ارتعاشات و طرز فکر
همه اشیا دارای ارتعاش هستند.
هرچه را می بینید, می شنوید, لمس می کنید و … به دلیل اینکه پیوسته در حال جنبش هستند, ارتعاشی از خود ساطع می کنند.
اگر هم به قدری به آن نزدیک شوید که در حوزه ارتعاشی آن گیرید, دانسته یا ندانسته تحت تاثیر ارتعاش آن قرار خواهید گرفت.
این قوانین درمورد حوزه فکری هم صادق هستند.
هر فردی که فکر می کنید, آگاهانه یا نا آگاهانه, گروهی از سلول های مغز خود را به شدت به ارتعاش واداشته.
اگر سلول مغز مرتعش شود, موجی از انرژی الکتریکی از خود می پراکند که به دنبال مکانی برای مستقر شدن هستند.
اگر شما در حوزه ارتعاش سلول های مغز کسی قرار بگیرید و ارتعاش سلول های مغزتان با این فرد هماهنگ و سازگار باشد, ارتعاش فکری وی را دریافت کرده و این ارتعاش به صورت مثبت یا منفی روی ذهنتان تاثیر می گذارد.
فرض کنید, فردی ارتعاش خشم را می پراکند, اگر شما فردی باشید که سریع خشمگین می شوید, چنانچه وارد میدان ارتعاشی این فرد شوید, ارتعاش فکری او سلول های خشم را در مغزتان تحریک می کند.
به این ترتیب هم نوایی ایجاد می شود, این ارتعاشات سلول های مغزتان را مرتعش می کند و همه وجودتان را فرا می گیرد و شما نیز خشمگین می شوید.
همین اصل برای تمامی ارتعاشات ذهنی صدق می کند, به محض اینکه کسی شروع کند به فکر کردن, سلول های مغز خود را مرتعش می سازد.
بنابراین انرژی بصورت الکترون و متناسب با شدت فکر ارسال می شود, هر کسی که این انرژی را متوقف کند, تحت تاثیر آن قرار خواهد گرفت.
اگر وارد یک میدان ارتعاش الکترومغناطیسی افکار منفی شوید, درصورتی تحت تاثیر آن قرار خواهید گرفت که خودتان فردی منفی باشید.
برعکس, اگر فردی مثبت باشید و وارد یک میدان ارتعاش مثبت شوید, در صورتی می توانید این ارتعاش را جذب کنید که فردی مثبت اندیش باشید.
قوی ترین ارتعاش
با صرف چند ثانیه تمرکز بر روی موضوع, ارتعاش آن موضوع را در خود فعال می کنید و بلافاصله قانون جذب, به این فعالسازی پاسخ می دهد.
هر چه بیشتر بر روی موضوعی تمرکز کنید این کار برایتان آسان تر می شود, زیرا افکار مشابه را جذب می کنید.
ظرف ۱۷ ثانیه تمرکز بر روی چیزی, ارتعاشات فعال می شوند و ر چه مرکز قوی تر باشد, قانون جذب, افکار جدیدتری را به سوی فکر شما هدایت می کنند, که با افکار اولیه شما هماهنگ است.
هر چه تمرکز شما بیشتر ادامه پیدا کند, ارتعاشات قوی تر می شود, اگر بتوانید ۶۸ ثانیه بطور خاص بر روی موضوع تمرکز کنید, ارتعاشات آنقدر نیرومند می شود که شروع به آشکار شدن می نمایند.
هنگامی که بصورت مکرر به موضوعی فکر می کنید و بتوانید آن را حداقل ۶۸ ثانیه, کامل در ذهن خود نگه دارید, ظرف مدت کوتاهی, آن فکر بر شما غلبه پیدا می کند.
هنگامی که فکر غالبی در سر دارید, شاهد ظهور آن خواهید بود, مگر آن که فکرتان عوض شود.
به یاد داشته باشید:
– فکرهایتان باید با آنچه می خواهید جذب کنید, هماهنگ باشد.
– به آنچه فکر می کنید, می رسید, چه آن را بخواهید و چه آن را نخواهید.
– فکرهای شما ارتعاش دارد, ارتعاشات از طریق قانون جذب پاسخ داده می شوند.
– هنگامی که ارتعاشات گسترش می یاند و نیرومندتر می شود, سرانجام به ظهور می رسد.
پیش پرده ای از خواسته هایتان
اکنون اگر چیزهایی را می خواهید که فکر نمی کنید در زندگی بتوانید هرگز داشته باشید, باید با وجود درونی خود, درمورد آنچه می خواهید, صحبت کنید.
برای مثال شاید می خواهید سلامت باشید, اما هیچگاه سالم نبوده اید یا می خواهید ثروتمند باشید اما هرگز ثروتمند نبوده اید, یا می خواهید جفت الهی خود را داشته باشید.
در این صورت با وجود خود درمورد خواسته تان صحبت کنید و بگذارید درونتان آن را به شما در حالت رویا, در صحنه هایی که می توانید با یاداوری آنها انرژی را به سوی خواسته تان روان سازید, ارائه دهد.
به این ترتیب این انرژی به شما کمک می کند تا حالت ارتعاشی تان با آن چنان که می خواهید هماهنگ شود, تا قانون جذب آن را برایتان فراهم آورد.
رویاها و تصویر ذهنی تان, سبب تجلی خواسته ها و ارتعاشتان می شود.
بنابراین می توانید رویاها و تصاویر ذهنی خود را ارزیابی کنید که دریابید با ارتعاش خود چه می کنید, آیا در حالت دریافت قرار دارید یا نه.
رویاها نوعی پیش پرده هستند, از خواسته هایی که قرار است متجلی شوند.
بنابراین می توانید تشخیص دهید چه نوعی ارتعاشی را ساطع می کنید, اگر صحنه هایی را که می بینید, نمی خواهید تبدیل به واقعیت شوند, باید صحنه های رویایتان را تغییر دهید.
درنتیجه ی تاثیرات پیرامون که ممکن است شما را به افکار منفی تشویق کند, احتمالا انرژی خود را به فکر درمورد مسائل منفی روان می سازید, مانند ورشکستگی, بیماری, اگر دست دادن دوست و …
اگر چنین باشد, درون شما که آگاه است شما در حال ساطع کردن ارتعاش بیماری به آینده خود هستید, می تواند به شما رویایی را نشان دهد که به سمتی حرکت می کنید.
بنابراین شما به خودتان می آیید و می گویید: نه, من این را نمی خواهم! و سپس انرژی خود را به گونه ای موثر به سوی آنچه می خواهید, به جریان می اندازید.
یعنی ماهیت ارتعاش خواسته هایتان را به مثبت, تغییر می دهید و بدین وسیله, آینده خود را تغییر می دهید.
چرا رسیدن به آنچه می خواهم, این قدر طول می کشد؟
شاید بیشترین پرسی که از ما پرسیده می شود این باشد, چرا رسیدن به آنچه می خواهم این قدر طول می کشد؟
پاسخ:
– به این دلیل نیست که به اندازه کافی خواستار آن نیستید.
– به این دلیل نیست که شما به اندازه کافی باهوش نیستید.
– به این دلیل نیست که به اندازه کافی شایسته نیستید.
– به این دلیل نیست که سرنوشت, علیه شماست.
به این دلیل است که شما خود را در محدوده ای از ارتعاش نگاه داشته اید که با ارتعاش خواسته هایتان هماهنگ نیست.
تنها دلیل فقط همین است.
مساله مهمی که باید آن را درک کنید که است که اگر مکث کنید و درمورد آن فکر کنید, آن را حس کنید, می توانید مانع اصلی خود را شناسایی کنید.
بنابراین اکنون تنها کاری که باید انجام دهید این است که به آرامی و به تدریج, افکار مقاوم خود را که تنها عامل عدم پذیرش به حساب می آید, رها سازید.
راحتی فزاینده و آرامش شما, شاخش رها کردن مقاومت است.
درست همانند این که احساس های فزاینده تان از خشم, محرومیت و … شاخص افزایش مقاومت شما می باشد.
می خواهیم به شما یادآور شویم, نیکویی در جریان است, نیکویی شما را می خواند.
نیکویی پشت در ایستاده است, تا هر چیزی را که شما تا به حال آرزو کرده اید, به شما دهد.
برای رسیدن به خواسته هایتان, افکار بازدارنده را پیدا کنید
چرا روند دستیابی به خواسته ام طولانی است؟
طولانی بودن این روند به این دلیل نیست که به اندازه کافی خواهان آن نیستید, به قدر کافی باهوش نیستید یا سرنوشت مخالف شماست.
شما خودتان را در یک الگوی ارتعاشی و ناهماهنگ با خواسته تان قرار داده اید, بنابراین تا کنون به آرزوهای خویش دست پیدا نکرده اید.
باید بدانید با اندیشیدن درباره این نکته مهم و از آن مهم تر, با احساس این مطلب می توانید ناهماهنگی را در خود تشخیص دهید.
اکنون فقط باید به آرامی, یکایک افکار بازدارنده خود را رها کنید.
آرامش فزانده, نشانه رها کردن مقاومت است و تنش و خشم و ناامیدی فزاینده نیز, نشانه های افزایش مقاومت شما هستند.
پیش از هر نکته دیگری باید به یاد داشته باشید که خوشبختی, جاری ست و خواهان شما می باشد.
هر خواسته ای که زمانی داشته اید, چه آن را بر زبان آورده باشید یا نه, به شکل یک ارتعاش از شما منتقل شده است.
کائنات آن را دریافت کرده و پاسخ داد است و اکنون شما باید مسیر خودتان را در جهت دریافت هر یک از آنها احساس کنید.
اکنون کلید آفریدن هر آرزویی را در دست دارید
زمانی که درک نمایید که افکارتان برابر است با نقطه جذب شما و این که حالتی را که احساس می کنید, سطح پذیرش یا مقاومت شما را نشان می دهد, آنگاه کلید آفریدن هر چیزی را که آرزو می کنید, در دست دارید.
امکان ندارد که به طور مداوم احساس مثبتی درمورد چیزی داشته باشید ولی به صورت نامطلوب به شما بازگردد.
درست همانند اینکه امکان ندارد به طور پیوسته درمورد چیزی احساس بدی داشته باشید و خوب از آب درآید.
چگونگی حس شما, خواهد گفت که چه چیزی را جذب خواهید کرد.
نیکی همواره راهش را به سوی شما می گشاید و اگر بتوانید مانع از ایجاد افکار بازدارنده شوید, می توانید در تمامی جنبه های زندگی خود, آن را تجربه نمایید.
مهم نیست که اکنون در چه وضعیت ارتعاشی در رابطه با هر آنچه می خواهید, قرار دارید, اما با توجه به احساستان و با هدایت افکارتان به سوی افکاری که حس بهتری برایتان می آورد, دوباره می توانید هماهنگی ارتعاشی با نیکویی طبیعی خود را به دست آورید.
هر چه با خواسته هایتان در هماهنگی ارتعاشی بیشتری باشید, حس بهتری خواهید داشت.
برای مثال زمانی که چیزی را تحسین می کنید و وقتی که کسی یا خودتان را دوست دارید, با خود برترتان, هماهنگی ارتعاشی دارید.
اما هنگامی که به عیب جویی از خود یا دیگران می پرداید, در آن لحظه ارتعاشی دارید که با خود برترتان هماهنگ نیست و حس منفی شما نشانگر آن است که ارتعاش مقاومت را ایجاده کرده اید و در وضعیت پذیرش میان بخش مادی و غیر مادی خود نیستید.
مهم این است که چه زمانی به کائتات اجازه می دهید و چه زمانی به گونه ای رفتار می کنید که مانع آن می شوید, عواطف شما شاخص های درستی از درجه های پذیرش یا مقاومت آن ارتباط هستند.
تمرین تغییر درجه احساس
این تمرین به شما کمک می کند که مقاومت خود را کم کنید و در نتیجه میزان پذیرش خود را افزایش دهید.
احساس آسایش خاطر و آسودگی نشانه رهایی از مقاومت است.
ممکن است بگویید, خودروی جدیدی می خواهم, اما آنچه ارتعاشات شما, به گوش مبدا عالم می رساند, این است:
– از این خودرو که دارم, راضی نیستم.
– از دست این خودرو گیج و آشفته شده ام.
یا ممکن است بگویید, می خواهم کار دیگری پیدا کنم, اما آنچه مبدا از شما دریافت می کند این است:
– از اینکه کارفرما, قدر کارهایم را نمی داند عصبانی هستم.
– احساس خستگی و کسالت می کنم.
– از حقوقم راضی نیستم.
هنگامی که آگاهانه از وضعیت واقعی خود با خبر باشید, خیلی سریع با خبر می شوید که آیا افکارتان شما را به سوی رسیدن به خواسته ها, هدایت می کند یا نه.
اگر بتوانید احساس خود را برای رسیدن به مقصدی که در پیش رو دارید, اصلاح کنید, به دست آوردن آن چیزی که می خواهید, آسان خواهد بود.
فهرست تغییر درجه احساس عاطفی, شامل ۲۲ خصوصیت است که احساساتی که مقاومت کمتری دارند در بالای فهرست قرار دارند و به تدریج آنهایی که احساس بدتری دارند و مقاومت شدید ایجاد می کنند, در پایین فهرست قرار دارند.
احساساتی که ارتعاش یکسانی دارند, در یک خط قرار می گیرند.
فهرست از احساساتس شروع می شود که قدرت پذیرش انرژی مبدا را بطور نیرومندی دارند تا به آنهایی می رسد که قدرت عدم پذیرش نیرومندی دارند, مانند ناامیدی و نداشتن توانایی.
آنچه مهم است, تشخیص احساس و سپس تغییر آن می باشد, هدف رسیدن به احساس آسودگی و آرامش و همچنین از بین بردن افکار بازدارنده می باشد.
۱- نشاط/آزادی/عشق/سپاسگزاری
۲- شور و هیجان
۳- اشتیاق/شادی
۴- توقعات مثبت/باور
۵- خوش بینی
۶- امیدوار بودن
۷- رضایت
۸- ملال
۹- بدبینی
۱۰- سرخوردگی/بی قراری/بی صبری
۱۱- آشفته بودن
۱۲- مایوس بودن
۱۳- تردید
۱۴- نگرانی
۱۵- ملامت کردن
۱۶- نا امیدی
۱۷- خشم
۱۸- انتقام
۱۹- نفرت
۲۰- حسادت
۲۱- احساس گناه/ناشایستگی
۲۲- ترس/اندوه/افسردگی/ناامیدی
بعد از اینکه تشخیص دادید چه نوع احساس منفی ای دارید, جایگاه آن را در لیست پیدا کنید و سعی کنید با انجام کارهایی که روحیه تان را تغییر می دهد, خود را به سطح بالاتری برسانید.
به این ترتیب مقاومت درونی خود را کمتر می کنید و درجه ارتعاشی خود را بالا می برید.
توجه به هر چیزی فراخواندن آن به زندگی
توجه به هر فکری موجب گسترش آن فکر شده و بخش بزرگی از ارتعاش فکری شما را تشکیل می دهد.
خواه این اندیشه را بخواهید یا خواهان آن نباشید, توجهتان آن را وارد تجربه شما می کند.
با دیدن خواسته ای که دوست دارید آن را تجربه کنید, روی آن متمرکز می شود و آن را به زندگی خود وارد می کنید.
اما تمرکز بر خواسته ای که آن را نمی خواهید و به آن نه می گویید هم موجب تجلی آن خواسته در زندگیتان می شود.
بله گفتن به خواسته نشانه دعوت نیست و نه گفتن هم موجب جلوگیری از اتفاق آن خواسته نمی شود, تنها تمرکز است که سبب تجلی آنها می شود.
توجه مداوم شما به هرموضوعی سبب ارسال ارتعاشی می شود و همه اتفاقهایی که با ارتعاش شما هماهنگ باشد, به سمت شما جذب می شود.
چیزهای پیرامون و اطرافتان هماهنگ با ارتعاشهای ارسالی افکارتان هستند.
با تقویت ارتعاش ها, تفکری که روزی برای شما کوچک و جزیی بوده به شکل یک باور نیرومند دگرگونی یافته است.
باورهای قدرتمند, همیشه در تجارب شما ادامه پیدا می کنند.
از احساسات منفی خود برای تحول کمک بگیرید
احساس منفی بد نیست, زیرا بسیاری از اوقات, حس کردن عواطف منفی, شما را به این حقیقت آگاه می کند که در حال جذب منفی ها هستید.
بنابراین این احساس مانند یک زنگ خطر است و بخشی از سیستم راهنمای شماست.
زمانی که تشخیص می دهید عواطف منفی حس می کنید, با خود نجنگید, بلکه هر چه زودتر مکث کرده و بگویید, من در حال حس کردن عواطف منفی هستم که معنایش این است که در روند جذب آنچه که نمی خواهم هستم.
باید حس خود را تغییر داده و بگویید, می خواهم حس خوبی داشته باشم.
پس زمانی که حس منفی داشتید, بگویید آنچه می خواهم این است که احساس خوبی داشته باشم و با این بیان, افکار طرف مثبت موازنه نزد شما خواهند آمد.
شما خیلی زود فرکانسی را که در هماهنگی با آگاهی برترتان است, ارائه می دهید و آنگاه به راستی چرخ خلاقیت مثبت شما به گردش در می آید.
آگاهی شما از آنچه که نمی خواهید, به شما کمک می کند تا خواسته خود را مشخص کنید.
مثلا زمانی که بیمار هستید, بسیار روشن است که می خواهید سلامت خود را باز یابیید, یا زمانی که پول کافی ندارید, به روشنی می دانید که پول لازم دارید.
بنابراین باید تمرکز خود را روی چیزی که می خواهید قرار دهید و ارتعاش برای رسیدن به خواسته تان را آغاز کنید.
روش تغییر احساسات مهمتریم راه برای ارسال ارتعاش هماهنگ با خواسته تان است.
همه چیز همانگونه که فکر می کنید, اتفاق می افتد
همواره این جمله را مد نظر داشته باشید: “آنگونه که انسان می اندیشد, هماهنگونه خواهد شد”.
وقتی انتظار و توقع رخدادی شگفت انگیز را داشته باشیم, مانند این است که بی وقفه برای وقوع آن دعا می کنیم.
اما در مواقعی که شک و تردید, جسم و ذهن مان را آکنده و تسخیر کرده است, باید با ایمانی راسخ, به دعا پرداخته و انتظار و توقع را در خود تقویت کنیم.
شما باید دائما ذهن تان را در برابر هجوم شک و تردید حفظ کنید, زیرا شک و تردید, دارای ارتعاشی بازدارنده و فلج کننده است.
با راه دادن تردید به افکار خود, در حقیقت تصاویری از چیزهایی که نمی خواهید را خلق می کنید.
همچنین توجیه کردن تردید و عقلانی جلوه دادن آنها به هیچ وجه به نفع شما, تمام نخواهد شد.
شما نمی توانید با ذهن ناخودآگاه خود چانه بزنید, زیرا ذهن ناخودآگاهی شوخی سرش نمی شود و نمی تواند تصمیم بگیرد چه چیزی به صلاحتان هست یا نه.
هر تصویری برای ذهن ناخودآگاه حقیقی است.
بنابراین ذهن ناخودآگاهتان به همان سرعت که تصاویر رفاه و خوشبختی را قبول می کند, تصاویر منفی حاصل از نگرانی و تردید شما را نیز می پذیرد.
به محض اینکه احساس کردید شک و تردید به شما راه یافته است, تامل کرده و در آراموش خود را سرشار از خوشبختی, تجسم کنید.
با تمام وجود توقع داشته باشید که آرزوی دلخواهتان تحقق یابد.
تصاویر ذهنی و آفرینش آینده
این جهان بر اساس نظم استوار است و هیچ چیز اتفاقی نیست.
تصاویر که در ذهن شگفت انگیز خود کاشته اید, به سرعت نیروی جذب را بسیج کرده و آینده زندگیتان را رقم می زنند.
اما باید در نظر داشته باشید که اگر تصاویر ذهنیتان دایما دستخوش تغییر شود, شما نیز هر دم به یک جهت حرکت می کنید و سرگردان خواهید شد.
افرادی که از این قانون اطلاعی ندارند, یک لحظه تصویر وفور نعمت و لحظه ای بعد تصاویر فقر را در ذهن خود نقش می کنند.
آنها دایما ارتعاشات خود را تغییر می دهند و از این رو یک دم به جذب خوبی ها و دمی دیگر به جذب بدی ها می پردازند.
حقیقت تلخ این است که اکثر مردم, همه عمر میان این دو وضعیت متضاد در نوسان هستند و در نتیجه زندگی آنها آشفته و بی هدف است.
اگر چه این مطلب حقیقت دارد که “هر چه را بخواهید در دسترستان قرار دارد”, اما شما باید خودتان را با فرکانس خواسته تان هماهنگ کنید.
بدیهی است که اگر ذهنی آشفته ای داشته باشید و تصاویر کمبود و فقدان را پرورش دهید, هیچ وقت با وفور نعمت سازگار نخواهید بود.
طبق قانون جذب, مشخص است که خودتان مسبب رویدادهای ناگوار زندگیتان هستند, نه هیچ کس دیگر.
پس آگاه باشید, آنچه را سفارش داده اید, به موقع به شما تحویل داده خواهد شد!
همه چیز در دنیا, گویای یک حقیقت است
به واسطه قانون ارتعاش, همه چیز در دنیا به هم متصل است.
درست همانطور که رنگ های رنگیم کمال طوری در امداد هم هستند که نمی توان گفت کجا یک رنگ تمام شده و رنگ دیگر آغاز می شود, نمی توان پی برد یک اتفاق, کی شروع شده و کی تمام می شود.
همه چیز در این جهان به هم متصل است, همانطور که وقتی آب می جوشد, به بخار آن متصل است و بخار نیز به هوا متصل است.
شما نیز به این دنیا متصل هستید, مهم نیست که اتصال خود را نمی بینید, مهم ارتعاشات و فرکانس است.
بنابراین زمانی که افکار خاصی دارید, ذهنتان تحت تاثیر قرار می گیرد و ارتعاشهایی را ساطع می کند.
وقتی روی افکار متمرکز شوید, دامنه این ارتعاش ها افزایش یافته و امواج بسیاری قوی تر می شوند.
خالق این امواج تماما شما هستید و این شما هستید که به اراده خود, شدت آنها را تعیین می کنید.
وقتی تصویر آرزویتان را در پرده ذهن خود زنده نگه دارید, ارتعاش شما با همه ذرات انرژی لازم برای تحقق آرزوهایتان هماهنگ است.
با قوی کردن فرکاس خواسته ها, انرژی های مربوط به آن را به سمت خود جذب می کنید و شما نیز به سمت آنها سوق می یابید, زیرا این قانون است.
همه چیز تجلی انرژی یا خداست.
اگر دنیا این حقیقت بزرگ را درک کند, متوجه خواهیم شد که همه مردم یکی هستند و تنها ظاهرشان با یکدیگر متفاوت است.
آفرینش ارادی خواسته ها
بعضی ها می گویند: وقتی شرایط تغییر کند, روحیه من هم بهتر خواهد شد. وقتی پول بیشتری داشته باشم, یا خانه بهتری بخرم, روحیه ام بهتر خواهد شد.
تردیدی نیست که وقتی این گونه شرایط بهتر شود, روحیه انسان هم بهتر می شود.
اما برای همه امکان پذیر نیست که شرایط زندگی بهتر شود تا روحیه شان هم تغییر کند و بهتر شود.
کسانی هم هستید که همه این شرایط را دارند ولی همچنان روحیه ضعیفی دارند.
آفرینش ارادی به معنای تغییر شرایط و سپس تغییر روحیه نیست.
آفرینش ارادی یعنی افکاری را انتخاب کنید که روحیه تان را تعییر دهد و این تغییر روحیه منجر به تغییر شرایط زندگی شود.
بنابر قانون جاذبه, تغییر روحیه, عواطف و احساسات, سبب جذب خواسته ها و اهداف می شود.
هرچه ارتعاشات و فرکانس شما با خالق خوبی ها هماهنگ تر باشد, سریع تر به خواسته های خود می رسید.
باید بصورت آگاهانه احساس رهایی داشته باشید, زیرا این احساس هنگامی به شما دست می دهد که هنوز قدرت تسلط برای خلق خواسته های خود را دارید.
هدف از هر یک از کارهایی که انجام می دهیم, این است که ارتعاشات خود را بالا ببریم و مقاومت درونی را از بین ببریم.