جوک و لطیفه بامزه سری نوزدهم
یه روز یه نفر میره پرنده فروشی میگه: این طوطی چنده؟
فروشنده: میگه ۲ میلیون!
طرف میگه: مگه چی بلده؟؟؟
فروشنده: دیوان حافظ!
طرف میبینه یه طوطی دیگه هست میگه: این چنده؟
فروشنده: ۳ میلیون
طرف میگه: چه خبره باباااا؟؟
فروشنده: این مثنوی معنوی بلده با دیوان حافظ
طرف میبینه اون بالا یه طوطی لاغر مردنی پرش ریخته داره می میره.
میگه: اون چند؟ فروشنده میگه: ۵ میلیون!!!
طرف میگه: مرتیکه چه خبره این چیا بلده؟؟!!
فروشنده: نمیدونم والا فقط میدونم این ۲ تا بهش میگن استاد!
ﺑﺎ مخاطب خاصم ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮐﻮﻩ !!!!!!
.
.
.
ﻟﺒﻪ ﭘﺮﺗﮕﺎﻩ ﭘﺎﺵ ﻟﯿﺰ ﺧﻮﺭﺩ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ
ﯾﻬﻮ ﯾﺎﺩ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ :
ﻋﺸﻘﺘﻮ ﻭﻝ ﮐﻦ ﺍﮔﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻣﺎﻝ ﺗﻮﺋﻪ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻣﺎﻟﻪ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻮﺩﻩ
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻭﻟﺶ ﮐﺮﺩﻡ . ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ……
ﮐﺜﺎﻓﻂ ﻣﺎﻟﻪ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻮﺩﻩ… ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺣﺲ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ!… ?
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ
ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻧﻤﻮﻥ ﺁﺗﯿﺶ ﺑﮕﯿﺮﻩ
ﺑﻌﺪ ﻣﻦ ﯾـﻪ ﺗــﻨﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﻡ
ﺑﻌﺪ ﺩﯾﮕﻪ
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﯾﻬﻮ ﺯﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ ﺟـﯿﻎ ﺑﺰﻧﻪ
ﺧـــــــﺎﮎ ﺗﻮ
ﺳﺮﻣﻤﻤﻢ ﺩﺧـﺪﺮﻡ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺗﻮ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮن !!
ﺑﻌﺪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻬﻢ ﺑﻨﺪﺍﺯﻩ ﻭ ﺑﺎ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻪ ﮐﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩﺗـﻪ
ﻣﻨﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺳﯿﺎﻩ ﺷﺪﻩ
ﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﻧﻔﺲ ﻧﻔﺲ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺩﺍﺩ ﺑﺰﻧﻢ :
ﯾﻪ ﭘـﺘﻮ ﺑﯿﺎﺭﯾﻦ ﺑﺮﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﻡ
ﺑﻌﺪ ﺑﺮﻡ ﺗﻮ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﻭ ﺩﺧـﺪﺮﻩ ﺭﻭ ﺑﻨﺪﺍﺯﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ !
ﺑﻌﺪ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﻣﻨﻔﺠﺮ ﺑﺸﻪ ، ﺗﻴﻜﻪ ﻫﺎﺵ ﺑﭙﺎﺷﻪ ﺗﻮ
ﺧﻴﺎﺑﻮﻥ
ﺑﻌﺪ ﺩﺧـﺪﺮﻩ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﺑﺰﻧﻪ
ﺗﻮ ﻫﻤﯿﻦ ﻫـﯿـﺮﯼ ﻭﯾـﺮﯼ ﯾﻬﻮ ﯾﮑﯽ ﺩﺍﺩ ﺑـﺰﻧﻪ ﺍﺁﺍﺍﺍﺍﺍ
ﺍﻭﻧﺠﺎﺭﻭ !!
ﯾﻬﻮ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺩﻭﺩ ﻭ ﺁﺗﯿﺶ ﺑﯿﺎﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ ﻫﻤﻪﺳﻮﺕ ﻭ
ﺟﻴـﻎ
ﺑﮑﺸﻦ ﺑﺮﺍﻡ
ﺑﻌﺪ ﺁﺧﺮﺷﻢ ﻣﻦ ﭘﺸﺖ ﺁﻣﺒﻮﻻﻧﺲ ﺑﺸﯿﻨﻢ ﭘﺪﺭﻡ ﺑﯿﺎﺩ ﺑﮕﻪ
ﺑﻬﺖ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﭘﺴـﺮﻡ
ﺩﺧـﺪﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﻣﻨﻮ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ
ﻳﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﻪ ﻭ
ﻫﻤﻴﻦ ﺟﻮﺭﻱ ﻫﻢ ﺁﻣﺒﻮﻻﻧﺲ ﺗﻮﻱ ﺩﻭﺩ ﻣﺤـﻮ ﺑﺸﻪ !…
ﺍﺷﮑﻢ ﺩﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺻﻮﺭﺗﻤﻮ ﺑﺸﻮﺭﻡ
.
ﺣﯿﻒ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ ? ?
سلامتی همه پسرا…
پسر بودن یعنی فقط تا اخر دبستان بابا مامان پشت سرتن بعدش جامعه بزرگت میکنه.
پسر بودن یعنی فقط یه سال وقت داری که کنکور قبول بشی
پسر بودن یعنی بعد ۱۸ دیگه یا سربازی یا سربار.
پسر بودن یعنی استرس سربازی و حسرت درس خوندنه بدون استرس
پسر بودن یعنی بعد بابا مرده خونه بودن سنم نمیشناسه یعنی چی؟؟ یعنی بابا نباشه، نون باید بدی حالا ۵ ساله باشی یا ۵۰ ساله.
پسر بودن یعنی بی پول عاشق نشی.
پسر بودن یعنی حرفایی که میمونه تو دل
پسر بودن یعنی ” مرد که گریه نمیکنه “
پسر بودن یعنی همیشه بدهکار بودن به همه.
پسر بودن یعنی بعد سربازی روز اول کلی تحویلت میگیرن روز دوم به چشه زالو نگات میکنن.و…..
استاد ریاضی داشتیم ، در وقت خارج از درس ، میگفت :
اعداد کوچکتر از یک ، خواص عجیبی دارند ، شاید بتوان آنها را با انسانهای تنگ نظر مقایسه کرد . مثلا (۰٫۲) !!!
وقتی در آنها ضرب میشوی یا میخواهی با آنها مشارکت کنی، تو را نیز کوچک میکنند.
۳×۰٫۲=۰٫۶
وقتی میخواهی با آنها تقسیم شوی یا مشکلاتت را با آنها تقسیم کنی و بازگو کنی، مشکلاتت بزرگتر میشوند.
۳÷۰٫۲=۱۵
وقتی با آنها جمع میشوی و در کنار آنها هستی مقدار زیادی به تو اضافه نمیشود و چیزی به تو نمی آموزند.
۳+۰٫۲=۳٫۲
و اگر آنها را از زندگی کم کنی چیز زیادی از دست نداده ای !!!
۳-۰٫۲=۲٫۸
زندگی ارزشمند خودتان را بخاطر آدمهای کوچک و حقیر ، بی ارزش نکنید و به بزرگی خودتان ایمان داشته باشید .
معده دخترها بعداز مهمونی:::
نصف سیب
نصف موز
نصف استکان چایی
نصف نصف بشقاب برنج
نصف ژله
نصف شیرینی
حالامعده پسرها:::
۵عدد سیب
شش عدد موز
یه سماور چایی
یه مرغ کامل
به اضافه کلی چیز دیگه….
***
جالب اینجاست که بعداز مهمونی، دخترها میگن: امشب زیادروی کردیم. رژییمم شکست!
ولی پسرها میگن: جمعیت زیاد بود. روم نشد چیزی بخورم
سرکوفت زدن های والدین بعد از دیدن برنامه ماه عسل در خانه:::
اینو ببین معلوله ولی لیسانس داره!
اونو ببین چشاش نابیناست ولی قالی می بافه!
اینو ببین ۵میلیارد پول پیداکرده ولی داده به صاحبش!
این یکی با یه پا از دماوند رفته بالا!
اون یکی با یه دست ۷ تا لیوان چایی میاره!
خاک تو سرت…!!
تو چی هستی ?
بلا نسبت خر از اون هم کمتری!!!
حیف یونجه ?
یادش بخیر سر جلسه ی امتحان تو دانشگاه واسه یه سوال ۴ صفحه جواب مینوشتیم بعد استاد میومد میگفت بچه ها دقت کنید جواب این سوال ۲ خط بیشتر نیست.
.
.
.
دوست داشتم استادو با همین دستام خفه کنم.
دقت کردین که ساختار زولبیا چقد حساسه
چون کافیه کمی فاصلهی حلقهها از هم نسبت به سطح مقطع اونها بیشتر باشه تا در گاز دوم، لنگر پیچشی حاصل از طرهی آزاد ایجاد شده از گاز اول، باعث گسیختگی مقطع حلقهها در دورترین نقطه از سر آزاد حلقه شده و سقوط بخشی از حلقههای زولبیا را به همراه داشته باشه!
اینم از پست علمی
اینو از یه دختر دزدیدم . . . . البته مجرده ها خیالبافه فقط وگرنه میگرفتمش
خوشبخت یعنی اینکه..
.
.
.
یه نفرجلومادرشوهرت ازت خواستگاری کنه!
بعد تو بگی متاهلم..بگه حیف من دنبال همچین عروسی میگشتم….
بخشی ازکتاب آرزوهای بربادرفته
موﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢدختره پست گذاشته بود : من مثل پیچک میمونم اروم اروم دورت میپیچم جوری ک حسم نمیکنی تا به خودت بیای میفهمی ک اسیرمی
و اگه بخوای ازم فرار کنی خفت میکنم
منم زیرش نوشتم : اینی که تو میگی مار بوآ نه پیچک
بنظرتون چرا بلاک شدم؟؟؟؟
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ :
ﻣﺎ ﮐﻪ ﺑﻬﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﯼ ﻣﺎﻩ ﻋﺴﻞ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ . . .
ﯾﻪ ﭘﯿﺎﻣﮏ ﺑﺪﻩ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺑﮕﻮ :
ﻣﺎ ﯾﻪ ﺑﭽﻪ ﻓﻠﺞ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻓﻘﻂ ﻣﺮﺩﻣﮏ ﭼﺸﻤﺶ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺩﺳﺘﺎﺵ
ﺗﮑﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ، ﮐﻪ ﺍﻭﻧﻢ ﺑﺎ ﮔﻮﺷﯿﺶ ﻭﺭ ﻣﯿﺮﻩ !!
.
.
.
.مامانم : o_O
بابام. ?
من :
پاسخ منطقی اکثر پدرهای ایرانی درمقابل اجازه گرفتن فرزندانشان برای انجام کاری :
۱) اگر قبلا کسی آن کار را انجام نداده باشد :
آخه کی تاحالا همچین غلطی کرده که تو میخوای بکنی ؟
۲) اگر قبلاکسی آن کار را انجام داده باشد :
حالا هرکی هر غلطی کرد تو هم باید بکنی ؟ ?
با تشکر ویژه از ادمین گرامی. ?
بابت جوکهای ضد پسری که قرار دادند و البته که میدونیم ی تلنگر هست و کنایه به بعضی پسرا که دچار گم شدن هویتشون شدن ..
.
.
فقط
.
ی خسته نباشید میگم به حسین آقا … ?
ادمین کار منو راحت کرد ..
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺍﺳﺘﺎﺗﻮﺱ ﺯﺩﻩ: ﻓﺮﻫﺎﺩ ﻣﻦ ﮐﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﺪ.
ﻟﯿﻠﯽ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﻋﺸﻘﺶ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮ ﺷﺪﻩ. دقت کردین
ﻭﺍﻻ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ ﺟﺎ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺭﻡ ﻓﺮﻫﺎﺩ ﭼﺸﻤﺶ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﻧﻪ ﻟﯿﻠﯽ
ﺗﻮﺭﻭ ﺧﺪﺍ ﻗﺒﻞ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘﯽ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺩﺭ ﺣﻮﺯﻩ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﻨﯿﺪ
بر اثر تجربه بهم ثابت شده که از یه سنی به بعد دیگه نباید در پیشگاه والدین گرامی از افعال پرسشی استفاده کرد!
برای مثال: میشه من امشب با دوستام برم بیرون؟ (شکل غلط)
من رفتم بیرون! (شکل صحیح)
مامانم میگه دختر خالت بختش وا شد…
با یه تک پسره طلافروش پولدار ازدواج کرده، خونه ۵۰۰ متر، ماشین خارجی، ویلا، رستوران، از سفرهای خارج بگیر تا …. پولی که از پارو بالا میره،
خب مادر من این بختش وا نشده که! قشنگ جر خورده! امیدوارم بخته همتون جر بخوره.
نقش ﺳﺮﻧﺸﯿﻦ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ:
۱-عوض کردن آهنگ!
۲-همخونی با آهنگ!
۳-رقص هماهنگ با راننده!
۴-گذاشتن قند در دهان راننده!
۵- ﮐﺸﯿﺪﻥِ ﺑﻘﯿﮥ ﮐﻤﺮﺑﻨﺪ ﺍﯾﻤﻨﯽ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻭ ﻧﮕﻬﺪﺍﺷﺘﻦ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﯾﺪﻥ ﭘﻠﯿﺲ!
۶- ﻧﮕﻬﺪﺍﺷﺘﻦ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﻨﺪﻩ!
۷- ﺩﺍﺩﻥ ﺷﻤﺎﺭﻩ به ﺳﺮﻧﺸﯿﻨﺎﻥ ﺧﻮﺩﺭﻭ ﺑﻐﻠﯽ!
۸- تمرﮐﺰ ﺭﻭﯼ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﮔﻮﺷﯽ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻪ!
۹- ﺗﯿﮑﻪ ﺍﻧﺪﺍختن به ﻋﺎبرﯾﻦ ﭘﯿﺎﺩه!
۱۰- ﺟﯿﻎ ﺯﺩﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻋﺒﻮﺭ ﺍﺯ ﺗﻮﻧﻠﻬﺎ!
۱۱- ﻓﺤﺶ ﺩﺍﺩ به ﺑﻘﯿﻪ بخاﻃﺮ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﺑﺪﺷﻮﻥ!
۱۲- ﺗﺸﻮﯾﻖ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﻻﯾﯽ ﮐﺸﯿﺪﻥ!
۱۳- ﻓﺤﺶ ﻭ ﻧﻔﺮﯾﻦ به ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺳﺎﺧﺖ ﺩﺳﺖ ﺍﻧﺪﺍﺯﻫﺎ!
۱۴- ﭼﺸﻢ ﻏﺮﻩ به ﺳﺮﻧﺸﯿﻨﻬﺎﯼ ﻣﺎﺷﯿﻨﻬﺎﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﯿﺪﻥ!
۱۵- ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻗﻮﺕ ﻗﻠﺐ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﻋﻮﺍ!
۱۶- ماساژ گردن راننده!
۱۷- ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﺗﺼﺎﺩﻓﺎﺕ ﺷﺪﯾﺪ!
فقط کافیــــه به هر دلیلی یه مدت کوتــــاه مشکل مالی واست پیش بیــــــاد،
تو همین مدت کوتــــــــــاه خیلی اتفاقی؛
ماشینت خراب میشه.
دندون درد میگیری .
قبض برق و گاز خونــــه میاد.
همراه اول اس ام اس میزنـــــــه قبض موبایل اومده.
شارژ ADSl تموم میشه .
به ۲ تا جشن تولد دعوت میشی.
دوستاتم یهو دلشون واست تنگ میشه میخوان بیان پیشت.
حالا من مجردم اگه متاهل باشیم که واویلااااااا….
با تشکر از زندگی…….
آدم مست باشه ، اما پست نباشه !
آدم سر کار باشه ، اما سربار نباشه !
آدم بیکار باشه ، اما بی عار نباشه !
آدم بی کس باشه ، اما ناکس نباشه !
آدم بی صفا باشه ، اما بی وفا نباشه !
آدم دلتنگ باشه ، اما دل سنگ نباشه !
خلاصه کنم . . .
آدم مرد نباشه ، اما نامرد هم نباشه !
کدوم باشه بهتره؟
یه بار رفتم خونه یه بنده خدایی ویندوز عوض کنم،
دختره بهم گفت اگه میشه مای کامپیوتر رو هم نصب کنید
گفتم اونجوری هزینتون بیشتر میشه ها
گفت :چاره ای نیس!
هیچی دیگه ، پول تک تک آیکونا رو جداگونه ازش گرفتم….!!!!!!
بعد عمری یه خبرنگار اونم خانوم , داشت باهام مصاحبه میکرد تو محلمون
منم بادی به غبغب انداخته بودم و خیلی شیک داشتم جوابشو میدادم
یهو یکی از اون طرف خیابون داد زد با این مصاحبه نکنید بابا
این اسگل محلمونه !
نیگا کردم دیدم داداشم…
من:(o_O)
مهندس سرافراز:(^_^)
تیم مذاکره کننده:|
یکی از فانتزیام همیشه این بود تو سیستم عامل ویندوز
یک مشکلی پیدا کنم بفرستم براشون
بعد بیل گیبس زنگ بزنه بگه مهندس لطفا بیا امریکا تو مجموعه من
دخترمم میدم بهت کنیزت باشه تا آخرررر عمرش خونه ماشین پول همه چی میدم بهت
بعد یک دقیقه سکوت بگم دلم میخواد
اما من متعلق به این مردم هستم….!!!!!
این خارجی ها با ابداع کلمه lol به جای loud out laugh مثلا خواستن بگن
ما خیلی مبتکریم
اما قهرمانان ایران زمین با ابداع
خخخخخخ به جای ( خیلی خوبه خدایی خیلی خندیدیم خیر ببینی!! )
نقشه دشمنان رو نقش بر آب کردند …..!!!
دختر : مامان خواستگاری که میخواد بیاد ازم ۲۳ سال بزرگتره
مادر : چی میگی؟ میخوای با یکی همسن بابات ازدواج کنی ؟
دختر : بهم گفته میخواد زنشو طلاق بده
مادر : مگه زنم داره ؟
دختر : آره سه تا هم بچه داره
مادر : وای خدای من ، آخ قلبم !
دختر : ولی خیلی پولداره ، چند تا برج ساخته که یکی از اونا برج میلاده !
مادر : بگو ببینم خیلی دوستش داری ؟!
مخطب خاصم میگفت:
اسممون رو گذاشتن :ملیکا
خاله و دخترخاله ها بهم می گن : mel mel
دایی تا بهم میرسه میگه: مَلَکا ذکر تو گویم که تو پاکیو خدایی…
پسردایی کوچیکه ام بلد نبود بگه ملیگا میگفت: پیتیلا
بهنوش میگه: پیتیکا
عطیه میگه:ملی
استاد زبانمون آقای چمنی می گفت :میــلــیــکا
بعضی از فامیل های بابام میگن: مَـــلیکا
بعضی از دوستان عنایت دارن میگن : مِـــلیک
دخترخاله کوچولوم میگفت: میخا
حالا شده: میکا
بعد عمه ام امشب اس داده: چطوری پولیکا؟؟؟؟؟!!!! !!
تو هم که صدام می کنی:میکی
اینجور اسم با مسما و انعطاف پذیری دارم من….!!!
معنای جملات مرسوم پزشکان:
خوب بگید ببینم مشکلتون از کی شروع شد: یعنی من از بیماریتون چیزی نفهمیدم و ایدهای ندارم و امیدوارم شما خودتون سرنخی به من بدین!
یک وقت دیگه از منشی برای آخرهای این هفته بگیر: یعنی من امروز با دوستام دوره دارم، باید برم زودتر بزن به چاک!
هم خبرهای خوب و هم خبرهای بد براتون دارم: یعنی خبر خوب اینه که من قراره یه ماشین جدید بخرم و خبر بد اینکه شما باید پول اونو بدین!
من به این آزمایشگاه اطمینان دارم بهتره آزمایشهاتون را اونجا انجام بدین: یعنی من ۴۰ درصد از پول آزمایش بیمارانی که به اونجا معرفی می کنم را میگیرم!
دارویی که براتون نوشتم داروی خیلی جدیدیه: یعنی من دارم یه مقاله علمی مینویسم و میخواهم از شما مثل موش آزمایشگاهی استفاده کنم!
اگه تا یک هفته دیگه خوب نشدید یه زنگ به من بزنید: یعنی من نمی دونم بیماریتون چیه شاید خود به خود تا یک هفته دیگه خوب بشه!
بهتره چندتا آزمایش تکمیلی هم انجام بدین: یعنی من نفهمیدم بیماریتون چیه. شاید بچههای آزمایشگاه بهتون کمک کنن!
ابن بیماری الان خیلی شایعه: یعنی این چندمین مریضیه که این هفته داشتم باید حتما امشب برم سراغ کتابهای پزشکی و درمورد این بیماری مطالعه کنم!
اگه این عوارض از بین نرفت هفته دیگه زنگ بزنید وقت بگیرین: یعنی تا حالا مریضی به این سمجی نداشتم خدا را شکر که هفته دیگه مسافرتم و مطب نمیام!
فکر نمی کنم رفتن پیش فیزیوتراپیست فایدهای داشته باشه: یعنی من از فیزیوتراپیستها نفرت دارم نرخهای ما رو شکستن!
ممکنه یک کمی دردتون بیاد: یعنی هفته پیش دو تا مریض از شدت درد زبونشون رو گاز گرفتن!
فکر نمیکنید این همه استرس روی اعصابتون اثر گذاشته باشه: یعنی من فکر می کنم شما دیوونه هستین و امیدوارم یک روانشناس پیدا کنم که هزینههای درمانتون رو باهاش قسمت کنم.
هر وقت آمادگی داشتید برای جراحی وقت بگیرید: یعنی داخل حسابت پول بریز و با کارت عابر بانکت بیا اینجا و زیر میزی ما رو با دستگاه کارتخوان پرداخت کن…!!!
اعتراف میکنم هر روز صبح که بیدار میشم با خودم تصمیم میگیرم که امروز خیلی خلاق و پر انرژی باشم ولی بعد یه صدایی تو سرم میگه : آره اینو خوب اومدی بعد جفتمون با هم میخندیم و تصمیم میگیریم دورِ همی یه چرتی بزنیم ? ?
به بطری آب معدنی دستش گرفته.. چهره خسته داره. سرشو پایین گرفته داره میره یه نقطه کور
بدون.
.
.
.
دستشویی پیدا نیست . داره میره یه جا دستشویی کنه ^ــ^
چیه فک کردی مطلب عاشقونه س؟oــO
یارو می خواسته بره بازار تهران، برای خرید مایحتاج،
.
.
.
هیچی دیگه نرفت!…
تو مترو هرچی میخواست گرفت!
مسواک اورال بی ۱۵۰۰ تومن
شارژر موبایل ۲۰۰۰ تومن
خنچه عقد ۷۲۰۰ تومن
صفحه کلاج سانتافه ۱۵۰۰۰ تومن
یخچال ساید ال جى. مجهز به جوجه گردان! ۶۵۴۰۰۰ تومن
خیار مجلسى و سالادى در هم ۳۰۰۰ تومن
پایان نامه فوق لیسانس عمران با موضوع سازه هاى پیش تنیده ۱۸۰۰۰ تومن
سماور سخنگو ۸۵۰۰ تومن
مملکت نیست تونل وحشته!!!
ﺧﺎﻧﻢ ﭘﺮﺳﺘﺎﺭﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ:
ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺠﺮﻭﺣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ
ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﺪ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ .
ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﻣﺮﺩﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﻣﻦ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻡ؟
ﺭﮒ ﺷﯿﻄﻨﺘﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺬﺍﺭ ﮐﻤﯽ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺳﺮﺵ ﺑﺬﺍﺭﻡ ! ﺟﻮﺍﺏ
ﺩﺍﺩﻡ ﺁﺭﻩ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﯼ !
ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﺻﺪﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺣﻮﺭﯼ ﻫﺴﺘﯽ؟
ﺩﯾﺪﻡ ﺷﯿﻄﻨﺘﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺪﺟﻨﺴﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻠﻪ ﻣﻦ
ﺣﻮﺭﯼ ﻫﺴﺘﻢ !
ﮐﻤﯽ ﻣﮑﺚ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ تف به این ﻗﯿﺎﻓﺖ !
ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺮﻡ ﺟﻬﻨﻢ |
.
.
.
.
نکته اخلاقی : خنک نباشید
آقای مجری در حال پاره کردن دفتر مشق کلاه قرمزی چون خودش ننوشته بود . . .
آقای مجری: الان این رو پاره میکنم تا خودت مشقاتو بنویسی.
فامیل دور: نه، عجب گیری افتادیما، ۳ ساعت به این گاو فهموندیم که نباید پاره کنه و بخوره، حالا باید به شما بفهمونیم؟
آقای مجری در حال پاره کردن دفتر مشق کلاه قرمزی چون خودش ننوشته بود . . .
آقای مجری: الان این رو پاره میکنم تا خودت مشقاتو بنویسی.
فامیل دور: نه، عجب گیری افتادیما، ۳ ساعت به این گاو فهموندیم که نباید پاره کنه و بخوره، حالا باید به شما بفهمونیم؟
دختره تو هواپیما داشت با موبایل صحبت میکرد…
مهماندار گفت: حرف زدن شما با تلفن اینجا ممنوعه …
دختره به دوستش میگه: اینجا حرف زدن ممنوعه، تو حرف بزن من گوش میدم
مهماندار سکته کرد!! خلبان غش!!!
یکی از بالها هم جدا شد.
عرض شود که دیشب نرفتم خونه…
صبح که رفتم بابام گفت: دیشب کجا بودی؟
گفتم: خونه دوستم!
برداشت به ده تا از دوستام زنگ زد؛ خدا خیرشون بده، هفت تاشون گفتن: دیشب خونه ما بوده!
دوتاشونم گفتن الان اینجاست ولی خوابه بیدار شد میگم زنگ بزنه.
من تو کف اون یکی ام که گفت اینجاست داره نماز میخونه نمیتونه صحبت کنه.
یکی از بدترین اتفاقات دوران بچگی این بود که میخوابیدی وسط حال . . .
و وقتی که چشماتو باز میکردی میدیدی . . .
یه عالمه مهمون دورت نشستن . . .
لامصب مگه میشد آدم از خواب بلند شه . . .
من که همیشه خودمو تا ۳ ساعت میزدم به خواب!
ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﯼ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﭼﮑﺎﺭﻩ شی؟
ﮔﻔﺖ؛ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﻮﻡ! ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻇﺎﻫﺮﺍ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺳﻮﺍﻝ ﺭﺍ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯼ …
ﮐﻮﺩﮎ ﮔﻔﺖ: ﮔﻮﯾﺎ ﺷﻤﺎ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻳﺪ …
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﺎ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﺑﭽﻪ ﺭﻭ ﺯﺩﻥ، ﺗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﺎﺷﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻏﻠﻄﺎ اضافه نکنه…!!
ﻣﺚ ﺑﭽﻪ ﺁﺩﻡ ﺑﮕﻮ ﺩﮐﺘﺮ، ﻣﻬﻨﺪﺱ دیگه . . .
میدونید چی خیلی حال میده؟ این لواشکای سیاه هست؛ خییلیی ترشه!
اینا رو بگیری بعد روش یه عالمه رُب انار بریزی، بعد روش نمک بپاشی…
جوری که دونه های سفید نمک معلوم باشه…
بعد لولش کنی؛ بذاری کنار لبت آروم آروم آب بشه… مزه اش کم کم بره توی دهنت…
بعد با دستت یه گوجه سبز ترش نمک خورده را هم برداری یواش یواش گاز بزنی…
خب دیگه آب دهنتونو قورت بدین
من میخوام برم کره ی جنوبی زندگی کنم. نه به خاطر ماشینای مدل بالایی که توش هست. نه به خاطرسرعت بالای اینترنتش.
فقط به خاطر اینکه ممنوعیت بیدار کردن افراد در هنگام خواب جزو قوانینشه! کیا میان بریم؟
دیشب اینترنت قطع شده بود از اتاقم رفتم بیرون دیدم هیچکس خونه نیست ,
وسایل خونه عوض شده بود . . .
یهو دیدم یکی از اتاق اومده بیرون میگه تو کی هستی اینجا چیکار میکنی ؟؟
خودمو معرفی کردم بعد دیدم طرف میخنده !!!
حدس بزن چی گفت !
گفت بابات اینا ۳ ، ۴ ماهه از اینجا اسباب کشی کردن رفتن !!!
مسابقه ی آوای انتظار شرکت کردم،اس ام اس اومده:
من بر عکس همه پشت خنده هام غمه،تو بر عکس منی….
۱ ویولن و.تنبک می زنی
۲ راه می ری و سوت می زنی
۳ شادی و غمگین می زنی
من ?
محسن یگانه:|
رییس سازمان سنجش
ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﻪ ﺩﻳﮕﻪ ﺍﺯ ﻳﮑﻲ ﻣﻴﭙﺮﺳﻲ
ﺷﻤﺎ ﮐﺠﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻴﺪ ؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﻴﮕﻪ : ﻣﺎ ﺍﺻﺎﻟﺘﻦ واتساپی ﻫﺴﺘﻴﻢ
ﻭﻟﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﺗﻮ ﻻﻳﻦ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻡ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﻢ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﻭﺍﯾﺒﺮ ? ?
خیلی قشنگه حتما بخونین تحت تاثیر قرار گرفتم ﻗﺎﺿﯽ ﺣﮑﻢ ﺭﻭ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ : ﺍﻋﺪﺍﻡ !!!! ﺣﻀﺎﺭ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ! ﺍﻣﺎ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﮐﻪ ﺳﺮﺗﺎ ﭘﺎ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻟﺮﺯ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﺴﺖ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﺰﻧﻪ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﻤﯿﺸﻨﯿﺪ !ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺭﻭ ﺩﺳﺘﺒﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﻥ ! ﺩﺍﺷﺖ ﮔﺮﯾﻪ … ﻣﯿﮑﺮﺩ ! ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﻮﻫﺮﺷﻮ ﺑﮑﺸﻪ ﺍﻣﺎ … ﻫﺮﺷﺐ ﮐﺎﺑﻮﺱ ﻣﯿﺪﯾﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ … ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺑﻨﺪ : ﺑﯿﺎﺑﯿﺮﻭﻥ ! ﻭﻗﺘﺸﻪ ! ﺗﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺭﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺎﻫﺎﺷﻮ ﻗﻔﻞ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ! ﺟﺎﺋﯽ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺪﯾﺪ !
ﺍﻓﮑﺎﺭﺵ ﭘﺮ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺻﺪﺍﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ! ﭼﺸﻤﺎﺷﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ . ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺳﮑﻮ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ . ﻗﺎﺿﯽ : ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺪﺍﺭﯼ؟ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺍﻣﺎ ﺑﻐﻀﺶ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯿﺘﺮﮐﯿﺪ . ﮐﻼﻩ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﺵ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺗﺎ ﺟﺎﺋﯽ ﺭﻭ ﻧﺒﯿﻨﻪ ! ﻣﺴﺌﻮﻝ ﻃﻨﺎﺏ ﺭﻭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﺩﻧﺶ ! ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﺵ ! ﺍﻣﯿﺪﯼ ﻧﺪﺍﺷﺖ ! ﺗﻮ ﺩﻟﺶ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﮐﻤﮏ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﺵ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﺪ ﺩﺍﺩﺳﺘﺎﻥ: ﺑﯿﺎﺭﯾﻨﺶ ﭘﺎﺋﯿﻦ ! ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﭘﺎﺋﯿﻦ . ﺩﮐﺘﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺑﺮﺭﺳﯽﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺖ : ﺁﻗﺎﯼ ﺩﺍﺩﺳﺘﺎﻥ ! ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺱ !!!!!!!!!!!! ﮔﺮﻭﻫﯽ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺭﺳﯿﺪﮔﯽ ﺷﺪﻥ !
ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ! ﭘﺲ ﺍز ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻃﻨﺎﺏ ﺭﻭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﻪﮐﻠﯿﭙﺲ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ ! ﺑﻌﻌﻌﻠﻪ !! ﻭ ﺑﺪﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﮏ ﮐﻠﯿﭙﺲ ﺟﺂﻥ ﯾﮏﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩ … ﮐﻠﯿﺪ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﮐﻠﯿﭙﺲ ﻫﺎ قسمت دوم ? ?
خبر فوری:
توجه توجه توجه
ورود مارهای سمی از منطقه پرزان، (حوالی روستای شاه سید علی اکبر) به داخل شهر موجب نگرانی و وحشتزدگی مردم گردیده است!
به گزارش سازمان محیط زیست استان اصفهان، حوالی ساعت ۱۷ عصر روز دوشنبه۲۸ اردیبهشت ۹۴ ،چندین تماس تلفنی از طرف عده ای از شهروندان شهرضایی با نهادهای ذیربط از جمله پلیس ۱۱۰، سازمان محیط زیست و هلال احمر استان اصفهان حاصل گردید که خبر از رویت تعداد زیادی مار قوی جثه در حوالی شاهرضا و اراضی اطراف آن میدادند! پیرو این اخبار اکیپی مجهز از سازمان حفاظت از محیط زیست و هلال احمر با اخذ مجوز از دفتر استاندار و ارگانهای امنیتی اصفهان در محل حاضر شدند و پس از مدتی تحقیق و تفحص به طور ناباورانه ای با حدود حداقل ۵۰۰ مار سمی و غول پیکر مواجه گردیدند ، که طول مارها بین ۳تا ۵ متر اعلام شده است! به نقل از معاونت محترم سازمان محیط زیست، نیروهای امدادی با مشاهده این صحنه اقدام به تجهیز خود و ملبس شدن به لباسهای مخصوص و امدادی نموده و پس از جستجوی چندین ساعته متوجه حرکت حدود ۲۰۰۰ حلقه از این مارهای سمی و خطرناک شدند که از فاصله ی ۷ کیلومتری روستای شاه سیدعلی اکبر به طور پراکنده در حال حرکت به سوی حریم شهری و شوارع اطراف آن هستند! لازم بذکر است تعدادی از این مارهای سمی در خیابان شاهرضا و اوائل چهل وپنج متری توسط اهالی محل نیز مشاهده شده که موجب وحشتزدگی و هراس آنها نیز شده است و عده ای از ساکنین نیز از شدت ترس و وحشت جرات خروج از منزل را ندارند.شما هم اینقدر زودباور نباش، اینقدر هم با دقت نخون، مار کجا بوده بابا!!!؟؟؟ یه خالی بستیم جو عوض بشه، چه خبرا دیگه!!؟؟؟
یکـی از اخـلاقای خـوبـم اینـه که همـیجوری یهـویی میرم سرمـو میذارم رو پـای مامانـم میگـم ی خوده منو نـصیحت کـن آدم شم
یکـی از اخـلاقای بـد ِ مامانمم اینـه که میزنـه تو سـرم میگـه تو هیچـوخ آدم نمیشی [:((][:))]
البتــ این واس زمـانـیه که سرم رو پـاشه
بـاش چش تو چـش بشـم که دلـش نمیـــاد(ツ)
چـش نیس کـه لامـصبـــ سـلاح ســرد ِ
تـا رمـز عـملیات رو گـفـتم
دیـدم داره آب قـمـقمه اش رو خـالی مـیکنـه روی خـاک!
بـا تـعجب گـفـتم :
پـانـزده کیلومـتر راهه…! چـرا آب رو مـیریـزی…؟!
گـفت:مـگه نـگفتـی رمـز عـملیات یـا ابـوالفضل العباس علیه السلام…
مـن شـرم مـیکنم بـا اسم آقـا بـرم عمـلیات و بـا خـودم آب بـبرم. . .
.
.
شرم بر من
.
اینم جوک نبود حرف دلم بود
لامصب نمی دونم چه خیریه که هر وقت خودم تنهام میرم اینترنت همه تبلیغا ساعت رولکس و عینک آفتابی و ساعت بند چرمه الیزابته ولی خدا نکنه بابام کنارم باشه چیزایی که باز میشه:کتاب عشق شیرین _ آموزش تصویری چیز و چیز
تبلیغات آینده نه چندان دور سایپا و ایران خودرو:
ایا از روزمرگی ها و تکراری بودن زندگی خود خسته شده اید؟
ایا دوست دارید به قدرت های بزرگ دست یابید؟
ایا دوست دارید از اجسام عبور کنید؟
ایا دوست دارید در کمتر از یک ثانیه به آن طرف دنیا بروید؟
.
.
.
ما به شما قول یک سفر سریع، بی درد و مطمئن را میدهیم!
تنها کافیست با خرید یک عدد پراید، یک عدد بلیت یک طرفه اشانتیون به آن دنیا را نیز دریافت کنید…
دختره نوشته ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺷﯿﻤﯽ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﯾﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﺑﻮﺩ :
ﺁﯾﺎ ﻣﯽﺩﺍﻧﯿﺪ ﻣﻨﯿﺰﯾﻢ ﭼﯿﺴﺖ؟
ﻧﻮﺷﺘﻢ ﺑﻠﻪ ﻣﯽﺩﺍﻧﻢ !…
.
.
بی انصاف ﻧﻤﺮﻩ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺑﻬﻢ |:
.
ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻦ ﻫﯿﭻ !…
ﺳﻮﺍﻝ ﺑﻌﺪﯼ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﭼﻮﺏ ﺩﺍﺧﻞ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﯿﻔﺘﺪ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺭﺥ ﻣﯿﺪﻫﺪ؟
ﻣﻨﻢ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﺧﯿﺲ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﺑﻪ ﺍﯾﻨﻢ ﻧﻤﺮﻩ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻋﻘﺪﻩ ﺍی
این اخرش یه چیزی میشه من یقین دارم!
همیشه عاشق اون سکانس فیلم قیصر بودم
که نامزد قیصر میرفت قلیونو آماده کنه ذغال گردونو میچرخوند
یبار به نامزدم گفتم بیا ذغال گردونو بچرخون
ذغال گردونو گرفت دو دور چرخوند دور سوم از دستش در رفت
مثل توپ خورد تو سقف پذیرایی لوستر روشکست،افتاد پایین مبل رو سوزوند،
فرش از وسط آتیش گرفت،یعنی اسراییل خونه مارو با موشک بالستیک میزد
اینقد خسارت نمیدیدیم!
اسکل دست و پا چلفتی
از اون به بعد دیگه کلا فیلم نگا نمیکنم!!