مصاحبه با استیو هافمن، بنیانگذار و مدیرعامل ردیت
استیو هافمن (Steve Huffman) در سال ۲۰۰۵ بههمراه الکسیس اوهانیان، هماتاقیاش، این فرصت را پیدا کرد که ایدهی خود را در وای کامبیناتور، یکی از مراکز بزرگ شتابدهی استارتاپها ارائه دهد. آنها ایدهی جالبی برای خدمات سفارش غذا ازطریق موبایل داشتند. مشابه این ایده امروزه زیاد بهچشم میخورد؛ اما در آن زمان، هنوز گوشیهای آیفون به بازار عرضه نشده بودند؛ یعنی موبایلها بسیار ساده و از امکانات امروزی بیبهره بودند. بههمیندلیل، از ایدهی آنها استقبال نشد؛ ولی شرکای وان کامبیناتور از این دو نفر خوششان آمده بود و خواستند ایدهی دیگری مطرح کنند.
ایدهی بعدی هافمن و اوهانیان، یعنی وبسایتی برای بهاشتراکگذاری اخبار اجتماعی، موفقیتآمیز بود و به یکی از ۱۰ وبسایت برتر و پربازدید دنیا تبدیل شد. درحالحاضر، ردیت ۱.۸ میلیارد دلار ارزش دارد و ماهانه ۳۰۰ میلیون نفر کاربر از آن بازدید میکنند؛ اما تا پنج سال اول تأسیس، همهی کارها بینظموترتیب انجام میگرفت.
پنج سال بعد از راهاندازی ردیت، تعداد کارمندان آن به ۶ نفر رسیده بود و هافمن حتی نمیدانست هر کارمند دقیقا چه مسئولیتی برعهده دارد. تیم بسیار کوچک بود و همهی آنها باهم دوست بودند و شرایط واقعا بینظم بود تا اینکه هافمن و اوهانیان شرکت را ترک کردند. هافمن وبسایتی برای جستوجوی بلیتهای هواپیما بهنام Hipmunk را بنیانگذاری کرده و مدتی بعد اوهانیان را استخدام کرد. او در شغل جدید در سِمَت مدیر ارشد فنی فعالیت میکرد و کسبوکارش رونق گرفته بود.
بعد از گذشت پنج سال، هافمن و اوهانیان بهعنوان رهبران ردیت بازگشتند و هافمن مدیرعامل ردیت شد. زمانیکه این پیشنهاد به هافمن داده شد، او چهار روز فکر کرد و نهایتا تصمیم گرفت زمان بازگشت به ردیت فرارسیده است. بعد از حضور مجدد هافمن، ردیت تغییرات زیادی تجربه و حتی طراحی صفحهی اصلی وبسایت نیز تغییر کرد. ردیت بهتازگی ۲۰۰ میلیون دلار سرمایه جذب کرده و ۳۰۰ نفر کارمند دارد. در ادامه، بخشهایی از مصاحبهی هافمن را با مجلهی فاندر (Foundr) میخوانیم.
نیتان: ردیت چگونه کار خود را آغاز کرد؟ ردیت اکنون جزو ۱۰ وبسایت برتر و پربازدید است. ایدهی آن چگونه به ذهنتان رسید؟
استیو: فکر میکنیم مهمترین نکته دربارهی ردیت و بسیاری از شرکتهای موفق این است که همواره گسترش پیدا میکنند و گاهیاوقات از ایدهی اولیهی خود فاصله میگیرند. ایدهی ما این بود مکانی بسازیم که مردم بتوانند هرروز مطالب جالب را آنلاین مطالعه کنند؛ نهتنها اخبار و مطالب طنز، بلکه هر مطلبی. این ایدهی اصلی ما بود و بخشی از آن هنوزهم وجود دارد؛ اما چشمانداز ما درمقایسهبا گذشته تغییر کرده است. آن زمان ۲۱ ساله بودیم و انگیزه و چشماندازهایمان با امروز متفاوت بود.
ما ایدهی اول خود را در وای کامبیناتور مطرح کردیم و رد شدیم؛ اما شرکای وای کامبیناتوز، یعنی پاول گراهام و جسیکا لیوینگتون، از من و اوهانیان خوششان آمده بود و پیشنهاد کردند ایدهی دیگری مطرح کنیم که درنهایت، باعث شکلگرفتن ردیت شد. شرکت از گذشته تابهحال، ازنظر عملکرد و چشمانداز تغییرات زیادی کرده است. اکنون ۱۲ سال از بنیانگذاری ردیت میگذرد و تغییر نحوهی استفادهی مردم از اینترنت باعث شده ما نیز عملکرد خود را تغییر دهیم. با تمام اینها، ایدهی اولیه ساده بود: اینکه مردم بتوانند مطالب جالبی را هرروز آنلاین پیدا کنند.
نیتان: پنج سال بعد از ردیت، وبسایت دیگری بهنام Hipmunk را راهاندازی کردید، درست است؟
استیو: بله، شرکت Hipmunk را راهاندازی کردم و بهعنوان مدیر ارشد فنی مشغولبهکار شدم. پنج سال آنجا بودم و در این مدت، ردیت روزهای تلخوشیرین بسیاری تجربه کرد و به رشد خود ادامه داد. تابستان۲۰۱۵، ردیت از من خواست دوباره بهعنوان مدیرعامل به این شرکت بازگردم و من نیز قبول کردم.
نیتان: شرکت Hipmunk را نیز بهتازگی فروختید، درست است؟ یعنی دیگر آنجا کار نمیکنید؟
استیو: بله، درست است. حدود چهار روز طول کشید تا بعد از پیشنهاد ردیت تصمیم گرفتم Hipmunk را ترک کنم و به ردیت بازگردم و این انتقال برای هر دو طرف سخت بود. من بعد بازگشت به ردیت، چند ماه مدیر ارشد فنی Hipmunk بودم تا اوضاع کمی آرام شود. در این مدت، Hipmunk افراد توانمندی استخدام کرد و همهچیز بهخوبی پیش رفت و تیم وضعیت پایداری پیدا کرد.
نیتان: ردیت چگونه رشد کرد؟
برای رشد کسبوکار ردیت اصلا بازاریابی نشد
استیو: این یکی دیگر از سؤالهایی است که جواب چندان قانعکنندهای ندارد. ما مدتها نمیدانستیم کسبوکارمان چرا به این اندازه رشد کرده است. فکر میکنیم بازاریابی دهانبهدهان دلیل رشد ردیت بود؛ زیرا کار خاصی برای رشد ردیت انجام ندادیم.
ما رشد انفجاری نداشتیم. البته به نرخ رشد ردیت اهمیت میدادیم و همیشه رقبایی مانند یوتیوب و توییتر را زیرنظر داشتیم. کسبوکار ما بهمرورزمان رشد میکرد؛ اما مانند آنها رشد انفجاری نداشت و این موضوع همیشه برایمان اذیتکننده بود. ما اصلا بازاریابی نکرده بودیم و تنها چند تکنیک کوچک رشد داشتیم.
راههای زیادی برای رشد محصول وجود دارد؛ اما ما هیچوقت چنین کارهایی انجام ندادیم و حتی آدرس ایمیل مخاطبان و بازدیدکنندگان خود را ذخیره نکردیم و فکر میکنیم اشتباه بزرگی مرتکب شدیم.
ارزشآفرینی برای مشتریان، تنها نکتهای است که باید به آن اهمیت داد
دلیل رشد ردیت این بود که محتوا باکیفیت و بسیار جالب بود. از دیدگاه من، تنها نکتهای که باید به آن اهمیت داد، این است که برای مشتریان ارزشآفرینی کنید. ما هم دقیقا همین کار را انجام میدادیم و ازطریق محتوای وبسایت برای آنها ارزشآفرینی میکردیم.
نیتان: در روزهای اول راهاندازی کسبوکار، تلاش میکردید محتوای وایرال شده (پربازدید) را در وبسایت منتشر کنید؟
استیو: ما هرگز چنین استراتژی نداشتیم و همیشه از خودمان میپرسیدیم: «چه کار جالبی میتوانیم برای کاربران انجام دهیم که درعینحال، کسبوکار ما را نیز رشد دهد؟» همیشه از کلمهی وایرال فراری بودیم؛ زیرا لغتی بود که آنموقع بهتازگی پرطرفدار شده بود و خالص نبود.
دربارهی سئو وبسایت نگرانی نداشتیم و به جمعکردن ایمیل مخاطبان خود اهمیتی نمیدادیم. حتی به فکر دستهبندی محتوای وبسایت نبودیم و تنها به این فکر میکردیم که «چه چیزی احساس خوبی به ما میدهد و چه چیزی جالب است؟» و فکر میکنم توانستیم این موضوع را نیز به مخاطبان خود منتقل کنیم.
نیتان: گفته بودید چشماندازهای کسبوکار از گذشته تغییر کرده است. دربارهی این موضوع بیشتر توضیح دهید.
استیو: زمانیکه وبسایت را راهاندازی کردیم، به این فکر می کردیم «کاربر کجا میتواند مطالب جالب و جدید را آنلاین پیدا کند؟» اما این جامعه رشد پیدا کرد و به هزاران جامعه تبدیل شد؛ جوامعی که روی زندگی مردم تأثیر میگذاشتند. برخی از این جوامع مطالب خندهدار هستند و برخی اخبار جدید را پوشش میدهند و اطلاعات مردم را بهروز نگه میدارند و برخی دیگر مطالب جدی هستند و دربارهی اعتیاد یا روابط بین انسانها مشاوره میدهند و بهنوعی به آنها کمک میکنند. ردیت نقش مهمی در زندگی میلیونها انسان ایفا کرده است.
اکنون این فرصت را داریم که برای عدهی زیادی از مردم در سراسر دنیا ارزشآفرینی کنیم. فکر میکنم همهی مردم جهان میتوانند ازطریق ردیت با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و این چشمانداز فعلی ما است. فکر میکنم اگر همهی ما کمی مهربانتر باشیم، دنیا به مکان بهتری تبدیل میشود و هدف ردیت نیز همین است؛ اما ۱۲ سال پیش چشمانداز ما این نبود. ما چند نفر بچه بودیم که فقط میخواستیم خوش بگذرانیم.
نیتان: قصد دارید مدل کسبوکار را عوض کنید؟ میدانم تغییراتی اساسی در ذهن دارید، میتوانید بخشی از آن را با ما در میان بگذارید؟
درآمد ردیت بدون دریافت آگهی درمقایسهبا چند سال گذشته پنجبرابر شده است
استیو: مدل کسبوکار ما مدت زیادی است که تغییر نکرده و چند سال پیش رشد بسیار زیادی کرده است. خیلی به این موضوع افتخار میکنم؛ زیرا درآمدمان درمقایسهبا چند سال پیش پنجبرابر شده و این کار را بدون پخش آگهی انجام دادیم. فقط سعی کردیم کارآمدتر باشیم و بهتر بفروشیم و بهتر هدفگذاری کنیم. فکر میکنیم هنوز فرصتهای زیادی برای پیشرفت داریم.
معتقدم مدلهای کسبوکار مخفی زیادی در ردیت وجود دارد و ما معاملات تجاری زیادی را تسهیل میکنیم. فکر میکنم مدل کسبوکار ردیت بسیار ارزشمند و مسیری است که در اینترنت ایجاد شده؛ بههمیندلیل، به تیم کسب درآمد شرکت گفتهام دربارهی مدل کسبوکار خلاقانه عمل نکنند.
انرژی خلاقانهی خود را روی پیشرفت و بهبود محصول گذاشتهایم؛ زیرا فکر میکنیم مزیت بیشتری برایمان دارد؛ بنابراین شاید پنج سال آینده، مدل کسبوکار متفاوتی داشته باشیم. همیشه موضوعات مختلف را امتحان میکنیم. بهتازگی آگهی را به وبسایت اضافه کردهایم و روزبهروز در انجام آن بهتر میشویم.
نیتان: برای سایر بنیانگذاران استارتاپ چه پیشنهادی دارید؟ اینکه روی کاربران خود تمرکز یا مدل کسبوکار را تقویت کنند؟
استیو: اول از همه روی کاربران خود تمرکز کنند و ایدهای کلی بابت مدل کسبوکار داشته باشند. البته، دربارهی شرکتهایی صحبت میکنم که مانند ردیت، خدمات وب ارائه میدهند. در چنین کسبوکارهایی کاربران باید در اولویت اصلی باشند.
همیشه سعی میکنم بخش سخت کار را اول انجام دهم. حتی دربارهی پروژههای کوچک نرمافزاری که یکروزه انجام میشوند، بخش سخت کار را اول انجام میدهم؛ زیرا میدانم سایر کارها را میتوان بعدا انجام داد. برای هر کسبوکار مشخصکردن مدل کسبوکار بخش سخت ماجرا است و شاید کارآفرینان ترجیح بدهند اول سراغ آن بروند.
از دیدگاه من، مشتریان و کاربران دو ماهیت جداگانه هستند. اگر کسبوکاری که ایجاد کردهاند، برپایهی مشتری است، اولین کاری که باید انجام دهند این است که ببینند برای خدمات و محصولشان مشتری پیدا میشود یا خیر.
اگر محصولی که میفروشند یا درواقع منبع درآمد شرکت آگهی نیست، بهتر است ابتدا دنبال مدل کسبوکار بروند؛ زیرا سختترین بخش کار است. بااینحال اگر درآمدشان ازطریق آگهی تأمین میشود، این مدل کسبوکار تضمین شده و بهتر است روی سایر بخشها تمرکز کنید.
نیتان: درحالحاضر، یکی از وبسایتهای پرطرفدار هستید و کاربران توجه زیادی به شما میکنند. نمیترسید این توجه بهمرورزمان کمرنگ شود؟
استیو: بابت ازدستدادن توجه نگران نیستم؛ بلکه از این نگرانم که میتوانیم توجه بیشتری از قبل بهدست آوریم یا خیر؛ میتوانیم تمام اتفاقات خوشایندی را دوباره تکرار کنیم که برای ردیت رخ داده است؛ میتوانیم ارزشهای ردیت را به کاربران جدید منتقل کنیم.
ما رقیبان زیادی داریم و میتوانیم بهجای نگرانی دربارهی این موضوع به این فکر کنیم که مردم اغلب اوقات خود را در چه وبسایتی سپری میکنند یا وقتی خسته و بیحوصله هستند، از کدام وبسایتها بازدید میکنند یا اخبار دلخواهشان را از چه وبسایتی میخوانند یا کجا خوشگذرانی میکنند و… . درواقع، بیشتر از اینکه به رقبا فکر کنیم، به این فکر میکنیم که چگونه میتوان ردیت را روزبهروز بهتر کرد.
نیتان: نکتهای که متوجه شدم این است که رابط کاربری ردیت در این مدت تغییر زیادی نکرده، درست است؟
استیو: بله، تغییری نکرده و اصلا خوب نیست. ما مشغول ساخت رابط کاربری جدیدی هستیم که پروژهی بزرگی است. اپلیکیشن موبایل ما حدود یک سال است که عرضه شده و رابط کاربری بهتری دارد. مطالب همان مطالب وبسایت هستند؛ اما فکر میکنم اپلیکیشنهای موبایل تأثیرگذارتر از وبسایتها هستند؛ بههمیندلیل، اپلیکیشن کاربرپسند طراحی کردهایم و بهزودی نسخهی وب را نیز ارتقا میدهیم. ردیت وبسایت زشتی دارد؛ بااینحال موفق بود؛ زیرا محتوای آن زیبا بود و کاربران این موضوع را متوجه شدند.
من زیاد اهل طراحی نیستم و در منزل هم دکوراسیون خاصی ندارم. فکر میکنم ردیت نیز بهنوعی همین خصوصیت اخلاقی من را بازتاب میدهد. در گذشته، محتوا تنها چیزی بود که به آن اهمیت میدادیم و محتوا نیز فقط متنی بود. بنابراین، نوشتن تیتر اصلی همراهبا لینک کفایت میکرد؛ اما محتوا بهمرورزمان تغییر کرد و تصویر، ویدئو، پرسش و پاسخ و… به آن اضافه شد. بنابراین، مجبوریم طراحی جدید داشته باشیم. مخاطبان ما سلیقههای متفاوتی دارند و محصول ما باید سلیقهی تمام کاربران را در نظر بگیرد.
نیتان: چه ساعاتی کار میکنید؟ از دیدگاه شما، این مدل زندگی مدل سالمی است؟
استیو: ساعات کاری عادی به شرکت میروم، معمولا بین ۹ صبح تا ۶ بعدازظهر؛ اما بهندرت پیش میآید که دربارهی ردیت فکر نکنم. من دائما پای تلفن هستم و میتوانم حتی ۷۵ درصد کار را با تلفنم انجام دهم. کارهایی مانند رسیدگی به ایمیل و…؛ اما برای انجام بعضی کارها و جلسات حتما باید در شرکت حضور داشته باشم.
فکر میکنم همهی ما باید بیرون از دنیای کار به زندگی شخصی برسیم و همیشه به این موضوع باور داشتهام. حتی فکر میکنم در هر دوره، باید روی یک کار تمرکز کنیم. بهعنوان مثال، اگر دانشجو هستید، باید دانشجویی واقعی باشید. اگر کار میکنید، باید کارمندی متعهد باشید. از دیدگاه من، نباید دو شغل را همزمان جلو برد. پروژههای جانبی هنگامیکه استارتاپی را مدیریت میکنید، بسیار سخت هستند.
زمانیکه شورواشتیاق دربارهی موضوعی به کسبوکار تبدیل میشود، وقتگذاشتن برای سلامتی و خانواده به نظم و انضباط بیشتری احتیاج دارد. من به کمک خواندن و ورزشکردن ذهنم را از کار منحرف میکنم و غیرازآن، همیشه مشغول فکرکردن به ردیت هستم.
فکر میکنم آخر هفتهها یا حداقل یک روز استراحت در هفته بسیار مهم است؛ روزی که هیچ ارتباطی با محیط کار نداشته باشید و سرگرمیهای دلخواهی خود را انجام دهید. خودم نیز سعی میکنم تا جای ممکن همین کار را انجام دهم؛ زیرا مدتی زیرفشار زیادی بودم و مریض شدم و سعی میکنم از زندگی و شغل رؤیاییام لذت ببرم. کارآفرین نباید خودش را در راه پیشرفت کسبوکار قربانی کند؛ زیرا دراینصورت، یا در میانهی راه جا میزند یا ازنظر فیزیکی و روانی آسیب میبیند.
نیتان: تابهحال کارآفرینان زیادی دیدهام که میگویند اگر به آن موقعیت برسیم یا اگر این تعداد مشتری جدید کسب کنیم، عالی میشود. برای شما نیز حدوحدودی وجود دارد؟
استیو: سؤال خیلی خوبی کردی. بله، من هم گاهی اوقات همینطور فکر میکنم. بهعنوان مثال، با خودم میگویم اگر طراحی جدید وبسایت جدید را اجرایی کنیم، همهچیز عالی خواهد شد. مثالهای زیادی از این مورد در ذهن دارم و همیشه هم همینطور بودهام. حتی اگر وبسایت جدیدی هم منتشر شود، مطمئنم موضوع جدیدی ذهنم را مشغول میکند و انگار هیچچیز کافی نیست.
بهیاد دارم روزهای اول با یکی از همکارانم همیشه دربارهی اعداد و ارقام صحبت میکردیم. همیشه میگفتیم بهدستآوردن یکمیلیون نفر کاربر اول بسیار سخت است. بعد که تعداد کاربران از مرز یکمیلیون نفر عبور میکرد، با خودمان میگفتیم بهدستآوردن ۱۰ میلیون نفر کاربر اول سخت است و بههمینترتیب، دغدغههایمان تغییر میکرد.
هیشه موضوعی برای نگرانی و فکرکردن داشتیم و من هنوز هم تغییری نکردهام. با خودم فکر میکنم بعد از رسیدن کاربران به ۳۰۰ میلیون نفر، همهچیز آسانتر و بهتر پیش خواهد رفت و میدانم بعد از آن به یکمیلیارد نفر کاربر فکر خواهم کرد. انتظارات همیشه درحالگسترش هستند و فکر نمیکنم طرزفکر سالمی باشد؛ اما آن را پذیرفتهام.
نیتان: سؤال پایانیام این است که اگر شخصی بخواهد بیشتر دربارهی کار شما در ردیت بداند، چه کار باید کند؟
استیو: از دیدگاه من، به وبسایت ردیت و پروفایل من در وبسایت مراجعه کنند؛ زیرا اغلب اوقات خود را آنجا سپری میکنم. غیرازآن، باید بگویم که زندگی خصوصی دارم و هر سوالی که دارند، باید از خودم بپرسند.
نیتان: ممنون از اینکه وقت خود را دراختیار ما گذاشتید.
استیو: ممنون از شما و موفق باشید.