فرازمینی ها و گذر گاه کیهانی – دروازه ای به بُعدهای دیگر
فرازمینی ها از طریق یک جور معبر انرژی سفر می کردند .
ناپدید شدنی غیر قابل توضیح اینکه یک دفعه ناپدید میشن، نشون میده که حتما یه خبرایی هست و غاری که میگویند دروازه جهنم است .
حتی همین امروز هم هر پرنده ای که به اون نزدیک میشه ، میفته و می میره .
آیا ممکن است که گذرگاههایی به نقاط دیگری از کیهان ، درست همینجا در زمین موجود باشد؟
و آیا ممکن است که این دروازه های آسمانی در واقع راه ارتباط با تمدنی غریبه باشند؟
این احتمال هست که ما به وسیله خدایانی فرازمینی به وجود آمده باشیم که از طریق معابری کیهانی به اینجا آمده اند و میخوان که ما روزی به ستاره ها بریم و به اونها ملحق بشیم.
و شاید امروز، همان روز باشه میلیونها نفر در سراسر دنیا بر این باورند که ما در گذشته با موجوداتی فضایی ملاقات داشته ایم.
اگر این موضوع حقیقت داشته باشد چطور؟
آیا غریبه هایی باستانی در شکل دادن تاریخ به ما کمک کرده اند؟
در اینصورت، آیا ممکن است که آنها از طریق “گذرگاهی کیهانی” به اینجا رسیده باشند؟
غریبه های باستانی “پاموک کاله” ، ترکیه
اینجا و در ۲۰۰ مایلی جنوب “استانبول” ویرانه های “هیراپولیس” واقع شده است .شهری باستانی که ۳ قرن پیش از میلاد برای “فریگی ها” مکان مقدسی به حساب می آمد.
در ماه مارچ ۲۰۱۳ ، باستانشناسان ایتالیایی اعلام کردند که موفق به یافتن چیزی شده اند که یونانیان باستان آن را “دروازه جهنم” می خوانده اند.
تمدنهای باستانی یونان و رم محو دنیای فرودین بودند یعنی قلمرو “هادس” و “پلوتون ” داستانهای زیادی از مسافرانی که تونسته اند .
وارد این قلمروهای نادیدنی بشن وجود داره رسیدن به سرزمین مردگان و نجات یافتن معجزه بزرگی بود که نشان از شجاعتی بی نظیر داشت.
به نقل از گفتار ” استاربو” جغرافیدان یونانی این غار که امروز بخشی از آن، مرمت شده است به نام “پلوتونیون” یا “دروازه پلوتو” خدای جهان فرودین شناخته میشد.
این غار از چنان تقدسی برخوردار بود که تنها کشیشان مخصوص می توانستند به آن نزدیک شوند.
این کشیشان، الهه ای بسیار مقتدر ، موسوم به “سیبل”(کوبله) را می پرستیدند .
“سیبل” (کوبله) در آغاز به عنوان الهه ای که فقط در “آناتولی” مهم بود، شناخته میشد اما بعدها به یونان و رُم هم رسید.
او معروف به نگهبان دروازه هاست برای عبور از زمان و فضا اجازه “سیبل” ضروری بود .
در پیکرنگاری، او اغلب به فرم ایستاده در کنار دروازه ای به دنیایی دیگر تجسم شده
من فکر می کنم که قلمرو خدایان همیشه برای انسانها مسحور کننده بوده چون همیشه مردم فکر می کردند قلمروی متفاوت از دنیای ماست.
برای همین هم بشر همیشه به دنبال راهی برای ورود به قلمرو خدایان بوده تا بتونه به نشئه هایی که در هنگام حضور موجودات تجربه میشه ، دست پیدا کنه.
افسانه های سرتاسر جهان، دروازه هایی مقدس همانند “پلوتو” را توصیف کرده اند که به سرزمین خدایان منتهی می شده است .
در بسیاری از موارد، این دروازه ها نه تنها معبری آنی برای عبور از مرزهای زمینی هستند بلکه حتی در حکم عبور از فضا و زمان ماورای آن نیز به حساب می آیند.
و بر اساس برخی از افسانه ها این معابر، گذرگاه موجودات غیر زمینی بوده اند ما در دنیای باستان با حکایاتی در باره موجوداتی مواجهیم که از ستاره ها آمده اند .یعنی موجودات آسمانی .
در بسیاری از این مثالها دیده میشه که اونها از گذرگاهها یا معابر آسمانی گذر کرده اند.
واژه مورد استفاده امروز ما “معبر کیهانی” ست یک معبر کیهانی ، مکانیست که در آنجا امکان انتقال به یک سیاره یا نقطه دیگری از آسمان وجود داره.
در سراسر کره زمین شماری از این نقاط وجود داشته که انگار مردم باستان اون را به همین منظور ساخته اند.
آیا چنین گذرگاهها یا دروازه هایی ، تنها حاصل تخیل نیاکان ماست؟
یا اینکه در حقیقت چنین سفر میان منظومه ای در جهان باستان وجود داشته است؟ در اینصورت، چه کسی… یا چه چیزی ، موجد چنین تکنولوژی پیشرفته ای در هزاران سال پیش، بوده است؟
برخی از نظریه پردازان فضانوردان باستانی معتقدند که سرنخهای بیشتر را می توان در آیینهای استادانه ای یافت که در “پلوتونیون” تُرکی شکل می گرفته است.
باید منظره ای تماشایی بوده باشه وقتی که کشیشان “سیبل” (کوبله)مراسم مخصوص اهدای قربانی را اجرا می کرده اند اونها یک گاو نر را به درون غار می راندند و این گاو به خاطر گاز درون غار می مُرد.مردم هم جمع میشدند و این مراسم را تماشا می کردند بعد هم کشیشها حیوانات قربانی را بیرون می آوردند و همه میدیدند که کشیشها زنده اند.
و این نشان میداد که اونها قدرت والایی دارند و یا مستقیما با یک منبع الهی وصل هستند که میتونند در این مراسم زنده بمونند.
این ثابت می کرد که اینجا دروازه جهنمه و همه مردم می ترسیدند و احترام زیادی برای اون قائل می شدند.
اینکه این آیینها وجود داشته و اینکه “سیبله” به عنوان نگهبان دروازه ها شناخته میشده به ما میگه که مردم باستان کار بسیار مهمی در رابطه با سفر زمان و این گذرگاهها انجام میداده اند.
جستجوها نشان داده است که در حقیقت بخاری از زمین این منطقه متصاعد می شود.که حاوی مقادیری از گاز مونو اکسید کربن و سایر گازهاست .که میتواند هر چیزی یا هر کسی که آن را تنفس کند، از بین ببرد افسانه های باستان گفته اند که هر حیوانی به این مکان نزدیک میشد می مرد و از بین می رفت.
همین اتفاق امروز هم می افته هر پرنده ای که به اون نزدیک بشه،میفته و می میره اگر سموم درون غار به اندازه ای بوده باشد که یک گاو نر را از پا بیندازد.
کشیشان چگونه از آن جان به در می بردند؟ آیا ممکن است که طبق گفته برخی از نظریه پردازان فضانوردان باستانی این کشیشان اطلاعاتی سرّی را دریافت می کرده و حتی احتمالا از سوی موجودی غیر زمینی به نام “سیبله” به معبری کیهانی دسترسی داشته اند؟
این ماجرا در “پاموک کالای” ترکیه ظاهرا یک سند محفوظ یک مورد استفاده از تکنولوژی معبر کیهانیست وقتی این کشیشان مخصوص میتونستند وارد این مکان بشن احتمالا میتونستند از یک گذرگاه انرژی عبور کنند که به اونها این امکان رو میداده تا به جاهایی برن که کلا با جایی که مردم عادی می تونستند در این غار تجربه کنند متفاوت بود.
باید به اینکه چیزی سرّی در این غار بوده که اون رو مخفی می کردند هم فکر کرد شاید در اینجا یک جور تکنولوژی معبر بین سیاره ای وجود داشته و اونها این نمایش را اجرا می کرده اند تا مردم را بترسونند ….
ادامه دارد ….