شاهدین و فرازمینی ها – برسی ابر قدرت ها در مورد موجودات فرازمینی

اما اون هرچه بیشتر درگیر این قضیه شد و شروع کرد به صحبت کردن با شاهدین بیشتر مثل خلبان های هواپیماهای نظامی براش روشن شد که واقعا یک چیزی در کل ماهیت یوفوها جای سوال داره
وقتیکه سالها بعد ازش سوال شد چه چیزی نظرشو درمورد ماهیت یوفوها تغییر داد دکتر هاینک پاسخ داد دو چیز نخست اینکه نیروی هوایی به هیچکدام از گزارشهای یوفو پاسخی نمیدادن حتی اگه اونا مجبور به پاسخگویی میشدن
دوم اینکه او شروع کرد به صحبت کردن با شاهدین بسیار معتبری که باعث شدن او باور کنه این اشیاء درحقیقت واقعین در طی سالهای مداخله گری محققان یوفو و پژوهشگران تلاش کردن .
تا با استفاده از حق آزادی اطلاعات به پرونده های مربوط به پروژه کتاب آبی دسترسی پیدا کنن اما اسامی.جزئیات و سایر اطلاعات شخصی تمام شاهدین برای جلوگیری از رسیدگی مجدد .
در مدارک از بین رفته بودن باتوجه به اینکه دولت ایالات متحده یوفوها رو بعنوان فوق محرمانه طبق بندی کرده ما دستکم باید این امکان رو درنظر بگیریم که افراد بلندپایه ای در دولت ایالات متحده یا حتی بلندپایه تر از دولت ایالات متحده کاملا از دخالت فرازمینیها در امور زندگی بشر آگاهی داشتن و طی شش دهه گذشته سعی کردن اونو مخفی نگه دارن با توجه به ماهیت فوق محرمانه بودن این پروژه ها آیا این امکان وجود داره که ادعای شگفت انگیز دکتر جی آلن هاینک حقیقت داشته باشه و برخوردهای واقعی با فضاپیماهای فرازمینی از عموم مردم پوشیده نگه داشته شده باشن؟
نظریه پردازان فضانوردان بستانی میگن بله و ادعا می کنن که بشر از آغاز تمدن با فرازمینیها ارتباط داشته .
بیست هشتم ژانویه ۲۰۱۶ باستان شناس نجوم متیو آسندریجور چیزی که او “یک یافته متحیرکننده واقعی می نامد” رو معرفی می کنه
او مدرکی رو کشف کرد که منجمانی که در شهر باستانی بابل زندگی میکردن
معادله پیشرفته ریاضی رو اختراع کردن تا مسیر حرکت مشتری رو در ۲۰۰۰ سال قبل دنبال کنن
هنگامیکه ستاره شناسان مدرن درباره زمانگیری رویدادها در منظومه خورشیدی فکر می کنن ما از برنامه های پیچیده کامپیوتری که از بین محاسبه چیزهایی مثل نسبیت خاص و نسبیت عام گرفته شدن استفاده می کنیم.
ما فکر نمی کنیم که منجمان باستانی توانایی انجام محاسباتی رو که ما امروزه انجام میدیم رو داشته باشن ما میدونیم که بابلیها قادر بودن پیش بینی کنن که سیاره زحل چه وقت نمایان میشه و اینکه کدوم صورت فلکی در زمانهای معنی از سال بالا میاد ولی اصلا انتظارشو نداشتیم که اونا از یکی از انتگرالهای پیشرفته برای محاسبه مسیر حرکت مشتری در آسمان استفاده کنن
هنگامیکه بابلیها میدیدن که مشتری در کجای آسمان قرار داره اونا مکانش رو دریک شب یادداشت می کردن و اونا یک نقطه برروی یک نمودار ترسیم میکردن
اونا زمان رو برروی محور پایینی و مکان رو برروی محور بالایی یادداشت میکردن
اونا همین کار رو شب بعد هم انجام میدادن اونا میدیدن که مشتری اینجا قرار داره و در شب بعد اون اونجا و اونجاست و بعد اونا میتونستن یه زاویه به سمت محور زمان ترسیم کنن .
و بعد یک خط رسم میکردن و شما درنهایت یک ذوذنقه در فضا داشتید
چطور بابلیهای باستان تونستن مفاهیم ریاضی رو که تصور میشد در قرن ۱۷ توسط اسحاق نیوتن توسعه داده شده رو بفهمن؟
و چرا اونها بطرز اسرارآمیزی نگران مسیر دقیق حرکت مشتری بودن سیاره ای که اونها اون رو با یکی از مهمترین خدایانشون مردوک مرتبط میدونستن
خدای اصلی بابلیهای باستان مردوک بود و اون با سیاره مشتری در ارتباط بود و اسطوره کاملی درمورد سفرش و بازگشته احتمالیش وجود داشت.
اونا به بازگشت خداشون خیلی علاقمند بودن پس هر نشانه ای که سیاره مشتری میتونست به اونا بده براشون خیلی جالب بود.
چرا مشتری برای این فرهنگ تا این اندازه مهم بود که اونا اون رو واقعا همردیفه یکی از خدایانشون بنام مردوک میدونستن؟
آیا دلیلش این بود که اونا باور داشتن مردوک از این سیاره اومده و روزی دوباره بازخواهد گشت؟
آیا آنها درحال بازگویی یک دیدار فرازمینی در گذشته هستن؟
و آیا این دانش پیشرفته بعنوان راهی برای دونستن اینکه این مخلوق فرازمینی چه وقت باز خواهد گشت به اونها بخشیده شده؟
این کاملا قانع کننده ست که بسیاری از فرهنگهای باستانی مسیرهای طولانی رو برای دنبال کردن این صورفلکی راهپیمایی میکردن درست همانند پروژه شنود کاوشگرانه امروزی بسیاری از فرهنگهای باستانی اندازه گیریهای متعددی رو برای مطالعه آسمانها انجام میدادن
در سرتاسر این سیاره رصدخانه های سنگی وجود دارن این سیستمهای سنگی طوری کنار همدیگه قرار گرفتن تا با زمانهای نجومی سیارات همردیف بشن با یادآوری این نکته که پیشینیان ما
در مطالعه ستاره ها بقدری پیشرفت کرده بودن تا بخوبی از اونها استفاده کنن ما مجذوب شدیم و همینطور دانشمندان معاصرمون درمورد دقت در هم ترازی که اونا انجام دادن و اینکه چطور اونها مشابه هم هستن این رصدخانه ها این پیکربندیهایی که در سراسر این سیاره وجود دارن
اگه ما فقط یک رصدخانه سنگی باستانی پیدا کرده بودیم اون ممکن بود تنها یک سازه باشه
اما حقیقت اینه که دستکم ده مورد از اونها در سرتاسر جهان وجود دارن که بشکل سازه های سنگی ساخته شدن معروف ترینشون استون هنج.
رصدخانه های سنگی اغلب اوقات نه تنها ستاره ها رو رصد می کردن بلکه گاهی اوقات صورتهای فلکی خاصی رو هم رصد می کردن نخستین و بیشترینشون صورت فلکی شکارچی. شباهنگ و خوشه پروین بودن
خب من باید بپرسم چرا چون که در ارتباط با اون رصدخانه ها ما داستانهایی داریم
درمورد آمدن موجوداتی از صورت فلکی خوشه پروین از شباهنگ و شکارچی که دانشی رو دراختیار نیاکان ما قرار دادن این ایده کلی تماشای ستارگان از چیزی نشأت میگیره که در درون روح ما وجود داره تمام فرهنگهای باستانی ما توسط گونه های مشابه ای از موجودات فرازمینی ملاقات شدن
این امکان وجود داره که بابلیها همانند سایر تمدنهای باستانی ستاره ها رو تماشا می کردن تا شاید نشانه ای از حیات فرازمینی رو پیدا کنن .
در صورت مثبت بودن آیا اونا اینکار رو به این خاطر انجام میدادن چون قبلا باهاشون تماسی برقرار شده بوده؟ چرا اونا خودشون رو با دنبال کردن مسیر حرکت ستارگان و سیارات به زحمت مینداختن؟
آیا این فقط برای جهت یابی بوده تا بدونن برای هدایت کشتیهاشون از چه مسیری باید حرکت کنن؟ یا اینکه اونا واقعا توسط موجوداتی از این سیارات ملاقات شدن؟
من فکر می کنم بله آیا این وسواس عجیب نیاکان ما در دنبال کردن مسیر حرکت ستارگان ثابت می کنه که درحقیقت اونا نخستین جستجوگران فرازمینیها بودن؟
در صورت مثبت بودن آیا این میتونه ثابت کنه که یک تماس فرازمینی صدها یا حتی هزاران سال پیش رخ داده؟
و امکان داره این رصدخانه های سنگی باستانی جستجوگران فرازمینی امروزی رو به سمت یک کشف بزرگ دیگه راهنمایی کنن؟
در سن نه سالگی کارل لورنزن یک شی بشقاب مانند شناور در آسمان رو مشاهده کرد
آن شی همانطور که به آهستگی به سمت شمال غرب حرکت میکرد هیچ صدایی از خودش تولید نمیکرد تا اینکه در افق ناپدید شد این مواجهه تنها ۲۰ثانیه طول کشید.
اما برای همیشه مسیر تحقیقات یوفو رو تغییر داد یکی از نخستین محققین مطرح در زمینه تحقیقات یوفو در ایالات متحده کارول لورنزن اون خیلی قبل تر از اینکه موج بشقاب پرنده ها در دهه ۴۰ شکل بگیره یک یوفو رو مشاهده کرد .
و این در تمام زندگی با او باقی موند در آگوست ۱۹۵۱ کارول بعنوان گزارشگر در روزنامه گرین بی پرس-گازت مشغول بکار شد
و داستانهایی درمورد یوفوها در اون نوشت او واکنشهای زیادی از طرف سایر افرادی که اشیاء مشابه ای رو دیده بودن دریافت کرد.
ادامه دارد …








