خودتان را رها سازید

 

بهبود مهارت‌ سخنرانی

خودتان را رها سازید

بسیاری از مردم به خاطر چیزهایی که سال ها قبل اتفاق افتاده است یا هنوز اتفاق نیوفتاده, افسرده و ناراحت هستند.

آنها نمی توانند گذشته خود را رها کنند, این موارد ممکن است شامل کودکی سخت باشد و یا یک ازدواج ناموفق.

اما هر چه که باشد, مردم به خاطر ناتوانی در بخشیدن خود و فراموش کردن موضوع, سال های سال خود را به دام انداخته اند.

اگر زندگی عادی ای داشته اید, از دوران کودکی در طی سالها, اشتباهات مختلفی مرتکب شده اید و با افراد مختلف, مشکلات متعددی داشته اید.

این موضوع کاملا طبیعی و عادی است, و جز تجارب همه افراد است.

تنها سوالی که مطرح می شود این است که “آیا با بخشیدن,, خود را از این وضعیت خارج می سازید یا اجازه می دهید موضوع مانند بار سنگینی, شما را از موفقیت باز دارد؟

نکته کلیدی این است که بسیاری از افراد با بخشش تمام افرادی که در گذشته به آنها صدمه زده اند, موافقند.

اما درست در زمان بخشش امتناع می کنند, آنها تصمیم می گیرند که یک نفر وجود دارد که آنقدر آنها را اذیت کرده است که هرگز نمی توانند او را رها کند.

اما امتناع از بخشش و همین یک حس منفی, کافی است تا تمام رویاها, سلامتی, شادمانی و رضایتمندی شما را, نابود کند.

ارزانسرای آرایشی

داستان تکراری زندگی خود را رها کنید

خیلی از افراد به شکلی زندگی می کنند, گویی آینده شان, مساوی گذشته شان است.

اما گذشته و زندگی نامه ما, فصلهایی هستند که از پیش نوشته و چاپ شده تا به امروز رسیده ایم, فصل های گذشته را نمی توانیم تغییر دهیم.

یکی از اشتباهاتی که مردم مرتکب می شوند این است که, سعی می کنند, فصل های نوشته شده و چاپ شده زندگیشان را تغییر دهند.

سعی می کنند گذشته را تغییر دهند: چرا اینطوری شد؟ چرا نتوانستم کاری کنم؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟

هر چیزی که اتفاق می افتد, علتی دارد و قرار نیست که شما همین حالا این علت را بدانید.

اما به هر حال همین اتفاقهاست که شما را به کسی تبدیل کرده است که امروز هستید و وظیفه شما این است که در صلح و آرامش باشید.

اشتباه دوم این است, که مردم همان داستان های فصل های قبلی را رونویسی می کنند و در فصل بعدی شان می چسبانند.

به این ترتیب می بینید که در یک چرخه تکراری قرار گرفته اید و یا در یک چرخه تکراری شکست شغلی اسیر شده اید.

علت قرار گرفتن در این چرخه های تکراری و روزهای دلگیر به این علت است که افراد به آن می چسبند و حاضر نیستند رهایش کنند.

در حالی که, قلم در دست شماست که فصل های بعدی زندگیتان را بنویسید, می توانید آن را هر طور که دوست دارید بنوسید و ارتباطی هم با فصلهای قبلی نداشته باشد.

شما نویسنده داستانتان هستید.

علل ترس و نگرانی

نگرانی یک حالت ذهنی است که بر اساس ترس پدید می آید, آهسته عمل می کند, اما همیشه پنهان است.

گام به گام مثل خوره جلو می آید تا اینکه قوه استدلال فرد را قلج می کند و اعتماد بنفس و قوه ابتکار را نابود می کند.

نگرانی, شکلی از ترس پایدار است که علت آن تردید است, بنابراین یک حالت ذهنی است که می توان آن را کنترل کرد.

ذهن ناآرام, مستاصل است, تردید باعث نا آرامی می شود.

همین که ما تصمیم بگیریم, یک سری اقدامات مشخص اتخاذ کنیم, دیگر نگران اوضاع نخواهیم بود.

تصمیم بگیرید که نگران حرف ها, کارها و افکار مردم نباشید و به این صورت پایتان را روی گردن, ترس از انتقاد بگذارید.

تصمیم بگیرید که پیری را نه به عنوان یک ضعف بلکه به عنوان یک موهبت بزرگ که دانایی به همراه دارد, برای خود بپذیرید و ترس از پیری را رها کنید.

تصمیم بگیرید علائم بیماری را فراموش کنید و بدین ترتیب خودتان را از بند بیماری رها کنید.

تصمیم بگیرید که بدون ترس از فقر, پس انداز کنید و به پیش بروید و به این ترتیب, ترس از فقط را کنار بگذارید.

تصمیم بگیرید که زندگی هیچ چیزی ندارد که ارزش نگران شدن داشته باشد و بدین ترتیب, عادت نگران شدن را در تمام شکل هایش از بین ببرید.

کسی که ذهنش پر از ترس باشد, شانس خودش را در انجام کارهای هوشمندانه از بین می برد.

احساس قدرت

احساس شادی و مسرت:

خوشحال و شاد بودن به این معنا نیست که فرد بی خیالی هستید یا به جهان به دید خوش بینی نگاه می کنید, بلکه به این معناست که استعدادهای خود را باور دارید و می دانید که اگر در موقعیت شادی قرار گیرید, نه تنها می توانید بر چالشهایی که با آن مواجه هستید غلبه کنید, بلکه می توانید این حس شادی را به دیگران انتقال دهید.

انعطاف پذیری:

اگر یک احساس وجود داشته باشد که باعث تضمین موفقیتتان شود, انعطاف پذیری و احساس توانایی برای تغییر روشی است که در پیش گرفته اید.

احساس عزت نفس:

اگر تا به حال کاری را با موفقیت به انجام رسانده اید, پس باز هم می توانید این کار را انجام دهید.

همچنین می توانید با قدرت ایمان و باور به موقعیت هایی برسید که هرگز آن ها را تجربه نکرده بوده اید.

 

احساس عشق و صمیمیت:

احساس عشق و صمیمیت را در خود تقویت کنید.

تمام ارتباط هایی که با دیگران داریم را, با یک واکنش محبت آمیز جواب دهیم.

احساس سپاسگزاری و قدردانی:

این دو احساس از جمله قدرتمندترین احساسات معنوی هستند که می توانیم داشته باشیم و می توانند کیفیت زندگی ما را بیش از هر چیز دیگری بهبود بخشند.

احساس هیجان و اشتیاق:

این احساس هر چالشی را تبدیل به یک فرصت شگفت انگیز می کنند که قدرتی خارق العاده, به ما می بخشد.

تصمیم گیری:

خودتان را در وضعیتی قرار دهید که مشخص کند, اراده تصمیم گیری دارید.

هرگز نا امید نشوید, شما می توانید

احتمالا افراد بد گمان و شکاک به شما خواهند گفت که این رویدادها ناشی از خوش شانسی شماست.

بگذارید اینطور باشید, زیرا تا زمانی که تصویر خوشبختی را در ذهن داشته باشید, همواره خوشبختی از آن شما خواهد بود.

فقط ایمان داشته باشید که هر چه مقدر شده باید اتفاق افتد و همواره به یاد داشته باشید که خداوند قادر است تصویری را که در دل یا ضمیر ناخودآگاه خود تصویر کرده اید, به حقیقت مبدل سازد.

گاهی وقت ها ممکن است اینطور بنظر برسید که اوضاع بر وقف مراد نیست و این نگرانی در شما ایجاد شود که در مسیر اشتباه گام بر می دارید.

اما بگذارید به شما اطمینان بدهم که تا وقتی در ضمیر ناخودآگاه خود, تصویر دلخواهتان را به خوبی حک کرده باشید, این اتفاق ها رخ نمی دهد.

شما پیوسته راهی را طی خواهید کرد که به مقصد مورد نظرتان منتهی می گردد.

فراموش نکنید, اعتماد بنفسی که ناشی از ایمان لحظه ای و متزلزل باشد, راه به جایی نخواهد برد و به زودی به یاس و شکست منتهی خواهد شد.

شور و شوق باید با  ایمان راسخ و تعقل همراه باشد, در غیر اینصورت با هر بار سقوط ضعیف تر و مایوس تر می شود و تصویر موفقیت در افراد از بین رفته و جای خود را به ناامیدی و شکست خواهد داد.

هر شکستی ظاهری است و باید درسهای مهم آن را پیدا کنید و به عنوان کلید موفقیت بکار بگیرید.

گاهی اوقات اتفاقات منفی تبدیل به مثبت می شوند

منفی ها, گاهی به مثبت تبدیل می شوند.

یکی از مفیدترین عادت هایی که می توانید پرورش دهید, جستجو و پیدا کردن, درس ارزشمند در اتفاقات منفی است.

هنگامی که با مانع غیر منتظره یا شکست موقت, مواجه شدید, از آنجایی که کنترل کامل افکارتان را در دست دارید, به دنبال درس یا سودی باشید که می خواهید از آن موقعیت به دست آورید.

اغلب می توانید, بینش, ایده, اعتماد بنفس و فرصت های جدیدی را در نتیجه مشکلات یا موانع به دست آورید.

به عنوان مثال, ممکن است از شغلی اخراج شوید و ازکار فرمایتان باید بی عدالتی اش, عصبانی باشید.

سپس شغل جدبد و بهتری پیدا می کنید که بسیار متناسبتر با توانایی ها و استعدادهای ویژه شماست.

با افرادی کار می کنید که واقعا لذت می برید و در این شغل درآمد بیشتری نسبت به چیزی که در شغل قبلی می توانستید دریافت کنید, کسب می کنید.

با نگاه به گذشته, متوجه می شوید که کارفرمای قبلی تان با اخراج شما, لطف بزرگی در حق شما کرده است و به جای عصبانی شدن, با قدردانی به گذشته فکر می کنید.

ارزشمندترین درس نهفته شده, در بزرگترین مشکل یا سختی که الان با آن مواجه هستید, چیست؟

در برابر مشکلات مقاومت نکنید

هر نوع مقاومتی سرچشمه اصلی استرس, منفی نگری و حتی افسردگی است, نقطه مقایل مقاومت پذیرش است.

برای شما ضروری است که بپذیرید در زندگیتان تغییری به وقوع پیوسته است و بعد به زندگی ادامه دهید.

یکی از قوانین بزرگ موفقیت این است که اتفاقات افتاده را بپذیرید و بدانید که آنها را نمی توانید تغییر دهید.

پذیرش واقعیت, اولین گام برای قبول مسئولیت و کنترل احساسات و پس از آن حرکت به سمت جایگاه های بهتر و بالاتر است.

عدم توانایی برای غلبه بر وضعیت بد, سد بزرگی است که مردم را برای سال ها عقب می اندازد.

یکی از نشانه های بلوغ پذیرفتن این موضوع است که شما کامل نیستید و گاهی اشتباه می کنید.

در گذشته انتخابها و تصمیمات بدی داشته اید که نتایج بدی به دنبال داشته است.

بقیه هم همین گونه بوده اند, پس بزرگ شوید و به دیگران بپیوندید.

تاسف و ملامت برای اشتباهات گذشته, ما را از فرصت ها و مزایای آتی محروم می کند.

یکی از بزرگترین اسرار شادامی, حذف عبارت “فقط اگر” از افکار و صحبت ها است.

هرگز آنها را دوباره نگویید, بپذیرید که اتفاقات پیش آمده به وقوع پیوسته اند و قابل تغییر نیستند.

شاید آن پیشامدها تاسف بار باشند, اما گذشته و تمام شده است و بخشی از گذشته شده است که یک واقعیت غیر قابل تغییر است.

دید خود را نسبت به گذشته عوض کنید

سریع ترین راه تغییر منفی به مثبت و آزاد کردن خودتان از تجربیات تلخ گذشنه این است که تصمیم بگیرید, دید خود را نسبت به گذشته عوض کنید.

به محض جایگزین کردن افکار مثبت به جای افکار منفی, احساسات شما نیزفورا تغییر خواهند کرد.

وین دایر نویسنده معنوی, گفته است:

“هیچ گاه برای داشتن دوران کودکی شاد, دیر نیست”.

به عبارت دیگر با بازگشت به دوران کودکی و بازنگری نوع تفسیر خود از تجربیات تلخ می توانید آن ها را از بد به خوب و از ناراحت کننده به سازنده تغییر دهید و به کودکی خود با دیدی کاملا جدید و مثبت بنگرید.

امت فاکس می گوید:

“مشکلات نه برای مانع شدن بلکه برای آموزش دادن به وجود می آیند”.

اتفاقاتی که در زندگی برای شما رخ می دهد تعیین کننده احساسات شما نیستند, بلکه واکنش شما به این اتفاقات است که احساسات را تعیین می کند.

دو نفر ممکن است تجربه مشابهی داشته باشند ولی یکی رشد می کند و آن را فراموش می کند و به زندگی می پردازد, دیگری برای مدت زیادی خود را عصبانی, دلخور می کند, یک اتفاق مشابه و دو واکنش متفاوت.

این شما هستید که به هر آنچه می بینید, معنا می بخشید.

این به این معناست که هیچ چیزی, احساس مثبت یا منفی ندارد مگر احساسی که شما با شیوه تفکرتان به آن نسبت می دهید.

تسلط بر احساسات

تسلط یافتن بر احساسات به تنهایی مسیر را برای تسلط بر چهار زمینه دیگر هموار می کند (مالی – روابط – جسم – زمان).

هر کاری که ما انجام می دهیم, تغییر دادن احساسی است که داریم.

با این حال بیشر ما در این زمینه که چطور این کار به سرعت و به طرز موثر انجام دهیم تقریب هیچ آموزشی ندیده ایم.

اغلب ما خود را در حالت تضعیف کننده قرار می دهیم و استعدادهای درونی خارق العاده ای را که در وجودمان نهفته است را فراموش می کنیم.

بسیاری از ما خودمان را به دست حوادث بیرونی که هیچ تسلطی بر آن نداریم می سپاریم, سعی نمی کنیم بر احساساتمان مسلط شویم و به جای آن روحیه مان را تغییر دهیم.

باید کشف کنید که چگونه احساساتی را که تجربه می کنید, به وجود می آیند.

باید احساسات منفی و فاقد قدرت را شناسایی کنید و به وسیله برنامه گام به گامی که برای خود در نظر گرفته اید, آنها را از بین ببرید.

خلق شاهکارها نیاز به گذشت زمان دارد, برای تغییرات بزرگ باید صبر و حوصله داشته باشید.

هنر بخشش

هنر بخشش کلید آینده ی شماست.

از هم اکنون هر گاه به شخصی فکر کردید که هنوز باعث ناراحتی شما می شود, با بهره گیری از خرد نامحدود, دلیلی برای بخشیدن و رها کردن او پیدا کنید.

به جای تکرار کارهای ناخوشایندی که فرد برای آزار شما انجام داده, گذشت کنید, ببخشید و رها کنید.

این امر خیلی زود به عادت تبدیل می شود و به شخصیتتان در سمت بهبود تغییر می کند.

به خاطر داشته باشید دادن این اجازه به خود که در برابر حوادث تغییر ناپذیر گذشته عصبانی شوید, نیاز به استعداد خاصی ندارد.

اما گذشت و بخشش و رها کردنِ خود از گذشته نیاز به خوش و شخصیتی قدرتمند دارد.

اگر واقعا می خواهید شاد باشید, باید یاد بگیرید که مردم را ببخشید.

با خود بگویید, تصمیم گرفتم این موضوع را فراموش کنم و او را برای هر اتفاقی که افتاده می بخشم.

ببینید وقتی این کلمات را بیان می کنید, چقدر احساس مثبت تری دارید.

عظیم ترین قدرت

فرض کنید خارج از این عالم, قدرت بزرگی هست که از صمیم قلب شما را دوست دارد و بهترین چیزها را برایتان می خواهد.

این قدرت بزرگ می خواهد شما شاد, سلامت و راضی باشید و در کارهاتیان موفق باشید.

همچنین این قدرت بزرگ می داند که شما تنها با یادگیری حقیقت و آموزه هاش مشخص و ضروری در طول مسیر می توانید به بالاترین درجات شادکامی و موفقیت برسید.

همچنین این قدرت بزرگ می داند که ذاتا بازیگوش هستید و تا سرتان به سنگ نخورد چیزی یاد نخواهید گرفت.

شما نمی توانید با خواندن, دیدن و مشاهده کردن تجربیات دیگران, عمیقا یاد بگیرید.

تنها زمانی می توانید یاد بگیرید که درد را جسمی, احساسی یا مالی احساس کرده باشید.

باید درد را احساس کنید تا توجهتان جلب شود و درسهایی را که باید یاد بگیرید, بیاموزید.

این قدرت بزرگ برای آموزش و هدایت شما به سمت خوبی های بیشتر, درسهایی به شما می دهد که هر کدام همراه با درد هستند.

“خداوند هر گاه بخواهد برای شما هدیه ای بفرستد, آن را در مشکلی کادو پیچ می کند.

هر چه هدیه خداوند بزرگ تر باشد, با مشکل بزرگتری مواجه می شوید.

هر گاه به مشکلی می خورید آن را به دید هدیه ای نگاه کنید و همه چیز را متفاوت خواهید دید.”

نورمن وینست

تصمیم واقعی

تنها راه تغییر زندگی این است که یک تصمیم واقعی بگیرید.

یک تصمیم واقعی به این معناست که هر احتمال دیگر, به غیر از رسیدن به خواسته مان را نادیده بگیریم.

وقتی یک تصمیم واقعی اتخاذ می کنید, یک خط می کشید, البته نه رو شن, بلکه روی سیمان که اثر آن هرگز از بین نمی رود.

اگر تصمیم گرفتن تا این حد ساده و کار ساز است, پس چرا بیشتر مردم, اغلب اوقات از آن هیچ بهره ای نمی گیرند؟

چون آنها نمی دانند یک تصمیم واقعی چیست, آنها فکر می کنند تصمیمات مثل یک فهرست آرزو است: دلم می خواهد سیگار کشیدن را ترک کنم.

بیشتر ما آنقدر تصمیم نگرفته ایم که حتی فراموش کرده ایم که انسان هنگام تصمیم گرفتن چه احساسی دارد.

وقتی یک تصمیم واقعی اتخاذ می کنید, به این معنی است که یک خط روی سیمان خیس می کشید, نه روی شن.

دقیقا می دانید که چه می خواهید, این نوع وضوح و شفافیت خواسته, این قدرت را در اختیار شما قرار می دهد تا برای کسب نتایجی که درمورد آن گرفته اید, بیشتر کار کنید.

افرادی که بر سختی های زندگی شان غلبه می کنند و تغییرات مورد نظرشان را در زندگی خود به وجود می آورند, افرادی هستند که هر روز این سه نوع تصمیم گیری نیرومند را دارند:

۱- این که روی چه چیزی تمرکز کنند.

۲- این که هر چیزی چه معنایی دارد.

۳- اینکه چه کاری باید انجام دهند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *