دوره ۲۱روزه بیرون کردن افکار منفی(قسمت سوم)

هوش علمی

روز پانزدهم

 تو به آدم هایی نیاز داری که تو را به سمت سرنوشتت ببرند.

من باور دارم به خاطر این است که آدم های زیادی به لیکوود می آیند و آدم های زیادی به پادکست های ما گوش می دهند، چون آنها می دانند که ما آنها را جلو می اندازیم.

شاید تو عقب باشی ولی ما نمی گذاریم که تو عقب بمانی. ما به تو خواهیم گفت: “برخیز! جایگاه های جدید پیش روی توست. تو صدمه دیده ای. برخیز. خداوند برای تو شروع جدیدی دارد. تو چیزهایی را از دست داده ای. برخیز. خداوند می خواهند آن را ترمیم کند. تو‌ دلسردی چون هنوز مجرد هستی. برخیز. خداوند می خواهد آدم درست را وارد زندگیت کند. تو با مسائل مالی درگیر هستی. برخیز. خداوند می‌خواهد درهای بهشت را باز کند.” تو به آدم هایی نیاز داری که تو را به سمت سرنوشتت ببرند.

 اگر تو در قسمتی معلولیت داری و خودت را با آدم هایی که شبیه خودت هستند محاصره کنی، کسی نیست که برای برخاستن به تو کمک کند. باید اطرافت آدم های قوی تر، موفق تر و آزادتر باشد تا بتوانند تو را بالا ببرند. آدم های لنگ نمی توانند به آدم های لنگ کمک کنند، آدم های معتاد نمی توانند به آدم های معتاد کمک کنند و آدم های افسرده نمی توانند آدم های افسرده دیگر را بالا ببرند.

 خداوند پطرس هایی را دارد که منتظر تو هستند. برنامه ریخته است تا آدم هایی تو‌ را بالا ببرند، تا تو را بلند کنند و کمکت کنند که روی پاهایت بایستی. با معلولیت و با دیگر معلولان باقی زندگیت را سپری نکن. بذر تو نمی تواند در آن خاک رشد کند. پطرس خارج از اینجاست.

روز شانزدهم

 اینکه بدانی برای هر چیزی که پیش روست آماده هستی، اعتماد به نفس تو را به طور شگفت انگیزی بالا می برد.

 تو با گذشته ات تعریف نمی شوی، تو توسط گذشته ات آماده می شوی. تو قوی تر و با تجربه تر شده ای و اطمینان بیشتری داری. اگر آن اتفاق نمی افتد، تو برای جایگاه های جدیدی که پیش روست آماده نمی شدی. با طرز فکر “منِ قدیمی بدبخت” نباش، اینکه برای خودت افسوس بخوری. من شنیده ام که گفته شده تو می توانی یا رقت انگیز باشی یا قدرتمند ولی نمی توانی هر دو باشی. شاید اشتباهاتی کرده باشی. تو نمی توانی هیچ کاری در مورد چیزی که دیروز اتفاق افتاده است کنی.

 با احساس گناه و محکوم بودن زندگی کردن هیچ چیزی را بهتر نخواهد کرد. زمان این است که رها شوی. اگر از کیسه های منفی رها شوی، تو نه تنها احساس خواهی کرد که سبک شده ای، بلکه تو قدم به چیز جدیدی که خداوند برایت در نظر دارد می گذاری.

روز هفدهم

 وقتی در زمان های سخت هستی، دشمن تمام وقت کار خواهد کرد تا سعی کند تو را قانع کند که مشکل تو بسیار بزرگ است.

در کتاب مقدس داوود می گوید:«خدایا تو مرا شگفت انگیز خلق کرده ای. کاری که تو کرده ای خارق العاده است.» در بقیه ورژن ها از کلمه حیرت آور استفاده کرده اند. تصور کن در تمام طول روز در ذهنت این کلمات باشد:«من شگفت انگیز، حیرت آور و خارق العاده هستم. بیشتر ما آنقدر شجاع نیستیم که فکر کنیم اینقدر حیرت آور هستیم. ما مشکلی نداریم که در مورد خطاهایمان فکر کنیم، چه اشتباهاتی کرده ایم و چطور مناسب نبوده ایم. ولی وقتی این صدای جدید در ذهنمان باشد، دشمن تمام وقت کار می کند تا سعی کند نگذاری به آن فکر کنی. او نمی خواهد که نسبت به خودت احساس خوبی داشته باشی. این شجاعت می خواهد که فکر کنی تو شگفت انگیز، حیرت آور و خارق العاده هستی. من نمی گویم که مغرور باش، ولی اگر می خواهی آن کسی شوی که برایش خلق شده ای، باید با خداوند موافقت کنی.

روز هجدهم

 وقتی که خداوند تو را خلق می کرد، او تمام چیزهایی که لازم داری تا سرنوشتت را کامل کنی را در درونت قرار داده است.

 حالا از گفتن اینکه چه چیزهایی نمی توانی انجام دهی و چطور هیچ چیز درست نمی شود دست بردار. تنها کاری که با این کار انجام می دهی این است که قدرتت را تحلیل می کنی.

 وقتی که به آن قله برسی، خواهی دید که بسیار آسان تر از چیزی است که فکرش را می کردی. قرار است قدرتی را داشته باشی که نمی دانستی داری. مانند این است که وقتی ماشینت به بالای تپه ای می خواهد برود و سیلندر های اضافی کار می کنند و نیروی بیشتری فراهم می کنند. وقتی که به آن نیاز داشته باشی، لطف و رحمت خداوند وارد خواهد شد و به تو کمک می کند تا کاری را کنی که فکر می کردی نمی توانی کنی.

 نکته اینجاست: با افکار ضعیف، قدرت را لغو نکن.

روز نوزدهم

 افکارت وسعت و محدودیت زندگیت را تعیین می کند.

وقتی که پدرم فوت کرد و من قدم گذاشتم تا کشیش کلیسا شوم، همه افکار به من می گفتند که من نمی توانم. من شایسته نیستم. من آموزش ندیده ام. من خیلی ساکت و کم حرف بودم. اگر من این فکر ها را باور می کردم، من سرنوشتم را از دست می دادم. به خاطر همین است که کتاب مقدس می گوید: “مراقب افکارت باش.” این به ما هشدار می دهد. افکارت وسعت و محدودیت زندگیت را تعیین می کند. تمام افکار در ذهن من منفی، ترس آور و هراس آور بود. من باید کاری را می کردم که از شما می خواهم انجام دهید.

من فقط به آنها فکر نکردم چون آنها یک دفعه ظاهر شدند. من روی آنها تمرکز نکردم و باور نکردم که آنها درست و حقیقت باشند. من آنها را خارج کردم و ذهنم را با خداوند پر کردم. عمداً فکر کردم: “من همه‌ی کار ها را با کمک عیسی مسیح می توانم انجام دهم. خداوند همراه من است و به همین دلیل من قدرتمند هستم. من برای همچین زمانی آماده شده بودم. خدایا، سپاسگزارم که من مجهز، نیرومند و تدهین شده هستم.” افکار به من می گفتند: “جول، هیچ کسی به تو گوش نخواهد کرد. تو چیزی برای گفتن نداری.” به جای اینکه به آن دروغ ها گوش کنم، گفتم:

“خدایا، سپاس گزارم که لطف و رحمتت باعث می شود تا من سرپا بمانم. سپاس گزارم که مردم مرا دوست خواهند داشت و جذب من می شوند. وقتی که مرا در تلویزیون، رادیو یا اینترنت می بینند، نمی توانند مرا خاموش کنند.” اگر من ذهنم را با خداوند پر نمی کردم و به این افکار قدرتمند فکر نمی کردم، من جایی که امروز هستم نبودم.

 شروع به فکر کردن در مورد افکار قدرتمند خودت کن و امروز انجام بده.

روز بیستم

 دلسردی های دیروز و چیزهایی که درست نشده اند را رها کن و ذهنت را به مسیر درست هدایت کن.

 هر روز صبح وقتی از خواب بیدار می شوی، باید بگویی: “خدایا، بابت امروز سپاس گزارم. سپاس گزارم که امروز بیدار شده ام و به من هوا برای تنفس داده ای. سپاس گزارم که مرا با لطف و رحمتت احاطه کرده ای. شاید همه چیز کامل و بی نقص نباشد، ولی من می دانم که تو روی تخت پادشاهی نشسته ای. سپاس گزارم که زنده ام. بابت خانواده ام سپاس گزارم. بابت فرصت هایم سپاس گزارم و می خواهم بیشترین استفاده را از امروز کنم.” این یعنی رفتار تازه. شروع جدیدی داشته باش. دلسردی های دیروز و چیزهایی که درست نشده اند را رها کن و ذهنت را به مسیر درست هدایت کن. “امروز می خواهم خوبی ها را ببینم. امروز می خواهم با دیگران مهربان باشم. من می خواهم با ایمان بمانم و از امروز لذت ببرم.”

روز بیست و یکم

 خداوند در نبرد های تو می جنگد.

در کتاب مقدس، عیسی مسیح در مورد این صحبت می کرد که وقتی کسی به ما بدی کرده است چه کاری باید انجام دهیم. او می گفت: “آنها را ببخش و رها کن. بی خیال شو و بگذر.” به قاعده توجه کن: رهایش کن، بی خیال شو و بگذر. وقتی کسی در مورد تو بد می گوید، آسان است که ناراحت شوی و به تو بر بخورد. روش جدیدی را امتحان کن. رها کن، بی خیال شو، بگذر. خداوند در نبردهای تو می جنگد.

 کسی به تو خیانت کرده و رفته است. حتی یک روز دیگر را تلخ نکن. تو به آنها آسیب نمی زنی، تو داری خودت را مسموم میکنی. رها کن، بی خیال شو، بگذر.

جول اوستین

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *