آسیب به نخاع
اصطلاح آسیب نخاعی چیست؟
آسیب به نخاع هنگامی رخ می دهد که هر گونه آسیب به آن باعث قطع ارتباط بین مغز و بدن می شود. اگر در اثر ضربه جسمی ایجاد شده باشد و در اختلاف ، پارگی ، برش یا خرد شدن نخاع بیان شود ، در این صورت گفته می شود. ضایعه آسیب زا . ممکن است به دلیل یکی از شایع ترین چهار نوع شکستگی ستون فقرات رخ دهد که در شکل ها قابل مشاهده است.
همچنین نخاع در نتیجه مولتیپل اسکلروزیس یا با رشد تومور آسیب دیده است.
اگرچه آسیب نخاع به آسیب دیدن بافت عصبی اشاره دارد ، اما توصیف سطح تروما به قسمت استخوانی ستون فقرات آسانتر است. ناحیه آسیب دیده نخاع با دقت بیشتری توسط تعداد مهره ها مشخص می شود. به همین دلیل است که سطح آسیب شما توسط دو یا چند مهره گفته می شود ، به عنوان مثال ، “تتراپلژی در سطح C5 / 6”.
“آخرین چیزی که من به یاد می آورم این است که چگونه به چرخه چهارم صعود می کنم تا چرخش کنم. ما از بالاترین نقطه مزرعه Wanganui متوقف شدیم تا از منظره لذت ببریم. روز فوریه آفتابی بود (در نیمکره جنوبی – L.I.). من توجه نکردم یا به سادگی چراغ نشانگر قرمز را ندیدم ، که نشان می داد موتور سیکلت در موقعیت “معکوس” پارک شده است. من به یاد نمی آورم ، اما بعد آنها به من گفتند که موتور سیکلت به سرعت حرکت کرد و از یک صخره شیب دار افتاد. سپس به نظرم هوشیار بود ، اما هیچ چیز به خاطر خاطرات عجیب و غریب و رویایی به ذهنم خطور نکرد ، تا اینکه دو هفته بعد خودم را در یک آمبولانس کوچک در پشتم دراز کشیدم. “
ایان پوپه ، T5
کمک های اولیه جراحی
برای رفع ستون فقرات آسیب دیده ، ممکن است نیاز به جراحی داشته باشید. ستون فقرات ممکن است در حالت ناپایدار قرار داشته باشد ، ممکن است تغییر شکل قابل توجهی در آن ایجاد شود یا ممکن است تا حدی نخاع را فشرده کند. صفحات و مونتاژهای فلزی اغلب برای رفع و جلوگیری از آسیب بیشتر نخاع استفاده می شود. به خاطر داشته باشید که عمل جراحی تثبیت ترمیم تنها قسمت استخوانی ستون فقرات ، اما نه نخاع را فراهم می کند.
تثبیت ستون فقرات
صرف نظر از ماهیت آسیب به ستون فقرات ، مدتی نیاز به تحرک دارد. اگر قسمت دهانه رحم ستون فقرات آسیب دیده باشد ، ممکن است مجبور شوید مجبور شوید در کشش با پشت خود دراز بکشید ، با وسایل متصل به برآمدگی جمجمه. این به نگه داشتن مهره ها در وضعیت پایدار تا وقوع رشد کمک می کند. معمولاً این کشش حدود شش هفته طول می کشد.
برای سایر آسیب های ستون فقرات گردن رحم ، ممکن است لازم باشد یک حلقه مخصوص گردن یا به اصطلاح جلیقه هاله برای پوشاندن ستون فقرات لازم باشد.
اگر قبلاً در بخش آسیب نخاعی قرار داشته اید ، تمام نکات را گوش دهید. کارمندان شگفت انگیز خیلی شلوغ هستند ، او به سادگی از زیر بار وظایف خرد می شود ، بنابراین ، در هنگام بیان درخواست های خود ، صبور باشید – بعضی اوقات باید کمی صبر کنید تا پاسخی به سؤال خود بدهید. صرفه جویی در مصرف انرژی برای موارد مهم تر. “
روی دیل ، مصدومیت در L4 / 5.
اثرات فوری آسیب
در قسمت های فلج بدن شما احساس فشار بیش از حد نخواهید کرد و اندام های بی حرکت قادر به تضعیف آن نخواهید بود. بنابراین ، برای کاهش فشار روی بافت ها و جلوگیری از ایجاد زخم های فشار ، هر دو تا سه ساعت باید موقعیت بدن را تغییر دهید ، و باید چرخش کنید.
مثانه را پر نخواهید کرد و نمی توانید آن را خالی کنید. تا زمانی که یاد بگیرید چگونه کار خود را مدیریت کنید ، پزشک یا پرستار شما این کار را انجام می دهند.
برای پاک کردن راست روده نیز ابتدا به کمک کارمندان احتیاج خواهید داشت.
از آنجایی که شما خودتان قادر نخواهید بود اندامهای فلج را به منظور جلوگیری از تغییر شکل آنها و ایجاد انقباض ، حرکت دهید ، یک متخصص در تمرینات فیزیوتراپی در آنها مشغول به کار خواهد شد.
ممکن است دچار اسپاسم شوید – تنش کنترل نشده عضله یا پیچش عضلات اندام.
ممکن است زنان توجه داشته باشند که قاعدگی مدتی متوقف می شود یا زودتر یا دیرتر از موعد مقرر ظاهر می شود.
مردها ناپدید شدن نعوظ را کشف می کنند یا نمی توانند آن را نگه دارند.
اگر شما از نوع گردن “tetraplegicic” هستید ، سیستم حرارتی بدن ممکن است مختل شود. درجه حرارت بسیار پایین تر از حد نرمال خواهد بود و شما از سرما لرزید و یا برعکس گرما را حس می کنید ، اما عرق نخواهید کرد.
شما قادر به نشستن مستقیم و بدون پشتیبانی نخواهید بود و در همان ابتدا باید به حالت نشسته ، به تدریج و برای مدت کوتاهی بلند شوید. اگر خیلی سریع بلند شوید ، به خصوص با آسیب زیاد به نخاع ، حتی می توانید هوشیاری خود را از دست دهید.
در هفته های اول ، شما ممکن است از فشار خون بسیار رنج بکشید ، و بعد از گذشت حدود یک ماه ممکن است دچار افزایش فشار شوید.
با قرار گرفتن در حالت نشسته ، خواهید فهمید که بدون کمک از خارج قادر نخواهید بود تعادل را حفظ کنید. شما باید مجدداً این کار را یاد بگیرید ، با تکیه بر احساسات و کنترل شیب های شدید.
ممکن است شما به شدت افسرده شوید یا به طور متناوب عصبانی شوید و گناه کنید. این یک واکنش کاملاً طبیعی به تروما است ، به شوکی که تجربه شده است ، به لباس دراز کشیده در پشت شما در بیمارستان ، تحریک تحقیرآمیز ، عدم اطمینان از آینده شما ، نگرانی در مورد خانواده و دوستان.
برای چندین ماه ، شما قادر نخواهید بود به خانه برگردید ، شروع به کار و مطالعه کنید ، رابطه جنسی برقرار کنید ، مراقب فرزندان باشید ، از اعضای خانواده بزرگتر مراقبت کنید ، ورزش کنید و آشپزی کنید. اما باور کنید که بعد از آمادگی ، می توانید قبل از آسیب دیدگی به بیشتر مواردی که در زندگی روزمره در نظر گرفته اید ، دسترسی پیدا کنید. با گذشت زمان ، شما قادر خواهید بود تمام یا تقریباً همه کارهای مشابه را مانند گذشته انجام دهید. و اگرچه زندگی به طور کلی دشوارتر خواهد بود ، اما از نتایج فعالیت خود لذت بیشتری خواهید برد.
بعضی از پاراگلپیگ ها (“اسپینالینک ها”) در یک ماه و نیم می توانند خانه را ترک کنند و تتراپلژیک ها (“گردن”) در چهار ماه ، اما بیشتر این دوره طولانی تر خواهد بود – از ۴ تا ۱۲ ماه.
چند کلمه در مورد اصطلاحات پزشکی
علم پزشکی طی قرن ها تکامل یافته است. بسیاری از اصطلاحات آن بر اساس لاتین است. زبان پزشکی به گونه ای دقیق و واضح تعریف شده است که از سردرگمی پزشکان جلوگیری می کند. بعضی از اصطلاحات ممکن است برای شما غیر شخصی ، خشن و حتی منفی به نظر برسند.
معلول ، غیر کاربردی ، ناقص ، بی حالی ، شکست خورده است و دیگران – همه این اصطلاحات توصیف نقاط مختلف دولت شما است. به یاد داشته باشید: شما یک انسان انسانی هستید که به طور اتفاقی صدمات جسمی را متحمل شده اید. به شما اجازه نمی دهد با استفاده از “ژارگون پزشکی” توصیف شوید! اگر اصطلاحات پزشکی را درک نمی کنید ، با آرامش از شخصی که در گفتگو با شما استفاده می کند ، بخواهید که کلمات غیرقابل درک را توضیح دهد.
با ستون فقرات خود آشنا شوید
ستون فقرات ستونی است که از استخوان ها ، رباط ها و اعصاب ساخته شده و این دو را بیشتر انجام می دهد نقشهای مهم. اولا ، این یک ساختار بدنی است که اکثر قسمت های بدن را به هم متصل می کند و ثانیا ، نخاع را در خود جای می دهد ، که مغز را به هر قسمت از بدن متصل می کند. ستون فقرات از گردن شروع شده و با قسمت انتهایی ستون فقرات ختم می شود. ستون فقرات ستونی است که از ۳۳ استخوان جداگانه تشکیل شده و به هر یک از آنها مهره گفته می شود.
مهره ها یکی در بالای دیگری قرار دارند و به لطف دیسک های بین مهره ای ، رباط ها و ماهیچه ها در کنار هم قرار گرفته اند. رباط ها در وضعیت پایدار ستون فقرات را پشتیبانی می کنند و ماهیچه ها حرکتی را محدود می کنند که توسط دامنه مشخصی محدود می شود.
دیسک های الاستیک بین هر دو مهره مانع از اصطکاک سطح استخوان ها در مقابل دیگری شده و به عنوان کمک فنر برای کل ستون ستون فقرات عمل می کنند.
ستون فقرات به ۴ قسمت (بخش) تقسیم می شود. هر یک از بخش ها نام خاص خود را دارند و هر مهره شماره خود را دارد.
اعصاب محیطی و عملکردهای آنها
یک جفت اعصاب از هر مهره بیرون می آید و هشت مورد از آنها در ناحیه گردن رحم وجود دارد ، یعنی. یک جفت بیشتر از خود مهره ها. در مرکز هر مهره ها سوراخ وجود دارد و هنگامی که مهره ها به هم وصل می شوند ، یک گذرگاه واحد بین آنها شکل می گیرد ، به نام کانال ستون فقرات. نخاع را احاطه کرده و کاملاً از آن محافظت می کند.
جفت اعصاب محیطی از شکاف بین مهره ها از نخاع امتداد می یابد. هر جفت ، نخاع را با قسمت های مختلف بدن متصل می کند. شکل زیر نشان می دهد که کدام قسمت از بدن هر جفت از اعصاب محیطی در آن قرار می گیرد.
سیستم عصبی شما
ترکیب سیستم عصبی شامل مغز ، نخاع و اعصاب است که از آن خارج می شود. مغز بر همه فعالیت های بدن حاکم است. برخی از عملکردهای بدن به طور خودکار توسط مغز کنترل می شود ، به عنوان مثال ضربان قلب و تنفس ، کنترل آنها حتی توسط ما تحقق نمی یابد. عملکردهای دیگر پس از اتخاذ تصمیم داوطلبانه ، به طور آگاهانه انجام می شوند ، به عنوان مثال ، بلند کردن یک جسم از کف.
سیستم عصبی شما به کنترل تمام عملکردهای بدن کمک می کند و تقریباً می تواند به دو جزء تقسیم شود. مغز و نخاع را تشکیل می دهند سیستم عصبی مرکزی اما سیستم عصبی محیطی سیستم عصبی مرکزی را به سایر قسمتهای بدن متصل می کند. طبق اصل سازماندهی عملکردی ، کل سیستم عصبی نیز می تواند به دو زیر سیستم تقسیم شود – جسمی و سیستم عصبی اتونوم
سیستم عصبی جسمی
سیستم عصبی جسمی اصلی ترین راه ارتباط بین مغز و قسمتهای متحرک بدن است. ارزش اصلی آن انتقال هیجان به مغز است و پس از پردازش و ایجاد این اطلاعات در آن ، کنترل حرکات داوطلبانه است. موارد زیر برخی از کارکردهایی است که توسط سیستم عصبی جسمی آزمایش و کنترل می شود:
- جنبش
حساسیت
رفلکس ها
سیستم عصبی خودمختار
سیستم عصبی اتونوم ، عملکردهای ناخودآگاه یا خودکار غدد و اندامهای داخلی را کنترل می کند. با آسیب به نخاع ، سیستم عصبی اتونوم نیز معمولاً آسیب دیده است.
موارد زیر عملکردهایی هستند که توسط سیستم عصبی خودمختار تحت کنترل و کنترل قرار می گیرند:
- ضربان قلب و فشار خون.
- تنفس
- دمای بدن.
عرق کردن
لرزیدن
هضم
- عملکردهای روده و مثانه.
- عملکرد دستگاه های تناسلی مرد.
نخاع شما
نخاعاین یک شبکه ارتباطی دو طرفه بسیار پیچیده است که به مغز اجازه می دهد تا با قسمت های خاصی از بدن ارتباط برقرار کند و این مناطق ضربان های پاسخی را به مغز می فرستند. نخاع مانند کابل تلفنی با سیم های زیادی است. نخاع ضخامت انگشت کمی دارد ، در امتداد کانال نخاعی از مغز فرود می آید و در سطح L1 – اولین مهره کمری – پایان می یابد. در این مرحله ، نخاع به یک دسته اعصاب گفته می شود دم اسبی .
نخاع دارای سه حوزه محافظ است.
- خارجی ترین آنهادورابا دوام ترین
- متوسطعنکبوت وبانگار از یک وب بافته شده است.
- پیا ماتربسیار نازک است ، اما عایق ضد آب را فراهم می کند و بافت مغز را در مرکز نگه می دارد. زنگ زد بافت نخاعیباعث جذب و محافظت از نخاع و ستون فقرات از لرزش و آسیب می شود.
خود نخاع ، در متن ، به نظر می رسد پروانه ای با دو زون مشخص باشد – ماده خاکستری و ماده سفید. مهمترین کارکرد نخاع انتقال پیام از بدن به مغز و از مغز به قسمت های مختلف بدن است.
وی گفت: “من در سال ۱۹۹۵ در غار کریک زخمی شدم که یک تخته رصد سقوط کرد و ۱۸ نفر از یک صخره ۳۵ متری روی صخره های تیز سقوط کردند. من یکی از چهار بازمانده بودم. خوشبختانه ، من خود تصادف را به خاطر نمی آورم ، یا نیمی از کل وقت صرف شده در مراقبت های ویژه. علاوه بر تتراپلژی ناقص C6 / 7 ، ۱۶ استخوان از جمله فک پایین را در سه مکان شکسته ام ، پارگی رکتوم و آسیب به جمجمه داشتم. “من یک سال را در واحد آسیب نخاعی در بارود گذراندم ، که دوره دیگری برای توانبخشی گذراندم ، اما در واقع این تنها زمانی شروع شد که دوباره به زندگی واقعی فرو رفتم.”
استیو هانن
اتصالات عصبی و سیگنالها
این پیام ها یا سیگنال ها در مسیری که در ماده سفید نخاع گذاشته شده است ، حرکت می کنند. همانطور که در پله برقی است ، این مسیرها جهت حرکت کاملاً مشخص دارند. برخی برای انتقال پیام به مغز ، برخی دیگر در جهت مخالف طراحی شده اند.
به سه انواع مختلف پیامهایی که در طول نخاع حرکت می کنند متعلق به:
- حساسیت یا علائم لمسی.
- علائم موتور یا موتور.
- علائم محافظت یا رد.
سیگنال های حسی
مثلاً سیگنالهای حسی از قسمتهای مختلف بدن به نخاع فرستاده می شوند. پس از آن ، نخاع آنها را به مغز می فرستد. وقتی به مغز می رسند ، آنها به عنوان حساسیت درک می شوند ، یعنی لمس ، درد ، درجه حرارت بالا یا پایین.
احساس حیاتی دیگری وجود دارد که شما قبلاً از آن مطلع نبودید. در لاتین به آن گفته می شود سلولی . به طور ناخودآگاه اطلاع می دهد که اندام و مفاصل شما در چه موقعیتی قرار دارند. سیگنالهای اختصاصی مغز را از موقعیت بدن آگاه می کنند تا مغز بتواند حرکات ناخودآگاه خود را به طور دقیق هماهنگ کند ، به عنوان مثال ، زمان آن رسیده است که موقعیت بازو را تغییر دهد.
سیگنال های حرکتی
پیام های حرکتی در مغز شکل می گیرد و از طریق نخاع منتقل می شود. اعصاب نخاعی پیامها را به قسمت های مربوط به بدن هدایت می کنند و این سیگنال ها عملکرد اکثر ماهیچه ها را کنترل می کنند.
- سیگنال درد از پا. ۲٫ واکنش رفلکس که توسط نخاع از دست رفته است. ۳٫ مغز از بی دلیل بودن وحشت اطمینان دارد و حرکات رفلکس را متوقف می کند.
سیگنالهای رفلکس
در بدن شما مکانیسم محافظت شگفت انگیز ساخته شده در. معلوم می شود که همه پیام ها از قسمت های مختلف بدن تمام راه به مغز نمی رود. نخاع قادر به تصمیم گیری های مستقل در این زمینه است. به عنوان مثال ، اگر یک دکمه را فشار دهید ، پوست یک پیام حسی در مورد آن ارسال می کند. اگر این پیام به عنوان یک سیگنال هراس در نظر گرفته شود ، نخاع یک سیگنال رفلکس را به عضله در آن بوجود می آورد و پا بلافاصله از این منبع درد فاصله می گیرد ، بدون اینکه شما فکر کنید ، یعنی. این به طور خودکار اتفاق می افتد اما پیام اولیه هنوز به مغز خواهد رسید ، و قدرت واکنش رفلکس را برای کاهش سرعت حرکت پا محدود می کند.
اتفاقی که برای سیستم عصبی من افتاد
سیگنال های حرکتی نمی توانند از ناحیه آسیب دیده عبور کنند ، بنابراین مغز نمی تواند عضلات واقع در زیر سطح آسیب را کنترل کند. به همین ترتیب ، سیگنالهای حسی از پایین عبور نمی کنند و به مغز نمی رسند ، بنابراین احساس گرما یا سرما ، درد و فشار نمی کنید. از پزشک خود بخواهید که در این شکل محل آسیب دیده نخاع شما را نشان دهد.
سیگنالهای رفلکس هنوز هم می توانند در یک حلقه بسته بپیچند یا نخاع را گزاف گویی کنند ، اما مغز دیگر قادر به سرکوب حرکات رفلکس نیست. این منجر به گرفتگی عضلات می شود اسپاسم یا اسپاسم . به یاد داشته باشید که سیگنال های حرکتی ، حسی و رفلکس ، که در حال حاضر بین مغز و بدن در حال اجرا هستند ، هرگز متوقف نمی شوند ، آنها به سادگی بر سطح صدمات شما غلبه نمی کنند.
آسیب به نخاع مانع از دریافت خون و تغذیه عضلات زیر سطح آسیب نمی شود. بعد از آسیب دیدگی ، ممکن است تغییراتی در تنفس ، دما ، ضربان قلب و فشار خون مشاهده کنید. به احتمال زیاد تغییراتی در کار روده ، مثانه و دستگاه تناسلی نیز احساس خواهید کرد. یک بیمار تازه کار از اینکه نمی داند چگونه تروما در زندگی جنسی او و احتمال فرزندآوری تأثیر خواهد گذاشت ، بسیار نگران خواهد بود. این مبحث با جزئیات بیشتر بعدا در یک فصل خاص مورد بحث قرار می گیرد.
شوک نخاعی
بلافاصله پس از ضایعه ، نخاع ممکن است در حالت شوک باشد. در این مدت ، رفلکس ها ، حرکات و حساسیت زیر سطح آسیب ممکن است وجود نداشته باشد. شوک نخاعی در برخی ممکن است چندین ساعت طول بکشد ، در برخی دیگر چندین ماه. این دقیقاً به دلیل شوک در مراحل اولیه پس از آسیب است که ما نمی توانیم دقیقا مشخص کنیم که چه عملکردهای بدن از بین رفته است. تنها چند هفته پس از پایان شوک ، شما قادر خواهید بود که ترمیم حرکات یا حرکات خاص را حس کنید ، اما در افراد مختلف این امر به طرق مختلف اتفاق می افتد.
ترمیم هر نوع فعالیت رفلکس زیر سطح آسیب ، راهی برای خروج از وضعیت شوک نخاعی نشان می دهد.
رفلکس ها و اسپاسم بودن
قبل از آسیب فعالیت رفلکس عملکرد طبیعی نخاع بود. این سیستم اضطراری از بدن محافظت می کند و از آسیب دیدن به خودی خود جلوگیری می کند ، به عنوان مثال ، آن را از منابع گرما حفظ می کند.
فشرده سازی دردناک ماهیچه ها یا درد پوست باعث ظهور سیگنال های حسی ناشی از انتهای عصب در این قسمت از بدن می شود. سیگنال های ضعیف ابتدا به نخاع و سپس به مغز دنبال می شوند. سیگنال های قوی تر فوراً از نخاع به عقب به عضلات منعکس می شوند ، این امر باعث می شود قسمتی از بدن از منبع درد یا ناراحتی خارج شود. مغز با محدود کردن پاسخ در قالب یک حرکت واحد از نیروی متوسط \u200b\u200b، رفلکس محافظ را کنترل می کند.
اگر نخاع شما در T12 یا بالاتر آسیب دیده باشد ، احتمالاً رفلکسهای محافظ شما همچنان ادامه داشته و عملکرد خود را ادامه می دهند. هنوز سیگنال هایی از نخاع به طور مستقیم به عضلات منعکس شده است ، اما مغز نمی تواند حرکات عضلات را تضعیف یا کنترل کند. در این شرایط اسپاسم عضلانی رخ می دهد. در صورت صدمه در سطح T12 یا پایین تر ، از این قبیل اسپاسم به عنوان یک قاعده اتفاق نمی افتد.
احتمالاً نمی توانید تصور کنید که “اسپاسم” می تواند یک پدیده مثبت باشد ، اما ، یک کلمه را بگویید ، می تواند برای اسپاینالیست ها فایده ای داشته باشد. بنابراین اسپاسم نشان می دهد که چیزی در شما اشتباه است. بعد از مدتی یاد خواهید گرفت که بین انواع مختلف اسپاسم به عنوان سیگنال تمایز قائل شوید و دقیقاً نشان می دهد که دقیقاً چه اتفاقی افتاده است ، به عنوان مثال ، هنگامی که مثانه پر می شود. اسپاسم همچنین باعث تقویت صدای ماهیچه ها در اندام ها می شود ، گردش خون را تقویت می کند و به مثانه و روده ها کمک می کند.
به عنوان مثال ، مثانه کامل سعی در ارسال سیگنالهای حسی به مغز را که باید تخلیه شود ، می کند. این پیام به مغز نخواهد رسید ، اما باعث تحریک سیگنال رفلکس از نخاع می شود ، که باعث می شود عضلات مثانه خالی شود.
وی گفت: “من در خانه بودم و هنگام شستن پنجره ها از پشت بام می افتادم. من اطمینان دارم که توانبخشی برای من موفقیت آمیز بود. من مزایایی داشتم: این سن من ۵۵ سال است ، صلاحیت من ، که به تحقق و درک حوادث غم انگیز کمک کرده است. من مدام آموزش می دیدم که راحت تر با زندگی سازگار شوم. من یک شخص آزاد و صادق هستم و هرگز قلب خود را از دست نداده ام. من به هر کاری که به من کمک کند زنده ماندم علاقه داشتم و برای جلوگیری از هرگونه شرمساری و سوء تفاهم ، با مادران سالخورده به طور علنی گپ می زدم. خانواده و دوستانم نیز خیلی از من حمایت کردند. “
رابین پاول ، T12
روده
بلافاصله پس از آسیب ، روده های شما لاغر ، آتونیک ، یعنی می شوند. عضلات وی منقبض نمی شود ، اگرچه او به عملکرد خود ادامه می دهد ، مواد مغذی را می خورد و جذب می کند. بعداً بسته به میزان آسیب دیدگی ممکن است ایجاد شود یا اسپاستیک روده ها نوع رفلکس , یا روده های شما باقی می ماند بی حالی ، آتونیک .
روده اسپاستیک
اگر بالاتر از T12 زخمی شوید ، روده شما به صورت انعطاف پذیر خالی می شود. هنگامی که نخاع آسیب دیده باشد ، احساس پر بودن رکتوم به مغز نمی رسد ، اما به نخاع می رسد. به محض پر شدن و کشش روده ، بر انتهای عصبی روده ها فشار می یابد. این باعث ایجاد سیگنال حسی می شود که از طریق روده فرستاده می شود اعصاب ساکرال از پلکسوس ساکرال به عضلات روده در این لحظه انقباض آن رخ می دهد.
روده های لاغر
با وجود تروما در سطح L1 و پایین ، روده ها به احتمال زیاد فعالیت رفلکس نخواهند داشت. دلیل این است که ، در این سطح ، نخاع خاتمه می یابد و سیگنال های انتهای عصب در راست روده نمی توانند از طریق اعصاب شبکه خاجی به نخاع سرازیر شوند. ماهیچه های روده منقبض نخواهند شد و عضله حلقوی مقعد (اسفنکتر مقعد) آرام خواهد ماند
شما باید یاد بگیرید که چگونه مصرف مواد غذایی و عملکرد روده را به روشی متفاوت تنظیم کنید. یک برنامه نظارتی مناسب به بازیابی کنترل روده و حفظ سلامت کمک می کند. این با جزئیات بیشتر بعدا در فصل توضیح داده شده است.
مثانه
ادرار یکی از مهمترین اقدامات برای مراقبت از بدن است. “برو به بازیگران” مرحله آخر یک فرآیند ساده اما مهم است ، زیرا سیستم دفع مرتباً کار می کند و میزان مایعات بدن و مواد زائد آن را کنترل می کند. این نوعی فیلتر است که خون را تمیز می کند و جریان خون را تسهیل می کند.
صدمه به نخاع از یک طریق یا روش دیگر بر توانایی ادرار کردن به طور طبیعی تأثیر می گذارد. حتی جزئی ترین تخلفات باعث خراب شدن “زنجیره کنترل” در این سیستم می شود ، با این وجود تعدادی روش وجود دارد که به شما امکان می دهد کنترل کار مثانه را کنترل کنید. یادگیری روشهای صحیح این تنظیم به شما امکان می دهد که اکنون و در آینده از عفونت ها ، ظهور سنگ در کلیه ها و مثانه و همچنین سایر عوارض جلوگیری کنید. این با جزئیات بیشتر در زیر در یک فصل خاص توضیح داده شده است. مثانه
“اجازه ندهید که افکار به ذهن شما خطور کند که نمی توانید کاری انجام دهید. برای انجام این کار یا آن کارها به روش های مختلفی بدست آورید و پس از صدها تلاش ناموفق ، راهی را پیدا خواهید کرد که در نهایت کار کند. اولین باری که نیم ساعت بستن بست ها را روی شلوار جین کردم ، بار دوم ۲۰ دقیقه طول کشید و اکنون فقط ۲۵ ثانیه طول می کشد. در ابتدا همه چیز برای من دشوار بود ، اما اکنون تقریباً همه کارها را می توانم انجام دهم. “
تیم جانسون ، C6 / 7
پوست و حساسیت
جفت اعصاب محیطی که از نخاع منشعب می شوند ، از قسمت هایی که به خوبی تعریف شده بدن هستند ، پیام های حسی به مغز می دهند. هنگام صحبت در مورد حساسیت ، به چنین مناطقی از پوست گفته می شود درماتوم . آنها کاملاً واضح تعریف شده و به پزشکان کمک می کنند که دقیقاً در کدام قسمت از نخاع تأثیر داشته باشند. در شکل های مربوطه می توان موقعیت نسبی مهره ها ، اعصاب محیطی و درماتوم را درک کرد.
هر جفت اعصاب محیطی نیز سیگنال های حرکتی را به گروه های عضلانی واقع در نزدیکی درماتوم مربوطه می فرستند. هنگام صحبت در مورد پیام های حرکتی ، به همین مناطق گفته می شود میوتومها .
اگر نصب کرده اید استراحت کامل , این بدان معنی است که در سطح آسیب دیدگی شما انسداد کامل اتصالات عصبی وجود دارد. اگر استراحت ناقص , سپس محاصره فقط جزئی است ، و در زیر سطح آسیب ، حساسیت و حرکات تا حدی یا کاملاً حفظ می شوند.
با بررسی عملکرد عضلات مختلف و حساسیت پوستی ، پزشکان معمولاً سطح آسیب شما را تعیین می کنند.
اگر شما زیر سطح آسیب دیدگی حساسیت نداشته باشید ، مغز سیگنالی از این مناطق پوست دریافت نمی کند که آیا خون کافی دارند ، بیش از حد گرم یا سرد شده باشند ، یا بریدگی ، سوراخ شدن یا ساییدگی روی آنها وجود دارد.
اگر مدت زمان طولانی در حالت نشسته یا دراز کشیده باشید ، نواحی کوچک بدن فشرده سازی را تجربه می کنند ، در آن رگ های خونی بسیار نازکی که اکسیژن و مواد غذایی را به بافت ها عرضه می کنند ، پیچ خورده اند. غالباً این اتفاق بیش از بیرون زدگی های استخوانی اتفاق می افتد ، یعنی. جایی که استخوانها به سطح پوست نزدیک می شوند. اگر چنین گرسنگی ناشی از کمبود “سوخت” مدت طولانی طول بکشد ، بافت ها شروع به می میرند و رشد می کنند بستر .
آسیب به نخاع بدان معنی است که شما کاملاً آگاهانه باید یک قانون را برای مراقبت دقیق از پوست خود تعیین کنید. از آنجایی که شما به ضایعات پوستی احتمالی واکنش نشان نمی دهید ، اکنون باید آنها را از قبل پیش بینی کرده و از ظاهر آنها جلوگیری کنید. برای اینکه پوست خود را به بهترین شکل ممکن نگه دارید و از بیمارستان دور نشوید ، باید مهارت های خود را تسلط دهید تسکین فشاربا دور کردن بدن از تختخواب یا پیاده روی ، چرخاندن یا تغییر وضعیت دیگر بدن. فصل را با دقت بخوانید پوست
کارت بازیابی
به یاد داشته باشید:این فقط یک نمونه است! فقط پس از بهبودی کامل از خواب بلند شوید. برای درمان پیشرفت مرحله دوم حداقل یک هفته زمان لازم است. اگر وضعیت پوستی رو به وخامت باشد یا بهبود متوقف شود ، برای روزهای آینده کار را شروع نکنید.
روزها | بازیابی | شرایط پوست |
آغاز اولیه به مدت نیم ساعت. بلافاصله و بعد از ۲ ساعت با معاینه پوست به رختخواب برگردید | ||
نیم ساعت صبح. ۴ ساعت دراز کشیدن در تختخواب نیست. نیم ساعت بعد از ظهر. | ||
۱ ساعت صبح. ۴ ساعت دراز کشیدن در تختخواب نیست. ۱ ساعت بعد از ظهر | ||
یک ساعت و نیم صبح. ۴ ساعت دراز کشیدن. یک ساعت و نیم بعد از ظهر | ||
۲ ساعت صبح. ۴ ساعت دراز کشیدن. ۲ ساعت بعد از ظهر | ||
دو ساعت و نیم صبح. ۳ ساعت دراز کشیدن. دو ساعت و نیم بعد از ظهر | ||
۳ ساعت صبح. ۳ ساعت دراز کشیدن. ۳ ساعت بعد از ظهر. | ||
۳ ساعت و نیم صبح. ۲ ساعت دراز کشیدن. ساعت ۳ و نیم بعد از ظهر | ||
۴ ساعت صبح. دو ساعت دروغ گفتن ۴ ساعت بعد از ظهر | ||
تمام روز با استراحت دو ساعته بنشینید. سپس استراحت را به مدت نیم ساعت کوتاه کنید. |
به بهبودی و درمانی امیدوارم
بازیابی
همانطور که قبلاً گفتیم ، نتیجه آسیب دیدگی شما ابتدا توسط شوک نخاعی پوشانده می شود. شما ممکن است وسوسه شوید که در توان بخشی مشارکت نکنید ، به این امید که به محض اینکه آسیب دیدگی بهبود یابد ، تمام عملکردهای بدن به خودی خود بهبود می یابند.
درست است که با همان میزان آسیب ، به ویژه با قطع ناقص در نخاع ، نتایج نهایی ممکن است متفاوت باشد. اما امید به بازگرداندن کارکردهای از دست رفته نباید شما را از شرکت در توانبخشی باز دارد. اگر اکنون سخت کار کنید ، استفاده از توابع بازیابی شده در آینده برای شما آسان تر خواهد بود. بعلاوه احتمال دارد از بیمارستان خارج شوید!
درمان کامل
البته ، شما می خواهید بدانید که احتمال درمان کامل شما چیست. آسیب به نخاع به خودی خود بیماری نیست ، حتی اگر بعضی اوقات ناشی از یک بیماری باشد ، بنابراین کلمه “درمان” نمی تواند برای آن اعمال شود. پزشکان علائم و عواقب ضایعه را مانند سایر آسیب ها ، با موفقیت درمان می کنند. آسیب دیدگی به نخاع یکی از سخت ترین جراحات بدن است. در زمان نگارش این کتاب (۲۰۰۴ – L.I.)حدود ۲۰۰ برنامه علمی مختلف بین المللی در مورد همه جوانب آسیب نخاعی و ترمیم عملکردهای نخاع (آن) وجود دارد احیا ). اکتشافات دلگرم کننده بسیاری وجود دارد ، اما تاکنون هیچ یک از این مطالعات نمی تواند به موفقیت بازگرداندن عملکردهای از دست رفته با پارگی کامل نخاع کمک کند.
منطقی است که فرض کنیم اگر پیشرفت مداوم فن آوری پزشکی باعث شود تا جراحان مجدداً عملکرد نخاع آسیب دیده را بازیابی کنند ، به احتمال زیاد ، این مراحل ابتدا فقط در مورد صدمات “تازه” اعمال می شود. این در شرایطی است که پس از آسیب دیدگی ، خود بدن محل آسیب را بیشتر از بین می برد. به نظر می رسد اولین موفقیت ها در این مسیر دقیقاً با جلوگیری از این “فرسایش” منطقه آسیب دیده متصل می شود که در دو روز اول پس از آسیب دیدگی رخ می دهد. در مورد زخمی های دیرینه ، بازگرداندن آنها بسیار سخت تر از آسیب های تازه خواهد بود.
سلولهای عصبی آسیب دیده پس از آسیب ، یون های کلسیم و سایر مواد را از بین می برند که پوشش میلین محافظ اعصاب و سایر غشاهای سلولی را از بین می برد.
این واکنش زنجیره ای به سلولهای عصبی در نزدیکی محل آسیب آسیب می رساند ، که در حالت دیگر می تواند ترمیم شود. به نظر می رسد چنین آسیب هایی به دلیل کمبود اکسیژن تشدید می شود. بسیاری از مطالعات به طور خاص در پیشگیری از این صدمات ثانویه به منظور کاهش پیامد کلی صدمات انجام شده است. اگر می خواهید در این باره اطلاعات بیشتری کسب کنید ، می توانید به نشریات و وب سایتهای بی شماری اختصاص داده شده به نتایج مطالعات آسیب نخاعی مراجعه کنید.
به خاطر داشته باشید که دو آسیب نخاعی یکسان نیست. بسته به علت آسیب ، برخی از الیاف نخاع ممکن است دست نخورده باقی بمانند. اصطلاحات زیر برای طبقه بندی نوع و میزان ضایعه استفاده می شود.
ما قصد نداریم شما را از امید به درمان نهایی محروم کنیم ، اما در عین حال می خواهیم به شما الهام بخش باشیم که فوراً همه چیز را در توان خود برای یک زندگی فعال و شاد انجام دهید! اگر بنشینید و منتظر “شاید” خود باشید ، همه چیز با یک ناامیدی عمیق به پایان می رسد و فرصت هایی را که اکنون وجود دارد از دست می دهید.
مفاهیم مهم
ضایعه نخاع
به هرگونه آسیب به نخاع گفته می شود شکست. اگر در اثر آسیب مکانیکی ایجاد شود ، به آن گفته می شود ضایعه آسیب زا.
سطح ضایعه
از نظر ضایعات نخاعی در پزشکی ، آسیب های نخاعی متفاوت است.
سطح ضایعه قسمت استخوان ستون فقرات شرح داده شده توسط بخش و شماره مهره ها. (به عنوان مثال: گردن رحم ، ۶ و ۷ مهره \u003d C6 / 7).
سطح عصبی نشان می دهد که اعصاب متاثر می شوند. پس از آن نشانه ای از کامل یا شکست ناقص.
شکست کامل
شکست کامل به معنای انسداد کامل هدایت عصبی در محل آسیب است.
شکست ناقص
ضایعه ناقص به این معنی است که فقط انسداد جزئی از هدایت اعصاب وجود دارد و برخی (یا همه) حرکات و حساسیت در زیر سطح آسیب باقی مانده است. میزان حفظ آنها بستگی به میزان آسیب نخاع شما دارد. ۵ نوع اصلی از ضایعات ناقص وجود دارد:
سندرم قشر مرکزی
آسیب به قسمت مرکزی نخاع معمولاً با آسیب دیدگی به ستون فقرات گردن رحم رخ می دهد. شما بی تحرک کامل دست ها را تجربه می کنید ، اگرچه حرکات پاها تا حدی باقی مانده است. حساسیت روی دست ها معمولاً به طور تصادفی قرار دارد. مثانه و روده ها معمولاً تا حدودی دست نخورده باقی مانده و بهبودی با شروع حرکت از سمت اندام تحتانی امکان پذیر است.
سندرم قشر خلفی
اگر قسمت پشتی نخاع آسیب دیده باشد ، ممکن است قدرت عضلانی و حساسیت به دما وجود داشته باشد ، اما ممکن است در هماهنگی حرکات مشکلاتی ایجاد شود. این نوع بسیار نادر است.
سندرم قهوه ای سیگارد
این نوع با آسیب جانبی به نخاع رخ می دهد. در قسمت آسیب دیده بدن ، قدرت عضلات ممکن است ضعیف یا در کل وجود نداشته باشد و احساس فشردگی و موقعیت بدن مختل شود. در طرف مقابل ، از بین رفتن یا تضعیف درد و حساسیت دما وجود دارد ، اما ، به طور معمول ، حرکات ، احساس فشرده سازی و وضعیت بدن باقی می مانند.
سندرم پونیتیل
ponytail دسته ای از اعصاب است که از قسمت تحتانی نخاع منحرف می شود. آسیب دیدگی گربه می تواند باعث از بین رفتن قدرت و احساس عضلات در اندام تحتانی به صورت لکه های فردی شود. روده ها و مثانه معمولاً به طور جدی مبتلا می شوند. اگر ریشه های عصبی cauda equina به طور کامل خرد نشوند ، ممکن است بعد از ۱۲-۱۸ ماه بهبودی در عملکرد ایجاد شود.
فلج
کلمه فلج به طور کلی به عنوان ناتوانی در حرکت آزادانه یا احساس بخش هایی از بدن شناخته می شود.
پاراپلژی
اصطلاح paraplegia با فلج از سطح زیر مهره های گردن رحم مشخص می شود ( زیر T1) افراد مبتلا به paraplegia ( paraplegic ، “spinalniki”)از فلج جزئی یا کامل بازوها یا پاها رنج می برید.
سندرم قشر قدامی
در صورت صدمه به قسمت قدامی نخاع در زیر سطح تروما ، معمولاً از بین رفتن کامل یا جزئی حرکات و همچنین درد ، دما و حساسیت لمسی (لمسی) مشاهده می شود. ممکن است شما احساس عمیق فشرده سازی و احساس موقعیت بدن داشته باشید.
تتراپلژی (کوارتپلژی)
افراد دارای ضایعه ای از ناحیه گردن رحم ، “گردن رحم” ، از فلج جزئی یا کامل بازوها و پاها رنج می برند. به خارج از کشور گفته می شود tetraplegics (tetra – چهار ، یونانی – L.I.) ،و در آمریکا چهارگوش (چهارگوش)- چهار ، لات.- ل.)از آنجا که آنها هر چهار اندام را تحت تأثیر قرار داده اند.
ضایعه عصبی
هرگونه آسیب دیدگی که نخاع آسیب دیده باشد ، توسط پزشکان فراخوانی می شود آسیب عصبی” یک آسیب کمر که نخاع در آن آسیب دیده است “صدمه ای بدون آسیب عصبی” نامیده می شود. این بدان معناست که سیستم عصبی شکسته نشده و طبیعی باقی مانده است. بیشتر بیماران با چنین جراحتی در واحدهای بیمارستان نخاعی (جراحی مغز و اعصاب) بلکه توسط متخصصان ارتوپدی مشاهده نخواهند شد.
وی گفت: “هنگامی که من تحت عمل توانبخشی قرار گرفتم ، از سایر اسپاینالیست ها و نقاشان گردن که برای معاینه مجدد وارد بخش شدند ، چیزهای زیادی یاد گرفتم.
آنها یک تن از مشاوره و اطلاعات مفید را برای من فراهم کردند. به نظر می رسد که توجه بیشتری به آنها کردم زیرا آنها صندلی های چرخدار بودند. به احتمال زیاد ، من اطمینان بیشتری به آنها احساس کردم. “
کیت جاروی ، C4 / 5
“من اولین بار به یاد می آورم که سوار ماشین شوم. من توانستم خودم بروم و این یعنی من مستقل تر شدم. اما شما هنوز مجبور به صعود و بیرون آمدن خود هستید! اول من مطمئن شوید که هیچ کس در اطراف نیست. من در خارج از شهر با دوستان بودم و تصمیم گرفتم به تنهایی به خانه برگردم. آنها دیدند که من در اتومبیل سوار می شوم ، پیشنهاد کمک کردم ، اما خودم مجبور شدم این کار را انجام دهم ورود به اتومبیل دشوار نیست ، اما بیرون رفتن بسیار مشکل تر است. بنابراین من به خانه رفتم و ۱۵-۲۰ دقیقه برای بیرون آمدن از ماشین وقت گذاشتم. اکنون ۱ دقیقه طول می کشد! “
تیم جانسون ، C6 / 7
وی گفت: “من به خوبی به یاد می آورم که ما پس از یک سفر آمبولانس ظاهراً طولانی و آهسته ، از فرودگاه به بخش برگشت وارد شدیم. تمام آنچه که من در طول جاده دیدم ، صدرهای چراغهای خیابانی بود. همسرم با من بود و ما مدت زیادی در راهرو منتظر ماندیم ، کاملاً نفهمیدیم چه اتفاقی افتاده و چه باید بکنید. یک همسر معمولاً خیلی احساساتی نیست ، اما بعد از آن او در مراحل اولیه بارداری بود ، که با این حال ، ما هنوز حدس نمی زدیم ، و به همین دلیل بسیار هیجان زده و آماده تحریک بود. این شروع بدی بود ، اما بعد از آن به تدریج همه چیز حل شد و از طرف علت به مراقبت دوستانه رسیدیم. “
ایان پوپه ، T5
پیشرو و مغز تقسیم شده.
من به یاد نمی آورم که چه کسی صاحب این شوخی مشهور است که همه علوم به طبیعی و غیر طبیعی تقسیم می شوند. دسته اول البته شامل رشته های محترمی مانند فیزیک و شیمی است و درمورد حقوق یک خویشاوند فقیر اما پذیرفته شده ، با زیست شناسی همسایه هستند. درست است ، پس از اکتشافات ژنتیک ، ظهور مهندسی ژنتیک و زیست شناسی مولکولی ، وضعیت زیست شناسی افزایش یافته است. علوم انسانی متعلق به دسته دوم است و روانشناسی و روانشناسی (علم یک مغز عملکردی) یک موقعیت واسط نامحدود را اشغال می کنند – به عنوان یک علوم آزمایشی ، آنها از بقیه علوم انسانی جدا شدند ، اما به سطح علوم طبیعی نرسیدند. آیا واقعاً آیا می توان در علوم مغزی نام اکتشافی را داد که از نظر ارزش با تقسیم هسته اتمی در فیزیک قابل مقایسه باشد؟
معلوم است که می توانید. به طور تصادفی عجیب ، این نیز شکافی است ، نه از هسته بلکه برای مغز. اما ما همه چیز را به ترتیب خواهیم گفت.
در اواسط دهه ۵۰ ، چندین محقق و پزشک آمریکایی ایده یک درمان غیرمعمول برای موارد ناامید کننده صرع را مطرح کردند. این در مورد چنین تشنج های صرع شدید با از دست دادن هوشیاری و تشنج بود که اغلب یکی پس از دیگری دنبال می شدند ، به درمان دارویی پاسخ ندادند و به سرعت فرد را به سمت ناتوانی کامل سوق دادند. اساس چنین تشنج های رایج اصل دایره شرور است: فعالیت الکتریکی آسیب شناختی (صرع) ، که در یک نیمکره مغز اتفاق می افتد ، از طریق اتصالات عصبی بیشماری که این نیمکره ها را به هم وصل می کند ، به نیمکره دیگر گسترش می یابد. حال ، هنگامی که چنین “آتش” صرع شامل نیمکره دوم ، از طریق همان اتصالات ، تمرکز اولیه در نیمکره اول را حفظ و تقویت می کند ، بنابراین آنها یکدیگر را القا می کنند تا یک حمله صرع شدید تمام انرژی الکتریکی را برای مدتی از بین ببرد. مغز و پس از آن همه چیز دوباره شروع می شود ، با هر حمله قبلی تسهیل وقوع بعدی.
آمریکایی ها با یک ایده ساده پیش آمدند: جدا کردن نیمکره راست و چپ مغز ، جدا کردن اتصالات عصبی بین آنها ، برای جلوگیری از شیوع سیستماتیک ترشحات صرع در سراسر مغز. نیمکره توسط میلیون ها فیبر عصبی متصل شده است که اطلاعات را از یک نیمکره به دیگری منتقل می کنند و به اصطلاح corpus callosum تشکیل می دهند – یک توده سفید و متراکم که نوعی از پل بین دو نیمکره ایجاد می کند. چنین عملی بر روی چندین بیمار انجام شد ، واقعاً رنج آنها را کاهش داد و در همان زمان منجر به بزرگترین کشف شده در سال ۱۹۸۰ با جایزه نوبل شد.
چه اتفاقی افتاد که پس از جداشدن corpus callosum با رفتار و روان انسان رخ داد؟ در نگاه اول ، هیچ چیز خاصی نیست ، و در حال حاضر کاملاً تعجب آور بود. اتصالات بین دو نیمه مغز از بین رفته و فرد می خورد ، کارهای روزمره را انجام می داد ، راه می رفت و با افراد دیگر بدون انحرافات جدی در رفتار صحبت می کرد. درست است ، چند مشاهداتی که اندکی پس از این عملیات انجام شد ، نگران کننده بود. یک بیمار شکایت کرد که با همسرش رفتار عجیبی داشته و قادر به کنترل رفتار او نیست. در حالی که دست راست او همسر خود را در آغوش می گیرد ، دست چپ او را به سمت جلو هل می دهد. یک بیمار دیگر قبل از مراجعه به پزشک ، به رفتار عجیب دست چپ خود توجه کرد. در حالی که با دست راست خود لباس می پوشید و خود را نظم می داد ، دست چپ او سعی داشت تا لباس های خود را محکم کند و از آن جدا کند. شرایطی شرح داده شده است که در استعاره وقتی دست چپ نمی داند دست راست چه می کند. موضوع اما در دست نبود: این نیمی از مغز نمی دانست نیمه دیگر چه کاری انجام می دهد. دست راست توسط نیمکره سمت چپ کنترل می شود ، و سمت چپ توسط راست. با این حال ، در مرحله اول مطالعه ، این مشاهدات از اهمیت ویژه ای برخوردار نبودند.
هنگامی که مشاهده ساده رفتار افراد با یک مطالعه منظم در مورد عملکردهای ذهنی آنها جایگزین شد ، محققان به سادگی متحیر شدند. بسیاری از مواردی که برای شخصی که قشر نگهدارنده نگهدارنده دارند آسان است برای بیماران مبتلا به اتصالات جدا نشده قابل دسترس نبود. دست راست ، که بیشتر ما عادت کرده ایم در همه موارد زندگی به آن اعتماد کنیم ، در ساده ترین کارها شکست خورده است: او نتوانسته است اشکال هندسی ابتدایی را از نو ترسیم کند ، نمی تواند طرح های ساده ای را از مکعب ها جمع کند ، نمی توانست اشیاء روزمره را با لمس پیدا کند. دست چپ کاملاً با همه این کارها مقابله کرده ، اما نتوانسته است بنویسد ، حتی خیلی دست و پا چلفتی ، نه یک کلمه. با این حال ، حتی بدون عبور از کالوس کالوسوم ، افراد راست دست معمولاً با دست چپ خود نمی نویسند.
از این طریق نیمکره راستکنترل دست چپ ، در کلیه اقدامات به جز نوشتن ، فراتر رفت نیمکره چپ. اما نیمکره سمت راست غیرقابل دسترسی به جز نوشتن ، عملکرد گفتار نیز غیرقابل دسترسی بود. درست است ، اگر ساختارهای دستوری خیلی پیچیده نبودند ، نیمکره سمت راست قادر به درک گفتار بود. اما تولید گفتار در دسترس او نبود. با این وجود پزشکان مدتهاست که می دانند اگر نیمکره چپ آسیب دیده باشد ، گفتار مختل می شود ، حتی اگر نیمکره راست به طور کامل حفظ شود. اما نیمکره سمت راست در توانایی حرکت در فضا ، در درک موسیقی ، در تشخیص تصاویر پیچیده ای که نمی تواند در اجزای ساده تجزیه شود ، به ویژه در شناخت چهره های انسانی و بیان عاطفی در این چهره ها به طور قابل توجهی از چپ برتر بود ، و از کارکردهای نیمکره راست می دانست. استعاره ها و ادراک طنز.
آزمایشاتی که با “خاموش کردن” موقتی نیمکره های چپ و راست به طور متناوب ، بدون جداشدن اولیه کالبد شکاف دهنده انجام می شود ، مطالب بسیار جالبی را برای تفکر به وجود آورد. چنین خاموش هایی با استفاده از شوک الکتریکی در بیماران مبتلا به بیماری روانی انجام می شود. پروفسور VL Deglin از سن پترزبورگ وظایف منطقی خود را مانند: “همه میمون ها می توانند از درختان صعود کنند. یک خال میمون است. آیا یک خال می تواند از درختان صعود کند؟” هنگامی که بعد از درمان با تشنج الکتروشوک ، بیمار فرصت پاسخ دادن به سؤالات را برگشت (گرچه یکی از نیمکره هنوز بسیار افسرده تر از طرف مقابل بود) ، کسانی که نیمکره چپ را خاموش کرده بودند به این سوال پاسخ منفی دادند ، و کسانی که نیمکره راست را سرکوب کردند – در مثبت . این به هیچ وجه به معنای این نیست که افراد دارای نیمکره راست خاموش هستند و عملکرد چپ که حفظ شده است واقعاً می تواند یک درخت صعود کننده را تصور کند. به سؤال مستقیم ، آیا آنها این تصور را دارند ، پاسخ منفی دادند. اما آنها به طور جدی و کورکورانه از شرایط رسمی مسئله پیروی کردند ، بدون آنکه به این فکر کنند که این شرایط واقعیت مطابقت دارند: از آنجا که گفته می شود خال خال یک میمون است و میمون ها از درختان بالا می روند ، بدین معنی است که مول می تواند آن را انجام دهد.
از این آزمایش به وضوح نتیجه می گیرد که نیمکره چپ بسیار بیشتر بر روی سازه های منطقی متمرکز است تا واقعیت زندگی. اما به دلیل همین جهت گیری ، نیمکره چپ بیشتر با تعریف قوانین بدون ابهام و روابط علت و معلولی سازگار است ، که در تفکر علمی لازم است. توانایی حل برنامه های رسمی و همچنین فعالیت نیمکره چپ به عنوان یک کل ، در فرایند آموزش ایجاد می شود. فرزندان خردسال ، مانند مردمان تمدنهای دیگر که سیستم مدرسه ما را نمی شناسند ، با جهت گیری آن به دنیای واقعی ، تحت سلطه نیمکره واقع می شوند که در بستر پروکرست از قوانین منطقی جای نمی گیرد.
مغز به گونه ای طراحی شده است که اگر اطلاعات بصری در سمت چپ (در قسمت دید چپ) ارائه شود ، وارد نیمکره راست می شود و اگر در سمت راست (در زمینه دید درست) ارائه شود ، در نیمکره سمت چپ قرار می گیرد. البته با یک مغز کامل ، اطلاعات ، در هر نیمکره ای که وارد شود ، بلافاصله ، در یک ثانیه تقسیم شده ، از طریق محوطه جسد به نیمکره مخالف منتقل می شوند. اما هنگام جدا شدن corpus callosum چه اتفاقی می افتد؟ اگر در همان زمان اطلاعات وارد نیمکره چپ شود ، به رسمیت شناخته می شود و فرد به راحتی نگرش خود را نسبت به آن چه در اعمال و چه با کلمات بیان می کند. اگر وارد نیمکره سمت راست شود ، ممکن است واکنش رفتاری یک فرد کافی باشد ، اما او نمی تواند دلایل رفتار خود را توضیح دهد ، و نه می تواند در مورد خود اطلاعات چیزی بگوید ، یعنی از او آگاه نیست. بنابراین ، یک موضوع در نمای سمت چپ مجموعه ای از اسلایدها با مناظر نمایش داده شد. ناگهان در یک اسلاید آنها صحنه ای بسیار ناخوشایند و بخار را نشان دادند و زن خجالتی خندید. به سؤال آزمایشگر درباره دلیل خندیدن ، ابتدا زن دچار سردرگمی شد و سپس گفت: “شما اینجا نوعی ماشینهای خنده دار دارید.”
این آزمایش به خوبی بیانگر برخی از مهمترین قوانین سازماندهی روان انسان است. اطلاعات ناخودآگاه توسط شخص می تواند او را به سمت اقداماتی سوق دهد که معنای واقعی آن در دسترس شخص نیست. این امر در روانشناسی از زمان فروید به خوبی شناخته شده است. اما برای یک شخص شرایط قابل قبول نیست که براساس آن او قادر به توضیح رفتار خود نیست. بنابراین ، او همیشه یک توضیحی شبه پیدا می کند که به او اجازه می دهد تا در این سعادت بماند که آگاهانه و خودسرانه رفتار خود را کنترل کند. این مکانیسم همچنین می تواند به وضوح در پدیده دفاع روانشناختی مشاهده شود ، که در فصل اول درباره آن نوشتیم.
اخیراً محققان آمریکایی آزمایش های پیچیده تری را انجام داده اند که نشان می دهد که تبادل اطلاعات بین نیمکره راست و چپ یکسان نیست و سمت راست مزایای خاصی دارد. یک موضوع شکافته مغز دو عدد دو رقمی نشان داده شده است ، یکی در قسمت دید چپ و دیگری در سمت راست و از آنها خواسته شده است که تعیین کنند آیا آنها یک عدد مساوی یا عجیب را اضافه می کنند. جواب به صورت شفاهی داده نشده است ، بلکه به شکل پرس روی یکی از دو کلید است.
در بیشتر موارد ، پاسخ صحیح بود (یعنی ، رفتار – فشار دادن کلیدها – با شرایط کار مطابقت داشت) ، با این حال ، موضوع فقط می تواند شماره ارائه شده در نیمکره سمت چپ (در زمینه دید درست) را نامگذاری کند. از آنجایی که هر آنچه را که در نیمکره سمت چپ ارائه می شود می توان کلمات نامید ، فرض بر این است که نیمکره چپ اطلاعاتی در مورد شماره دوم نداشت. اما جواب درست بود و منطقی بود که نتیجه بگیریم که تصمیم نهایی توسط نیمکره سمت راست گرفته شده است.
اما برای این کار ، نیمکره مناسب باید اطلاعات کاملی داشته باشد. این فرض بر این است که اگر اطلاعات از نیمکره سمت راست به سمت چپ تنها در امتداد مسیرهای عصبی تشکیل دهنده کالوس کالوسوم منتقل شود ، سپس اطلاعات در جهت مخالف (از چپ به راست) از طریق برخی مسیرهای اضافی منتقل می شود. کاملاً امکان پذیر است.
هر دو نیمکره گویی روی ساقه مغز کاشته شده اند – شکل گیری بسیار مهم و جفت گیری که در آن همه مراکز حیاتی قرار دارد. ارتباط بین نیمکره ها ، در اصل می تواند از طریق تنه انجام شود. برای مدت طولانی اعتقاد بر این بود که تمام اطلاعات آموزنده فقط از طریق کالوس کالسوم منتقل می شوند ، اما آزمایش ذکر شده در بالا نشان می دهد که نیمکره راست در موقعیت ویژه ای قرار دارد – از طریق چپ و از طریق کانال های تنه نیز اطلاعات معناداری را از سمت چپ دریافت می کند. این آزمایشات با استفاده از دو هجا تکرار شد (لازم بود مشخص شود که آیا آنها یک کلمه یا یک ترکیب حرف بی معنی را جمع می کنند). با دو خط (مشخص شد که آیا موازی آنها با یکدیگر یا عمود بر آن مشخص می شود). در همه موارد ، افراد مشکل را حل کردند ، گرچه فقط اطلاعات موجود در نیمکره چپ را گزارش می کردند.
ایده مزیت نیمکره مناسب در فرآیند به دست آوردن اطلاعات با برخی از داده های بسیار جالب دیگر مغایرت ندارد. دانشمندان نشان داده اند که نیمکره سمت راست افراد سالم هر اطلاعاتی را کمی سریعتر از چپ درک می کند. در کل مغز ، این نیمکره سمت راست است که اطلاعات را از همه فضا و از نیمه چپ و راست آن جمع آوری می کند. نیمکره راست اطلاعات پیچیده و مبهم (مانند بیان چهره انسان) را سریعتر و با موفقیت تر از نیمکره چپ تشخیص می دهد. و سرانجام ، یک استدلال ، که تاکنون از قدرت شواهد علمی برخوردار نیست ، زیرا در یک آزمایش دقیق به دست نیامده است. وقتی فرد به شرایطی رسیدگی می کند که نیاز به تصمیم گیری فوری و اقدام فوری با در نظر گرفتن کل وضعیت پیچیده و چند وجهی داشته باشد ، او اغلب قبل از درک و تجزیه و تحلیل ، تمام اقدامات لازم را انجام می دهد. علاوه بر این ، پس از پایان این اقدامات ، او اغلب قادر به لیست آنها نیست و توالی آنها را بیان می کند. رفتار ناخودآگاه انجام می شود ، اما با در نظر گرفتن تمام جنبه های کلیدی اوضاع.
اتفاق مشابهی در هیپنوتیزم اتفاق می افتد ، که ما در فصل قبل درباره آن نوشتیم. وقتی به فردی گفته می شود که در یک تیغه جنگلی پر از توت فرنگی وحشی رسیده است ، مانند اینکه رفتار می کند توت فرنگی وحشی را انتخاب می کند ، مطابق کامل با شرایط ذکر شده ، رفتار می کند. او نمی فهمد که در واقع در یک آپارتمان شهری است ، که دارای مبلمان است. با این وجود ، او با موفقیت در اطراف میزها و صندلی ها قدم می زند ، روی مبلمان و دیوارها خسته نمی شود و پس از بازگشت به حالت عادی هوشیار ، نمی تواند چیزی از رفتار خود در هیپنوتیزم بگوید ، که به نظر شخص دیگری ، عجیب ، اما کل نگر ، متمرکز و منظم بود.
با در نظر گرفتن همه موانع خارجی. دلیلی وجود دارد که باور کنیم چنین ادغام رفتار بدون مشارکت آگاهی در هیپنوتیزم و در شرایط شدید تحت کنترل نیمکره راست است. من این مقاله را به طور مفصل در مقاله ای که به همراه V.L. Raikov 25 سال پیش نوشته شده بود ، اثبات کردم و در طی زمان گذشته بسیاری از کارهای تجربی به نمایش درآمد که نقش غالب نیمکره راست در هیپنوتیزم به طرز قانع کننده ای نشان داده شده است. این عملکرد نیمکره راست از توانایی آن در درک سریع همه اطلاعات و ارزیابی اهمیت آن تا زمان تحقق کامل جدایی ناپذیر است.
این خاصیت نیمکره راست به برطرف کردن پارادوکس روانی قدیمی کمک می کند. در فصل دفاعی روانشناختی ، ما نوشتیم که این سازوکارها از آگاهی در برابر اطلاعات غیرقابل قبول برای آن محافظت می کنند. با این حال ، برای محافظت از آگاهی ، این سازوکارها خودشان بدون مشارکت آگاهی عمل می کنند. از کجا می توان دانش را در مورد اینکه چه نوع اطلاعاتی نباید به هوشیاری برسد در صورت آگاهی مستقیم در کار مکانیسم های دفاعی روانی دخالت نمی کند و اگر اصلاً از این کار آگاه نیست ، از کجا به دست می آید؟
من پیشنهاد کردم که در نیمکره مناسب است که به اصطلاح “تصویر من” شکل می گیرد – یک تصویری کامل از یک شخص در مورد خودش ، که به لطف آن هویت شخص به طور مداوم حفظ می شود ، شناسایی او با خودش است. “تصویر من” نمی تواند بدون مشارکت آگاهی ، که مسئولیت کلیه اعمال و نگرشهای آگاهانه فرد است ، بخاطر انگیزه های اجتماعی خود شکل بگیرد.
از سوی دیگر ، “تصویر من” تصویری پر خون و با پیوندهای بی شماری است که شخص را با سایر افراد و کل جهان پیوند می دهد. چنین تصویری به دلیل پیچیدگی ، تطبیق پذیری ، ابهام و غالباً عدم تناقض درونی ، به طور کامل قابل تحقق نیست. آگاهی ما ، مبتنی بر تفکر منطقی ، به طور عادت “صاف” می شود و واقعیت را ساده می کند و قادر به ثبت تعداد اتصالات “تصویر من” نیست. مهم نیست که انسان در مورد خودش چقدر صحبت کند ، همیشه احساس می کند که محدود به هرگونه تحلیل و توضیحی نیست ، بلکه غیرقابل توصیف تر از ایده آگاهانه خود درباره خودش است. این احساس مبتنی بر “تصویر من” است. می توان گفت که “تصویر من” نماینده قدرتمند آگاهی در حوزه ناخودآگاه (در نیمکره سمت راست) است. و با توجه به این که نیمکره سمت راست هر اطلاعات کمی سریعتر از چپ را درک می کند ، “تصویر من” این فرصت را دارد تا قبل از تحقق این اطلاعات را ارزیابی کند و تصمیم بگیرد که آیا امکان دارد هوشیاری شود. به عنوان نماینده قدرتمند آگاهی ، “تصویر من” حق چنین تصمیمی را دارد و به همین دلیل ، تنظیم کننده اصلی رفتار ماست.
اما ما هنوز به این سؤال پاسخ نداده ایم ، تفاوت اصلی نیمکره چیست ، وظیفه آنها در سیستم تفکر چیست ، که می تواند تمام واقعیتهای متفاوت را در چارچوب یک سیستم واحد توضیح دهد. این سؤال باعث ایجاد بحث بزرگی در دنیای علمی شد و ما سعی خواهیم کرد در فصل بعد به آن پاسخ دهیم.
یا اینکه چگونه چند دقیقه ژیمناستیک مخصوص در روز به همه کمک می کند تا دانش آموزان خوبی باشند.
در این مقاله می خواهم در مورد تمرین های ویژه برای توسعه اتصالات interhemispheric قشر مغز و اینکه چرا این مهم است برای شما تعریف کنم.
در هنگام فرزندآوری به مدرسه ، هریک از ما امیدواریم که یادگیری به راحتی و با زحمت به کودک داده شود. اما کمتر کسی می داند که برای یادگیری و رشد موفق کودک در مدرسه ، یکی از اصلی ترین شرایط توسعه کامل اتصالات interhemispheric نیمکره راست و چپ قشر مغز است.
مغز ما از دو نیمکره تشکیل شده است که هر یک از آنها اساساً عملکرد خود را انجام می دهند. نیمکره چپ مسئول منطق و تحلیل است و نیمکره سمت راست مسئول تفکر فیگوراتیو ، خلاقیت و یکپارچگی ادراک است. شما باید بپذیرید که تنها تعامل برقرار شده بین دو نیمکره به ما این امکان را می دهد تا اطلاعات دریافتی در مدرسه را به روشی با کیفیت و درک کنیم. تبادل اطلاعات بین نیمکره ها از طریق کالوس کالوسوم اتفاق می افتد ، که می تواند بسیار با موفقیت و در دوران پیش دبستانی و همچنین در سن مدرسه توسعه یابد. برای این کار از تمرینات ویژه به اصطلاح کینزیولوژی استفاده می شود.
اینگونه تمرینات باعث افزایش مقاومت در برابر استرس ، همگام سازی کار نیمکره ها ، کمک به بهبود حافظه و توجه ، بهبود فعالیت ذهنی و تسهیل روند خواندن و نوشتن می شود. و همچنین این تمرینات نمایانگرهای مکانی را تشکیل می دهند ، خستگی را کاهش می دهند و توانایی کنترل داوطلبانه را افزایش می دهند!
تمرینات زیر را به طور مرتب امتحان کنید ، و نتیجه آن به زودی نخواهد بود!
- برای مثال دو ردیف حروف بزرگ را روی یک تکه کاغذ بنویسید:
K R V B Z N M L V O N
L P L L V V P P P P V V
حروف خط بالا باید با صدای بلند خوانده شود ، اما در عین حال باید کارهایی را با دستان خود انجام دهید که در قسمت پایین نوشته شده است. L – دست چپ به طرف چپ بالا می رود ، P – دست راست به طرف راست بالا می رود ، B – هر دو دست را به سمت بالا بلند کنید.
- در خیابان بودن ، دو دقیقه خیلی سریع و بدون مکث از کودک بخواهید تا با صدای بلند تمام آنچه را که می بیند بلند کند. نیمکره سمت راست ما تصاویر را مشاهده می کند ، و نیمکره سمت چپ نام هایی را برای این تصاویر انتخاب می کند. خواهید دید که مقابله با این تمرین برای کودک بسیار آسان نیست. برای اینکه بیشتر سرگرم کننده باشید ، می توانید به عنوان مثال از تمرین این تمرین استفاده کنید.
- متناوب و در اسرع وقت برای مرتب کردن انگشتان ، اتصال انگشت شست به صورت حلقه با دیگران در سری. ابتدا به یک ترتیب و سپس برعکس. با دو دست به طور هم زمان انجام دهید.
- موقعیت کف دست را روی میز متناوب کنید. ابتدا کف دست خود را روی میز بگذارید ، سپس کف دست خود را با یک لبه مانند یک نرده روی میز بگذارید و سپس کف دست خود را در یک مشت فشار دهید و آن را روی میز بگذارید. به نوبه خود تغییر دهید.
ما این کار را ابتدا با یک دست ، سپس با دست دوم و سپس با دو با هم انجام می دهیم. راحت است که ابتدا آن را به آرامی انجام دهید ، و سپس شتاب بگیرید. ما روی میز می نشینیم
رسم با هر دو دست به طور همزمان فوق العاده مفید است. یک تکه کاغذ در یک جعبه برای این خوب است. از وسط ورق شروع کنید و دو نیمه آینه-متقارن به نوعی زینت بکشید ، و در صورت امکان ، دو نقشه آینه کنید.
سعی کنید کارهای معمول را انجام دهید ، اما نه با دست پیشرو. به عنوان مثال ، دندانهای خود را مسواک بزنید ، بنویسید و یا حتی یک کامپیوتر کامپیوتر را کنترل کنید.
علاوه بر تمرینات کینزیولوژیکی در هنگام پیاده روی یا از دست دادن غیر ارادی وقت ، به عنوان مثال در حمل و نقل یا خط ، می توانید شماره فرزند خود را به کودک خود پیشنهاد دهید.
مهم این است که کودک این تمرینات را تحت فشارها – از زیر چوب – اما در قالب یک بازی قمار ، سرگرم کننده ، توسعه ای انجام ندهد. سپس مهارت های استفاده از اتصالات interhemispheric توسط کودک به راحتی به دست می آید و به خصوص بسیار قوی خواهد بود.
تمرینات دشوار هماهنگی و ورزش در فضای باز منفعت زیادی در ایجاد تعامل بین حوزه ای خواهد داشت.
برای رشد هماهنگ کودک ، بسیار مهم است که هر دو نیمکره مغز درگیر شوند ، بدون اینکه یک تسلط شدید یکی بر دیگری باشد. این تمرینات سرگرم کننده به شما کمک می کند تا اتصالات بین متفاوتی ایجاد کنید و توانایی های خلاقیت را چه در بزرگسالان و چه در کودکان بهبود بخشید.
توسعه تعامل interhemispheric
مغز در بدن مهم است. این تعداد کارکرد مهم را انجام می دهد. کارکردهای اصلی مغز شامل پردازش اطلاعات حسی از حواس ، برنامه ریزی ، تصمیم گیری ، هماهنگی ، کنترل حرکت ، احساسات مثبت و منفی ، توجه ، حافظه است. مغز انسان بالاترین عملکرد – تفکر را انجام می دهد. یکی از کارکردهای مغز انسان درک و تولید گفتار است.
علاوه بر این ، مغز کار همه ماهیچه های فرد را تنظیم و هماهنگ می کند (و آنهایی که فرد می تواند تلاش های اراده را کنترل کند ، و آنهایی که به اراده شخص مثلاً عضله قلب وابسته نیستند).
طبق مطالعات فیزیولوژیست ، نیمکره سمت راست مغز – انسان دوستانه ، فیگوراتیو ، خلاق – وظیفه بدن ، هماهنگی حرکات ، ادراک فضایی ، تصویری را بر عهده دارد. نیمکره چپ مغز – ریاضی ، نمادین ، \u200b\u200bگفتار ، منطقی ، تحلیلی – مسئول درک است – اطلاعات شنیداری ، تعیین اهداف و برنامه های ساختمان.
وحدت مغز از فعالیتهای دو نیمکره تشکیل شده است ، که توسط سیستم فیبرهای عصبی (corpus callosum) از نزدیک ارتباط دارند.
corpus callosum بین قسمت نیمکره مغز در قسمت پارتیال-اکسیپیتال واقع شده و از دویست میلیون فیبر عصبی تشکیل شده است. لازم است کار مغز را هماهنگ کرده و اطلاعات را از یک نیمکره به دیگری منتقل کنید.
اگر هدایت از طریق کالوس کالوسوم مختل شود ، نیمکره پیشرو بار زیادی را به خود می گیرد و دیگری مسدود می شود. هر دو نیمکره بدون ارتباط شروع به کار می کنند.
برای کودکانی که اختلال در گفتار دارند ، یک نقض برجسته از تعامل interhemispheric مشخصه است.
به طور معمول ، توسعه اصلی اتصالات interhemispheric در دختران زیر ۷ سال ، در پسران زیر ۸ سال – ۸٫۵ سال شکل می گیرد.
آزمایشی برای تعیین وجود اختلالات برهم کنش بین متقابل وجود دارد.
کودک یک دست را در پشت خود نگه می دارد. فرد بالغ فالانژ انگشتان را با قلم مو لمس می کند (۱ یا ۳ فالانژ هر انگشت ، به جز انگشت شست ، تنها ۸ گزینه) به ترتیب تصادفی.
کودک باید با انگشت شست خود را از طرف دیگر ، نشان دهد که فلانکس ، کدام انگشت را لمس می کند.
اگر کودک بیش از ۳۰٪ جواب نادرست داده باشد ، این نشان دهنده نقض تعامل بین متفاوتی و مستعد بودن آن در بروز اختلالات گفتاری است.
اثبات N.I. اوزرتسکی در مورد پویای پویا “مشت-دنده کف دست”
در کودک سه موقعیت دست در صفحه جدول نشان داده شده است ، که پی در پی یکدیگر را جایگزین می کنند:
مشت محکم
لبه کف دست در صفحه جدول ،کف را روی صفحه جدول صاف کرد.
کودک اولین تست را به همراه بزرگسال انجام می دهد ، سپس آن را ۸-۱۰ بار از حافظه تکرار می کند. آزمایش ابتدا با دست راست ، سپس با سمت چپ ، سپس با هر دو دست با هم انجام می شود.
این کار برای کودکان ۶ سال و بالاتر در دسترس است. این تست به دو نوع خطا حساس است. در حالت اول ، جابجایی از یک حرکت به حالت دیگر در حالت خودکار رنج می برد: کودک تکرار می کند یا مکث های طولانی را بین حرکات ایجاد می کند. در حالت دوم ، کودکان توالی حرکات را اشتباه می گیرند یا برخی از آنها را از دست می دهند.
یکی از روشهای جهانی برای توسعه تعامل بین یکدیگر استکینزیولوژی – علم رشد توانایی های ذهنی و سلامت جسمی از طریق تمرین های بدنی خاص.
تمرینات پیشنهادی باعث بهبود فعالیت ذهنی کودک ، همگام سازی کار نیمکره ها ، کمک به بهبود حافظه ، افزایش پایداری توجه ، تسهیل روند نوشتن می شود.
همچنین ، این تمرینات به بزرگسالان کمک می کند:
بازیابی عملکرد و بهره وری؛
پتانسیل درونی خود را تحقق بخشید.
برای افزایش دقت در هنگام کار بر روی کامپیوتر ،
هنگام رانندگی ماشین و سایر وسایل پیچیده ،
ایجاد اعتماد به نفس در صحبت های عمومی ، مصاحبه ها ، مذاکرات ، امتحانات؛
توسعه توانایی های خلاقانه ، مهارت های ورزشی؛
برای اینکه بتوانید راهی برای یک آموزش شاد ، آسان و خلاق پیدا کنید.
یک ذهنیت شفاف تر و مثبت تر ایجاد کنید.
مدت زمان کلاسها به سن بستگی دارد و می تواند از ۵-۱۰ تا ۲۰-۳۵ دقیقه باشد. در روز مقابله با روزانه و در یک فضای دوستانه لازم است. تمرینات به هر ترتیب و ترکیبی قابل انجام هستند. مدت زمان کلاسها – ۴۵-۶۰ روز.
پیشنهاد می کنم تمریناتی انجام دهید:
- با هر انگشت دست راست خود بر روی میز “۱” ، ۱-۲ ، ۱-۲-۳ ، و غیره “روی میز ضربه بزنید.
- حلقه
به طور متناوب و در سریع ترین زمان ممکن ، انگشتان دست خود را مرتب کنید ، ایندکس ، وسط و غیره را به صورت حلقه با انگشت شست متصل کنید. ورزش در جلو و عقب انجام می شود. در ابتدا تمرین با هر دست به طور جداگانه و سپس با هم انجام می شود.
- مشت-دنده کف دست.
سه موقعیت دست در صفحه جدول ، به صورت متوالی جای یکدیگر را می گیرند. ابتدا با دست راست ، سپس با سمت چپ ، سپس با هر دو دست با هم انجام می شود. تعداد تکرارها ۸-۱۰ بار است. اگر در انجام کار مشکل دارید ، با دستورات (“مشت-دنده کف دست”) کمک کنید ، آنها را با صدای بلند یا با خود بگویید.
- لزگیکا.
موقعیت دستها روی اسلایدها نشان داده شده است. همزمان موقعیت دست راست و چپ را تغییر دهید. ۶-۸ بار تکرار کنید. به میزان بالایی از تغییر موقعیت دست یابید.
۵- بینی گوش.
با دست چپ نوک بینی خود را بگیرید و با دست راست گوش خود را نگه دارید. همزمان گوش و بینی خود را رها کنید ، دستان خود را ببندید ، موقعیت دستان خود را “دقیقاً برعکس” تغییر دهید.
- نوک ناپلئون.
ما خود را در آغوش می پیچیم و دست های راست یا چپ را در موقعیت های بالا و پایین تغییر می دهیم.
- نقاشی آینه. یک کاغذ خالی را روی میز بگذارید. از کودک بخواهید که در هر دو دست یک مداد یا قلم احساس را بگیرد. از او بخواهید که همزمان با هر دو دست نقاشی آینه-متقارن ، حروف (مطابق با نمونه پیشنهادی) رسم کند.
- دستورالعمل: “ایستاده ، با دستان خود چند موج قوی بسازید و آنها را از هم جدا کنید. چشمان خود را ببندید ، تصور کنید که پرواز می کنید ، بالهای خود را می پیچید. “
- “مراحل متقاطع.” به لطف این تمرینات ، نواحی وسیعی از هر دو نیمکره مغزی به طور همزمان فعال می شوند. مغز به حالت یکپارچه ای از عملکرد ، کمک می کند تا برای انجام هرگونه فعالیت ، فعال شود تا سریعتر درگیر آن شوید. می تواند هنگام نشستن یا ایستادن انجام شود.
نمتخصصان مغز و اعصاب استدلال می کنند که اختلال در تعامل بین طیفی یکی از دلایل کمبود خواندن است.
طبق مطالعات فیزیولوژیست ، نیمکره سمت راست مغز – انسان دوستانه ، فیگوراتیو ، خلاق – وظیفه بدن ، هماهنگی حرکات ، درک بصری فضایی و درک سینستی را بر عهده دارد. نیمکره چپ مغز – ریاضی ، نمادین ، \u200b\u200bگفتار ، منطقی ، تحلیلی – مسئول درک است – اطلاعات شنیداری ، تعیین اهداف و برنامه های ساختمان. وحدت مغز از فعالیتهای دو نیمکره تشکیل شده است ، که توسط سیستم فیبرهای عصبی (corpus callosum) از نزدیک ارتباط دارند.
corpus callosum (اتصالات interhemispheric) بین نیمکره های مغز در قسمت parietal-occipital قرار دارد و از دویست میلیون فیبر عصبی تشکیل شده است. لازم است کار مغز را هماهنگ کرده و اطلاعات را از یک نیمکره به دیگری منتقل کنید.
اگر ارتباط بین نیمکره های مغز را بشکنید و به چشم چپ (مربوط به نیمکره سمت راست) یک عکس خنده دار نشان دهید ، در حالی که چشم راست (مربوط به نیمکره سمت چپ) چیزی نخواهد دید ، فرد می خندد. اما وقتی از او سؤال می کنند که چرا می خندد ، نیمکره چپ ، از دانستن چیزی درباره عکس خنده دار ، توضیحی درمورد رفتار فرد ارائه می دهد ، و او برای مثال پاسخ می دهد: “از آنجا که کت پزشک سفید است ، اما این رنگ برای من مضحک به نظر می رسد.” بدین ترتیب ، نیمکره چپ با منطق رفتار انسان روبرو خواهد شد ، زیرا این امکان را نمی دهد که او بدون هیچ دلیل یا به دلایلی که برای او ناشناخته باشد بخندد. علاوه بر این ، پس از این سوال ، تمام مغز متقاعد خواهد شد که فرد به دلیل داشتن یک کت سفید خندیده است ، و طنز طنز را که به نیمکره سمت راست نشان داده شده است ، فراموش خواهید کرد.
نقض corpus callosum فعالیت شناختی کودکان را تحریف می کند. اگر هدایت از طریق کالوس کالوسوم مختل شود ، نیمکره پیشرو بار زیادی را به خود می گیرد و دیگری مسدود می شود. هر دو نیمکره بدون ارتباط شروع به کار می کنند. جهت گیری مکانی ، پاسخ عاطفی کافی ، هماهنگی کار ادراک بصری و شنیداری با کار دست نوشتار مختل می شود. کودک در این حالت نمی تواند خواندن و نوشتن داشته باشد و اطلاعات را از طریق گوش یا چشم درک کند.
برای کودکان مبتلا به اختلالات خواندن و نوشتن خاص ، رشد ناهموار مشخصه حرکات فردی و عملکردهای فکری مشخص است. دشواری های یادگیری این نوع به دلیل نابالغی برخی عملکردها ، ناسازگاری بلوغ مغز و نقض تعامل بین متفاوتی بوجود می آید.
با نارساخوانی ، توانایی کلامی کردن بازنمودهای مکانی رنج می برد ، عدم تحرک مهارت های گرافیکی و گرافیکی ، ضعف تفکر کلامی-منطقی و کمبود عملکردهای پی در پی پیدا می شود. این اختلالات بیشتر در ضایعات در کودکان نیمکره چپ مشاهده می شود.
من به شما یک آزمایش برای تعیین حضور در تعامل بین واسطه ای و مستعد ابتلا به دیسکسکسی و دیس گرافیا پیشنهاد می کنم.
کودک یک دست را در پشت خود نگه می دارد. فرد بالغ فالانژ انگشتان را با قلم مو لمس می کند (۱ یا ۳ فالانژ هر انگشت ، به جز انگشت شست ، تنها ۸ گزینه) به ترتیب تصادفی.
کودک باید با انگشت شست خود را از طرف دیگر ، نشان دهد که فلانکس ، کدام انگشت را لمس می کند.
اگر کودک بیش از ۳۰٪ جواب نادرست داده باشد ، این نشان می دهد که او مستعد ابتلا به دیسکسکسی ، دیس گرافیا است. بیش از ۳۰٪ از خطاها نشانگر نقض تعامل بین متفاوتی است.
Kinesiology علم توسعه تواناییهای ذهنی و سلامت جسمی از طریق تمرینات بدنی خاصی است.
منابع کینزیولوژی به عنوان یک علم را باید تقریباً در تمام سیستمهای شناخته شده فلسفی دوران باستان و جریانهای مترقی مدرنیته جستجو کرد. بنابراین ، سیستم فلسفی باستانی چینی کنفوسیوس (حدود ۲۷۰۰ سال قبل از میلاد) نقش جنبش های خاصی در تقویت سلامت و رشد ذهن را نشان داد. یوگا هند باستان دارای عناصر مشابهی بود ، که هدف اصلی از آن دستیابی به تواناییهای روانشناختی بالاتر بود. ماهرترین پزشک یونان ، بقراط ، که در سال ۴۶۰ میلادی متولد شد ، از کینزیوتراپی نیز استفاده کرد. Asklepiad ، که بیش از ۲۰۰۰ سال پیش زندگی می کرد ، بنیانگذار علم کینزیولوژی در یونان باستان به حساب می آمد. راز زیبایی و جوانی کلئوپاترا این بود که او در طول زندگی از تمرینات کینزیولوژیکی استفاده می کرد ، به همین دلیل وی در حالت فعال از مغز خود پشتیبانی می کرد. مشخص است که پیری بدن با پیری مغز آغاز می شود. با حفظ مغز در شرایط جوانی ، اجازه نمی دهیم که کل بدن پیر شود.
تکنیک های مدرن کینزیولوژیکی با هدف فعال کردن بخش های مختلف قشر مغز انجام می شود که به فرد امکان می دهد توانایی های انسانی یا مشکلات را در مناطق مختلف روان اصلاح کند. Kinesiology مغز انسان را یک رایانه می داند که از قبل در مورد کلیه اتصالات عملکردی در بدن اطلاعات دارد. مغز اطلاعات را جمع می کند و قادر به حل هر مشکلی در رابطه با تنظیم عملکردهای بدن است. در مدارس مترقی در سراسر جهان در برنامه های مدرسه یک درس روزانه وجود دارد – Kinesiology.
در دوره کلاسهای منظم در برنامه های کینزیولوژیکی ، کودک از بین می رود پدیده های dyslexia ، اتصالات interhemispheric ، حافظه ، غلظت ، بازنمایی مکانی بهبود می یابد. تمام تمرینات باید با کودکان انجام شود ، به تدریج پیچیده و زمان و پیچیدگی را افزایش دهید. ما چندین تمرین با هدف توسعه تعامل بین متفاوتی انجام می دهیم.
تمرین ها و بازی ها برای توسعه تعامل بین طیفی
با دست راست و سپس روی دست چپ روی میز ضربه بزنید.
دست راست خود را روی دنده بچرخانید ، انگشتان خود را در یک مشت خم کنید ، صاف کنید ، دست خود را در کف دست خود قرار دهید. همین کار را با دست چپ خود انجام دهید.
رینگر: با کف دست خود روی میز تکیه دهید ، آرنج های خود را خم کنید. به نوبه خود با برس بزنید.
خانه: اتصالات انتهایی انگشتان صاف را وصل کنید. با انگشتان دست راست ، انگشتان دست چپ خود را با زور فشار دهید ، و برعکس. این حرکات را برای هر جفت انگشت به طور جداگانه تمرین کنید.
با هر انگشت دست راست خود روی نمره “۱٫۱-۲٫۱-۲-۳ ، و غیره” روی میز ضربه بزنید.
ساعد دست راست را روی میز ثابت کنید. با ایندکس و انگشتان میانی ، یک مداد را از روی میز بردارید ، آن را جمع کرده و پایین بیاورید. همین کار را با دست چپ خود انجام دهید.
یک توپ کوچک از پلاستیکین را به نوبه خود با انگشتان دست راست و سپس سمت چپ روی تخته بچرخانید.
مداد را ابتدا بین انگشتان دست راست ، سپس سمت چپ (بین انگشت شست و پیشانی ؛ شاخص و میانی ؛ میانی و بی نام ؛ انگشت بی نام و کوچک بچرخانید ؛ سپس در جهت مخالف) بچرخانید.
ساعد را روی میز ثابت کنید. مسابقات را از جعبه روی میز با انگشتان دست راست خود بگیرید و بدون حرکت دادن دستان آنها را در کنار هم قرار دهید. سپس آنها را دوباره در جعبه قرار دهید. همین کار را با دست چپ خود انجام دهید.
در حالت نشسته ، آرنج های خود را خم کنید ، دستان خود را فشار داده و آن را از بین ببرید ، به تدریج سرعت را تسریع کنید. برس ها را تا حداکثر خستگی انجام دهید. سپس دستان خود را شل کرده و تکان دهید.
بازوهای خود را در مقابل خود بکشید ، برس های خود را به سمت بالا و پایین خم کنید. سپس با هر دو برس در جهت عقربه های ساعت و خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخانید (ابتدا به صورت یک طرفه و سپس چند جهته) ، انگشتان هر دو دست را بیاورید و پخش کنید. سعی کنید همزمان با حرکت دست ، دهان خود را باز و بسته کنید.
چشم خود را بر روی کانتور یک شکل تخیلی (دایره ، مثلث ، مربع) یا اعداد دنبال کنید.
ورزش به صورت جفت: در مقابل یکدیگر بایستید ، کف کف دست شریک را لمس کنید. حرکات شبیه به دوچرخه را انجام دهید.
با دست راست خود ، دست چپ خود را از آرنج به مچ دست و پشت ماساژ دهید. سپس از شانه تا آرنج و پشت. همین حرکت را با دست دیگر انجام دهید.
کف دست خود را در برابر سطح میز فشار دهید. ابتدا به ترتیب و سپس بطور تصادفی انگشتان خود را یک بار بالا آورده و آنها را نام ببرید.
گنج یک اسباب بازی یا آب نبات در اتاق پنهان شده است. پیدا کردن آن ، با تمرکز بر دستورات رهبر ، به عنوان مثال: “دو قدم به جلو ، یکی به راست و غیره.”
حرکات مشترک چشم و زبان. با زبان و چشم های خود از دهان خود ، حرکات مفصل را از یک طرف به دیگری انجام دهید ، و آنها را در یک دایره بچرخانید ، در طول مسیر دروغگو شکل هشت. ابتدا ، جنبش های یک طرفه کار می شوند ، سپس – جنبش های چند جهته.
چندین بار کف دست خود را ببندید تا انگشتان هر دو دست لمس شود. سپس مشت ها را بکشید ، ابتدا با سطح پشتی جهت گیری شده و سپس به سمت پایین.
چشمانت را ببند سعی کنید یک مورد کوچک را که به دست شما می رسد ، شناسایی کنید. با دست دیگر آن را روی کاغذ بکشید (آن را در هوا بنویسید).
تمرینات جفت: روبروی یکدیگر بایستید. یکی از شرکا حرکات را با بازوها یا پاها انجام می دهد ، دیگری باید آنها را آینه کاری کند.
نقاشی آینه. یک کاغذ خالی را روی میز بگذارید. یک قلم یا قلم نمدی را در هر دو دست بگیرید. همزمان با هر دو نقشه ، نقاشی های متقارن آینه ، حروف را بکشید. هنگام انجام این تمرین ، چشم و دست را آرام کنید. وقتی فعالیت هر دو نیمکره همزمان شود ، بازده کل مغز به طرز چشمگیری افزایش می یابد.
مداد را با انگشتان میانی و نشانگر نگه دارید. این انگشتان را خم کرده و جدا کنید تا مداد در زیر انگشت شست نشود. تمرین ابتدا با یک دست انجام می شود ، سپس با دست دیگر.
۱۰-۱۵ مداد را روی میز بگذارید. لازم است تمام مدادها را با یک دست در یک مشت جمع کنید و یک بار آنها را بگیرید. سپس آنها را یک بار روی میز قرار دهید.
شکل هشتم افقی: دست راست را جلوی خود در سطح چشم بکشید ، انگشتان را به یک مشت محکم کنید ، ایندکس را بگذارید و وسط را دراز کنید. با این انگشتان تا حد ممکن علامت بینهایت را در هوا بکشید.
هنگامی که دست از مرکز این علامت بالا می رود ، شروع به ردیابی با چشمان غیرقابل حل کردن بر روی شکاف بین انتهای این انگشتان کنید بدون اینکه سر خود را بچرخانید. کسانی که در ردیابی (تنش ، چشمک زدن مکرر) مشکل دارند ، باید بخشی از “هشت افقی” را در جایی که این اتفاق می افتد ، به خاطر بسپارند و انگشت خود را چندین بار بکشند ، انگار که این منطقه را صاف می کند.
رسیدن به یک حرکت صاف چشم و بدون توقف و تثبیت ضروری است. در محلی که افت ردیابی متوقف شده است ، باید چندین بار دست خود را به جلو و عقب در امتداد خط هشت افقی نگه دارید.هم زمان با چشم ، حرکات انگشتان را در امتداد مسیر هشت افقی با زبان به خوبی از دهان دنبال کنید.
حلقه کوچک روش متناوب و در سریعترین زمان ممکن برای مرتب کردن انگشتان ، اتصال در حلقه با انگشت شست هموار و متناوب ، پی در پی ایندکس ، میانه و غیره. این آزمایش به صورت مستقیم (از فهرست تا انگشت کوچک) و به صورت معکوس (از انگشت کوچک به ایندکس) انجام می شود. در ابتدا ، این تکنیک توسط هر دست به طور جداگانه انجام می شود ، سپس با هم.
لزگیکا دست چپ در یک مشت قرار می گیرد ، انگشت شست کنار گذاشته می شود ، مشت با انگشتان به سمت شما چرخانده می شود. دست راست با کف دست مستقیم در حالت افقی انگشت کوچک سمت چپ را لمس می کند. پس از آن ، تغییر دست راست و چپ به طور هم زمان در طی تغییر موقعیت ۶-۸ تغییر می کند. به میزان بالایی از تغییر موقعیت دست یابید.
گوش – بینی. با دست چپ نوک بینی خود را بگیرید و با دست راست گوش خود را نگه دارید. همزمان گوش و بینی خود را رها کنید ، دستان خود را ببندید ، موقعیت دستان خود را “دقیقاً برعکس” تغییر دهید.
نمایش ناپلئون. ما خود را در آغوش می پیچیم و دست راست یا چپ را در موقعیت های بالا و پایین تغییر می دهیم.
تحت تأثیر آموزش کینزیولوژی ، تغییرات ساختاری مثبت در بدن رخ می دهد. علاوه بر این ، هرچه بار شدت بیشتری داشته باشد (اما برای این شرایط مطلوب است) ، تغییر بیشتر خواهد شد.
قدرت ، تعادل ، تحرک ، انعطاف پذیری فرآیندهای عصبی در سطح بالاتر انجام می شود. نقش نظارتی و هماهنگ کننده سیستم عصبی در حال بهبود است. این تکنیک ها می توانند توانایی های پنهان یک فرد را آشکار کرده و مرزهای امکان فعالیت مغز وی را گسترش دهند. لازم به ذکر است که این روش ها نیازی به هزینه های مادی ندارند ، برای استفاده راحت ، از نظر ارگانیک در ساختار کلاس ها جای می گیرند و از همه مهمتر دانش آموزان آنها را با میل و لذت فراوانی انجام می دهند که این مهم برای رشد انگیزه در یادگیری است.