روغن شفابخش ادگار کیسی

ادگار کیسی

از سال های بسیار قبل این حس را داشتم که خاطراتی از یک زندگی گذشته که در آن دکتری بودم که از داروهای گیاهی استفاده می کرد، عمیقاً در من بیدار شده است. زمانیکه پنج ساله بودم و در دشت های اوهایو بازی می کردم، روزی گل قاصدک را پیدا کردم و شیفته ی آن شدم. به این فکر می کردم که این گل برای چه کاری می تواند خوب باشد؟

بسیاری فکر می کنند که این فقط یک علف هرز است. در واقع گل قاصدک، یک گیاه بسیار قابل احترام است، مواد مغذی درون آن موجب رفع گرفتگی های کبد و تحریک آن جهت دفع سموم بدن می شود. این گیاه برای خنثی کردن اسیدها، اثر قلیایی کننده ی بسیار قوی دارد. بیشترین کاربرد را ریشه ی آن دارد که دارای عناصری فعال است. چای گل قاصدک اغلب جهت مشکلات کلیوی، مثانه و کبد استفاده می شود. من دریافته ام بخش اعظم طبیعت _که از لطف خداوند به ما داده شده است_ برای کمک به ما اینجا هستند.

 دانشگاه پزشکی و سال های نخست طبابت

سالها بعد پزشکی را انتخاب کردم. بعد از اتمام دوران خدمتم در نیروی هوایی به عنوان پزشک پرواز، در فینیکس آریزونا به طبابت مشغول شدم. سال ۱۹۵۵بود و من تازه شروع به کار کرده بودم. همراه دوستم دکتر بیل راجرز، یک جستجوی مقدماتی در زمینه ی فراروانشناسی را آغاز کرده بودم که با داستان عجیبی درباره ی ادگار کیسی برخورد کردیم. این داستان من را مجذوب کرده بود اما به خود گفتم، خوب این داستانی مربوط به گذشته است چون کیسی در سال ۱۹۴۵ از دنیا رفته بود.

تا آنکه روزی منشی ام با عجله به دفترم آمد و شماره ی مردی را داد که می خواست درباره ی ادگار کیسی صحبت کند. او بزرگترین پسر کیسی، Hugh Lynn بود. و این آغاز ماجرایی شد که من را به تونل زمان و مکان برد و وقت و توجه، جریانات فکری و توانایی های نویسندگی و سخنرانی من را برای باقی زندگی ام، مطالبه کرد. هیو لین درباره ی توانایی های پدرش برایم گفت و من شروع به درک این مطلب کردم که چطور این اطلاعاتی فراروان بینی می توانست با حرفه ی پزشکی مرتبط باشد.

طی گذر سالها متوجه شده ام که کتاب مقدس، رابطه ی بسیار نزدیکی با انسان و قابلیت شگفت انگیز آدمی برای شفا پیدا کردن دارد و دریافته ام که ذهن (آگاه و نیمه آگاه)، پیوندهنده ی جسم، احساس و ذات روحانی وجود حقیقی ماست. شاید تا حدودی این تاریخچه ی گذشته بود که سبب شد تحقیقاتی را در زمینه ی استفاده از یک روغن که ریشه در تاریخ باستان دارد شروع کنم. در حالیکه این روغن تقریباً در پزشکی دوران حاضر کنار گذاشته شده است، اما ادگار کیسی در ریدینگ های خود برای بیماران، جهت درمان بیش از ۵۰ مرض متفاوت در بدن انسان، آن را پیشنهاد کرد.

مورد خانمی که توموری در قسمت بالایی روده داشت -تشخیص پزشکی سرطان بود اما در خوانش، انسداد بود- یکی از نخستین خوانش هایی بود که کیسی برای آن، ضماد روغن کرچک را پیشنهاد کرده بود. این ریدینگ در ۱۷ آگوست ۱۹۷۲ انجام شد و آغازی بود برای شیوه ای از درمان که در آن، کیسی فراروان بین، بدون داشتن اطلاعات و مدرک پزشکی، قادر بود بدون دیدن بیمار و گاهی بدون داشتن هیچگونه اطلاعاتی راجع به بیمار، تنها با آگاهی از موقعیت مکانی وی، نوع بیماری را تشخیص داده و درمانی را برای آن پیشنهاد کند.

 روغن کرچک به عنوان نیرویی بیدارکننده

روغن کرچک (Castor oil) زمانی که جهت درمان استفاده می شود دارای نوعی اثر ویژه می باشد که برخی آن را اثر ارتعاشی می نامند. اما شیوه ی درمان با استفاده از روغن کرچک، در زمان کنونی ما شناخته شده نیست. با این حال نتایج حاصل از آن، نه تنها در تجربه ی من بلکه در زمان های دور و همینطور اوایل قرن گذشته، کاملاً آشکار است. من به عنوان شاگردی که چندین دهه یافته های ادگار کیسی (Edgar Cayce) در ریدینگ هایش را به کار بسته ام، احساس میکنم لازم است درسهای مهم تری که آموخته ام و همچنین رویدادهای جالبی که در درمان بیماران، خانواده و دوستانم با استفاده از ضماد روغن کرچک پیش آمد را به کتاب قبلیم اضافه کنم.

روغن کرچک هنوز هم در پزشکی به عنوان یک نوع مسهل استفاده می شود، اما استفاده ی من از این روغن به صورت ضماد، از آشناییم با خوانش های کیسی نشأت می گیرد. چرا که من هم ریدینگ های کیسی را خوانده ام و هم صدها مورد دیده ام که این ضمادها برای درمان بیماری هایی که در بیشتر موارد نامربوط به نظر می رسیدند، پیشنهاد شده بود. طی این سالها، هزاران نفر از فواید روغن کرچک چه به صورت ضماد کردن و چه به صورت مالش آن بر روی موضع بهره مند شده اند. احتمالاً هیچ بخشی از بدن فیزیکی انسان نیست که با این ماده ی استثنائی درمان نشده باشد.

کیسی در خوانش دیگری (۱-۱۸۳۶)، در مورد علت بیماری صرع یک مرد ۶۲ ساله و راه درمان آن توضیحاتی می دهد.

“اینها مشکلاتی هستند که (ما) در رابطه با این بدن دریافتیم : اختلالی در مجرای شیرراهه وجود دارد، اختلالی موجب ایجاد چسبندگی در این قسمت بدن و برخی اوقات، کششی به طرف راست درست زیر کبد و کیسه ی صفرا شده است.

این قطع رابطه موجب شکستگی در هم راستایی سیستم عصبی مغزی-نخاعی و سمپاتیک می شود، تا جایی که تمایل و ایمپالس هایی را برای برون ریزی بیش از حد تکانه ی عصبی در مسیر سیستم مغزی-نخاعی به وجود می آورد. و این وضعیت، اگر جلوی آن گرفته نشود، می تواند سبب ایجاد لخته یا پارگی در مغز شود.

هم عکس العمل بدن و اضطراب درون فرد و هم آنچه در اطراف بدن وجود دارد، به تدریج موجب این اختلالات می شوند.

آنطور که ما دریافتیم : می بایست به طور مستمر و حداقل ده بار یک شب در میان، زمانیکه بدن آماده ی استراحت است، به مدت یک ساعت روغن کرچک ضماد شود و طی یک ساعت، حدود دو بار تعویض شود. ضمادها باید بر روی روده ی کور و محل کیسه ی صفرا یا طرف راست دنده ها به سمت باسن قرار گیرد به طوری که روی شکم به طرف پایین را دربر بگیرد. حدود سه لایه پارچه ی فلانل (پشمی یا پنبه ای) را در روغن کرچک داغ بزنید و بچلانید و روی محل بگذارید. سپس یک لایه ی نرم روی آن بگذارید و در آخر، لایه ی الکتریکی یا گرم و خشک را قرار دهید تا محل را گرم یا داغ تا اندازه ای که بدن بتواند تحمل کند، نگه دارد. این کار را یک روز در میان و حداقل ۱۰ بار که بیست روز طول می کشد انجام دهید.

همچنین هر شب به مدت حداقل ۲۰ تا ۳۰ روز، ستون فقرات را از پایه ی مغز به سمت پایین ماساژ می دهیم، یک روز با روغن زیتون و روز بعد با کره ی کاکائو. کل بدن را ماساژ دهید. به آرامی و با حرکاتی چرخشی، هر طرف ستون مهره ها از پایه ی مغز تا پایان مهره ها، به سمت داخل بدن ماساژ دهید. همیشه از سر شروع به ماساژ کنید. هر شب ۲۰ تا ۳۰ دقیقه این کار را انجام دهید.

اگر خواستید می توانید بعد از ماساژ و همینطور بعد از گذاشتن ضماد روغن کرچک، آن محل را با اسفنج و آب گازدار ولرم پاک کنید.

در رژیم غذایی خود از غذاهای سرخ کردنی و هر نوع گوشت خوک به ویژه سوسیس و چیزهای مشابه دوری کنید.”

در اغلب ریدینگ های کیسی، روغن کرچک جهت استعمال خارجی تجویز شدند تا استفاده ی خوراکی. یکی از بیماران از کیسی پرسید که آیا باید روغن کرچک را به صورت خوراکی مصرف کند، پاسخ کیسی این بود که اگر آگاهی و هوشیاری روغن کرچک را دارد، به صورت خوراکی مصرف کند. این برای من یک مکاشفه بود. کم کم متوجه می شدم که کیسی از زاویه ای به بیماری ها نگاه می کرد که من تا به حال تجربه نکرده بودم. او از نقطه نظر هوشیاری و نیاز، به قضایا نگاه می کرد… این هوشیاری نسبت به چیزی می تواند به معنای تجلی باور و اعتقاد به آن چیز باشد…

استفاده از ضماد روغن کرچک نخستین روش درمانی کیسی بود که من در حرفه ی پزشکی استفاده کردم. چرا که در اغلب ریدینگ ها آمده بود و به نظر روش بسیار ساده و بی خطری می رسید. نتایج حاصله برای من و بیمار فوق العاده بودند. یک ضماد روغن کرچک با یک پد داغ چطور می توانست مشکل روده ای یا دمل زیر بغل یا ناراحتی کیسه صفرا و یا التهاب رگ پا را مرتفع سازد؟ اما همه اینها اتفاق افتاد و من را ترغیب کرد عمیق تر به موضوع نگاه کنم.

بیماری، هدف دارد و من اطمینان دارم که این امر، با آموزشی در عمیق ترین لایه ی وجود بشر مرتبط است. روحی که اینها را از سر می گذراند، از این حقیقت آگاه است. یک نیاز همیشگی برای درک بالاتر خود درونی وجود دارد که تنها با آموختن از تجربیاتی که به هر شخص داده می شود، به طریقی سازنده و مفید جاصل می شود. این هوشیاری، پیوسته فرد را به جلو پیش می برد تا آن هدف بزرگتر زندگی را به انجام رساند. کیسی در مورد اینکه هدف زندگی افراد چه می تواند باشد می گوید :

“هدف نهایی در زندگی، ارضای نیازها و رضامندی به خاطر رسیدن به هیچکدام از آرزوهای خودخواهانه نیست، بلکه این است که آن وجود، روح، بتواند زمین را تبدیل به جای بهتری برای زندگی کند.”

کیسی اغلب خاطرنشان می کند که مقصد و هدف، کمی با هم تفاوت دارند. مقصد یعنی رسیدن به جایی که از فردیت خود آگاه شویم در عین حالی که با خداوند یا نیروهای آفریننده، یکی هستیم. این جایگاه، مقصد و هدف، آسمان ها و زمین را در حوزه ی ادراکی ما کنار هم قرار می دهد.

 روغن کرچک برای فتق

شفای بدن انسان به شیوه های متعددی صورت می گیرد، اما ریدینگ های کیسی بر روی این مفهوم تأکید می کنند که هوشیاری یا آگاهی فرد، عامل تعیین کننده ی اصلی است. تمامی اجزای جهان خدایی، تا ساختمان مولکولی و اتمی آن، به عنوان یکی از مظاهر نیروهای آفریننده ی هستی، از وظیفه ی فردی، منشأ و سرنوشت خود  آگاه اند.

این امر یکی از دلایل شیفتگی من به روغن کرچک است. یقیناً این روغن، بدن را پاکیزه می سازد. اگر پالودن، بخشی از ماهیت هوشیاری روغن کرچک باشد منطقی است که هر کجا قرار گیرد آنجا را پاک کند. پالودن به شیوه ای مناسب این امکان را به ساختمان های سلولی می دهد که در مسیر طبیعی خود کار کنند و در اغلب موارد، خودشان را بازسازی کنند.

نامه ای از مرد مسنی دریافت کردم که مشکل فتق کشاله ی ران داشت و هر بار تنها با جراحی بهبود پیدا می کرد. زمانیکه ۷۱ ساله بود، به علت احساس کشیدگی در طرف چپ، شروع به پوشیدن فتق بند کرد. ۴ سال بعد همان مشکل در سمت راست نمایان شد. در نتیجه ساپورت دو طرفه پوشید. مدتی بعد در همان سال به علت شدید شدن ناراحتی مجبور به عمل جراحی آن سمت شد.

دو سال بعد آن او همچنان احساس ناراحتی داشت. در نتیجه شروع کرد به ماساژ چرخشی هر دو طرف با روغن کرچک داغ _ سمت چپ در جهت عقربه ی ساعت و سمت راست خلاف جهت عقربه ساعت. او نوشت :” من این کار را در واحدهای ۱۰۰ تایی انجام می دادم، سپس مدتی استراحت می کردم و ۱۰ یا ۲۰ واحد دیگر تکرار می کردم. در نتیجه در هر طرف، ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ ماساژ چرخشی انجام می شد. روغن کرچک به میزان زیادی استفاده می شد و بدن حدود دو تا سه قاشق غذاخوری آن را جذب می کرد. زمانیکه کارم تمام می شد، محل را نمی شستم، فقط روغن اضافی را با حوله کاغذی پاک می کردم. طی چند هفته، هر دو طرف بهتر شدند. ماساژ را سه تا چهار بار در هفته ادامه دادم. طی چند ماه، مشکلم تا حد بسیار زیادی بهبود پیدا کرد.”

او دیگر فتق بند نپوشید و تنها از یک ساپورت ورزشی استفاده می کند. گاه به گاه متوجه ناراحتی یا برآمدگی هایی می شد اما طی چند ماه تمامی ناراحتی ها ناپدید شدند. او برای اطمینان به ماساژ دادن یک یا دو بار در هفته ادامه داد. زمانیکه او این نامه را برایم نوشت در سن ۷۹ سالگی و یک سال و نیم بعد از شروع درمان با روغن، اطلاع داد که ناراحتی اش به کلی از بین رفته است. او نوشت : “من هر چه را که بخواهم و باید، بلند می کنم. یک بار یک چیز ۱۰۰ پوندی را بلند کردم. در واقع دیگر فتق ران به ذهنم هم نمی آید.”

کیسی می گوید : “در ذهن داشته باشید که تمامی نیروها، تمامی درمان ها از هر ماهیتی، تغییر ارتعاشات از درون است _ هماهنگ سازی الوهیت درون بافت زنده ی بدن با انرژی های آفرینده. این خود به تنهایی یعنی درمان. چه با استفاده از دارو صورت گرفته باشد چه با چاقو و چه هر چیز دیگری، در واقع هماهنگ شدن ساختمان اتمی نیروی سلولی جاندار، با میراث معنوی آن چیز است.”

 بیماری های مزمن

ولما یک خانم ۷۲ ساله است که سال ۱۹۶۵ طی یک جراحی، رحم خود را درآورده بود. به نظر می رسید که عمل به خوبی به پایان رسیده است اما از زمان عمل به بعد، او به طور مداوم دچار نفخ، یبوست، دردهای شکمی، آب آوردگی قوزک پا و دردهایی می شد که انگار دل و روده به هم می پیچند. این دوره ها گاهی ساعت ها ادامه پیدا می کرد.

پس از اینکه به عنوان بیمار به مطب مراجعه کرد، نحوه ی استفاده از روغن کرچک به او گفته شد. او به انجام این کار کاملاً یقین داشت و دو هفته بعد برای چک دوباره مراجعه کرد.

او گفت طی همان دقایق نخست که اولین ضماد را روی شکمش قرار داد، احساس کرد که گرفتگی احشا دیوار کناری شکم، به خودی خود باز شدند. از آن زمان به بعد، دیگر نشانه های بیماری برنگشتند. او دیگر احساس پیچیدگی و گرفتگی نمی کرد، مفاصل مچ پاهایش دیگر آب آوردگی ندارند و دردهای شکمی، یبوست و نفخ از بین رفته اند.

بدون شک برخی افراد، حساسیت بیشتری نسبت به دیگران دارند. من دیده ام که بعضی افراد به شدت به دخانیات واکنش نشان می دهند و برخی دیگر نه. برخی نمی توانند دارو مصرف کنند و تنها فرآورده های گیاهی می خواهند. افرادی هستند که نمی توانند گوشت بخورند. همچنین این حساسیت تا آنجا ادامه دارد که برخی افراد بیشتر از دیگران با ناخودآگاه خود هماهنگ هستند.

این خانم هم می بایست یکی از آنهایی باشد که به قدرت شفابخشی روغن کرچک حساس است. چون طبق گزارشی که به ما داد _ و این غیرعادی ترین بخش داستان اوست_ از زمانی که از این ضمادها استفاده می کند، روغن را به وضوح در مدفوع خود دیده است در حالیکه هرگز روغن را به صورت خوراکی مصرف نکرده است.

مورد دیگری از بیماری مزمن، مورد ریچارد دیزنی است که سال ۱۹۶۴ ضمن بازی فوتبال مجروح شد. سال بعد یک عمل جراحی ستون فقرات داشت و دوباره سال ۱۹۸۰ عمل دیگری انجام داد تا بخشی از یک دیسک کوفته شده را درآورد.

سال ۱۹۸۷، دوباره همان قسمت آسیب دید. با چند جلسه کایروپراکتیک، چند روز بعد توانست دوباره سر کارش برگردد. چند هفته بعد، در قسمت چپ دچار درد سیاتیک شد و چندین درمان دیگر از کایروپراکتور دریافت کرد. درمان ها همراه با استراحت در رختخواب، تحریک الکتریکی، آسپرین Motrin، تایلنول (مسکن)، یخ، گرما و ماساژ بود. اما بجای بهبود یافتن، نشانه ها بدتر شدند.

او چند سالی بود که عضو A.R.E (انجمن پژوهش و روشنگری که توسط ادگار کیسی در سال ۱۹۳۱ تأسیس شد) بود و در همان مدتی که دیگر تسلیم شده بود و زیر نظر دکتر خانوادگی بود، برخی از نوشته های من در زمینه ی ضماد روغن کرچک را مطالعه می کرد. به گفته ی خودش : “دکتر برایم قرار ملاقاتی در روز بعد با یک جراح مغز و اعصاب گذاشته بود. آن شب، الن (همسرش) به مدت یک ساعت، قسمت پایین کمرم را ضماد روغن کرچک گذاشت. بعد از آن، احساس کردم کمی آرام شده است، اما همچنان درد زیادی داشت.

آن موقع بود که متقاعد شدم جراحی تنها راه باقی مانده است. جراح من را مورد آزمایش قرار داد، عکس، تست خون و عکسبرداری با اشعه ایکس را برای هفته بعد مشخص کرد. همسرم به گذاشتن ضماد روغن کرچک و گرم کردن هر روزه ادامه داد.

پس از ۷ روز ضماد روغن کرچک و مقدار کمی روغن زیتون، درد کاملاً از بین رفته بود. من تمامی قرارهای پزشکی را لغو کردم. بعد از یک وقفه ی ۲ روزه، همسرم دوباره ضماد روغن کرچک را سه روز دیگر ادامه داد. درد کمر و سیاتیک من دیگر برنگشته بود. ما همچنین همان نوع ضماد را روی کیست پای همسرم بکار بردیم. بعد از سه بار استفاده، شروع به کوچک شدن کرد و او دیگر مشکلی ندارد.”

 چطور ضماد روغن کرچک درست کنید و این ضماد چه می کند؟

برای درست کردن ضماد روغن کرچک، به مواد زیر نیاز دارید :

– پارچه ی فلانل نرم (پارچه درست شده از پشم یا کتان-پنبه)
– ورقه ی پلاستیکی (بی رنگ)
– پد گرم کننده ی الکتریکی (تشک برقی)
– دو یا سه سنجاق قفلی
– روغن کرچک
– حوله حمام

یک پارچه ی فلانل، ترجیحاً از پشم آماده کنید. این پارچه باید دو یا چهار لایه ضخامت داشته و سطح آن باید بعد از لا زدن حدود ۲۵ در ۳۰ یا ۳۵ سانتی متر باشد. این سایزی است که برای استفاده ی شکمی نیاز است. برای درمان سایر قسمت های بدن، این پد می بایست شکل و اندازه ی مختص خود را داشته باشد.

سپس مقداری روغن کرچک روی پارچه بریزید در حالیکه که یک ورقه ی پلاستیکی زیر پارچه می گذارید تا سایر وسایل را آلود نسازد. مطمئن شوید که پارچه از روغن خیس باشد اما نه در حدی که روغن از آن بچکد. این پک را در منطقه ی موردنظر بدن قرار دهید، به صورتی که ورقه ی پلاستیکی به سمت بیرون قرار می گیرد.

پس از آن، پد الکتریکی (تشک برقی) را روی ورق پلاستیکی قرار دهید، به طوریکه کاملاً قسمت پشتی را تحت پوشش قرار دهد. ابتدا حرارت را روی درجه ی کم تنظیم کنید، سپس متوسط و بعد بالا اگر بدن تحمل آن را دارد. مواقب باشید پوست را نسوزانید. این دیگر بخشی از درمان نیست !

در آخر، یک حوله ی حمام را که از درازا تا شده است، دور قسمت بالاتنه بپیچید، به صورتی که این مجموعه و پد حرارتی را دربر بگیرد، و با سنجاق قفلی آن را در محل محکم کنید.

این پک باید برای یک ساعت تا یک ساعت و نیم در محل باقی بماند، و می توانید پوست را به آسانی با محلولی از آب و جوش شیرین _دو قاشق چایخوری در ۱٫۱۳ لیتر آب_ پاک کنید. از آب گرم استفاده کنید نه آب سرد.

نیازی نیست پارچه ی استفاده شده را دور بیندازید. می توانید آن را داخل یک پاکت پلاستیکی برای استفاده ی بعدی تا ماه ها نگه دارید. مگر آنکه تغییر رنگ داده باشد یا روغن، بوی زننده ای پیدا کند. برخی تمایل دارند بسته را داخل یخچال بگذارند، در این صورت پیش از هر استفاده باید گرم شود.

دفعات ضماد کردن

از سه تا هفت روز در هفته، در اغلب موارد بعد از سه بار ضماد کردن، از روغن زیتون استفاده شود (حداکثر دو قاشق چایخوری در بیشتر موارد) تا فعالیت کبد را تحریک و بیشتر کند. یک تا دو قاشق چایخوری میل کنید. در استفاده ی مقادیر بیشتر، مراقب باشید.

آشکارترین نتیجه ای که از درمان با روغن کرچک به دست آورده ام، تقویت سیستم ایمنی بدن است… این شیوه ی نگرش من به این چیزهاست. البته که هیچ مدرک اثبات کننده ای وجود ندارد، اما تعداد زیادی از بیماران، خوشحال تر از گذشته و سالم تر هستند.

اگرچه تجاربی مشابه آنچه در بالا گفته شد، به علت آنکه بسیار عجیب به نظر می رسند، در متون علمی پزشکی منتشر نمی شوند، اما استفاده از پک های روغن کرچک سالهای زیادی است که در بخش های متعدد دنیا و بین بسیاری از پزشکان و کارورزان مراقب سلامت، افزایش پیدا کرده است.

در یکی از اولین کنفرانس های پزشکی ما در فینیکس، یک جراح ارتوپد گزارش داد که چطور پیوسته از این پک ها و پدهای حرارتی مخصوص به ویژه در موارد پس از جراحی استفاده می کرد. سایر دکترها نیز در بیمارستان به این موضوع علاقه مند شدند و استفاده از آن را شروع کردند، اما ارتوپدها هیچگاه به زبان نمی آورند که این پک ها نخستین بار توسط یک فراروان بین عرضه شدند، چون در این صورت، بلافاصله بیمار خود را از دست می دهند!

یک پرستار تجربی تأییدشده در کلینیک A.R.E این داستان را تعریف کرد : “بیمار خانمی بود که پس از عمل سزارین به همراه فرزندش حال خوبی داشتند. روز سوم بعد از عمل، بیمار مشکل شکمی پیدا کرد و جراح او معتقد بود که احتمالاً انسداد روده ای است. عمل جراحی پیشنهاد و انجام شد. اما نتیجه ی کار طبق انتظار پیش نرفت و وضع بیمار بدتر شد. تیم جراحی، عمل جراحی دیگر را صلاح نمی دانست و حال مادر خراب تر شد.

زمانیکه مامای بخش زایمان به دنبال یه راه دیگر بود، پرستار به دکتر در مورد چیزهایی که راجع به پک روغن کرچک می دانست گفت و پیشنهاد استفاده از آن را داد. ضماد به کار گرفته شد و بعد از ۱۵ ساعت، از بدن بیمار مدفوع مایع دفع شد و کمی بعد از آن، مدفوع طبیعی خارج شد و بحران پایان گرفت.” پس از این ماجرا، هیچ بحثی راجع به این پک ها نشد، اما فرض من این است که یک تلنگر بیدارکننده در ذهن آن پزشک زده شد، پزشکی که به قدر کافی خلاق و روشنفکر بود که پیشنهاد یک پرستار را برای یک درمان غیرمتعارف بپذیرد.

یکی از فاکتورهای نیرومندی که در نوشتجات ادگار کیسی مؤثر واقع می شود، راز است. کیسی می گوید راز، قوه ی تخیل افرادی که آن را در زندگیشان می یابند، برمی انگیزد. و آنهایی که آماده ی هوشیاری هستند، برانگیخته و به سمت بیداری و هوشیاری بالاتر رانده می شوند.

یکی از تجربیات غیرمعمولی که من با بیماری های وخیم داشتم، مورد دیگری از انسداد روده ای بود. برای ویزیت یک خانم مسن در منزلش فراخوانده شدم، او بیماری مزمن بود و قادر نبود به مطب بیاید. او شکمی ورم کرده داشت که به سرعت بدتر می شد. حس شوخ طبعی اش را از دست داده بود، فقط برنامه های تلویزیونی اش را نگاه می کرد و به رختخواب می رفت.

وقتی او را معاینه کردم متوجه شدم که شکمش به طرز بسیار بدی ورم کرده است که علت آن به وضوح انسداد بود و لازم بود بستری شود. می بایست یک لوله ی شکمی داخل می شد تا ورم شکم را تخلیه کند. او مصرانه امتناع می کرد. بیش از ۸۰ سال داشت، و می گفت قصد ندارد خانه اش را ترک کند و اگر قرار بود بمیرد، می خواست همانجا این اتفاق بیفتد.

برای آنکه دردش را کمتر کنم به دخترش نحوه ی گذاشتن پک روغن کرچک را توضیح دادم تا روی شکمش قرار دهد بدون دادن حرارت، اما به طور مداوم آن را در محل قرار دهد. و بیمار هم می بایست قطعات یخ بخورد تا آب بدنش کاسته نشود.

روز بعد، او احساس بهتری داشت و شکمش آنقدر ورم نداشت. همچنین دوباره شروع به خندیدن و جوک گفتن کرده بود. روز بعد، کمی مدفوع آبکی داشت و تورمش تقریبا از بین رفته بود. من به او شیاف دادم و شکم او به شکل عادی کار کرد. تشخیص در مورد او، انسداد شدید روده ای ناشی از انباشتگی مدفوع بود.

چطور پک روغن کرچک توانست چنین تغییر اساسی را در وضعیت سلامتی این خانم موجب شود ؟ به عقیده ی من، این خانم پیش از بیماری اش، به درجه ای از تعادل دست یافته بود – وضعیتی از ثبات در محیط فیزیولوژیکی داخلی که برای او به معنای سلامتی بود.

احتمالاً مشکلی در ارتباط با تغذیه ی او بود که باعث این انسداد شده بود اما آیا روغن کرچک، مسیر روده را خیس کرد؟ یا فعالیت ارتعاشی روغن کرچک پس از خیس کردن مسیر، باعث آن شد و یا اینکه این تنها ناشی از اثر ارتعاشی بوده است؟

به علت ماهیت بُعدی که در آن هستیم، همه چیز در ارتعاش است. تمامی موارد محیط فیزیکی از اتم ها و ریزاتم هایی تشکیل شده اند که پیوسته در حرکتند و شکلی از انرژی هستند. تمامی مواد، چه جاندار و چه بی جان، ارتعاش دارند. بنابراین روغن کرچک می بایست نیروی ارتعاشی متفاوتی با به طور مثال روغن بادام زمینی داشته باشد.

ریدینگ های کیسی در رابطه با ارتعاش، چیزهای زیادی برای گفتن دارند : “الکتریسیته یا ارتعاش، همان انرژی همان نیرویی است که ما خدا می نامیم. نه به این معنی که خداوند یک نور یا ماشین الکتریکی است، بلکه یعنی آن ارتعاشی که آفریننده است، از جنس همان انرژی ای هست که خود زندگی دارا می باشد.” (۴-۲۸۲۸)

در کلینیک A.R.E، روال معمولی کار  ما برای زنان بارداری که نشانه هایی از احتمال سقط  جنین داشتند و برای گذاشتن پک روغن کرچک به مشکل برمی خوردند این بود که مادر را روی تخت می خواباندیم، پا را از روی تخت بلند می کردیم و پک را بدون لایه ی حرارتی قرار می دادیم و اغلب موارد، مادر می توانست دوره ی بارداریش را طی کند.

هر زمان خانم بارداری که سابقه ی سقط جنین داشت به کلینیک می آمد، درمان اولیه و فوری، پک روغن کرچک بود. مادرانی که از این پک ها استفاده کردند گزارش دادند که اگر اصلاً خطوط کشیدگی ناشی از حاملگی وجود داشت، بسیار کم بود.

یک مرد ۴۰ ساله داستانش را برایم گفت. او از ۱۸ سالگی دچار درد آزاردهنده و متناوبی در مرکز مچ دست هایش می شد. پس از اینکه راجع به این پک ها مطالبی خواند، به مدت سه شب متوالی، این پک ها را در مرکز مچ هایش قرار داد. زمانیکه او این داستان را برایم نوشت سه ماه از درمان می گذشت و به گفته ی او دردی که از ۱۸ سالگی با او بود، اکنون در ۴۰ سالگی از بین رفته و دیگر بازنگشته بود. همچنین دردی در قسمت بالایی بازو داشت که با این روش درمان شد.

ما روغن کرچک را در بخش های مختلف بدن استفاده کرده ایم و دکترهای کلینیک، به شدت طرفدار استفاده ی آن هستند. دکتر Ray Bjork پیش از بازنشستگی این را برایم نوشت : “مردی را دیدم که از وزوز و زنگ گوش شکایت می کرد. طب سوزنی کمی به او کمک کرده بود. او یک زخم سفت و شاخ مانند روی ساعدش داشت و می خواست بداند آیا باید به متخصص پوست مراجعه کند چرا که نگران سرطانی بودن آن بود. به او گفتم که احساس می کنم خوش خیم است با این حال آدرس یک متخصص پوست را به او دادم. قبل از اینکه مطب را ترک کند، یک نوار زخم کوچکی را با چند قطره روغن کرچک روی آن قرار دادم و به او گفتم دو بار در روز، یک قطره از آن را در محل بگذارد. پایان ماجرا این بود که به متخصص مراجعه نکرد و آن زخم چند هفته بعد ناپدید شد.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *