بهبود روابط و رها کردن دردهای قدیمی
هیچ رابطه ای بی دردسر نیست. خواه در محل کار، خانه در عشق یا دوستی. وقتی با دیگران رابطه دارید گاه گاه با مشکلات مواجه می شوید خبر خوش آن است که پیشنهادی دقیق درباره ی چگونگی حل مشکلات و ساخت روابط محکم، ماندگار و خوب داریم.
بسیاری از افراد سال ها درباره ی مصیبت هایشان فکر می کنند. آنها این مصیبت ها را با افتخار به دوش می کشند در صورتی که این کار هر روز فقط موجب رنجشان می شود. آنها تحت تاثیر مدارهای افکاری منفی نظیر افکار زیر قرار می گیرند:
- چطور جرات کرد با من چنین رفتاری بکند؟
- این خیلی بی انصافی است.
- من هرگز این موضوع را فراموش نخواهم کرد.
و افرادی که گرفتار چنین طرز تفکری هستند واقعا هرگز فراموش نمی کنند زیرا پیوسته به رویدادها فکر می کند و به جای انتخاب موضوع جدیدی برای تمرکز دوباره آن لحظه ی درد یا انزجار را زندگی می کنند.
وقتی شخصی کاری می کند یا حرفی می زند که واقعا موجب ناراحتی شما می شود آن رویداد در ذهن شما ثبت و به سختی فراموش می شود. در اینجا چند نمونه از حرف های خشنی که در ذهن برخی از بیماران ثبت شده است می آید:
- مادرم گفت که از من متنفر است.
- پدرم گفت که من مقصر مرگ خواهرم هستم.
- همسرم گفت که من زشت و احمق هستم و هیچ کس عاشق من نمی شود.
هر یک از این اظهارات دردی عمیق برای شخص به همراه داشته است.
شما هم ممکن است از تجربه ی دردناک مشابهی رنج برده باشید. یک روش برای تسکین این تجربیات آن است که خود را در شرایط زندگی شخصی که موجب رنجش شما شده قرار دهید. بهتر است تمرین را همراه دوست یا مشاوری که بتواند از شما حمایت کند انجام دهید.
- زندگی خود را به شکل یک خط نامرئی در طول اتاق تصور کنید.
این خط می تواند از سمت چپ به راست شما یا گاهی اوقات از پشت سر به جلو باشد.
- در قسمتی بایستید احساس می کنید امروز است.
خودتان را در زمان حال با سن واقعی، بلوغ و تجربه ای که تا به امروز داشته اید احساس کنید.
- قسمت گذشته را تعیین کنید و روبه روی آن بایستید. به تدریج به سال های گذشته یعنی به سمت انتهای مسیر نامرئی زمانتان حرکت کنید. دقت کنید چه حسی دارید و آیا رویدادها و تجربیات خاصی به ذهنتان می آیند.
- به زمانی برگردید که شخص مورد نظر حرفی زد که موجب ناراحتی شما شده است.
در اینجا توقف کنید و به موارد زیر بیندیشید:
- شخص مورد نظر در آن زمان چه وضعی داشت؟ سعی کنید به یاد بیاورید که آن شخص خوشحال بود یا تحت فشار قرار داشت و چه چیزی موجب فشار شده بود.
- چه اتفاقاتی احتمالا بر او فشار وارد می کردند؟
- شما در آن وقعیت چه نقشی داشتید؟ آیا شخصا هر کاری که از دستتان بر می آمد برای رفع مشکلات موجود انجام دادید؟
- وقتی که به گذشته می اندیشید آیا فکر می کنید آن شخص واقعا قصد داشت به آن اندازه به شما آسیب وارد کند؟
- آیا اکنون می توانید راهی پیدا کنید که بتوانید آن حرف را در شرایط رویداد آن موقع قرار دهید و اگر قادر به بخشیدن نیستید لااقل تصمیم بگیرید که نگذارید آن حرف همچنان شما را نارحت کند.
- به قسمتی از مسیر زمان برگردید که زمان حال را نشان می دهد.