سمت غربی کاخ (نمای اصلی ساختمان) حوض بیضی شکل و در سمت شرقی حوضی مستطیل شکل ساده وجود دارد. در مقابل کاخ، طاق ورودی بسیار زیبایی قرار دارد که پلکانی دو سوی تراس بالا را به این محوطه محصور متصل میسازد. دو ورودی فرعی در شمال و جنوب محوطه در میان حصار درونی وجود دارند که ورودی جنوبی بهسوی بناهای خدماتی و ورودی شمالی به ورودی اصلی پیاده راه مییابند. در پیرامون محوطه طراحی شده، باغ میوه باغچهجوق شکل گرفته که توسط حصاری محصور گشته است.
در بخش شمال غربی حصار، ورودی پیاده با هشتی نسبتاً کوچک و سقف نقاشی شده، راه ورودی و ارتباطی به حیاط محصور محسوب میشود. در این بخش در حال حاضر فضای نگهبانی که برای مجموعه در نظر گرفته شده جای گرفته است. در راستای غربی ورودی پیاده، دروازه دیگری جهت تردد کالسکه و ورودی به اصطبل در گذشته و اتومبیل و سایر وسایل نقلیه در حال حاضر واقع شده است.
آبیاری باغ به شکل غرقآبی انجام میشده و از چشمه آبی که در یک کیلومتری بالا دست باغچه وجود دارد، استفاده میشده است.
تا پیش از سال ۱۳۵۶ خورشیدی، آب چشمه یک هفته در اختیار باغ و یک هفته در اختیار روستا بوده است ولی همینک به دلیل خشکسالی، این آب بهطور کامل توسط روستاییان مصرف میشود. در حال حاضر آب مورد نیاز آبیاری باغ، تنها از آب برفهای ذوبشده کوهستان و بارندگیها و آبهای فصلی و پس از اتمام آب کوهها از مازاد آب روستا تامین میگردد. در همین راستا استخر ذخیره آبی در غرب عمارت سنگی بهمنظور جمعآوری آبهای طبیعی وجود دارد.
باغچهجوق از نمونههای منحصر به فرد باغسازی در ایران محسوب میگردد. زیرا از یکسو دوران شکلگیری آن به دوران قاجاریه باز میگردد که معماری ایرانی به بیشترین میزان در تاریخ خود چشم به دیگر نقاط جهان دوخته بود و هم به لحاظ موقعیت قرارگیری در منتهیالیه محدودههای جغرافیایی ایران و در خط تماس با دیگر فرهنگها واقع گردیده بود. این هر دو عامل در شکل خاص این باغ منحصر به فرد تاثیر خود را برجای گذاشتهاند و نمونهای خاص از باغسازی ایرانی را پدید آوردهاند. در همین زمینه نمیتوان روحیه روستایی باغ را نادیده گرفت، چه در هر کجای ایران در نقاط دوردست و دورافتاده و کوچک همواره اشکال متفاوتی از شکل رسمی معماری ایرانی قابل پیگیری است.
۱۲_کلیسای ننه مریم
کلیسای ننه مریم در ارومیه که برخی تاریخ شناسان آن را دومین کلیسای بزرگ جهان پس از کلیسای بیت الحم فلسطین می دانند، امروز بعنوان کلیسای شرق آشور نامیده شده و یکی از بناهای تاریخی آشوریان ایران است.
کلیسای ننه مریم که امروزه با عنوان کلیسای شرق آشور مورد بهره برداری قرار می گیرد، در خیابان قدس شهرستان ارومیه واقع شده که نمای فعلی این کلیسا متعلق به دوره ساسانی بوده و دارای طاقهای زیبا و قرینه سازی کم نظیر و قابل مقایسه با معماری آتشکده های ساسانی است.
طبق روایت نویسندگان آشوری و مسیحی این بنا قبلا آتشکده بود و یکی از معابد معروف زرتشتیان این دیار به شمار میرفت، در برخی منابع نیز آمده که سه نفر از موبدان زرتشتی در این مکان مشغول ادای فرایض مذهبی بودند که شبی شاهد حرکت ستاره های درخشان در طرف شرق شده و این حادثه را نشانی از تولد نوزادی که ناجی خواهد بود دانسته و همان شب به جانب آن ستاره روانه می شوند.
مورخان مسیحی بر این عقیده اند که این سه موبد به ارومیه مراجعت و بعد از چندی آتشکده خود را مبدل به کلیسا کرده و به تبلیغ دین مسیح پرداخته و در همین مکان نیز چشم از جهان بسته و در جوار کلیسا به خاک سپرده می شوند.
بنا به استناد کتب مذهبی آشوریها این سه تن نخست نامهای بومی داشته و بعدا نامهای آشوری بر خود نهادند، نام دو تن در کتب به اسامی ملکوم و بلشامر آمده ولی از نام سومی اطلاعی در دست نیست و نیز در متون آمده ، یک شاهزاده چینی با پنجاه تن از سران آن کشور در سال ۶۴۲ میلادی برای ملاقات با اسقف اعظم به بین النهرین آمده و از آن جا به ارومیه می روند و مدتی در این کلیسا مقیم شده و نسبت به مرمت آن همت می کنند.
کلیسای ننه مریم دارای صحن نسبتا بزرگی بوده و حیاط کلیسا به وسیله دو ورودی به خیابان قدس و کوچه ضلع غربی راه می یابد، بخش قدیمی و اکثر ساختمانهای کلیسا در ضلع شمالی صحن واقع شده اند، کلیسای ننه مریم بارها مرمت شده و شکلهای ناهمگون پیدا کرده ولی به نظر میرسد نخستین مرمت در سال ۶۴۲ میلادی و به دستور خواهر سلطان وقت چین صورت گرفت و در سال ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ شمسی نیز برجی جدید به کلیسا اضافه شد و خود کلیسا مورد مرمت قرار گرفت.
این بنا یکی از آثار سنگی آذربایجان غربی بوده و تمام دیوارها و سقف آن را با سنگهای نامنظم به صورت بسیار ماهرانه و در نهایت استحکام ساختهاند، بنا از دو قسمت تشکیل یافته که شامل ورودی به نسبت کوتاه و سالن اول نیایش و محراب و اطاقهای اطراف آن و قسمت بعدی سالن دیگری است که به موازات سالن اول و اطاقهای کوچکی که به پشت محراب ارتباط دارند قرار گرفته است.
نمای داخلی هر دو سالن ساده بوده و با اندود گچ پوشانده شده و رنگ آمیزی شده ، پوشش سالنها به صورت طاق و گهواره ای و به فرم نیم بیضی بوده که یادآور معماری دوره باستان است و در قسمت پشت ساختمان کلیسا و متصل به آن فضای کوچکی قرار گرفته که شامل یک اطاق و دخمه ای در زیر آن است که به منزله چله خانه کلیسا محسوب می شود.
کلیسای ننه مریم ۹ نیمکت دارد و ۹ جایگاه اعتراف و وعظ کشیش، سرت را که خم میکنی تا از در کوتاه کلیسا داخل شوی، چشمت به تابلویی میافتد که در آن نوشته نعلینت را از پا بیرون کن، مکانی که در آن ایستاده ای مقدس است.
داخل کلیسا به آنچه از کلیساهای دیگر در ذهن دارید شباهت ندارد، دالانهایی تودرتو که با سنگ و ملات درست شده اند و سقفی کوتاه، در بخشی از آن محرابی بسیار ساده و در عین حال نفسگیر وجود دارد که در پشت آن دالانی آبی رنگ و تزیین شده با عکس عیسی مسیح قرار دارد و هنگام مراسم کشیش در آنجا می ایستد.
کلیسای ننه مریم با قالیهای دستبافت مفروش شده و فقط یک نیمکت کوچک برای سالمندان در انتهای سالن قرار دارد، محراب کلیسا اتاقکی گنبدی شکل و تو در تو است که فقط کشیشها حق ورود به آن را دارند، روی پله و طاقچه کوچک جلوی محراب تصویر مسیح در حالتهای مختلف و به شیوه های متفاوت به چشم می خورد.
از نقاشی و کوبلن دوزی مسیح به صلیب کشیده شده گرفته تا تابلوی منبت کاری حواریون مسیح و مسیح در آغوش مریم مقدس و شمعهایی که چهره متبسم مسیح بر آن نقش بسته است.
سمت راست محراب راهرویی است که زائران را به محل غسل تعمید و روشن کردن شمعها هدایت می کند.
اتاقکی ۱۲ متری و مزین به تابلوهای معقر و نقاشی و گلدوزی و کوبلن دوزی که مسیح را در هیبتهایی مختلف به تصویر کشیده اند.
به هر حال بازدید از کلیسایی که دومین کلیسای بزرگ جهان است در ایام تعطیلات نوروز خالی از لطف نیست و اگر مقصدتان ارومیه است بد نیست سری به این سو نیز بزنید.
۱۳_قلعه کاظم داشی
قلعه کاظم داشی