راز خطوط نازکا چه بود؟

خطوط اسرار آمیز نازکا

خطوط نازکا مجموعه از خطوط در یک دشت بایر در بین شهرهای نازکا و پرو واقع در امریکای جنوبی است که فقط از ارتفاع زیاد مثلا با عبور هواپیما از بالای این منطقه قابل مشاهده هستند.

این خطوط با کنار زدن و کندن سطح روی خاک به خاطر اختلاف رنگ خاک زیرین و خاک روی دشت ایجاد شده‌اند.

دلیل ساخت این خطوط باعث پیدایش انواع تئوری‌های توطئه از جمله دخالت موجودات فضایی شد.

امثال اریک فون دانیکن میگفتند که این خطوط نوعی فرودگاه برای سفینه های فضایی بوده‌اند اما بر سطح زمین هیچ گونه علامتی که نشانه فرود سفینه باشد دیده نمیشود.

جالب است بدانید تمام این گفته‌ها از نظر علمی رد شده است و معمای خاصی در مورد خطوط نازکا وجود ندارد.

باورمندان به نظریه فرازمینی‌ها میگفتند مردم نازکا در آن زمان توانایی و علم ایجاد چنین خطوطی را نداشته‌اند.

در صورتی که اینطور نیست و آنها مهارت زیادی در این زمینه داشته‌اند.

 

راز خطوط نازکا

این خطوط که خلق آنها قرن‌ها طول کشیده است با کندن زمین و چینش سنگ‌ها ایجاد شده است. این اشکال شبیه به آدمیان، جانوران و گیاهان هستند.

چرا مردم نازکا چنین خطوطی را رسم کرده اند؟

فرضیه‌های بسیاری در اینباره ارائه شده است. مانند جورج فون برونیگ که می‌گوید این خطوط به عنوان مسیری برای انجام نوعی مسابقات ورزشی شبیه به دو بوده است.

انسان شناسی به نام پاول کوساک گفته است که این خطوط تقویمی غول پیکر را تشکیل می‌دهند.

باستان شناسی به نام ماریا ریچی اعتقاد داشت که این خطوط اطلاعات نجومی قوم نازکا هستند که بر روی دشت ثبت و نگهداری می‌شده‌اند.

عده‌ای نیز بر این باورند که این دشت مکانی برای انجام مراسم نیایشی بوده است.

اما ایجاد چنین اشکالی در ابعاد وسیع وقتی که قادر به دیدن شکل کلی نباشیم چطور ممکن است؟

در میان مردمان نازکا عده ای وجود داشته‌اند که عالی رتبه‌ترین افراد جامعه محسوب می‌شدند.

آنها راهبانی مقدس بودند که لباس‌های به خصوصی به تن می‌کرده‌اند.

در بافت لباس‌های آنها طراحی خاص و پیشرفته‌ای وجود دارد. دقیقا نمونه کوچک‌تر این اشکال روی لباس آنها بافته شده است.

اخیرا محققان به این نتیجه رسیده‌اند که آنچه مردم نازکا را قادر به خلق این طرح‌های عظیم کرده است مهارت بالای آنها در بافندگی بوده است.

آنان از روی یک طرح کوچک از طریق مقیاس ریاضی و با استفاده از میخ‌ها و علائمی که بر روی زمین نصب می کرده اند، تصاویر را در مقیاس بزرگ‌تر پیاده سازی می‌کرده اند. مانند فرش بافان که در مقابل خود تصویر فرش را در مقیاس کوچک قرار می دهند سپس آن همه نقش و نگارهای مختلف را در مقیاسی بزرگ تر بدون کوچک ترین ایرادی می بافند.

طبق این روش برای خلق خطوط نازکا دیگر نیازی نبوده است از آسمان طرح خود را مشاهده کنند.

توانایی مردم نازکا

با بررسی جمجمه های بدست آمده از قوم نازکا مشخص شد که آنان سرهایی شبیه به خربزه داشته اند. آنان سرهای نوزادان را زمانی که هنوز نرم و شکل پذیر بوده است با چوب می‌بستند تا به صورت غیر عادی از عقب رشد کنند.

بدین ترتیب ممکن است وقتی قسمتی از مغز کوچک‌تر باشد و قسمتی بیش از حد معمول رشد کند برخی توانایی‌های ذهنی تقویت شده و برخی تضعیف شود. این میتواند دلیلی برای استعداد مردم مصر و نازکا باشد.

ماجرای شگفت انگیز ماریا رایکه نگهبان خطوط نازکا

ماریا رایکه یک ریاضیدان آلمانی بود که ۵۰ سال از زندگی خودش را صرف مطالعه و حفاظت از خطوط نازکا کرد. او در سال ۱۹۰۳ به دنیا آمد و در آلمان در رشته ریاضیات ، جغرافیا و زبان های خارجی فارغ التحصیل شد.

در آن زمان حزب نازی تازه به قدرت رسیده بود و دوران یکه تازی های هیتلر بود. ماریا احساس ترس و خطر میکرد و تصمیم گرفت خود را تا حد امکان از کشورش که در شرف غلطیدن در گرداب حوادث شوم آینده بود دور سازد.

در همین ایام یک آگهی روزنامه توجه او را به خود جلب کرد.

کنسول گری آلمان به دنبال پرستاری برای امریکای جنوبی بود. او فورا درخواست خود را ارائه داد و بعد از پذیرفته شدن در سال ۱۹۳۲ راهی امریکای جنوبی شد.

 

او چندسال در پایتخت باستانی اینکاها زندگی کرد و در این مدت شیفته سرزمین پرو و تاریخ و تمدن باستانی اینکا شد.

در این زمان یک اتفاق عجیب باعث شد تا ماریا یکی از انگشتانش را از دست بدهد. روزی او به طور تصادفی دستش را بر روی یک کاکتوس گذاشت و دو روز بعد انگشت دستش به شدت متورم شد.

پزشک معالج او تشخیص داد که انگشت او دچار قانقاریا شده است و باید هرچه زودتر قطع شود. در این زمان او ۳۱ سال داشت و هنوز چیزی درمورد خطوط اسرار آمیز دشت پرو نمی دانست.

در سال ۱۹۳۹ ماریا رایکه به پایتخت پرو رفت و کار و تدریس و ترجمه متون علمی را شروع کرد و به کار باستان شناسی علاقمند شد. در این هنگام آلمان به صورت همه جانبه درگیر جنگی خانمان سوز شده بود و این موضوع انگیزه ای برای بازگشت در ماریا باقی نمیگذاشت.

چندی بعد یک دانشمند امریکایی که اخیرا با هواپیما از بیابان سرخ پرو عبور کرده بود، درباره خطوط و تصاویر عجیبی که در مقیاسی عظیم بر روی زمین های این منطقه نقش شده بودند صحبت کرد.

سایر باستان شناسان از توجه بیشتر به این موضوع طفره رفتند اما ماریا چنان مجذوب این داستان شده بود که تصمیم گرفت با یک هواپیمای کوچک به بازدید آنجا برود.

نخستین بار که که او با چشم خود تصاویر شگفت انگیز عنکبوت، میمون و مرغ مگس خوار را از آسمان مشاهده کرد چنان هیجان زده و مجذوب شد که در بازگشت تمام وسایلش را جمع کرد و برای مطالعه روی این خطوط برای همیشه راهی نازکا شد.

از آن پس ماریا پروازهای متعددی برفراز آن منطقه داشت و از تمام خطوط عکس گرفت.

اولین دفعه ای که او به عکس میمون نازکا نگاه کرد متوجه نکته عجیبی شد. یکی از دست های این میمون هم درست مانند خود او تنها چهار انگشت داشت.

ماریا درباره این نماد با کسانی که از داستان های کهن قوم نازکا اطلاعاتی داشتند گفت و گو کرد و سعی کرد بفهمید که این تصویر در افسانه های باستانی چه مفهومی داشته است.

او فهمید که این میمون نماد خدای صاعقه و اهدا کننده قدرتی خارق العاده برای ایجاد ارتباط با خدایان محسوب میشده است.

آیا چنین تقدیر شده بود که ماریا زندگی خود را وقف ارتباط با میراث باستانی این مردمان کند؟

او بعد از بررسی هزار خط در صحرای پرو، در سال ۱۹۴۹ کتابی به نام راز بیابان را منتشر کرد.

ماریا برای اینکه بتواند وقت بیشتری را صرف مطالعه خطوط کند در نزدیکی آنجا خانه ای برای خود ساخت و تا ۴۰ سال بعد به تنهایی در همان خانه زندگی کرد.

در این مدت خوراک او میوه و گیاهان و اغلب شب ها سقف خوابگاهش آسمان پرستاره کویر بود.

مردم محلی فکر میکردند ماریا جادوگر است و او را خارجی دیوانه می نامیدند.

ماریا هرکسی را که به قصد خرابکاری به خطوط باستانی نزدیک میشد دور میکرد و با پولی که از فروش کتابش به دست آورد نگهبانانی را برای حفاظت از آنجا به کار گرفت.

همچنین چندین بار دولت قصد داشت جاده ای را از وسط خطوط عبور بدهد یا منطقه را جهت کشاورزی زیر آب ببرد که ماریا موفق شد جلوی این طرح ها را بگیرد.

چاپ مقالات مختلف توسط او باعث شد که عده ای به این منطقه بیایند و این تصاویر شگفت انگیز را با چشمان خود ببینند و به تدریج به تعداد آنها افزوده شد تا جایی که امروزه شهرت این مکان را مدیون ماریا رایکه هستیم.

او دولت پرو را تشویق کرد تا این منطقه را حفاظت شده اعلام کند تا هیچ کسی نتواند بدون هماهنگی وارد آنجا شود.

او همچنین برجی در نزدیکی خطوط ساخت تا بازدیدکنندگان بتوانند از بالای برج، برخی تصاویر را تماشا کنند.

تلاش های خستگی ناپذیر ماریا بالاخره نتیجه بخش شد و در سال ۱۹۹۵ منطقه دشت سرخ و آثار بی همتای آن در فهرست میراث جهانی قرار گرفت.

از آن پس، او به یکی از قهرمانان ملی کشور پرو تبدیل شد و به او لقب بانوی خطوط را دادند.

این زنِ تنها که از راهی بسیار دور آمده بود تا آثار نیاکان پرو را نگهبانی کند سرانجام نزد مردم محبوب شد و وقتی در سال ۱۹۹۸ میلادی در سن نود و پنج سالگی چشم از جهان فرو بست، شهردار نازکا گفت که مردم نازکا به سوگ او نشسته اند.

در سال ۲۰۰۰ میلادی، یونسکو ۵۰ هزار دلار را برای حفاظت از این خطوط اختصاص داد و اکنون ماریا که در نزدیکی خطوط مدفون است میتواند آرام بگیرد. او زمانی گفته بود: با این پدیده نفیس باید مانند یک کتاب خطی بسیار آسیب پذیر که در اتاق ویژه ای در یک کتابخانه از آن حفاظت میشود رفتار کرد.

منبع:ذهن آموز

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *