بازی کودکان، تمرین زندگی
بازی برای کودکان نقش بسیار مهمی دارد و به آن علاقه فراوانی دارند. بازی وسیلهای برای شادمانی و همچنین تربیت و پرورش کودک به شمار میرود. در واقع باید گفت کودکان از سن دو سالگی در کنار هم بازی کردن را تجربه میکنند. آنها در این سن، از بازی در کنار یکدیگر بیشتر لذت میبرند. کودکان دو ساله کم کم در انتخاب همبازیهای خود با افرادی ارتباط برقرار میکنند که بیشتر با آنها آشنا هستند. در این سن کودکان دوقلو نیز بیشتر تمایل دارند با یکدیگر رابطه برقرار کنند تا با دیگر کودکان. کودکان در سن سه سالگی فعالیت انفرادیشان کمتر میشود. در این سن شاهد آغاز بازیها و فعالیتهای گروهی هستیم. در واقع در این سن، رشد زبان ارتباط را ممکن میسازد. کودکان در چهار و پنج سالگی کم کم تعامل اجتماعی بیشتری با همسالانشان دارند. برای تعامل اجتماعی وابستگی آنها به والدین بتدریج کمتر میشود و به همسالان خود بیشتر و بیشتر وابسته میشوند. در این مرحله آنان در احساسات و اشیای مادی یکدیگر بیشتر سهیم میشوند و دوستان نزدیک با هم یک گروه را تشکیل میدهند.
هرچه کودکان بزرگتر میشوند، همراهی با دوستان برایشان مهمتر میشود. وقتی کودکان پایه اول را آغاز میکنند، دیگر علاقهای ندارند که بیشتر اوقات تنها بمانند. در ادامه باید گفت بازی کودکان پیش دبستانی به اشکال مختلف طبقه بندی شده است که عبارتند از نوع اول «بازی غیر اشتغالی» که در این نوع از بازی، کودکان بازی نمیکنند بلکه به اطراف خود نگاه میکنند و به طور تصادفی وارد برخی فعالیتها میشوند.
نوع دوم «بازی انفرادی» است که در این نوع بازی، کودکان به تنهایی با اسباب بازیهایشان بازی میکنند و تلاشی برای ارتباط با کودکان دیگر نمیکنند.
نوع سوم «بازی تماشاگرانه» است که در این نوع بازی، کودکان بازی دیگران را تماشا میکنند و با آنها صحبت میکنند ولی به بازی آنها نمیپیوندند. نوع چهارم «بازی موازی» است که در این نوع بازی، کودکان در کنار بقیه بازی میکنند، اما با آنها بازی نمیکنند. نوع پنجم «بازی ارتباطی» است که در این نوع بازی، کودکان با دیگر کودکان به تعامل میپردازند و به یکدیگر اسباب بازیهایشان را قرض میدهند و در فعالیتهای مشابه، یکدیگر را دنبال یا رهبری میکنند. و نوع آخر «بازی تعاونی» است که در این نوع بازی، گروههایی از کودکان به بازی از جمله مسابقات میپردازند.
از این نوع بازیها که انواع مختلفی دارد میتوان به موارد زیر اشاره کرد، بازیهایی نظیر آب پاشیدن. یا بازیهای حرکتی مثل لی لی کردن یا دویدن. یا بازیهای شناختی مثل چیستان یا تکرار واژهها یا بازیهای نمایشی مثل خانهداری. یا بازیهایی نظیر مسابقات و ورزشها مانند قایم باشک و شطرنج.
بازی میتواند وسیلهای باشد که کودک به واسطه آن چیزهای زیادی را بیاموزد. برای مثال کودک از طریق بازی کردن دوستی، همکاری و داشتن انضباط در کارها را میآموزد و همچنین در بازی کردن، کودکان صفات اخلاقی را یاد میگیرند. همچنین بازی کردن کودکان، زندگی اجتماعی را به آنان میآموزد. در واقع کودکان با بازی کردن سرگرم میشوند و بدین وسیله تفریح میکنند و از آن لذت میبرند.
همچنین بازی کردن به کودک، رعایت قوانین و مقررات را میآموزد. آنها از راه بازی کردن اوقات فراغت خود را پر میکنند و خود را از تنهایی میرهانند. آنها از طریق بازی کردن از ناراحتیهای درونی، نجات پیدا میکنند و از این طریق، دوست یا دوستانی مییابند.
همچنین کودکان از این راه میتوانند خودشان را نشان دهند. شاید بتوان یکی دیگر از فواید بازی در کودکان را آگاهی از اسرار جهان دانست که از این طریق کودک میتواند چیزهای زیادی بیاموزد. ما نیز از طریق بازی با کودک میتوانیم با روحیات او آشنا شویم.
در واقع باید گفت صفات و خصوصیات کودکان را در سایه بازی کردن با او میتوان کشف کرد و چنانچه در او مشکلی اخلاقی و روحی میبینیم، به اصلاح آن بپردازیم. همچنین میتوان از طریق بازی، اندیشه کودک را رشد داد. همچنین از فواید بازیهایی که بهصورت گروهی انجام میشود این است که باعث پرورش وجدان فردی کودک میشود و همچنین کودک احساس میکند در میان جمع پذیرفته شده است و دیگران برای او ارزش قائل میشوند و این موضوع به کودکان آرامش میدهد.
از فواید دیگر بازی کودکان میتوان به نزدیکی بیشتر کودک و والدین اشاره کرد زیرا هنگامی که والدین با کودک بازی میکنند، کودک با آنها احساس دوستی بیشتری میکند و از این طریق میتوان در تربیت و پرورش کودک موفق شد. بازیها باید بازیهایی باشند که بیخطر و بیضرر باشند و در جهت اهداف تربیتی والدین بوده و همچنین موجبات سرگرمی کودکان را فراهم آورند. بازیها باید باعث رشد همه جانبه در کودک شوند. همچنین چنانچه کودک در بازی، خطایی مرتکب شد، باید آن را به نرمی به وی تذکر دهیم تا از این طریق به تربیت و پرورش صحیح کودک کمک کنیم.