در باره ی سره نویسی و زبان پاک
گرایشی که در نثر نویسندگان برجسته، وجود ندارد، سره نویسی است. سره نویسی در واقع یکی از آفت هایی است که زبان فارسی را تهدید می کند.
گرایشی که در نثر نویسندگان برجسته، وجود ندارد، سره نویسی است. سره نویسی در واقع یکی از آفت هایی است که زبان فارسی را تهدید می کند.
در درازای دو صده خاموشی،پس از تاخت وتازو ویرانگری های بادیه نشینان تازی، دبیره زبان پارسی از میان رفت، و بیم آن می رفت که زبان پارسی و فرهنگ کهن ایران زمین برای همیشه نابود شود.
در فرهنگها و فرهنگهای شاهنامه، از ایران جز «سرزمین و کشور ایران» و از ایرانیان جز «مردم کشور ایران عموما» معنی دیگری نیامده است.
درخوشترین زمانی از فرمانروائی خسروِ ساسانی، پرویز، باربدِ خنیاگر خود را در میانه درختان پردیس پنهان می کند تا از آن گوشه ناپیدا سرود خویش در ستایش شُکوه باستانی پارس را سردهد:
زبان فارسی یا فارسی ِدَری، ستون ِاستوار تاریخ و فرهنگ و شناخت نامهی ِایرانیان، افغانان، تاجیکان و برخی تیرههای فارسی زبان در دیگر کشورهای آسیای
به نوشیروان گفتند در هندوستان کوهی است و برآن کوه گیاهی که مرده را زنده می کند. معلوم شد که آن کوه “دانش” و آن گیاه “سخن” است؛ گیاه سخن برکوه دانش!
شاهنامه فردوسی دارای یک کشش و برد ایران گرایی است که بررسی و دریافت دقیق آن، دشوار است، چون ایرانگرایی در این اثر مانند خونی است
از آنجا که در نجد پهناور ایران، هر یک از تیرههای ایرانی به یکی از زبانها و گویشهای ویژهی خود سخن میگفتند، از دیرباز، وجود یک زبان فراگبر که وسیلهی تفاهم میان آنان باشد، نیازی سخت آشکار بود.
گل فروشی یک شغل قدیمی است با سابقه کهن. اما چقدر کهن؟ و آیا ما هیچ از آیین های این “کار” می دانیم
شاعر آلمانی و مترجم شاهنامه فریدریش روکرت یکجا در مقایسۀ همر و فردوسی میپرسد: “اصلا تفاوت میان فردوسی و همر در چیست؟”