آیا ما در یک جهان هولوگرافیک زندگی می کنیم؟
دگرگونی، آگاهی گسترش یافته، جهان غیرقابل توضیح جهان هولوگرافیک نشان می دهد که جهان ما دارای نظمی پنهان است که هر نقطه را به هر نقطه دیگری در جهان متصل می کند.
این به ما می گوید که کل جهان در هر گرم است، بنابراین ارتباطات ظریفی بین رویدادها و مکان های به ظاهر نامرتبط ایجاد می کند. این دیدگاه همچنین به ایده یک جهان شبیه سازی شده یا مجازی مربوط می شود که به موجب آن تجربه حسی ما فقط یک توهم است که توسط یک واقعیت مصنوعی ایجاد می شود.
وقتی به اطراف خود نگاه می کنید، این احساس را به شما دست می دهد که در دنیایی سه بعدی پر از اشکال احشایی، بافت ها، الگوها و اشیاء مختلف زندگی می کنید. شما این احساس را دارید که می توانید با این اشیاء فیزیکی تعامل داشته باشید و یک حس ذهنی آنی در بدن خود از عمق، اندازه، دما، بافت و وزن آنها دریافت کنید. این به شما حسی از فضای فیزیکی اطراف و موقعیت شما در آن می دهد.
اما اگر این تجربه از فضا، مکان و عمق همه یک توهم باشد، ساختاری از ذهن شما که لحظه به لحظه به زیبایی حفظ می شود، چه؟ چه می شود اگر استحکام ظاهری و شکل دنیای اطراف شما در واقع یک توهم فوق العاده خوب سازماندهی شده توسط مغز شما باشد. شاید ما در یک فضای صرفا اطلاعاتی زندگی می کنیم که در آن ماده و انرژی کیفیت های اساسی واقعیت ما نیستند.
باور کنید یا نه، یک نظریه در فیزیک که اخیراً مورد توجه قرار گرفته، ایده جهان هولوگرافیک است. این به ما نشان می دهد که ادراک ما از سه بعد محصول رمزگشایی اطلاعاتی است که از یک دنیای دو بعدی و مسطح ناشی می شود. این به همان شکلی اتفاق میافتد که یک کامپیوتر یک بازی رایانهای واقعی و متحرک را از میلیاردها بیت یک یا صفر تعبیهشده در یک CD یا هارد دیسک میسازد. به عبارت دیگر، حواس ما فقط اطلاعات را درک می کنند و نه اشیاء، افراد یا اشیاء فیزیکی واقعی. این احساس جسمانی توهمی است که توسط مغز ما ایجاد می شود.
ایده جهان هولوگرافیک نشان می دهد که جهان ما دارای نظمی پنهان است که هر نقطه را به هر نقطه دیگری در جهان متصل می کند. این به ما می گوید که کل جهان در هر گرم است، بنابراین ارتباطات ظریفی بین رویدادها و مکان های به ظاهر نامرتبط ایجاد می کند. این دیدگاه همچنین به ایده یک جهان شبیه سازی شده یا مجازی مربوط می شود که به موجب آن تجربه حسی ما فقط یک توهم است که توسط یک واقعیت مصنوعی ایجاد می شود.
وقتی به اطراف خود نگاه می کنید، این احساس را به شما دست می دهد که در دنیایی سه بعدی پر از اشکال احشایی، بافت ها، الگوها و اشیاء مختلف زندگی می کنید. شما این احساس را دارید که می توانید با این اشیاء فیزیکی تعامل داشته باشید و یک حس ذهنی آنی در بدن خود از عمق، اندازه، دما، بافت و وزن آنها دریافت کنید. این به شما حسی از فضای فیزیکی اطراف و موقعیت شما در آن می دهد.
اما اگر این تجربه از فضا، مکان و عمق همه یک توهم باشد، ساختاری از ذهن شما که لحظه به لحظه به زیبایی حفظ می شود، چه؟ چه می شود اگر استحکام ظاهری و شکل دنیای اطراف شما در واقع یک توهم فوق العاده خوب سازماندهی شده توسط مغز شما باشد. شاید ما در یک فضای صرفا اطلاعاتی زندگی می کنیم که در آن ماده و انرژی کیفیت های اساسی واقعیت ما نیستند.
باور کنید یا نه، یک نظریه در فیزیک که اخیراً مورد توجه قرار گرفته، ایده جهان هولوگرافیک است. این به ما نشان می دهد که ادراک ما از سه بعد محصول رمزگشایی اطلاعاتی است که از یک دنیای دو بعدی و مسطح ناشی می شود. این به همان شکلی اتفاق میافتد که یک کامپیوتر یک بازی رایانهای واقعی و متحرک را از میلیاردها بیت یک یا صفر تعبیهشده در یک CD یا هارد دیسک میسازد. به عبارت دیگر، حواس ما فقط اطلاعات را درک می کنند و نه اشیاء، افراد یا اشیاء فیزیکی واقعی. این احساس جسمانی توهمی است که توسط مغز ما ایجاد می شود.
جهان هولوگرافیک
ایده جهان هولوگرافیک در دهه ۱۹۶۰ زمانی که فیزیکدانانی مانند دیوید بوهم و کارل پریبرام پیشنهاد کردند که ویژگیهای ظاهراً منسجم و موج مانند ذرات زیر اتمی، چیزی که مکانیک کوانتومی هرگز نمیتوانست به راحتی توضیح دهد، توسط اصل نظم دهی هولوگرافیک ظریفی که در هر نقطه از جهان وجود دارد. بوهم بعداً این را “نظم ضمنی” جهان نامید. این نشان می دهد که هر نقطه در جهان به نوعی به هر نقطه دیگر متصل است.
هولوگرام چیزی است که احتمالاً با دیدن هولوگرام هایی که اکنون به عنوان دستگاه های امنیتی در کارت های اعتباری تعبیه شده اند، با آن آشنا هستید.
سه بعدی به نظر می رسد اما در واقع در یک نوار نازک از فیلم جاسازی شده است. میتوانید هولوگرامهای بزرگتری را در پارکهای موضوعی و موزههای علمی ببینید، که برخی از آنها واقعاً شبیه یک شی سهبعدی در مقابل شما هستند. شما میتوانید در اطراف جسم راه بروید، انگار واقعاً آنجاست، و تمام جزئیات جسم را ببینید، اما در واقعیت، این فقط یک «ترفند نور» است.
هولوگرام فقط یک تصویر است، جسم واقعاً آنجا نیست، اما اطلاعات در فیلم جاسازی میشود و سپس به گونهای در فضا پخش میشود که از نظر فیزیکی واقعی به نظر برسد. به یک معنا، «کل در هر گرم است».
هولوگرام ها با لیزر و دو پرتو نور تولید می شوند. یک پرتو از جسم روی یک فیلم منعکس می شود. پرتو دیگر فقط به عنوان یک مرجع عمل می کند. هنگامی که یک لیزر از طریق فیلم پخش می شود، تصویر سه بعدی زنده می شود. تمام اطلاعات در نوار فیلم تعبیه شده است. اگر شروع به بریدن یا برداشتن قسمتهایی از نوار فیلم کردهاید، تصویر همچنان وجود دارد، اما با برداشتن فیلم بیشتر مبهمتر و مبهمتر میشود. بنابراین، کل تصویر در واقع در هر قسمت از فیلم است.
اگر واقعیت به همین صورت عمل کند چه؟ اگر به نحوه عملکرد مغز خود نگاه کنیم، ممکن است تصاویری هولوگرافیک ایجاد کنیم که برای ما سه بعدی به نظر می رسند و احساس می کنند، اما در واقع، فقط تکه هایی از اطلاعات ذخیره شده در دنیایی با ابعاد پایین تر هستند. ما نمی توانیم تفاوت را تشخیص دهیم زیرا کل زندگی خود را صرف درک اطلاعات از طریق مغز خود می کنیم.
مشکل این دیدگاه این است که می توانید بپرسید، “اگر خود شبیه سازی در حال شبیه سازی باشد چه؟” موجوداتی که شبیه سازی ما را ایجاد می کنند، خودشان شبیه سازی شخص دیگری هستند؟ همه چیز به کجا ختم می شود؟ این به عنوان مشکل رگرسیون بی نهایت شناخته می شود. هنوز هیچ پاسخی برای این سوال وجود ندارد.
من شخصاً ایده واقعیت شبیه سازی شده را چندان قانع کننده نمی دانم، اما ممکن است اشتباه کنم. اگر این ایده را بپذیرید که ما در یک واقعیت شبیهسازی شده زندگی میکنیم، در آن صورت اراده آزاد نخواهیم داشت، زیرا مستقل از شبیهسازی وجود نداریم. ما فقط مثل شخصیتهای یک بازی ویدیویی میشویم که هیچ ذهنیتی از خودمان نداریم.
استفاده از تخیل برای ایجاد یک جهان هولوگرافیک
صرف نظر از اینکه ایده هولوگرافیک یا واقعیت شبیه سازی شده درست است یا نه، تصور اینکه آن رویدادهای به ظاهر نامرتبط در زندگی من واقعاً به نحوی به هم مرتبط هستند که من کاملاً نمی فهمم، برایم جالب است. این اغلب می تواند ایده ها و بینش های جدیدی را در زندگی شما ایجاد کند که معمولاً نمی بینید. این حس را ایجاد می کند که شما مسئول زندگی خود هستید و به روشی بر آن تأثیر می گذارید، حتی شما به طور کامل درک نمی کنید. بنابراین، هر روز زمانی را برای تصور اینکه چگونه جنبه های مختلف زندگی شما به هم مرتبط هستند اختصاص دهید و شاید شروع کنید به دیدن چیزها به روش های جدید و هیجان انگیز.
Simeon Hein، Ph.D
درباره نویسنده
Simeon Hein، Ph.D.، نویسنده، مدرس و موسیقیدانی است که در مورد پارادایم های علوم جایگزین مطالعه و می نویسد. در دوران تحصیلات تکمیلی در رشته جامعه شناسی، او به هندسه فراکتال، ریاضیات غیرخطی و نظریه آشوب به عنوان ابزاری برای مدل سازی تعاملات انسان با طبیعت و فناوری علاقه مند شد. او بعداً با موضوع مشاهده از راه دور و تحقیقات دولت ایالات متحده در مورد توانایی روانی انسان مواجه شد. اگرچه در ابتدا شک داشت، اما پس از گذراندن چندین کلاس به واقعیت این پدیده ها متقاعد شد و از آن زمان تا کنون به آموزش مشاهده از راه دور، هم به صورت حضوری و هم به صورت آنلاین پرداخته است. او همچنین تحقیقات گستردهای در حوزهی محصول در بریتانیا انجام داده است و گاهی اوقات تورهایی را در آنجا هدایت میکند. او نویسنده کتابهای Opening Minds: A Journey of Extraordinary Encounter، Crop Circles, Resonance and Planetary Intelligence: 101 قدم آسان برای انرژی، رفاه و بینش طبیعی است. او در حال حاضر مشغول کار بر روی کتاب جدیدی به نام Black Swan Ghosts است که درباره برخورد انسان با هواپیماهای غیرقابل توضیح و سرنشینان آن است.
منبع:افکار سبز