«مهدی راحمی» در نمایشگاهی که تا پایان آبانماه ۱۳۹۱ در خانه هنر برپا بود، ۲۷ اثر نقاشی در ابعاد و تکنیکهای مختلف را به نمایش درآورد. او که اکنون سیوسومین بهار زندگیاش را سپری میکند، زاده کاشان است و تاکنون پنج نمایشگاه انفرادی و بیش از ۳۰ نمایشگاه گروهی در تهران، اصفهان و کاشان داشته است. از راحمی همچنین تاکنون دو مجموعه اثر طراحی و چاپ دستی منتشر شده است.
موضوع اصلی آثار او، انسان است؛ انسانهایی که در حالات چهره و اندام فیگورهایشان اغراق شده است. پس از دیدن نقاشیهای راحمی، آنچه نظر مخاطب را در نگاه اول جلب میکند، اغراق در فیگورهاست. راحمی با اغراقگریهایش جنبه محتوایی و جذابیت بصری آثارش را تقویت میکند و افزون بر آن، جنبههای مختلف روحی، روانی، مادی و اجتماعی انسان معاصر را تحلیل و در بعضی موارد به چالش میکشد. این اغراقها از لحاظ محتوایی، بیننده را با چرایی اینهمه بزرگنمایی درگیر میکند و مخاطب چون با آدمهایی درگیر میشد که به رغم هیبت انسانیشان، ظاهری دگرگونه دارند، ناخودآگاه مجذوب این جلوهگری میشود. با این همه، در آن دسته از آثاری که راحمی در شخصیتپردازی آدمهای نقاشیاش موفق عمل کرده است -به رغم این نامأنوس بودن این فیگورها- بیننده یاد دستهای از آدمها که به لحاظ خصوصیات، مشابه آدمهای آن نقاشی است، میافتد و این نخستین گام ارتباط با آثاری از این دست است. در این میان به گمان نگارنده، راحمی بیش از آنکه در پی یافتن بیانهای شخصی با این فیگورهای اغراق شده باشد، در جستوجوی خویشتن خویش است. «من»ی که بسان «من»های ایرانی دیگر، دغدغه هویت دارد و مسئلهاش ایرانیبودن یا نبودن است. شاید توجه به نقاشی ایرانی در آثار راحمی، خود مبین همین نکته باشد.
محیطی که فیگورهای نقاشی راحمی در آنها زیست میکنند، فضایی مدرن است و به همین علت همزادپنداری مخاطب شهری را برمیانگیزد؛ چراکه فضاهای داخلی یک آپارتمان از حمام و اتاق خواب گرفته تا دیگر بخشها، گویی به حصاری تبدیل شده که انسان معاصر در آن آزاد نیست و به عمد در برخی آثار، انسان از فضایی که در آن زندگی میکند، بزرگتر دیده میشود. از طرفی بیهویت بودن آدمهای نقاشیهای راحمی (یا در جاهایی حالت تعلیق بین هویت و بیهویتی) به وسیله استفاده بدون توجیه از نقاشی ایرانی یا دیگر عناصر ایرانی مشهود است.
راحمی در آثارش هیچ داوریای درباره آدمهای نقاشیاش نمیکند و تنها آنچه از پیرامون به عنوان یک نقاش برداشت میکند، به تصویر میکشد. از دیگر روشهایی که او بهره میبرد تا آنچه را که در ذهن دارد، به خوبی ترسیم کند، انتخاب فضای چندساعته برای ساختار و ترکیببندی تابلوهایش است. بدین معنی که آثار به وسیله تقسیمبندیهای هندسی و غیر هندسی به تکههای مختلف تقسیم میشوند؛ به گونهای که هر تکه، معرف یک فضای خاص یا موضوعی مربوط و گاهی نامربوط به زندگی فیگورهای نقاشیهای اوست. البته بیتردید آوردن نامربوط برخی از موضوعات در نقاشیهای راحمی هدفمند است؛ چراکه در زندگی امروز ما، بسیاری از وسایل و اشیا و همچنین رسمها، خرافههاییاند که ارتباطی با زیست مدرن کنونی ما ندارند و ما همچنان بیتفاوت، آنها را در کنار خویش قرار دادهایم؛ بیاینکه نقشی در زندگی ما داشته باشند. این فضای چند ساعتی و چند ساحتی به آثار جنبهای روایی بخشیده است و از همین منظر، باز با نگارگری ایرانی و نقاشی قهوهخانهای شباهتهایی پیدا میکند.