«راه آبی ابریشم» به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا بزرگنیا، تهیهکنندگی حسن بشکوفه و بازی بهرام رادان، پگاه آهنگرانی، داریوش ارجمند، رضا کیانیان، پیام دهکردی، عزتالله انتظامی و … به شیوهی آثار کلاسیک سینما ساخته شده است و شاید بیراه نباشد که آن را اتفاقی در سینمای ایران دانست، چراکه پس از سالها سرمایهگذاری برای ساخت موضوعهای تاریخی غیرایرانی، اینبار بخشی از تاریخ کهنسال و سترگ ایرانزمین دستمایهی ساخت فیلمی، شکوهمند و دیدنی، شده است.
تاریخ ایرانزمین در سینمای ما، آن نایافته گوهری است که پرداختن بدان، توان درگیرشدن با نگاهی را میطلبد که خوانشی ایدئولوژیک از این تاریخ درازدامن دارد و تلاش میکند تا بخشهایی از آن را حذف کند و چون نمیتواند، پس نادیدهاش میانگارد. اینگونه است که کمتر تهیهکنندهای هم حاضر میشود، روی چنین پروژههایی -که به علت تاریخیبودنشان پرهزینهاند- سرمایهگذاری کند.
نمونهای موفق از لحاظ ساخت فیلم در این زمینه «آتش سبز» ساختهی محمدرضا اصلانی بود که در سال ۱۳۸۶ نمایش داده شد، اما دستانی که نمیخواستند این فیلم دیده شود، سبب شدند تا این اثر تاریخی ارزشمند در گیشه شکست بخورد تا دیگر سرمایهگذار بخش خصوصی شهامت این را که به سمت ساخت فیلمهای تاریخی رود، نداشته باشد. اینگونه است که ساخت چنین کارهایی نیاز به سرمایهی بخش غیرخصوصی دارد؛ مانند راه آبی ابریشم که بودجهی آن از بودجهی طرحهای فاخر ملی که از سوی مجلس تصویب شده، تامین شده است.
راه آبی ابریشم، داستان سفر دو کشتی ناخدا سلیمان و ناخدا ادریس است که حدود سال ۲۳۷ قمری (۸۵۱ میلادی)، همزمان با حکمرانی خاندان آلبویه بر ایران، از بندر سیراف با گذر از میانه اقیانوس هند به بندر خانفو یا کانتون جدید در چین میرسند. تا پیش از این، دریانوردان ایرانی از کناره دریا برای رسیدن به مقصد استفاده میکردند. در این سفر، شاذان ابن یوسف که در دارالعلم شیراز اخترشناسی میخواند، وظیفه دبیری در کشتی ناخدا سلیمان را میپذیرد و رهسپار راهی دشوار میشود تا دربارهی دیدنیها و شنیدنیهای این سفر، رهنامه بنویسد.
ایرانیان که از دیرباز بیشتر مردمی بازرگانمسلک بودهاند، از زمان اشکانیان دادوستدهای تجاری-فرهنگی خویش را با چینیان آغاز کردند. این ارتباط در زمان ساسانیان به اوج خود رسید که راه ابریشم دستاورد آن بود. بر پایهی آثار به جامانده، در سدهی سوم قمری، سلیمان سیرافی نخستین ایرانی بود که راه دریایی میان ایران و چین را پیمود و بازرگانی را در این مسیر بنیاد نهاد، اما طبعاً پیش از او، ایرانیانی بودهاند که این مسیر دریایی را طی کردهاند که البته ما سندی از آن در دست نداریم. نکتهی تاسفبار اینجاست که جهانیان، مارکوپولویی که چهار سده پس از سلیمان سیرافی این مسیر را پیمود (۱۲۹۸ میلادی) به نیکی میشناسند در حالی که حتی بسیاری از ایرانیان نام سلیمان به گوششان نخورده است.
راه آبی ابریشم که فیلمی تاریخی-حادثهای-دریایی است، تماشاگر را به مکانهای گوناگون و بهدیدار نژادها و اقوام مختلف میبرد و با پلانهای هوایی بسیار زیبایی از دریای پارس و کشتیهای بادبانی، تاریخ دریانوردی ایرانیان، این نخستین دریانوردان جهان*، را روایت میکند.
این فیلم نهتنها راوی بخشی از تاریخ دریانوردی ایرانیان سدهی سوم قمری است که بیشعاردادن و سخنان کلیشهای بر زبانراندن از نام تاریخی دریای پارس که امروزه خلیج فارس نامیده میشود در برابر ادعاهای همسایگان نوآمده دفاع تاریخی میکند و از دگرسو راهورسم پیمانداری و بخشی از آداب و رسوم نیاکان ما را بر پردهی نقرهای سینما در معرض دید تماشاگران در قالب فیلمی با استانداردهای جهانی میگذارد.
گفتنی است بخشی از این فیلم شش میلیارد تومانی در تهران و قشم و بخشی دیگر در تایلند و چین فیلمبرداری شده و از بازیگران و سیاهیلشگرهای آن کشورها نیز سود جسته است.
نویسنده و کارگردان آگاه این اثر که در کارنامهی هنریاش فیلمهای ارزندهای چون «کشتی آنجلیکا»، «توفان» و «جنگ نفتکشها» به چشم میخورد، گفتوگوهای فیلم را آگاهانه نوشته است و بیگمان پژوهشگران تاریخ، کمتر خردهای را میتوانند به کار او وارد آورند که این حکایت از مطالعات گسترده تاریخی نویسنده و انسجام فکری او در این اثر دارد و این همان چیزی است که متأسفانه در این سالها در سینمای ایران کمتر دیده میشود و مخاطب ایرانی با فیلمهای سادهنگر و سطحی سالهای اخیر، ذائقهاش دچار آسیب جدی شده است.
در کل، در دورانی که تاریخ ایران نابخردانه به زیر پرسش میرود، ساخت چنین فیلمهایی میتواند وجدان خفتهی ما را بیدار کند و به ما بگوید که از کجا آمدهایم، آمدنمان از برای چه بوده است و به کجا باید رویم.
پینوشت
* کهنترین سند که گویای دریانوردی ایرانیان است، گویچهای است از گِل پخته که در چغامیش به دست آمده و نقشونگارهای آن، از آنِ دوران پیش از پیدایش خط است و ریشههای آن به ۶۰۰۰ سال پیش از میلاد برمیگردد. این گویچه سرداری را نشان میدهد که از لشگرکشیای پیروزمندانه برگشته و بر کشتیای نشسته در یکی از دستانش گرز و در دستی دیگر طناب اسیران را به دست دارد. افزون بر این سردار، دریانوردانی نیز در این کشتی دیده میشوند.
این یادداشت پیشتر در رسانه قانون منتشر شده است.