بناهای مرموز
در اکثر جاهای زمین بناهای مشابهی پیدا میشه که خیلی قدیمی هستند و برمیگردن به زمانی که انسان در عصر حجر بود و هیچگونه وسیله نقلیه ای نداشت که بتونه با اون جهانگردی کنه.
دوتا از این بناها اهرام مصر و اهرام آنتراکتیس هستند که از نظر ساخت و اندازه و موقعیت تقریبا شبیه هم هستند. در مورد اهرام مصر تئوریهای زیادی هست که دسته ای معتقدند اونا رو انسان عصر حجری طراحی و بنا کرده و بکار بردن معادلات فوق العاده دقیق هندسی، جغرافیایی و ریاضی در اونا بطور اتفاقی صورت گرفته.
اهرام آنتراکتیس که سال دوهزار و شش عمیق روشون تحقیق شد شباهت فوق العاده زیادی به اهرام مصر دارند که طبق نظر همین دسته از عزیزان اونا رو هم انسان ساخته و بطور اتفاقی در یک مسیر قرار گرفته اند و ساختاری مشابه دارند.
مأمون خلیفه عباسی فرزند هارون الرشید تقریبا هشتصد سال بعد از میلاد مسیح اولین شخصی در دنیا بود که پا به دالانهای اهرام مصر گذاشت و او بود که اهرام رو به عنوان بنای خاص در جهان مطرح کرد.
اونجوری که تاریخ نویسان عرب نوشته اند مأمون زمانی وارد اهرام شد که هنوز لایه بیرونی اونها از بین نرفته بود و شبیه آینه براق بودن.بعد از صحبت با علما مأمون تصمیم میگیره که کانالی رو درون اهرام بزنه و به اونجا ورود کنه، احتمالا اون موقع هنوز خروجیها و ورودیها وجود نداشتند یا پوشیده بودند.
سوال اینجا بود که مأمون باید کانال رو از کجا به کجا میزد! مأمون در قسمت شمالی هرم بزرگ دقیقا جایی رو برای کندن انتخاب کرد که توسط یک دالان به گالری وسط هرم متصل بوده.
اطلاعات مأمون قطعا منبع موثقی داشته که کارش دقیق وبی نقص انجام شده .اینکه این منبع موثق چه بوده رو کسی نمیدونه، برای خیلی از پژوهشگران هنوز جای سوال هست که مأمون اتفاقی اون قسمت رو سوراخ کرد و یا نقشه درونی اهرام در دست او بوده و یا از جایی اطلاعات بهش میرسیده.
برای مأمون گنجها مهم نبود طبق شواهد بلکه تکنیک بکار رفته در ساخت اونا مهم بود.طبق گفته علمای عرب در اون زمان این اهرام در زمان خودشون هم از زمین و هم از آسمان کنترل میشدند و متعلق به تمدنی هستند که از بین رفته، مشابه اون هم دقیقا در آنتراکتیس هست(تمدن گمشده).کانالی که مأمون ایجاد کرد در بین راه بصورت عجیبی پیچ میخوره و متصل به تونل معروف از جنس گرانیت میشه.
مأمون متاسفانه ادامه نداد این تحقیق رو،چون با ورود به اونجا اثری از مقبره ندید و حتی نوشته هایی هم روی دیوارهای اون قسمت نبوده(البته این ناکامی رو تاریخ اعراب میگه،تا چقدر صحت داره رو نمیشه گفت).
هرودت، ابن حوقل و عبدالطیف تا هزار و سیصد سال بعد از میلاد مسیح در مورد نوشته های براق و صیقلی روی اهرام نوشته اند، یعنی تا اون زمان هنوز اون لایه زیبا و آهکی و گچی وجود داشته و بعد از اون شروع به از بین رفتن کرد که احتمالا توسط انسانها خراب شده چون در ساخت مسجد سلطان حسن از اونا استفاده شده.
در قسمت بیرونی یک نوشته متشکل از چهار حرف یا شکل سلامت خودش رو حفظ کرده که هیچ ارتباطی با نوشته های اون زمان نداره، و احتمالا توسط سازنده های اهرام بر روی یکی از ورودیها حک شده.
متاسفانه خیلی از پژوشگرها خیلی بیشتر از حقایق اهرام میدونن ولی بخاطر خراب نشدن اعتبارشان ترجیح میدهند در اینباره سخنی نگویند و نظری ندهند و اجباراً خودشون رو با تئوریهای معمولی وفق بدن .
کاوه_سیبکی