ادراکات فراحسی
ادرکات فراحسی:
ادرکات فراحسی شامل علومی میباشد نظیر سایکومتری، روشن بینی، نهان بینی، تله پاتی ،سایکو کنیزی و………..که در لیمکهای مختلف به بررسی آنها پرداختیم. اما تو این قسمت میخواهیم تحقیقات دانشمندان را در رابطه با ادراکات فراحسی بررسی کنیم.
آزمایشات تله پاتی
رنه وارکولیه[۱] شیمی دان فرانسوی از سال ۱۹۰۹ ، آزمایش های جالب در زمینه ی تله پاتی وپیش گویی ، نخست به صورت خصوصی، و سپس به عنوان رئیس موسسه متافیزیک در پاریس ، انجام داد . او در آزمایش ها اغلب نقش فرستنده را بازی می کرد یعنی با تمرکز روز تصویری ، سعی می کرد آن را به طریق تله پاتی به یک یا چند دریافت کننده منتقل کند یک بار وارکولیه به یک ماندالای[۲] تبتی یا هندی که شمعی در آن بود ، نگاه می کرد . او روی تعدادی اشکال زنگوله ای و مارپیچی از شعله ی شمع در پس زمینه سرخ رنگ آن ایجاد شده بود ، تمرکز کرد . یکی از گیرندگان گفت : ماده ای سرخ رنگ که با نقره کار شده ، درخشان ، یک چیز ابریشمی، خیلی نرم، مثل حلزون سیاه رنگی با حرکات موجی ، احساس لطافت ، یک هندی یا جوکی که ماری را در دست گرفته است ، صحنه ای از هند، شاید نوازندگان یا رقاصان هندی که دور مچ پاهایشان ، زنگوله های کوچک بسته اند .
در همین مرحله ی ابتدایی وارکولیه متوجه شد که گیرندگان بر اساس سیستمی خاص، در چند مرحله تصویر را دریافت می کنند و فهمید که اطلاعات ، بخش – بخش دریافت می شود و عناصر متحرک زودتر در دسترس قرار می گیرند . ظاهراً تصاویر متحرک ، سریع تر از تصاویر ساکن پدیدار می شوند . علاوه بر آن به این نتیجه رسید که رسم تصاویر از توصیف شفاهی بهتر است ، زیرا تاثیرات فرا حسی پیش از آن که به زبان بیایند ، در ذهن نقش می بندند .
بعدها، در مشاهده از دور ، برای احتراز از تله پاتی ، شخصی که در محل هدف استقرار می یافت ، خذف شد . با وجود این پدیده ای که اینگوسوان پوشش تله پاتی می نامید . باز هم بیش تر اوقات مشاهده می شود . یعنی اجزایی که لزوماً ارتباطی با تصویر مورد نظر نداشت و افکار احساساتی که از شخص فرستنده سرچشمه می گرفت ، دریافت می شد .
در یک مورد ، واریکوله ، مشعول تماشای تصویر یک ستون آیین سرخپوستان[۳] آمریکا بود و اشتباهاً تصور کرد ستون، کار سیاپوستان آفریقایی است . جالب این که یکی از گیرندگان اظهار کرد ، طبل های سیاهپوستان .
در موردی دیگر ، وارکولیه تصاویری از سربازان جنگ جهانی اول را تماشا می کرد که خودش هم جزو آنان بود . در حین تماشای تصویر سربازان سرنیزه به دست و در تلاش برای انتقال تله پاتیک تصویر ، به یاد سنگرها ، سیم های خاردار و منظره ی دلگیر و سرزمین گچی ناحیه ی شامپانی در شمال فرانسه افتاد که عکس در آن جا گرفته شده بود . هیچ یک از این ها در عکس دیده نمی شد . تصویر ، فقط سربازان به خط شده ی یک واحد نظامی را نشان می داد. زنان بسیاری در این آزمایش شرکت کرده بودند ، یکی از آنان چنین گفت : بر خورد سلاح ها احساس قدرت ، جنگ ، اشیای تیزی که سوراخ می کنند و فرو می روند در عقب مقدار زیادی تور سیمی چهار گوش. و دیگری گفت : خورشید واترلو میدان جنگ ، شمشیر ، تفنگ ، اسب های مرده ، احساس مرگ . تپه هایی پوشیده از برف ، چشم اندازی سفید در سفید با نقطه های سیاه رنگ شاید مردم این توصیف دقیقاً با آنچه وارکولیه در مورد شامپانی فکر می کرد، مطابقت داشت . هر دو مورد ، نمونه هایی است از آنچه سوان پوشش تله پاتیک می نامید .
چیز دیگری هم در SRI دوباره کشف شد -این که محتوای فرا حسی اغلب به صورت وارونه مجسم می شود . شکل صحیح اشیاء جذب و در طرح ها بازسازی می شود ، اما تفسیر آن ها درست نیست . به گفته ی اینگو سوان : آن ها پوشش تحلیلی دارند .
۱-Rene Warcollier
۲-در بودیسم و هندوئیسم، نمادی به شکل دایره مربع یا ترکیبی از دایره و یک شکل هندسی دیگر که در مراقبه به کار می رود . (م)
[۳] -Totem
آزمایشات تله پاتی ۲
این ویژگی عجیب به شکل بارزتری در آزمایش های تله پاتی که آپتون سینکلر[۱] (۱۹۶۸-۱۸۷۸) نویسنده ی آمریکایی با همسرش مری کریگ[۲] در دهه ی ۱۹۲۰ انجام می داد ، مشاهده می شود . سینکلر به عنوان فرستنده ی تله پاتی شکل ساده ای رسم می کرد . همسرش ، که در فاصله ی دور قرار داشت باید سعی می کرد تا تصویر را دوباره بکشد و یک بار ، گیرنده ، تصویر یک بیل کج را به درستی کشید، اما تصور می کرد قسمتی از یک عینک یا قیچی است . مری کریگ سینکلر از تصویر یک گوزن ، به وضوح شاخ هایش را کشید، اما فکر می کرد آنها شاخه های درخت کاج هستند .
در اصطلاح شناسی جدید، می توان گفت که تفسیر اشتباه در هنگام انجام این آزمایش به این دلیل است که در اثر اغتشاش ذهنی که ناشی از خطرات دوران اولیه ی کودکی گیرنده است ، غلافی تحلیلی در ذهن ایجاد می شود . مری کریگ سینکلرکریسمس را اغلب در محیطی گذرانده بود که درآن از شاخه های این درخت برای تزیین استفاده می شد و گوزن های اهلی نیز در آن جا وجود داشتند همین مسئله اثر ماندگاری در ذهن او به جا گذاشته بود . ظاهراً اطلاعات psi با تجربیات عاطفی لایه های عمیق تر روان ، در هم می آمیخت و به شکل رویا گونه ی فشرده ای ، به خود آگاه راه می یافت.
نمونه دیگری از تفسیر نادرست اطلاعات psi ، در آزمایش های وارکولیه دیده می شود تصویر مورد نظر ، کارت پستالی بود از دریچه ای با رنگ آبی بسیار پر رنگ و یک جزیره ی کوچک چهار قایق با بادبان های سه گوش . دریافت گیرنده چنین بود ، دریاچه ای بسیار آبی رنگ احساس آرامش ، ابدیت ، سطحی صاف با سوراخی در وسط ، برف ، دشتی پر از برف . جزیره به شکل یک سوراخ و ابرها به صورت برف اداراک شده بودند .
مدت ها بود که همه می دانستند شناخت غیر متعارف ، روند بسیار پیچیده ای دارد که در آن ، تداعی (الگوهایی که اشیا بر طبق آن ها در حافظه ثبت و نگهداری می شوند ) عواطف و چیزهای دیگر، با علایم psi تداخل می کنند . وارکولیه و گادرنر مورفی[۳]روان شناس برجسته ی آمریکایی هر دو در تجزیه و تحلیل چگونگی ارتباط به صورت تله پاتی ، بر وجود پدیده های دریافت بخش – بخش ، تکرار و پیوستن تصاویر تاکید داشتند . آنان دریافتند که در بین اطلاعات دریافت شده ، بعضی از عناصر معنی دار اغلب تکرار می شوند، گویی هدف این است که بر آن ها تاکید خاص شود . ضمیر خود آگاه سعی می کند با کنار هم چیدن این جزئیات و ربط منطقی آن ها به هم ، تصویری بسازد .
با مشاهده ی این توصیف ، بی اختیار به یاد مرحله مشاهده از دور سوان تا چهارمین مرحله می افتیم.
درواقع ، ظاهراً به کارگیری مختصات چندان اثری در کیفیت مشاهده از دور نداشت . زمانی که پوتاف مختصات را با استفاده از علایم رمزی ، به رمزی غیر قابل کشف ، که برای مشاهده گر خوانده می شد ، تبدیل کرد ، نتایج به دست آمده توسط مشاهده گران از دور در SRI ، کیفیت خود را از دست نداد . حتی کیت هراری یکی از ناراضیان پیشنهاد کرد هیچ گونه اطلاعاتی داده نشود و تصویر مورد نظر در پاکتی مهر و موم و در مکان امنی گذاشته شود .پوتاف به اتاق آزمایش می آمد و فقط می گفت : هدف اظهارات هراری همچنان دقیق بود ظاهراً مراحل دریافت ما فوق طبیعی ، هدف ، محور است و نیازی به یک آدرس کیهانی ندارد .
در اوایل دهه ی ۱۹۸۰ اختلاف نظر ها در SRI به اوج خود رسید و چیزی نمانده بود که تحقیقات به اشخاصی محدود شود که هر کدام باندی تشکیل داده بودند و سعی می کردند رویاهای خود را پیش ببرند . در میان گروه استادان psi که در SRI به عرصه رسیده بودند ، ادعاهای شخصیت های گوناگون ، ادامه ی کار ارزشمند و مبتکرانه را مختل کرده بود ، اینگو سوان خود را مرشد به حساب می آورد و می خواست رهبر گروه شود . ادمی می خواست پروژه های تحقیقاتی خود را دامه دهد ، و راسل تارگ میل داشت معروف شود .
هال پوتاف ، دانشمند پایه گذار گروه، که صداقتش غیر قابل تردید بود ، در بین این خواسته های متضاد، گیر افتاده بود . او در بازگشت از سفری به چین ، که در خلال آن تارگ می بایست گزارشی در مورد تعدادی آزمایش تهیه کند ، با فاجعه ای روی میز کارش مواجه شد . سازمان اطلاعات دفاعی ، تارگ را متهم به ارائه گزارش تحقیقی سر هم بندی شده ای کرده و تصمیم گرفته بود نامش را از فهرست حقوق بگیران پروژه ی شعله ی مشبک خط بزند.
تارگ در همایش های psi حضور می یافت و ادعا می کرد به دلایل اخلاقی پروژه را ترک کرده است . ادعا می کرد از تحقیقات psi در SRI برای مقاصد نظامی استفاده می شود و او با این کار مخالف است ، در حالی که پوتاف را شخصیتی منفی نشان می داد که به همکاری مشکوک خود با ارتش ادامه می دهد البته تردیدی نیست که تحقیق در زمینه ی psi برای مقاصد نظامی انجام می شد ، اما مسلماً کشف اسرار مشاهده از دور ، غیر اخلاقی نبود . مدت ها بعد روشن شد که اشخاص انگشت شماری درپروژه شرکت داشتند و محققان و شرکت کنندگان در آزمایش ها، نقش خود را در ماجرا بزرگ جلوه می دادند هر چه باشد ، مسئله ی اصلی ترساندن دشمنان کشور در سراسر جهان بود کار علمی به حاشیه رانده شد و شخصیت سازی عرصه را به خود اختصاص داد.
هلاحمید و کیت هری ، به این نتیجه رسیدند که آزمایشگاه را ترک کنند هراری مدتی با تارگ کار کرد به سراسر اتحاد جماهیر شوروی سفر کردند ، کتاب پر فروشی نوشتند و کاری کردند که آرزوی هر تاجری به تحقق برسد ، بسیار ماهرانه به کمک شیوه ی مشاهده از دور نوسانات قیمت نقره را در بازار پیش بینی کردند -از قضا پیش بینی شان درست بود . این اتحاد نامبارک زودتر از انتظار، طی دعواهای حقوقی و قانونی به پایان رسید . ظاهراً شهرت و ثروت با مزاج هیچ کدام چندان سازگار نبود .
[۱] -Upton Sinclair
[۲] -Mary Craig
[۳] -Gardner Murphy
سایه هایی از گذشته : تحقیقات جدید از پاراسایکولوژیpsi در روسیه
پیش کسوت فراروان شناسی در روسیه، الکساندر دوبروف[۱] در کتابخانه ی علوم طبیعی فرهنگستان علوم روسیه در مسکو مشغول به کار است .
او سخنگوی نگرش جدید نسبت به psi و بیش از نظریه پرداز است تا تجربه گر در این مقام او هم فرمولی را که در طی دو دهه ی اخیر مکرراً غرب به تفصیل شرح داده شده است ، دنبال می کند : علوم طبیعی دستخوش تعغییری بنیادین شده که در جریان آن فراوان شناسی هم جایگاه خود را در ساختار نوین در حال تکامل پیدا خواهد کرد . دوبروف پدیده ی psi و ساختار آگاهی را فرایندی کوانتمی مکانیکی و بشر را شیئی کوانتمی [۲] تلقی می کند ، در نتیجه مستقیماً به تضادی که در بطن بحث درباره ی تحقیقات نوین در مورد آگاهی وجود دارد ، می رسد . او بر این عقیده است که علم باید به بررسی وجه فیزیکی psi و روان – فیزیک [۳] حالات متغیر آگاهی بپردازد تا درک بهتر پدیده های ما فوق طبیعی میسر شود .
اما هنوز راه درازی در پیش است تا هر آنچه که منطقی ، جدید و تقریباً غربی به نظر می آید به مرحله ی برنامه ریزی برسد . این مسئله هنوز به صورت یک آرزوست . تحقیقات psi در روسیه باید ابتدا از دام میراث گذشته رهایی یابد تا بتواند به صورتی جدید ، بدون وجود محدودیت های ایدئولوژیکی و دستور العمل های سیاسی ، مطرح شود . به کار گرفتن واژگان جدید و ایجاد ارتباطات تازه ، به تنهایی کافی نیست . هنوز بسیاری از برنامه های جدید بر نظریه ی قدیمی تاثیر گذاری از فاصله و مطالعه ی میدان های انرژی بشر متمرکز شده است ؛ اگر چه اکنون در روسیه نا جدید میدان های انرژی – اطلاعاتی[۴] را به آن ها داده اند . در روسیه ادراک فراحسی قدیمی، که اکنون در غرب به شناخت غیرمتعارف تبدیل شده است ، ریشه های بیولوژیکی – فیزیکی خود را نفی نمی کند . در آن جا انتقال نامیده می شود و یکی از موسسه های جدیدی که از تحقیقات در این زمینه حمایت می کند کمیته ی بررسی فرآیندهای انرژی – اطلاعاتی طبیعی نام گرفته است . پدیده های روانی غیر متعارف رشته ی علمی جدیدی به شمار می آید که در زمینه ی پدیده ی درمان که بیوانرژتیک[۵] نام گرفته است ، تحقیق می کند .
اکنون سازمان های پزشکی رسمی ، از درمان گران با استعداد استفاده می کنند و انجمن درمانگران روسی تاسیس شده است در همایش های بسیاری شاهد علاقه ی روز افزون به این مبحث هستیم ، اما در عین حال کیفیت کارهای انجام شده در این زمینه بسیار متفاوت است . شکی نیست که در این بخش هم مانند بسیاری بخش های دیگر ، روسیه مرحله ای انتقالی را پشت سر می گذارد.
این امیدواری وجود دارد که در آینده، جهت تحقیقات تغییر کند و حالت مثبت به خود بگیرد . علوم شوروی ، به دلیل سابقه ی طولانی شان در زمینه ی تاثیر گذاری از فاصله می توانند تجربیات گران بهای خود را برای حل مسائل پیچیده ی موجود در زمینه ی درمان گری ، به مشارکت بگذارند . خلاصه ای از بهترین و مهم ترین برنامه های جاری تحقیقاتی در دست است که در بر گیرنده ی گوشه ای از تحقیقات روسیه در زمینه ی psi در فاصله زمانی بین نمونه های قدیم و جدید است .
[۱] -Alexander Dubrov
[۲] -quantum subject
[۳] -psychophysic
[۴] -Energo-Informational Fields
[۵] -bioenergetics
تحقیقات ذهنی
اخیراً در انجمن رادیو- الکترونیک و ارتباطات ای اس پوپوف در مسکو، آناتولی آرلاشین[۱] آزمایشی انجام داد که طی آن ، افراد آموزش دیده ی دارای نیروی ما فوق طبیعی سعی کرده اند ، از فاصله ای در جریان ذهن شخص دیگری اختلال ایجاد کنند. به دانشجویان داوطلب برای این آزمایش گفته نشده بود جریان از چه قرار است . فقط از آنان خواسته شده بود با چشمان بسته و بدون استفاده از مداد وکاغذ ، چند مسئله ریاضی را حل کنند . گروهی دارای نیروهای مافوق طبیعی که در زمینه ی شیوه های خاص تجسم آموزش دیده بودند ، مامور ایجاد اختلالات ذهنی[۲] شده بودند دانشجویان را ابتدا، به ظاهر برای پاسخ گفتن به چند سئوال به داخل اتاقی بردند که اشخاص دارای نیروی ما فوق طبیعی در آن جمع شده بودند ، اما هدف اصلی این بود که اشخاص دارای نیروی ما فوق طبیعی از نزدیک با هدف های خود آشنا شوند تا بتوانند با آنان ارتباط برقرار کنند . در جریان آزمایش ، اشخاص دارای نیروی ما فوق طبیعی ، دانشجویان را به طور ذهنی به اعداد بمباران کردند و در عین حال سعی کردند حالت ترس ، عدم امنیت و عدم اعتماد به نفس در آنان ایجاد کنند . دو گروه در دو اتاق جداگانه بودند . دانشجویان به گروه هایی دسته بندی شده بودند. در یک گروه ، اختلال در حین سه مسئله ی اول پیش آمد ، در گروه دیگر ، در جریان حل سه مسئله ی آخر و در گروه سوم ، در حین حل مسائل شماره ی دو ، چهار و شش ، گروه چهارم را هم به عنوان گروه کنترل نگه داشته و در معرض هیچ نوع اختلال ذهنی قرار نداده بودند.
گروه اول، که می بایست سه مسئله ی اول را تحت اثر اختلال ذهنی حل می کردند ، به زمان نسبتاً طولانی تری در مقایسه با گروه هایی که به طرز غیر متعارف نشده بودند ، احتیاج داشتند . ۴۲% بیش تر طول کشید تا آن ها توانستند مسائل را به طور ذهنی حل کنند جالب این که دو نفر از اشخاص دارای نیروی ما فوق طبیعی ، یعنی لودمیلاکورابل نیکوا[۳] و کارل نیکلایف که پیش تر با او در آزمایش مربوط به ایجاد حالت خفگی آشنا شدیم ، توانستند اثرات بسیار پر قدرتی ایجاد کنند . زمان لازم برای حل مسائل ، تحت نفوذ ذهنی آنان به میزان ۶/۷۱% رسید .
هنگام ایجاد اختلال ذهنی در حین حل سه مسئله ی آخر باز هم زمان طولانی تر شد ، اما فقط به میزان ۲۱% جالب این که اثر با میزان اختلال عادی در حین حل ذهنی مسائل یکسان است. هنگام آماده شدن برای حل مسئله ای که نیاز به تمرکز دارد ، هر گونه انحراف ذهن بر روند کار و نتیجه زمان لازم برای حل مسئله اثر می گذارد . اگر پیش از بروز اختلال ، تا حدودی در حل مسئله جلو رفته باشیم ، در واکنش به این اختلال تمرکزمان بیش تر می شود .
این آزمایش ها یادآور گزارش هایی است که در آن ها ادعا شده است در جلسات مذاکرات سیاسی ، اشخاص دارای نیروی ما فوق طبیعی شوروی ، در جریان های ذهنی سیاستمداران غربی وبلند پایه اختلال ایجاد می کردند .
[۱] -Anatoli Arlashin
[۲] -mental interference
[۳] -Ludmilla Korabelinkova
میدانهای مغناطیسی:
آندره یی لی[۱]مدیر بنیاد فراروان شناسی لئونید واسیلی یف یکی از پرکارترین محققان فراروان شناسی نوین روسیه است . او در مورد تغییر حالت آگاهی ناشی از میدان های مغناطیسی ، الکترومغناطیسی و آکوستیکی که گفته می شود انتقال غیر متعارف اطلاعات را سرعت می دهد ، تحقیق می کند .
یوری دولن[۲] که یکی از درست کار ترین محققان در زمینه ی فراروان شناسی نوین روسیه است نیز در حال حاضر روی تاثیر گذاری از طریق ذهن کار می کند در یکی از آزمایش هایش ، می بایست در شخص که در اتاق دیگری بود ، به تناوب حالات فعالیت و آرامش به وجود می آوردند . شخص را در اتاق تاریک ، که از نظر صدا و نیروی الکتریسیته عایق بوده قرار داده بودند و امواج مغزی اش مرتباً ثبت می شد . او نمی دانست ه مرحله ، مرحله ی کنترل است یا مرحله ی آزمایش ، دولن میخواست بداند آیا فرمان ذهنی فعال شدن باعث کاهش امواج آلفا و فرمان ذهنی آرام شدن باعث افزایش امواج آلفا می شود ؟ در مرحله ی فعال شدن ، امواج آلفا در هر دو نیمکره ی مغز به مقدار فاحشی کاهش پیدا کرد . در این مرحله آرامش هم ، فرکانش امواج آلفا در هر دو نیمکره افزایش یافت .
آنچه در مورد تحقیقات جاری در مورد ادراک فراحسی در کشورهای مستقل اتحاد جماهیر شوروی سابق جالب توجه است ، گرایش شدید به الگوی تاثیر گذاری است . در محققان ، گرایش آشکاری برای میل به خلاصه کردن همه ی پدیده های ما فوق طبیعی در روان – جنبشی دیده می شود . از این واقعیت چنین نتیجه می گیریم که در آزمایش های تله پاتی ، روی ها بیشتر بر فرستنده تاکید دارند تا گیرنده .
به همین دلیل فرستنده را القا کننده می نامند یعنی شخصی که اثری ایجاد می کند از طرف دیگر ، در فراروان شناسی غربی ، توجه ، بیش تر بر گیرنده معطوف می شود این مطلب را آشکارا می توان در تکامل روند مشاهده از دور دید ، روندی که در ابتدا آزمایشی کلاسیک در زمینه ی تله پاتی با شرکت آزمایش گری در فاصله ی دور ، به عنوان فرستنده بود به مرور زمان ، فرستنده حذف شد و فرآیند شناخت غیر متعارف در درجه ی اول از دیدگاه گرفتن اطلاعات اهمیت پیدا کرد و انتقال اطلاعات اهمیت خود را از دست داد.
[۱] -Andrei Lee
[۲] -Juri Dolin
موجودات زنده به عنوان هدف
در زمینه ی روان -جنبشی می توان به زیست – روان جنبشی[۱] (روان-جنبشی بر موجودات زنده) اشاره کرد که از روش کلاسیک روسیه سرچشمه می گیرد . گرایش تحقیقات به سمت کشف امکانات استفاده از درمان گری از طریق پدیده های ما فوق طبیعی نیست، بلکه محور آن ، تحقیقاتی بنیادین است و مسئوله اصلی این است که مشخص شود موجودات زنده چه واکنشی نسبت به تاثیر گذاری ذهنی نشان می دهند . در مقایسه با غرب ، تاکید بسیار زیادی بر یافتن ردیاب های psi درون ارگانیسم ها می شود و فرض بر این است که psi در درجه ی اول ، مکانیسمی بیولوژیکی است که در سیستم های زنده «بازتاب» بسیار قوی تری در مقایسه با دیگر سیستم های مادی دارد .
«گئورگی گور تویوف»[۲] رئیس آزمایشگاه کاربرد ایزوتوپ در چشم پزشکی ، در مسکو و الکساندر پارخوموف[۳] فیزیکدان، تمام تحقیقات خود را به بررسی تاثیر گذاری از فاصله بر سیستم های فیزیکی ، که منجر به ایجاد نوسانات نا منظم می شود ، اختصاص داده اند .
آنان موفق شده اند اثرات ریز روان -جنبشی[۴] را حتی میان مسکو و نووسیبیر سک، فاصله ای در حدود ۳۰۰۰ کیلومتر، ثبت کنند. اما این دو آزمایش هایی نیز با سیستم های زنده ، (از جمله روی نوعی ماهی به نام ناتونه موس پترسی)[۵]به عنوان هدف هایی برای آزمایش تاثیر گذاری غیر متعارف از فاصله انجام داده اند . این ماهی ها به وسیله ی علایمی الکتریکی که به شکل پالس می فرستند، راه خود را پیدا می کنند . ظاهراً اشخاص دارای نیروی ما فوق طبیعی توانسته اند میزان پالس ها را کاهش دهند.
تاتیانا کرندلوا[۶]و سرگئی پوگسیان ،[۷] از بخش بیوفیزیک دانشگاه دولتی مسکو نیز آزمایش های جالبی در مورد تاثیر گذاری ذهنی بر سیستم های زنده انجام داده اند ، در آزمایشی پیچیده ایگور و ربیتسکی[۸]درمان گرا دارای نیروی ما فوق طبیعی موفق شد قابلیت واکنش بعضی از سلول ها را نسبت به ترکیبی (لاتکس) که محرک فعالیت سلول است ، افزایش دهد . این کار با افزایش تولید اشکال فعال اکسیژن انجام شد .
سرگئی اسپرانسکی[۹] سم شناس موسسه ی بهداشت و نو و سیبیرسک هم آزمایش های psi جالبی روی حیوانات انجام داده است. در یک آزمایش گروهی موش را که در یک قفس با هم بزرگ شده بودند ، از هم جدا کردند ، یک گروه را تغذیه کردند و به گروه دیگر گرسنگی دادند . موش هایی که به صورت عادی تغذیه می کردند، ناگهان به دلیل غیر قابل توضیحی شروع به بیش تر خوردن کردند و وزنشان به مقدار چشمگیری افزایش یافت .
اسپرانسکی عقیده داشت که آزمایش ، شرایطی طبیعی را بازسازی کرده است که در آن گروهی از موش ها احساس می کنند ، که گروه دیگر گرسنگی می کشد و در نتیجه برای جبران رفتاری بر پایه ی psi در پیش می گیرند و بیش تر می خورند .
بر اساس این آزمایش ها ، اسپرانسکی به این نتیجه رسید که تله پاتی نوعی کارکرد زیست شناختی طبیعی برای تامین نیازهای اولیه ی بقاست به این معنی که موش های گرسنه علایمی مبنی بر نایاب بودن غذا می فرستند ، در نتیجه موش هایی که غذای کافی در دسترس دارند ، برای ذخیره ی غذا ،بیش تر از نیاز خود می خورند .
سرآلیسترهاردی[۱۰]زیست شناس برجسته ی انگلیسی در دانشگاه آکسفورد ، پیش تر نظر داده بود که ارتباط تله پاتی میان حیوانات بر روند تکاملی و سازگاری با محیط اثر می گذارد بنابر نظریه ی او ، فرآیند ، شبه تله پاتی[۱۱] باعث گسترش عادات حیوانات می شود و سرمایه گذاری ما فوق طبیعی زیستی یک نژاد به روشی شبیه به تله پاتی عمل می کند . جدیدترین نظریه های بحث انگیز روپرت شلدریک[۱۲]زیست شناس انگلیسی هم بر همین اساس است . شلدریک مدعی است که در هستی میدان های ژنتیکی هم ساختار [۱۳] (مورفوژنتیک) نوعی همبستگی شکلی وجود دارد که باعث به وجود آوردن اثرات غیر بومی در نژاد حیوانات می شود (انواع ارتباطات کشف نشده ای که ماورای زمان و مکان است).
سرگئی اسپرانسکی اخیراً با همکاری لئونیدپروین[۱۴] مهندس برق، آزمایش دیگری انجام داد که در آن از فاصله ای حدود ۳۰۰۰ کیلومتر، بر عادات تغذیه ای موش اثر گذاشته شد . ۵ گروه موش مورد آزمایش و ۵ گروه کنترل (به عنوان شاهد) در نووسیبیرک بودند و پروین در مسکوبه «پروین» تصاویر بعضی از گروه های موش ها نشان داده شد . به حیوانات ۱۸ ساعت غذا ندادند، اما پس از آن ، مقادیر زیادی آب و غذا در اختیارشان گذاشته شد. «پروین» یکی از تصاویر را به صورت افقی انتخاب کرد و ذهن خود را بر افزایش یا کاهش وزن موش های آن گروه متمرکز کرد . نتایج آماری ۷۰ آزمایش مستقل، با نیات «پروین» کاملاً همخوان بود .
ناتالیایانوا[۱۵] در بخش فیزیولوژی حیوانات و انسان در دانشگاه دولتی سیمفروپل[۱۶]نیز آزمایش هایی روی حیوانات به عنوان هدف، انجام داد . یانوا به الگوی پیچیده ی ارتباط اجتماعی موش ها و اثر نیات یک شخص دارای نیروی مافوق طبیعی بر آن ، علاقه داشت در یک گروه مرکب از شش موش ، معمولاً یکی غالب ، دو یا سه موش فرمان بر و بقیه خنثی هستند . اگر تک تک موش ها را پس از شکل گرفتن الگوی روابط اجتماعی ، از گروه جدا کننده و مدتی مجزا نگه دارند، آنان دوباره ی برای اثری شناخته شده برای زیست شناسان منجر می شود -یعنی حیوانات غالب ، غالب و حیوانات زیر دست ، زیر دست باقی می مانند اما رفتار گروه دوم مشخص تر می شود زیرا به صورت انفرادی نگهداری شده اند .
در چنین شرایطی ، «یانوا» سه سری آزمایش مختلف برای شناخت اثر میدان های مغناطیسی ، همراه با ناظر، انجام داد . ناظر باید با ایجاد اثری محرک ، احساسات مثبت را از فاصله ی ۴ متری بر می انگیخت . تحت نفوذ میدان مغناطیسی ، حیوانات فرودست ، غالب شدند و میزان ستیزه جویی همه ی حیوانات به صورت قابل ملاحظه ای افزایش یافت .
تحت تاثیر نیروی ناظر، سلسله مراتب از بین رفت و دیگر تشخیص حیوانات غالب و فرودشت از یکدیگر ممکن نبود . تحت تاثیر مشترک میدان مغناطیسی و ناظر، رفتار حیوانات مانند زمانی بود که زیر نفوذ ناظر قرار داشتند . به عبارت دیگر ، باز هم سلسله مراتب از بین می رفت .
این آزمایش را می توان تلاش برای یافتن راهی برای مقابله با تاثیرات زیان بار و مخرب احتمالی میدان های الکترومغناطیسی با کمک تاثیر ذهنی تمرکز یافته ، به شمار می آورد ، و همان طور که معاینه بیوشیمیایی حیوانات نشان داد، موفقیت آمیز نیز بود. مقدار نور آدرنالین[۱۷] و دوپامین[۱۸] در مغز حیواناتی که در معرض میدان های مغناطیسی قرار گرفتند ، افزایش یافت ، این مواد انتقال دهنده های عصبی کنترل کننده ی رفتار در حیوانات و انسان هستند و افزایش آن ها باعث افزایش میزان ستیزه جویی می شود . جالب این که در حیواناتی که تحت تاثیر شخص دارای نیروی ماورای طبیعی قرار گرفته بودند، هنوز مقدار نور آدرنالین زیاد بود، اما دیگر مانند حیوانات غالب رفتار نمی کردند . تحت تاثیر میدان مغناطیسی و ناظر ، مقدار «نور آدرنالین» و «دوپامین» با مقدار این دو ماده در حالت اثر میدان مغناطیسی برابر بود ، اما ستیزه جویی افزایش نیافته بود .
دانشمندان تصور می کنند تاثیر اشخاص دارای نیروی ما فوق طبیعی مانند عمل تنظیم کننده ی قشر مخ انسان است . شخصی که میزان «نورآدرنالین» در در بدنش زیاد باشد ، معمولاً رفتاری ستیزه جویانه از خود نشان نمی دهد ظاهراً اعمال اثر تنظیم کننده ی غیر متعارف و کاملاً ذهنی روی نمی دهد . ظاهراً اعمال اثر تنظیم کننده ی غیر متعارف و کاملا ًذهنی روی رفتار حیوانات امکان پذیر است . در این مطالعات میزان تاثیر پذیری رفتار حیوانات در اثر تبادل اطلاعات به طریقه ی تله پاتی ، پس از گذراندن مدت زمانی در انزوا، بررسی نشده است گسترش تحقیقات psi در روسیه ، برای بررسی این مسئله کار ارزشمندی است .
در سال های اخیر ، آزمایش هایی از این نوع در فرانسه نیز انجام شده است . «رنه پوش»[۱۹] زیست شناس فرانسوی اهل «سن ژان دوبرار»[۲۰] آزمایش گر مبتکری است که دست به این کار زده است . «پوش» برای آزمایش هایش از خرگوش استفاده کرد ، زیرا این حیوان به سرعت دچار ترس می شود و ترسش را می توان به سادگی از راه های فیزیولوژیک اندازه گیری کرد . خرگوش حتی در حالت آرامش هم ، گاه و بیگاه واکنش های ناشی از ترس از خود نشان می دهد.
پوش از میان بچه خرگوش ها، تعدادی ماه را انتخاب کرد و دوتا دوتا به مدت ۸ ماه جدا از هم پرورش داد . او با استفاده از فتوپله تیزموگرافی[۲۱] جریان خون محیطی آن ها را اندازه گیری کرد. هنگام آزمایش حیوانات را از هم جدا کرد و به مدت ۱۶ دقیقه در قفس هایی عایق در مقابل صدا قرار داد . در چنین قفس هایی، حیوانات به مراتب بیش از زمانی که در فضای باز قرار دارند ، احساس آرامش می کنند . وقتی حیوان را از محیط عادی خود جدا می کردند ، تغییر مشخص جریان خون که دست کم ۶ ثانیه به طول می انجامید ، نشان می داد که حیوان دچار ترسی ناگهانی شده است معلوم شد در حیواناتی که با هم پرورش یافته اند ، بیش تر اوقات ترس به فاصله های زمانی نزدیک به هم (در کمتر از ۱۰ ثانیه) به وجود می آید . در حیواناتی که با هم پرورش نیافته اند ، تناسب زمانی دفعات ترس بسیار کمتر و با یک الگوی نامنظم اتفاقی است این نتیجه ی مهم آماری نشان می دهد که در میان حیواناتی که با هم بزرگ شده اند ، نوعی تبادل غیر متعارف اطلاعات صورت می گیرد.
تحقیقات psi در مورد موجودات زنده طبیعتاً شامل گیاهان نیز می شود. گزارش هایی که تیم تحقیقاتی به ریاست «یوری دولن» در همایش بین المللی انجمن فراروان شناسی در سال ۱۹۹۳ ارائه داد، می توانست پرونده ی مربوط به «اثر بکستر»[۲۲](رجوع کنید به بخش اول فصل ۲) راه دوباره به جریان اندازد .
«دولن» تغییرات الکتروفیزیولوژیک نهال های خیار ۷ تا ۱۵ روزه را ثبت کرده بود. گیاهان و دستگاه اندازه گیری در جعبه های فلزی روی زمین قرار داشتند . از اشخاص دارای نیروی ما فوق طبیعی ، که در اتاق دیگری بودند، خواسته شد تا واکنش فیزیولوژیک گیاهان را نسبت به محرکی خارجی ، افزایش یا کاهش دهند . عامل محرک خارجی تغییر میزان نور بود . گیاهان را چندین بار ، هر بار به مدت ۳ دقیقه در تاریکی نگه می داشتند . پیش از هر نوبت ، شخص دارای نیروی ما فوق طبیعی می گفت میخواهد واکنش گیاه را افزایش یا کاهش دهد . نتایج به دست آمده را با اندازه گیری های نمونه ی شاهد که در آن ها هیچ شخص دارای نیروی ما فوق طبیعی حضور نداشت ، مقایسه کردند تفاوت میان افزایش و کاهش ، همواره با نیات شخص دارای نیروی ما فوق طبیعی همخوانی داشت و نتایج قابل توجه آماری نشان می داد که تبادل ذهنی متقابلی با واکنش الکتروفیزیولوژیکی گیاه ، برقرار شده است .
در این سری آزمایش ها، آزمایش دیگری که در آن در یکی از دو گیاهی که به فاصله ی ۴۰ سانتیمتر از هم قرار داشتند تحت تاثیر قرار می گرفت . معلوم شد که تبادل ذهنی متقابل را می توان هدایت کرد و از این طریق فقط در گیاه مورد نظر ، اثر مطلوب ایجاد می شود .
در آزمایشی که یوگنی بوندارنکو[۲۳] آب یاب و معدن یاب با تجربه ، انجام داد دقت کامل تاثیرات زیست- روان بخشی مورد تایید قرار گرفت . بوندارنکو ، در اوایل دهه ی ۱۹۹۰ در سن پترزبورگ در نیروی دریایی ، از راه های ما فوق طبیعی ، محل کشتی ها و زیر دریایی های دشمن را مشخص می کرد . حتی ارتش روسیه تا آن جا پیش رفت که در دوره های آموزش استفاده از میله های آب یاب و پاندول را برای سربازان ترتیب داد و بوندارنکو زمانی که در سن پترزبورگ بود ، در اختیار «یوری تیاگوتین»[۲۴]زیست شناس ، می توانست از دور ، بر یک کشت سلولی ، که به طور تصادفی از میان ۲۴ تا ۹۶ کشت سلولی انتخاب شده است ، اثر بگذارد. بر کشت های مجاور، که فقط ۲ سانتیمتر با کشت مورد نظر فاصله داشتند ، هیچ اثری دیده نمی شد.
[۱] -bio-psychokinesis
[۲] -Georgi Gurtoyov
[۳] -Alexander Parkhomov
[۴] -micro PK-effects
[۵] -Gnathone
[۶] -Tatjana Kerndeleva
[۷] -Sergei Pogosyan
[۸] -Igor Verbitsky
[۹] -Sergei Speransky
[۱۰] -Sir Alister Hardy
[۱۱] -quasi-telepathic
[۱۲] -Rupert Sheldrake
[۱۳] -morphogenrtic
[۱۴] -Leonid Porvin
[۱۵] -Natalia Yanova
[۱۶] -Simferopol
[۱۷] -Noradernaline
[۱۸] -Dopamine
[۱۹] -Rene Peoch
[۲۰] -Sain Jean de Boireau
[۲۱] -Photoplethysmography
[۲۲] -Backster Effect
[۲۳] -Yevgeny Bondarenko
[۲۴] -Yuri Tyagotin
اعمال استثنایی بدن انسان[۱]
بر اساس شایعات ، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۸۹، زمانی که در بازار سیاه ، انتقال چنین اطلاعاتی کسبی سود آور تلقی می شد ، روس ها پرونده های psi خود را یک جا به ژاپنی ها فروختند . و آن طور که دست اندرکاران ، می گویند روس های زرنگ یک نسخه از پرونده ها را هم به چینی ها فروختند .
داستان چین ، به عنوان تهدیدی جدی در مسابقه psi چه زاییده ی تخیل باشد (که عقیده ی من بر این است) و چه تلقی سرویس های اطلاعاتی آمریکا ، تا کنون به صورت راز باقی مانده است به هر حال، از زمان به قدرت رسیدن کمونیست ها در چین ، به نظر می آمد که نهال نورس فراروان شناسی از ریشه کنده شده است پس آیا واقعاً ترس موجبی دارد؟
مدت ها پیش از آن که شایع شود پرونده های psi شوروی به چنگ چینی ها افتاده است ، توفانی از فعالیت های علوم غیبی ، که پیش از آن سابقه نداشت ، در چین بر پا شد در یازدهم مارس ۱۹۷۵، روزنامه ی چینی «سچوان دیلی»[۲] گزارشی در مورد پسری دوازده ساله به نام تانگ یو ، چاپ کرد که می توانست با گرفتن نوشته ای کنار گوشش، آن را بخواند . دوماه بعد ، در سراسر چین ، کودکانی پیدا شدند که همین کار را به خوبی انجام می دادند . این کودکان پیش گو، جنجالی بر پا کردند ، درست مثل جنجالی که قاشق خم کردن «یوری گلر» در غرب بر پا کرد آیا این یک حقه بود یا پدیده ای ما فوق طبیعی؟
در اکتبر ۱۹۸۱ «استنلی کریپنر» [۳] فراروان شناس موسسه ی سی بروک[۴] در سان فرانسیسکو ، به همراه تعدادی از همکارانش، از جمله «پوتاف»، به چین سفر کرد . در آن جا کودکان پیش گو و نتایج آزمایشات انجام شده در خصوص پدیده های فیزیکی توضیح ناپذیر را به آنان نشان دادند . آن ها الفبای چینی را روی تکه کاغذی از ساقه های برنج نوشتند و در جعبه ای ،ردیاب های الکتریکی- نوری قرار دادند تا پدید آمدن فوتون ها را ثبت کنند . به محض اینکه این کودکی سعی می کرد حروف را بخواند یا به تعبیر «پوتاف» از دور مشاهده کند ، ردیاب های نوری، نوسانات نوری ملایمی را ، هم بر مادون قرمز و هم بر باند مرئی ثبت کردند . نوسانات نوری برای ظهور فیلم و پدیدار شدن حروف الفبا کافی بود .
اما این مسئله فقط در مورد حروفی که درست تشخیص داده شده بود ، صدق می کرد . این مشاهدات باعث شد «پوتاف» به بررسی این مسئله بپردازد که آیا فرایند مشاهده از دور با اثرات روان جنبش همراه است ؟ در غرب، توجه محافل علمی دیگر ، زمانی به این مسئله جلب شد که در کنفرانس انجمن فراروان شناسی در کمبریج در سال ۱۹۸۲ ، دو دانشمند پکنی «چن هه سین»[۵]و «می لی»[۶] گزارشی در مورد دستاوردهای باور نکردنی کودکان چینی ارائه کردند. ظاهراً این کودکان می توانستند با نزدیک کردن کاغذهای تا شده به قسمتی از بدنشان ، اعداد، علایم و طرح های روی آن ها را به طور دقیق بازسازی کنند . دانشمندان چینی این عمل را پیش گویی به حساب نمی آوردند بلکه آن را تحت عنوان اعمال استثنایی بدن انسان (EFHB)طبقه بندی می کردند و از ان پس تحقیقات psi در چین ، تحت این عنوان رسمی انجام شده است . پدیده های خارق العاده ی نادری در ارتباط با توانایی های بدن انسان و مکانیسم سیستم اعصاب مرکزی وجود دارند . تحقیقات دانشمندان در این زمینه ، چیزی بیش تر از گسترش دامنه ی علوم شناخته شده ای مانند پزشکی ، فیزیولوژی و زیست شناسی نیست .
کمی پس از کنفرانس کمبریج ، دکتر «وی ننگرون»[۷] معاون انجمن فراروان شناسی چین و عضو هیئت علمی دانشگاه ووهان[۸] به دیدن ما در موسسه ی علوم حاشیه ای روان شناسی و بهداشتی روانی در فرایبورگ آمد و گزارش دستاوردهایی باور نکردنی را ارائه کرد . در شرایط علمی کنترل شده ، بعضی از کودکان می توانستند در بیش از ۸۰ % موارد ، اشکال ، اعداد و حروفی را که مقابل گوششان می گذاشتند ، به درستی شناسایی کنند . چنین موفقیت چشمگیری ، اطلاعات به دست آمده از تحقیقات فراروان شناسی را نقض می کند . شاید بتوان گفت که در این آزمایش ها ، شرایط همیشه کاملاً بدون رخنه نبوده است و امکان ادراک از طریق حواس عادی وجود داشته است .
اشتفان بوخمان [۹] پزشک آلمانی، در بعضی از این آزمایش ها که تحت نظارت وی ننگرون انجام می شد ، شرکت داشته است. دو دختر دارای نیروی ما فوق طبیعی به نام های «سیونگ جی» و «لی هونگ وو» آشکارا ناظران را حیرت زده کردند، زیرا نه تنها به راحتی اشکال ، اعداد و حروف چینی ، بلکه حروف لاتین را هم با آن ها نا آشنا بودند ، شناسایی کردند . آزمایش کنندگان کاغذ را طوری تا کردند اشکال دیده نشوند و سپس در گودی زیر بغل یا پشت زانوان دختران جوان چینی گذاشتند ، بعد از مدت کوتاهی ، آن ها آنچه را که درک کرده بودند ، رسم کردند . میزان دقت ، شگفت اور ، و اغلب ناقص این مسئله بود که اطلاعات غیر متعارف ، معمولاً به صورت بخش – بخش به دهان می آید اگر چه این مسئله در جریان مشاهده از دور ، دوباره کشف شد .
دختران می توانستند نه فقط حروف ، بلکه طرح پرسپکتیو یک خانه ، حرف پی لاتین و حروف لاتین EKG را به صورت EAG دقیقاً بازسازی کنند . در یک مورد اشتفان بوخمان عدد ۲۸ را روی کاغذ نوشت و آن را چنان با دقت تا کرد تا سیونگ جی نتواند آن را بخواند و کاغذ را در گودی پشت زانوی او قرار داد . حدود ۵ دقیقه بعد ، دختر ابتدا عدد ۲ و سپس حرف Q را نوشت ، اشتفان بوخمان بعداً گفت : اگر چه این دقیقاً همان عددی که من نوشته بودم نبود ، اما باید اذعان کنم که نوعی ادراک صورت گرفته است .
با این که این اقدامات حیاتی انجام گرفته در مورد این آزمایش ها ، چندان مطلوب نبود ، اما چیزی نگذشت که مشخص شد چین ارتشی غیر قابل تصور از چنین اشخاصی با استعداد و دارای نیروی ما فوق طبیعی در اختیار دارد ، که البته چندان هم تعجب آور نبود . بررسی های جمعی در SRI نشان داده بود که حدود ۱ % از کل جمعیت ، دارای توانایی های psi است اگر چه ۱% به نظر زیاد نمی آید ، اما با توجه به جمعیت بیش از یک میلیارد نفری چین ، به ۱۰ میلیون نفر می رسد . موج علاقه به اعمال استثنایی بدن انسان است باعث به وجود آمدن گروه های مطالعه ی این پدیده در همه ی دانشگاه ها و حتی مدرسه ها گردید . بیش از ۵۰۰ دانشمند این چالش را برگزیدند از همان ابتدا ، یکی از معتبر ترین نشریات علمی چین به نام «زیران زاجی»[۱۰] (مجله طبیعت ) مقالات فراوانی در مورد آزمایش های انجام شده در این زمینه چاپ کرد . پس از کشف این که بعضی از کودکان می توانند بر اشیای فیزیکی اثر بگذارند ، دامنه ی بررسی گسترش پیدا کرد و روان – جنبشی را هم در بر گرفت به عنوان مثال ، این کودکان می توانستند چوب کبریت ها را خم کنند یا عقربه های ساعت را به حرکت وادارند . به چنین گزارش هایی باید تا حدودی با تردید نگریست هر چه باشی ، یکی از حقه های شعبده بازی حرکت دادن عقربه های ساعت مچی ، به طریقی چنان استادانه و سریع است که حتی دارنده ی ساعت هم متوجه نمی شود اما با خواندن گزارش های مربوط به چنین آزمایش هایی تردید ، به سرعت تبدیل به حیرت می شود مانند آزمایش هایی که جویی یی یی [۱۱] زیست شناس در شانگهای که بعد ها هم سردبیر نشریه ای علمی در مورد چنین تحقیقاتی شد ، در بسیاری از آن ها شرکت داشت اشخاص دارای نیروی ما فوق طبیعی پشت به ساعت و ناظران رو به ساعت ایستادند ناظران حرکت عقربه ساعت را به خوبی می دیدند . خوشبختانه من توانستم چندین بار شاهد این آزمایش ها در آزمایشگاه یون نان باشم . باید میزان شگفتی مرا درک کنید وقتی دیدم عقربه های ساعت بدون این که کسی به آن ها دست بزند ، با سرعت زیاد شروع به چرخیدن کردند .
تنها این شگفتی نبود که جویی یی یی با ان رو به رو شد او یک بار دختر ۱۳ ساله ای را آزمایش کرد که مدعی بود می تواند فقط با نیروی ذهن ، قفل های بسته را باز کند. در این آزمایش او با قفلی که به همین منظور از شانگهای با خود آورده بود دری را قفل کرد ، کلید را برداشت و در جیب کت خود گذاشت و تا پایان آزمایش ، دستش را محکم روی جیبش نگه داشت .پس از ۱۴ دقیقه تمرکز شدید ، دختر اعلام کرد که قفل باز شده است و واقعاً هم باز شده بود !
دانشمندان چینی به دلیل انزوا و جدایی دراز مدت از بقیه ی دنیا، کودکان گمشده ی فراروان شناسی محسوب می شدند و رفتارشان مانند «کاسپار هاوزر»[۱۲] بود .
آنان کار بررسی پدیده های ما فوق طبیعی را از هیچ شروع کردند . از آن جا که هیچ اطلاعی در مورد نتایج این قرن تحقیقات فشرده در مورد psi در غرب نداشتند ، دیدگاهی کاملاً تازه پیدا کردند . آنان برای ثبت تابش های مادون قرمز منظم و فوتون های گاما، از دستگاه های مختلفی به عنوان ردیاب و از ردیاب های شیمیایی و بیولوژیکی برای تابش های غیر توضیح دیگر استفاده می کردند. محققان به زودی دریافتند که پدیده های اعمال استثنایی بدن انسان چقدر ضعیفند و تحقیق در مورد psi چقدر می تواند دشوار و پیچیده باشد .
[۱] -Exceptional Functions of the Human Body (EFHB)
[۲] -Sechuan Daliy
[۳] -Stanly Kripper
[۴] -Saybrook
[۵] -Chen Hsin
[۶] -Mei Lei
[۷] -Wei Nengrun
[۸] -Wuhan
[۹] -Stefan Buchman
[۱۰] -Ziran Zazhi
[۱۱] -Zhu Yi Yi
۱- Kaspar Houser پسری در یکی از روستاهای آلمان که تا سنین نوجوانی در اتاق کوچکی حبس بود ، تکلم نیاموخته و هیچ کس و هیچ چیز را ندیده بود . (م)
چیان سوئه سن[۱]و بازار گرم psi
در این دوره ، که علاقه به این رشته ی جدید تحقیقات به اوج رسیده بود ، وجود یک مرد ، سرنوشت این علم رو به شکوفایی را رقم زد. این مرد کسی جز چیان سوئه چین پدر فن آوری فضایی چین نبود . او در دهه ی ۱۹۳۰ در موسسه ی تکنولوژی ماساچوست (MIT) در بوستون تحصیل کرده بود و بعد هم در آزمایشگاه نیروی محرک جت در موسسه ی تکنولوژی کالیفرنیا مشغول به کار شد و در آنجا به مقام پرفسوری «گودارد»[۲] در نیروی محرک و جت یکی از پیشگانمان تکامل موشک رسید . در سال ۱۹۵۵ چیان در خواست بازگشت به وطنش را کرد. دولت ایالات متحده، با بی میلی تصمیم گرفت در مقابل بازگشت ۱۱ خلبان آمریکایی جنگ کره، به این دانشمندان اجازه ی برگشت به چین را بدهد .
گفته می شود و دولت ایالات متحده بعد ها از این تصمیم پیشمان شد عقیده بر این بود که بدون وجود چیان سوئه سن چین هرگز نمی توانست به این سرعت به جرگه ی کشورهایی دارای قدرت هسته ای و تکنولوژی سفرهای فضایی بپیوندد.
چیان سوئه سن تاکید کرد که پدیده های فراحسی و روان – جنبشی، تنها اثرات جانبی منبع اصلی انتقال اطلاعات یعنی انرژی حیاتی چی[۳] هستند . او در سال ۱۹۸۰ در صحبتی خصوصی، به ناشریه ی «زیران زاجی» اظهار کرد، هیچ کس هرگز به دنبال بررسی توانایی های بالقوه ی بدن انسان نرفته است . در نتجیه ما باید برای بررسی توانایی های بالقوه بدن انسان ، از علم و تکنولوژی استفاده کنیم و در کنار آن به مطالعه ی نظریه های پزشکی سنتی چین، (چی گونگ)[۴] اعمال استثنایی بدن انسان و غیره نیز می پردازیم در انتها همه ی این تحقیقات منجر به تکامل اعمال استثنایی ای می شود که شما مشغول بررسی آن هستید .
پس از این اظهار نظر عمومی اولیه که کاملاً خوش بینانه بود ، اختلافاتی میان چیان و دانشمند جزم اندیش چین یوگوانگ یوان[۵] که سمت های بی شماری از جمله رئیس موسسه ی مارکسیسم لنینیسم و اندیشه های مائوتسه دونگ را داشت پیش آید . یو ادعا می کرد که پدیده های ما فوق طبیعی با مارکسیسم ، لنینیسم ماتریالیسم دیالکتیک و قوانین شناخته شده ی علم زمانه در تضاد است و در نتیجه نمی تواند حقیقت داشته باشد . علاوه بر آن ، از شرکت در آزمایش های EFHB سرباز زد . بحث بالا گرفت ، چیان که علم جدید را علم جسمی (علم سوماتیک)[۶] می نامید ، پیش بینی کرد که این علم گامی جدید ، به سوی انقلابی نوین در علم و فن آوری خواهد بود و آینده ی بشر را کاملاً تغییر خواهد داد ، و این تغییر بسیار بنیادی تر از انقلاب های علمی اوایل قرن بیستم که در اثر پیدایش نسبیت و نظریه ی کوانتوم پیش آمد ، خواهد بود .
در کشوری با حکومت مرکزی ، درباره ی چنین اختلافاتی به طور روشنفکرانه تصمیم گیری نمی شود ، بلکه قضاوت سیاسی تعیین کننده است . از آن جا که هیچ یک از دو طرف نمی خواست بازنده شود ، قضاوت را به عهده ی حزب گذاشتند . در ۱۳ ماه مه ۱۹۸۲ ، دبیر کل حزب کمونیست جمهوری خلق چین ، هویائوبانگ،[۷] به نفع یو رای داد ، اما شهرت فراوان چیان به تصمیم سیاستمدارانه ای منجر شد . تحقیقات psi در رده ی رشته های تحقیقاتی غیر رسمی طبقه بندی شد ، و گروه کوچکی از دانشمندان اجازه یافتند بررسی در مورد این پدیده ها را ادامه دهند .
هر نوع اشاره به این پدیده ها در مطبوعات ممنوع شد و دانشمندان فقط می توانستند نتایج به دست آورده ی خود را به شکل مقالاتی در گروه پخش کننده . از آن پس ، دیگر مقاله ای در مورد psi در نشریه ی زیران زاجی چاپ نشد و موضوع از صفحه ی روزنامه ها و رادیو و تلویزیون حذف شد . به زودی ، افکار عمومی یا تمام جریان را فراموش کرد و یا مردم به غلط پذیرفتند که پدیده های psi ساختگی بوده و حزب ، بررسی آن ها را ممنوع کرده است .
بررسی های در هم و برهم و پرشور بی شماری که در طول چهار سال کشور را به هیجان آورده بود ، جای خود را به پروژه های تحقیقاتی بی سر و صدایی داد که در پشت در های بسته ی چند موسسه ی منتخب انجام می شد . مهم ترین پروژه ها درموسسه ای تحت نظر ارتش در پکن انجام می شد . ناپدید شدن ناگهانی psi از صحنه ی اجتماعی به همراه این واقعیت که ارتش تحقیقات را در خفا دنبال می کرد ، باعث به وجود آمدن این تصور در آمریکاییان شد که چین هم به مسابقه ی تسلیحاتی psi پیوسته است .
[۱] -Qian Xuesen
[۲] -Goddard
[۳] -Chi
[۴] -Chikong
[۵] -Yu Yuang Yuan
۳-Somatic Seience علم مربوط به قابلیت های جسمی انسان در مقابل علم مربوط به روح
[۷] -Hu Yaobang
شکستن حصار ماده
موسسه ی مهندسی پزشکی فضایی (ISME) درحومه ی پکن ، مجتمع علمی بسیار عظیمی است . در سه بخش آن ، پزشکی فضا، سیستم بشر – ماشین- محیط [۱] و علم بدن انسان ، مورد مطالعه قرار می گیرد . اما ISME موسسه ای نظامی است و کارکنان آن لباس نظامی می پوشند . این موسسه در اصل در دهه ی ۱۹۶۰ برای حمایت از پزشکی از فضانوردان تاسیس شد . پس از ممنوع شدن پرئازهای فضایی با سرنشین به مدت نا معلوم ، دانشمندان دیگر کاری برای انجام دادن نداشتند چیان سوئه سن به همراه جانگ جن هوان[۲] یکی از مقامات بلند پایه ی سیاسی و نظامی ، توانست تحقیقات psi را زیر نظر چن هسین، رئیس ISME دنبال کند . در نتیجه، تحقیقات مورد اعمال استثنایی بدن انسان در بخش سه ISME جایگاهی برای خود پیدا کرد.
در ISME مرد جوان خوش رویی مشغول به کار بود که همیشه سرحال و در دسترس بود این مرد نه دانشجو بود و نه دانشمند نامش جانگ بائوشنگ[۳] و کارگری ساده از استان جیانگ سو بود . اما تنها چیزی عادی در مورد او همین بود که تقریباً همه او را می شناختند بسیاری به او چپ چپ نگاه می کردند . جانگ در خانه ای بزرگ در محوطه ای موسسه زندگی می کرد و دستگاه های زیادی از جمله دستگاه ویدئو و دوربین فیلمبرداری ویدئو داشت آشپزخانه مخصوصش از او مراقبت می کرد و وقتی هم می خواست تفریح کند ، با ماشین لیموزین آمریکایی خود ، آژیرکشان در خیابان های پکن رانندگی می کرد .
مرد جوانی که از چنین امتیازاتی استفاده می کرد ، ستاره ی آزمایش های محققان psi بود و در مقالات علمی ، فقط «زد»(Z)نامیده می شدپیش از این جانگ انحصاراً در اختیار ISME قرار گیرد ، ۱۹ دانشمند زیر نظر لین شو هوانگ [۴] در بخش فیزیک دانشکده ی تربیت معلم پکن ، آزمایش های روان جنبشی را با جانگ که استعداد واقعاً شگفت انگیزی داشت ، انجام داده بودند او می توانست کاغذهای علامت دار ، اشیای کوچک فعال از نظر شیمیایی حتی حشرات زنده ی علامت گذاری شده را از پشت جعبه های در بسته ، حرکت دهد .
در یکی از آزمایش ها، تکه ای کاغذ آغشته به مواد شیمیایی را در نیمی از یک لوله شیشه ای که از وسط ذوب و در نتیجه مجرایش کوچک شده بود ، گذاشتند و نیمه ی دیگر لوله را با پنبه ی آغشته به مواد شیمیایی پر کردند اگر پنبه با کاغذ تماس پیدا می کرد ، واکنش شیمیایی قابل ردیابی انجام می شد . دهانه ی شیشه به وسیله ی کاغذ مخصوصی کاملاً مهر و موم شده بود و لوله و محتویاتش را به مدت ۵ دقیقه در مقابل جانگ بائو شنگ قرار دادند و ۴ ناظر هم از چهار جهت مختلف با دقت آن را زیر نظر گرفتند ، بعد از مدتی کاغذ ، در بیرون لوله که کاملاً نفوذ ناپذیر بود ، قرار گرفت و مهر و موم سر لوله هم دست نخورده بود . دانشمندان متوجه نشده بودند این کار چگونه انجام شده است . یک لحظه ، کاغذ درون لوله بود ، و لحظه ای دیگر بیرون آن . تجربه نشان داد که آثاری از واکنش شیمیایی روی پنبه دیده می شود .
دانشمندان چنین فرض کردند که کاغذ برای بیرون آمدن از شیشه ، از میان پنبه گذشته است در آزمایش دیگری ، حشره ی زنده ی علامت داری را در لوله ی آزمایش سر بسته ای گذاشتند . اگر می خواستند در لوله را باز کنند ، تار موی نازکی که داخل لوله چسبانده شده بود ، پاره می شد . در این آزمایش هم دو ناظر مراقب جانگ بودند که کنار لوله ایستاده بود . دو دقیقه بعد ، حشره آزادانه بیرون ظرف مهر و موم شده می خزید .
در مورد دیگری ، موفق شدند با استفاده از دوربینی با سرعت بالا که در هر ثانیه ۴۰۰ عکس می گرفت ، ازمراحل آزمایش فیلم برداری کنند. در فیلم دیده می شود که قرصی از دیواره ای لوله ی مهر و موم شده می گذرد در یک صحنه ، قرص در حال نفوذ در دیوار شیشه ای است ، در صحنه ای دیگر ، نیمی از آن در درون و نیمی دیگر در بیرون آن ، و در صحنه ی سوم ، کاملاً در بیرون شیشه دیده می شود اگر این پدیده را فقط بتوان در سه صحنه از فیلم با سرعت بالا مشاهده کرد ، تعجبی ندارد که دانشمندان ابتدا اشیا را درون و سپس در بیرون ظرف ها دیده باشند . چشم انسان نمی تواند چنین عمل سریعی را دنبال کند . متاسفانه ظاهراً هیچ دانشمندی خارج از چین این فیلم را ندیده است .
در مورد اهمیت منابع حمایت کننده از این تحقیقات و ارزش آن، همین بس که درسال ۱۹۸۷، قسمت پروازهای فضایی ارتش، به این فیلم نشان درجه دوم دستاورد تحقیقات علمی عطا کرد.
(Z) تنها شخص دارای توانایی های خارق العاده در ISME نبود، اما مسلماً یگانه کسی بود که عجیب ترین پدیده ها را به او نسبت می دادند . با وجود این ، دانشمندان شانس کار با مردی به نام یان سین[۵] را هم داشتند ، که شایع بود اعمال واقعاً شگفت انگیزی در زمینه ای دیگر از او دیده شده است با توجه به معیارهای غربی یان نوعی درمان گر معجزه گر بود .
گفته می شود که حتی اشخاصی که دارای چندین شکستگی بودند را در جا درمان کرده است ، به طوری که توانسته اند فوراً سرکارشان برگردند . موفقیت هایش آن قدر زیاد بود که بیمارانش مقالاتی در موردش منتشر کردند . یان در سراسر کشور مشهور شد و در گردهمایی کثیری ، سخنرانی می کرد . در سخنرانی هایش سالن هایی با بیش از ۳۰۰۰۰ نفر گنجایش پر می شد، اما این سخنرانی ها مانند آنچه ما در غرب می شناسیم ، نبود . معمولاً بین ۶ تا ۱۴ ساعت بدون وقفه ادامه می یافت و بیش تر شنوندگان در این مدت ، نه برای رفع نیازهای بدنی و نه برای تغذیه ، جای خود را ترک نمی کردند داستان های بسیاری در مورد او نقل شده است . از جمله بیماران فلجی که روی صندلی چرخدار برخاسته و با اشک شادی شروع به راه رفتن کرده اند ، بیماران دیابتی ای که معالجه شده اند ، سنگ مثانه هایی که خرد شده اند، سرطان هایی که پس رفته اند و دردهایی که ناپدید شده اند . همه ی این نتیجه ها تابش های خارجی چی بوده است یان سین استاد چی کونگ است .
[۱] -man-machine -enviroment
[۲] -Zhang Zhenhuan
[۳] -Zhang Baosheng
[۴] -Lin Shubuang
[۵] -Yan Xin
عادی بودن psi در آزمایشگاه تحقیقاتی پرینستون
رابرت جن[۱]دانشمند سابق«سانا» و مدیر دانشکده ی مهندسی و علوم کاربردی در دانشگاه پرینستون کاربا مولدهای رویداد تصادفی (REGها) را موضوعی اصلی برنامه ای تحقیقاتی قرار داده است برنامه ای که تقریباً ۲۰ سال از عمر آن می گذرد و یکی از جالب ترین نواوری ها در زمینه ی تحقیقات psi است جن و همکارانش در ابتدای کار ، هیچ کدام فراروان شناس نبودند . آنان فیزیکدان ها و روان شناسانی بودند که توانستند تحقیقاتشان را در دانشگاهی معتبر انجام دهند .
در سال ۱۹۷۹ ، جن برنامه ی تحقیق در مورد پدیده های غیر متعارف را در پرینستون (PEAR)[2] پایه گذاری کرد . این برنامه فقط یک هدف داشت ، تجزیه . تحلیل علمی دقیق کنش متقال خود آگاه انسان و دستگاه های فیزیکی حساس هدف نهایی شناخت بهتر خود آگاه در چارچوب واقعیت های فیزیکی است .
در میان همکاران جن در آزمایشگاه PEAR ، براندادون[۳] روان شناسان زبر دست ، مسئول یکپارچه نمودن ابعاد مختلفی است که در PEAR در مورد آن ها تحقیق می شود . «راجرنلسون»[۴] روان شناس تجربی و متخصص طراحی «پروتکل» و کنترل های آزمایشی PEAR ، در مدل سازی آماری و تفسیر اطلاعات کمک می کند ، جانستون برندیش[۵] مهندس برق و مسئول طراحی ساخت و نگهداری دستگاه های آزمایشی است و «یورک دوبینز»[۶]فیزیکدان نظری ، طراحی و پردازش اطلاعات و ارائه ی راهکارهای تحلیلی را به عهده دارد . مهم ترین مزیت گروه جن این است که سازمان ها و بنیادهای گوناگون از نظر مالی آنان را حمایت می کنند .
«براندادون» کار PEAR را چنین توصیف می کند:قمار بازان در طول تاریخ همیشه عقیده داشته اند که می توانند بر نتیجه ی فرآیندهای تصادفی مثل پرتاب تاس یا بازی ورق ، اثر بگذارند ، پدیده ای که ما اندازه گیری می کنیم بسیار نا محسوس تر است ، اما مبنا یکی است و ما آن را در آزمایشگاه اندازه گیری کرده ایم :
به منظور استفاده در آزمایش ها PEAR پروتکل معروف به سه قطبی را به وجود آورد که بر اساس آن کاربر (نامی که در PEAR به اشخاص مورد آزمایش داده شده است) باید از سه عمل ذهنی یکی را در ارتباط با REG انجام دهد . در یک مرحله ، کاربر باید عدد یک را بیش تر از سایر اعداد در نظر بگیرد (کمیت بالا) در مرحله ی دیگر ، باید این کار را با عدد صفر تکرار کند (کمیت پایین) و در مرحله ی سوم نباید هدف مشخصی را دنبال نماید . به محض این که کاربر،سوئیچ روی دستگاه را فشار می دهد ، یکی از این سه هدف باید دنبال شود .
دستگاه هم بلافاصله شروع به ارائه ی سلسله بایت های تصادفی می کند .
اطلاعات جمع آوری شده طی سالیان متوالی، همه به یک نتیجه منتهی شده اند: این که توزیع تصادفی نتایج REG بر حسب نیات کاربر تغییر می کند . این تغییرات ، بسیار جزئی و در حدود یک درصدند . همه ی اثرات قابل ثبتند . در بلند مدت ، بسیاری از کاربران با آن ها مواجه می شوند ، به همین جهت از نظر آماری بسیار حایز اهمیتند .
گروه PEAR اطلاعات بنیادین خود را فرایند محور می داند . مهم این است که بیش ترین استفاده از اطلاعات به عمل آید ، در نتیجه آنان به طور مداوم برای یافتن پاسخ سئوال ها و مسئله های جدید با استفاده از روش های تحیلی مناسب ، به مجموعه ی در حال افزایش اطلاعات ، مراجعه می کنند .
آنان اخیراً نتایج ۶/۵ میلیون آزمایش جداگانه را از مجموع ۱۲۶۲ رشته آزمایش برای تحلیل آماری جامع ، ارائه کردند . این اطلاعات در طول ۱۲ سال از آزمایش هایی که با REG های مختلف انجام شده بود ، به دست آمده است . تجزیه و تحلیل ثابت کرد که عامل اصلی ایجاد اثرهای نامتعارف ، نیات کاربر است . نکته ی مهم ، تفاوت چشمگیر میان بهترین کاربران و بقیه است . ۳۰ نفر کاربر از بهترین ها با ثبات ترین و متقارن ترین نتایج را به دست آورده اند .
تعجب آور است که منحنی های توزیع برای کاربران مختلف ، با هم متفاوت است کاربران به خصوص بهترینشان ، ظاهراً به روش هایی کاملاً مشخص بر دستگاه های REG اثر می گذارند و این ویژگی در آزمایش های پی در پی ثابت باقی می ماند . دانشمندان نام این پدیده را امضا گذارده اند نوعی امضای ذهنی که به وسیله ی زیر -روان بخشی در اطلاعات ارائه شده به وسیله ی REG ثبت می شود.
به عنوان مثال ، بعضی از کاربران، با وجود این که نیتشان هدف گیری بالا بوده است ، اثرهای کمی جزئی ایجاد کرده اند . بعضی دیگر توانسته اند انحراف های قابل توجهی از مقدار تصائفی مورد انتظار ، فقط در یک جهت ایجاد کنند بقیه هم نوسان های مشخصی ایجاد کرده اند .
نتیجه ی غیر منتظره ی دیگر ، مربوط به فاصله است . چه کاربران از دستگاه ها فاصله ی بسیار کمی داشته باشند و چه فاصله ی زیاد ، نحوه ی توزیع و امضاها یکسان باقی می ماند .
باز خورد فقط در مورد کاربران برجسته ، نقشی قابل توجه داشته است . اطلاعات به دست آمده در مورد بعضی اشخاص مورد آزمایش نشان می دهد که چه نیت آن ها از پیش تعیین گشته و چه انتخاب آن به خودشان واگذار شده باشد، راهنمایی هایی که دریافت کرده اند ، نقش مهمی در نتایج غیر متعارف حاصل قطع شده و مدت زمان شرکت در آزمایش نیز گاهی بر نتایج اثر گذاشته است . قراین نشان می دهد که به طور کلی چنین عواملی ، چندان در نتایج psi موثر نیستند بلکه فقط در نحوه ی عمل تاثیر می گذارند .
با استفاده از اطلاعات جمع آوری شده در آزمایشگاه PEAR می توان سلسله مراتب اثر ها را به ترتیب اهمیت آن ها ، مشخص کرد.
۱- تعداد زیادی از کابران می توانند به صورت منظم ، انحراف های متعارف و معنی داری در روش توزیع آماری نتایج REG ایجاد کنند .
۲- میزان اثرهای غیر متعارف همیشه بسیار جزئی است (در دستگاه های دودویی ، فقط چند بیت به ازای هر هزار جابه جایی از حالت تصادفی مورد انتظار) در مجموعه های اطلاعاتی بزرگ ، این اثرها جمع می شوند و انحراف های قابل توجهی از نظر آماری به وجود می آورد .
۳- نخستین شرط ایجاد اثر غیر متعارف ، نیت کاربر است – کمیت بالا ، کمیت پایین ، بدون کمیت – که از پیش تعیین شده است .
۴- شکل و دامنه ی جداسازی سه قطبی را ، کاربر تعیین می کند نمایش گرافیکی نتایج به دست آمده توسط کاربرد آن قدر مشخص است که می توان آن را نوعی امضاء محسوب کرد .
۵-میزان بستگی داشتن نتایج به دستگاه های مورد استفاده مشخص نیست . بعضی از مجریان قادرند امضاهایشان را به دو یا چند دستگاه منتقل کنند ، قدرت بقیه بسته به دستگاه های مورد استفاده به میزان قابل توجهی متغیر است . در بیش تر موارد ، دامنه ی اثر محفوظ می ماند .
۶- حساسیت اثر در مورد پارامترهای فنی ثانوی (به عنوان مثال ، مدت و سرعت آزمایش یا نوع بازخورد) را نیز کاربر تعیین می کند – بعضی به شدت واکنش نشان می دهند و بقیه ابداً واکنشی ندارند .
۷- اگر دو کاربر به صورت مشترک بر دستگاهی اثر بگذارند، این اثر ناشی از حاصل جمع امضاهایشان نیست بلکه امضای جدید وخاصی ایجاد می کند که به طور مشخص ، ویژه ی هر دوی آنها است .
۸- اثرها ممکن است در فاصله های دور (تا چندین هزار کیلومتر) به وجود آیند . در مورد بسیاری از عاملان ، ویژگی های اثر به دست آمده در فاصله های دور بسیار شبیه اثرهای به دست آمده در فاصله ی نزدیک است .
۹- در بعضی موارد، اثرها به صورت دور زمان [۷] بوده اند، یعنی دستگاه پیش از شکل گرفتن نیت کاربر و در مواقعی پس از شکل گرفتن آن فعال می شد که اصطلاحاً روان – جنبشی در آینده [۸] گفته می شود .
۱۰- تا کنون رابطه ی قاعده مند بین نتایج حاصله و عوامل موثر روان شناختی و فیزیولوژیکی اندک بوده است و اثرهای جداگانه ظاهراً به شخصیت ، سبک کار یا استراتژی کاربر وابسته نیستند .
[۱] -Robert Jahn
[۲] -Princeton Engineering Anomalies Research Program
[۳] -Brenda Dunne
[۴] -Roger Nelson
[۵] -Johnston Brandish
[۶] -York Doyns
[۷] -remote in time
[۸] -PK into the future
شتاب دهنده ی psi
حتی اگر بتوان ادعا کرد که برای مسئله ی وجود شناخت غیر متعارف (AC) ،پاسخ مثبتی پیدا شده است واقعیت این است که psi پدیده ی ناپایدار و ضعیفی است که درک آن دشوار می باشد در تحقیقات نوین psi دیگر لازم نیست برای اثبات وجود psi ، به دنبال دلیل بازگشت پس از آن که ثابت شد متغیرهای محیطی بی شماری ، ارتباط های کم و بیش قابل ملاحظه ای با psi دارند، فقط یک عامل دیگر باید شناسایی می شد : عامل موثر فیزیکی ای که ارتباط محکم و نزدیکی با psi دارد .
«جیمزاسپاتیس وود»[۱] مدیر بخش تحقیقات در آزمایشگاه علوم شناخت در پالوآلتو این عامل را کشف کرده است، پارامتری که کیفیت شناخت متعارف را چندین برابر افزایش می دهد آیا رویای فراروان شناسان به حقیقت پیوسته است ؟ آیا علم پدیده های روانی غیر متعارف ، راهی برای ربط دادن psi به نیروهای طبیعت پیدا کرده است ؟
اسپاتیس وود ریاضی دان ، متخصص رایانه و مشاور سابق بانک جهانی در این مورد صحبت می کند . کشف او مانند انفجار بمبی در محافل فراروان شناختی صدا کرد . ریچارد براتون مدیر تحقیقات در مرکز تحقیقاتی راین در دارام کارولینای شمالی می گوید شاید این گامی که انتظارش را داشتیم نباشد ، اما به هر حال گام بلندی است به جلو ، همه منتظر چنین کشفی بودند ، اما هیچ کس انتظار آن را به این شکل نداشت .
اطلاعات کمی در مورد مکانیسم فیزیکی شناخت غیر متعارف وجود دارد و شناسایی پارامترهای فیزیکی موثر در تنظیم کاربر شناخت غیر متعارف گام مهمی در راه رسیدن به حل مسئله است . مشکل بررسی شناخت غیر متعارف و ارتباط آن با عوامل تاثیر گذار ، در خود فرآیند پیچیده ی psi نهفته است . با اطلاعات مقایسه ای ، هرگز نمی فهمیم آیا واقعاً psi فعال شده و یا رویدادی تصادفی است که psi تصور شده است .
این مشکل در بررسی های به روش انتخاب اجباری بیش تر از آزمایش های به روش پاسخ اختیاری مشاهده می شود ، اما در نهایت همه ی بررسی های مربوط به ارتباط با psi با این مانع رو به رو می شوند مجزا کردن psi هنوز امکان پذیر نیست . psi همواره فقط به صورتی تخمینی ظاهر می شود و در بطن مجموعه ای پدیده شناختی قرار دارد ، اما تعیین نقطه ی دقیق شناخت آن ممکن نیست .
به همین دیل است که در بسیاری از بررسی های انجام شده در زمینه ی ارتباط بین پارامترهای فیزیکی و ظهور psi فقط ارتباط های بسیار ضعیف کشف شده است و یا ابداً ارتباطی کشف نشده است ظاهراً مجموعه ای از متغیرها بر کیفیت psi اثر می گذارند .
اما به ندرت ، ثابت کردن چنین اثری ممکن شده است . سرنخ ضعیفی از یکی از عوامل فیزیکی تاثیر گذار به دست آمده است: جلوگیری از اثر میدان های الکتریکی به وسیله ی قفس فارادی[۲] نتایج شناخت غیر متعارف (AC) را بهبود می بخشد .
تحقیق در مورد نوسان میدان های ژئومغناطیسی ، زمینه ی تحقیقی نوید بخش دیگری است . همان گونه که مشاهده کردیم ، فعالیت زئومغناطیسی نسبتاً آرام به ظهور شناخت غیر متعارف کمک می کند، اما هنوزپاسخی قطعی به این سئوال که فعالیت ژئومغناطیسی حامل psi است یا مرکز مغز را برای پردازش اطلاعات غیر متعارف آماده می کند ، داده نشده است . با وجود جذابیت مطالعه در مورد متغیرهای ژئومغناطیسی ، ارتباط آن با شناخت غیر متعارف چندان مورد توجه قرار نگرفته است .
فراروان شناسان در تحقیقاتشان در زمینه ی تعیین عوامل فیزیکی موثر در psi به تدریج در حال پیشرفت هستند . نخست اثر میدان ژئومغناطیسی را کشف کردند ، سپس توجه شان به سمت تغییر حالت ماه جلب شد و اخیراً به دوران خورشید نظر دوخته اند و در عین حال ، اگر چه بها دادن به آن کمی مشکل است ، توجه خود را به ستارگان معطوف کرده اند . آیا این مسئله جنبه ی خرافات دارد ؟ آیا محققان در زمینه ی psi به ستاره شناسی روی آورده اند؟ پاسخ به این سئوال منفی است ، آن ها چنین نکرده اند در بانک اطلاعاتی مشتمل بر ۱۴۶۸ آزمایش شناخت غیر متعارف به شیوه ی پاسخ آزاد، جیمزاسپاتیس وود ارتباط قابل ملاحظه ای بین ظهور psi بو زمان نجومی محلی [۳](LST) کشف کرده است.
آزمایش ها که در محدوده ی زمانی معینی از زمان نجومی محلی انجام شد ، نشان داد که کمیت اثر به میزان باور نکردنی ۳۴۰% افزایش یافته است سپس اسپاتیس وود بانک اطلاعاتی دیگری مشتمل بر ۱۰۱۵ آزمایش مشابه را تجزیه و تحلیل کرد ، که نشان می داد اثر در زمان مورد بحث ، ۴۵۰% افزایش یافته است .
آیا ممکن است مکان ادراک کننده نسبت به ستارگان آسمان، بر قابلیت ادراک نیروهای فرا طبیعی اثر داشته باشد ؟ سئوال عجیبی است که نمی توان آن را چندان جدی گرفت .
تقسیم بندی آسمان بر اساس مختصاتی کروی انجام می شود چندین شیوه برای تقسیم بندی آسمان به سیستم های مختصاتی وجود دارد رایج ترین شکل به سیستم استوایی معروف است که در آن ، سیستم مختصات جغرافیایی بر پهنه ی آسمان تصویر می شود تصور کنید که محور چرخش زمین آن قادر ادامه یابد که تبدیل به محور فلکی شود اگر خط استوای زمین هم به زمین شکل گسترش یابد استوای فلکی به وجود می آید موقعیت هر ستاره را دو زاویه در مختصات کروی تعیین می کند ، زاویه «میل»[۴] و زاویه ی طلوع راست[۵] (RA) اگر تصویر سیستم مختصات زمین را بر آسمان به دست آوریم ، زاویه ی طلوع راست برابر به طول جغرافیایی خواهد بود .
سیستم استوایی به عنوان تصویر چرخش روزانه ی کره ی زمین ، هر ۲۴ ساعت (نجومی ) یک بار، حول محور فلکی دوران می کند از هر نقطه ی روی زمین که نگاه کنیم ، ستارگان در پایان روز نجومی ، به نقطه ی آغاز حرکتشان بر می گردند . از آن جایی که خورشید هر روز یک درجه برخلاف چرخش روزانه ی افلاک حرکت می کند ، روز نجومی حدود ۳ دقیقه و ۵۶ ثانیه کوتاه تر از روز خورشیدی است .
در نتیجه می توان زمان نجومی را درست مانند زمان خورشیدی از ۰ تا۲۴ ساعت ، در سیستم مختصات فلکی نیز تعریف کرد . درست به همین ترتیب مانند تعیین زمان خورشیدی محلی برای هر نقطه روی زمین می توان زمان نجومی محلی ان نقطه را نیز تعیین کرد . در زمان نجومی محلی معین ، دقیقاً همان شکل فلکی ، بالای سر نظاره گر ظاهر می شود . به دلیل اندازه های نا برابر زمان خورشیدی و زمان نجومی ، این دو زمان فقط یک بار در سال تقریباً با هم برابر می شوند . این اتفاق هر سال ، روز ۲۲ سپتامبر ، سر ساعت ۱۲ ظهر به وقت جهانی پیش می اید .
از آنجا که بیش تر اطلاعات به دست آمده مربوط به آزمایش های انجام شده در اروپا و ایالات متحده است و در اوقات مختلف سال -بیش تر در روز- ثبت شده است ، کل زمان های نجومی محلی را در بر می گیرد
[۱] -James Spottiswood
۱-Farady Cage محفظه ای رسانا که مانع عبور امواج الکترو مغناطیسی می شود .
[۳] -Local Sidereal time
[۴] -Declination
[۵] -Right ascension
تحقیق بر انرژی اوقات نجومی
تجزیه . تحلیل اسپاتیس وود از ابتدا بر پایه ی مطالعات انجام شده در مورد مشاهده از دور و آزمایش های گانزفلد انجام شد و اطلاعات دقیق مورد نیاز (مکان ، تاریخ، زمان) از این آزمایش های استخراج شد . معمولاً در هر آزمایش، زمان آغاز آن ثبت می شود ادراک یک هدف از طریق مشاهده از دور یا به خواب رفتن در آزمایش گانزفلد، معمولاً چند دقیقه تا یک ربع ساعت بعد از آغاز آزمایش ، پیش می آید .
اسپاتیس وود مختصات مکانی و زمانی آزمایش را وارد رایانه ای کرد که می توانست به طورخودکار ، مقادیر مربوط به ساعت نجومی محلی را محاسبه کند او پس این اطلاعات را در پنجره هایی یک ساعت ارزیابی کرد نتیجه این شد که میانگین کمیت اثر آزمایش های انجام شده بین ساعت ۰۰ :۱۲ تا ۰۰ : ۱۴ ، به وقت نجومی محلی، افزایش قابل ملاحظه ای پیدا کرد .
در گام بعدی ، اسپاتیس وود این بررسی را مورد تجزیه و تحلیل خاصی قرار داد که شامل نیمه ی بالایی وسط السماء بین ساعات ۰۰ :۱۲ و ۰۰ :۱۴ به وقت نجومی محلی می شد او میم خواست بداند چه زمانی از وقت نجومی محلی ، کمیت اثر به بیش ترین مقدار خود می رسد اسپاتیس وود متوجه شد که وسط السماء مطلق در ساعت ۴۷ :۱۳ به وقت نجومی محلی است در آزمایش های انجام شده در زمینه ی شناخت غیر متعارف در فاصله ی زمانی ساعت از ۴۷ : ۱۳ دقیقه، کمیت اثر به ۵۰۷/۰ رسید در مقایسه با کمیت اثر کل اطلاعات به میزان ۱۴۸/۰ حدوداً به میزان ۴۲/۳ افزایش یافته است .
اسپاتیس آنچه را که می دید باور نمی کرد ابداً انتظار چنین اثر شدیدی را نداشت آن قدر متعجب شده بود که تصمیم گرفت فوراً مجموعه دیگری از اطلاعات آزمایش ها را به همان روش ، تجزیه و تحلیل کند . یا دست روزگار او را به بازی گرفته بود و یا به سر نخ مهمی برخورده بود . اطلاعات کمکی جمع آوری شده توسط موسسه های مختلف ، یافته هایش را قاطعانه تایید کرد . او باز هم افزایش قابل ملاحظه ای در فعال شدن شناخت غیر متعارف ، حدود ساعت ۰۰: ۱۳ به وقت نجومی محلی مشاهده کرد وسط السماء هم باز دقیقاً ساعت ۴۷ :۱۳ به وقت نجومی محلی بود .
اکنون اسپاتیس وود می توانست با تکیه بر این کشف ارزشمند ، کل اطلاعات را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد . نتیجه این بود که ادراک فراحسی در ساعت ۴۷ :۱۳ به وقت نجومی محلی ، در بهترین حالت خود است . این نتیجه از این جهت آماری دارد که مسئله را وارد قلمروی ستارگان می کند ، زیرا برای یک بار رسیدن به این نتیجه بر حسب اتفاق ، باید ۶۰ میلیارد مجموعه ی اطلاعاتی از این نوع مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد .
درآینده، ساعت های آزمایشگاه های psi وقت نجومی محلی تنظیم خواهد شد. آزمایش هایی که در فاصله ی زمانی مطلوب انجام می شوند ، شانس موفقیتشان سه تا چهار برابر بیش تر از آزمایش هایی است که در اوقات دیگر انجام می شود . دست بر قضا بدترین وقت برای آزمایش هایpsi عصر روزهای نجومی ، بین ساعات ۱۷:۳۰ و ۱۹:۰۰ به وقت نجومی محلی است ، در این فاصله ی زمانی psi به خواب می رود – به عنوان مثال ، اگر محققان psi انجام آزمایشی را برای روز اول اگوست سال ۱۹۹۸ در لندن برنامه ریزی کرده باشند ، برای بهره بردن از پنجره ی زمانی ۴۷ :۱۳ وقت نجومی محلی ،بهترین زمان برای شناخت غیر متعارف ، ساعت ۵ بعد از ظهر آن روز خواهد بود .
قدم بعدی ، مشخص است . درآینده محققان psi زمان و مکان آزمایش هایشان به خصوص مرحله ای را که ادراک های فراحسی بیان می شوند ، به طور دقیق تعیین خواهند کرد . به علاوه ، تا آنجا که ممکن است سعی خواهند کرد آزمایش ها را در محدوده ی زمانی مطلوب انجام دهند در اختیار داشتن چنین متغیر ساده ای که فعالیت psi اشخاص مورد آزمایش را به صورت چشمگیری بهتر می کند، برای آنان مزیت بزرگی است . بسیاری از تلاش ها برای بررسی پدیده های ذهنی غیر متعارف در ارتباط با عوامل تاثیر گذار گوناگون به نتیجه نرسید ، زیرا psi ابداً ظاهر نشد . اگر بتوان احتمال موفقیت را چند برابر افزایش داد، می توان در انتظار پیشرفت های سریعی در فراروان شناسی بود.
چگونه می توان این نتایج را تفسیر کرد ، در نگاه اول با ارتباط ناشناخته ی تصادفی بین یک زاویه ی طلوع راست در آسمان و توانایی شناخت غیر متعارف ، روبه رو می شویم اگر این اثر ، تصادفی باشد ، باید از خارج از منظومه ی شمسی آمده باشد ، زیرا خورشید و سیارات بر فضای بین سیارات اثر می گذارند علاوه بر این ، موقعیت سیارات منظومه ی شمسی تغییر می کند.
چندین عامل ممکن است موجب به وجود آمدن این اثر باشد . بخش عمده ی طیف الکترومغناطیسی از اشعه ی گاما گرفته تا امواج رادیویی کوتاه، سرچشمه ی کیهانی دارد . علاوه بر آن ، منبع جریان ذرات را هم می توان مشخص کرد . می توان از میان این تابش ها، عاملی را در آن بخش از آسمان که بالای سر ما قرار دارد ، در ساعت ۱۳:۵۰ زاویه ی طلوع راست ، ردیابی کرد . عوامل فیزیکی تاثیر گذار این بخش ، با اثر بهبود دهنده ی psi ارتباط دارند .
یک احتمال این است که سیگنالی که از این سمت از فضا می آید شناخت غیر متعارف را تقویت می کند از آنجا که این اثر تقویت کننده در زمان دیگری ظاهر نمی شود ، کره ی زمین باید تا حدودی جلوی سیگنال را گرفته باشد . همچنین می توان فرض کرد که علامتی که از نقطه ی مقابل ساعت ۱۳:۵۰ زاویه ی طلوع راست می آید، شناخت غیر متعارف را تضعیف می کند . در این مورد ، محافظت در برابر این اثر مخرب ، موجب ظهور ادراک های فراحسی می گردد . در هر صورت ، به نظر می رسد زمین هم با جذب و هم با بازتاب سیگنال ، نقش مهمی در این مکانیسم دارد .
از دیدگاه دیگری نیز می توان نتایج را مورد بررسی قرار داد و آن این که بعضی اثرهای کیهانی ، از به وجود آمدن شناخت غیر متعارف جلوگیری می کنند یا دست کم ، آن را در سطح ضعیفی نگه می دارند ناپدید شدن این اثرها حدود ساعت ۱۳:۵۰ به وقت نجومی محلی ، عامل افزایش psi است .
چارچوب زمانی اثر ژئومغناطیسی
بررسی های انجام شده روی اثر نیروهای ژئومغناطیسی بر psi نکات گوناگون بی شمار و نتایج ضد و نقیضی را آشکار کرده است جیمز اسپاتیس وود در فراتجزیه منتشر نشده ای از ۲۱ آزمایش منتشر شده ، به این نتیجه رسیده است که اگر بانک اطلاعاتی گسترده ای با کمیت اثر بالا در دسترس باشد ، بهتر می توان اثر را ردیابی کرد . فراتجزیه و تحلیل با کمیت اثر بالا در دسترس باشد ، بهتر می توان اثر را ردیابی کرد . فراتجزیه و تحلیل نشان داد که ارتباط میان فعالیت ضعیف ژئومغناطیسی و نتایج قوی psi در خلال آزمایش های مربوط به شناخت غیر متعارف به طرز نا امید کننده ای جزئی است .
اسپاتیس وود پس از تعیین زمان به وقت نجومی محلی، مشغول بررسی مجدد فعالیت های ژئومغناطیسی شد اثر وقت نجومی محلی ، عاملی فیزیکی است که عوامل کیهانی و زمینی نقشی محوری در آن بازی می کنند اسپاتیس وود به این نتیجه رسید که باید ارتباطی میان اثر وقت نجومی محلی و اثر میدان های ژئومغناطیسی وجود داشته باشد .
او در این تجزیه و تحلیل باز هم از اطلاعات گردآوری شده در چند دهه ی گذشته در زمینه ی بررسی شناخت غیر متعارف به شیوه ی پاسخ آزاد ، استفاده کرد . از این آزمایش ها بیش ترین نتیجه به دست آمد .
اسپاتیس وود متوجه ارتباطی آشکار میان شناخت غیر متعارف و شاخص ژئومغناطیسی مربوط به وقت نجومی محلی شد . کمیت اثر در ساعت ۱۳:۰۰ به بالاترین حد خود می رسید ، زمانی که ازنظر آماری، فعالیت ژئومغناطیسی کاهش یافته بود . این ارتباط مشخص ، فقط در فاصله ی زمانی کوتاه ، یعنی سه ساعت در حوالی ساعت ۱۳:۰۰ به وقت نجومی محلی، محسوس بود . خارج از این پنجره ی زمانی کوچک ، ارتباط صفر است . این ارتباط در آزمایش های مستقلی که در پنجره های زمانی خاص خود انجام شده بودند نیز مشاهده شد . به عنوان مثال در آزمایش های گسترده ی انجام شده در آزمایشگاه PEAR ، هیچ ارتباطی بین ظهور psi و فعالیت ژئومغناطیسی دیده نشد ، اما به محض این که این اطلاعات مربوط به پنجره ی زمانی تعیین کننده انتخاب شد ، ارتباطی قوی مشاهده شد .
زمانی که آزمایش های psi ، که در محدوده ی زمانی ساعت از ساعت ۱۳:۴۷ به وقت نجومی محلی ، به نتیجه ی مطلوب می رسند، مشاهده می شود که فعالیت ژئومغناطیسی به طرز چشمگیری آرام است . تجزیه و تحلیل آزمایش های مشاهده از دوربین قاره ای که مریلین اشلیتز و من انجام داده ایم (رجوع شود به بخش ۱ ،فصل۲) در این شرایط بسیار جالب توجه است من باید به مکان های انتخاب شده در رم ، زمانی که هنوز هوا روشن بود می رفتم تا مریلین بتواند در زمان مطلوب کارش را انجام دهد . به علت ۶ ساعت اختلاف ساعت بین رم و دیترویت ، تصمیم گرفتیم من اواخر بعد از ظهر به مکان های مورد نظر بروم ، یعنی زمانی بین ساعت ۱۱ و۱۲ ظهر به وقت محلی دی دیترویت وقتی در ساعت ۱۱ صبح رئز سوم نوامبر ، مریلین اشلیتز راحت بر روی مبلی نشست تا ادراک هایش طی ۳۰ تا ۴۰ دقیقه بعد را شرح دهد ، ساعت حدود ۱۳:۱۶ به وقت نجومی محلی در دیترویت بود .
آخرین آزمایش در روز دهم نوامبر، حدود ساعت ۱۳:۴۵ به وقت نجومی محلی آغاز شد . در نتیجه همه ی آزمایش های مشاهده از دور ، در پنجره ی زمانی مطلوب انجام شد . علاوه بر آن ، تجزیه و تحلیل نشان داد که در زمان مورد بحث ، فعالیت ژئومغناطیسی بسیار ضعیف بوده است . دست روزگار ، دو عامل شناخته شده ی خارجی تقویت کننده ی psi را در اختیار ما می گذارد ، دو عاملی که به طور قطع در موفقیت بی نظیر این سلسله آزمایش ها نقش مهمی داشتند .
در تجزیه و تحلیل اسپاتیس وود فقط در خلال ۴ ساعت باقی مانده به وقت نجومی محلی ، بین کمیت اثر در آزمایش های مربوط به ادراک فرا حسی و تغییرات ژئومغناطیسی ، رابطه ای مشاهده می شود . این مسئله روشن می کند که چرا تحقیق در مورد عوامل ژئومغناطیسی تاثیر گذار بر psi ، پیش تر به چنین نتایج متفاوتی رسیده است . ظاهراً فعالیت ژئومغناطیسی فقط در محدوده ی زمانی کشف شده به وقت نجومی محلی ، اثر تعیین کننده دارد .
جیمز اسپاتیس وود عقیده دارد با شاخص های جهانی ژئومغناطیسی از قبیل شاخص AP ، می توان نوسان های میدان مغناطیسی کل سیاره ی زمین را اندازه گیری کرد . این نوسان ها از چند دقیقه تا چند ساعت ادامه دارند . در مکان های پر جمعیت ، نوسان میدان های مغناطیسی ، به دلیل وجود ساختمان ها و تمرکز مقادیر زیادی آهن ، آشکارتر و بیش تر است . از آنجا که بیش تر آزمایش های فراروان شناختی در شهرها انجام می شود «اسپاتیس وود» ادعا می کند احتمال این که نوسان های ژئومغناطیسی به تنهایی باعث تغییر نتایج psi شوند کم است . باید چنین فرض کرد که شناخت غیر متعارف به کنش های متقابل پیچیده ای میان تابش ذرات از خورشید و میدان مغناطیسی زمین بستگی دارد .
مطالعات «اسپاتیس وود» باعث شده است مبحث آشفته ی اثر عوامل فیزیکی بر ادراک ما فوق طبیعی ، نظمی به خود بگیرد ، همچنین نشان داده است که دو عامل فیزیکی بر ادراک مافوق طبیعی نظمی به خود بگیرد ، همچنین نشان داده است که دو عامل فیزیکی وجود دارد : نخست این که کمیت اثر شناخت غیر متعارف ، به وقت نجومی محلی شخص گیرنده و محدوده ی زمانی که در آن ، اثر تقویت می شود ، همبستگی ۵ تام دارد ، و دوم این که فعالیت خورشید، همان گونه که در شاخص GMF[1] (نوسان های ژئو مغناطیسی) مشخص شده است ، به احتمال زیاد بر کمیت اثر ، تاثیر می گذارد . مکانیسم پنهان آن باید دلیلی ساده داشته باشد زاویه ی طلوع راست آن باید طی ۲۰ سالی که اطلاعات بررسی شده در آن دوران انجام شده است ، کم و بیش ثابت باقی مانده باشد . اکنون می توان جستجو برای یافتن عامل اسرار آمیز پنهان در پس زمان نجومی محلی ، و مراحل فعالیت آرام ژئومغناطیسی را در پهنای کیهان آغاز کرد .
[۱] -Geomagnetic Fluctuations