الکساندر سلکرک: رابینسون کروزوئه ی واقعی
۳۰۸ سال پیش، الکساندر سلکرک در ساحل یکی از جزایر هوان فرناندز در دریای شیلی، دور شدن کشتی اش را تماشا می کرد. کشتی همان طور به دور شدنش ادامه داد تا این که بالاخره در افق ناپدید گردید. سلکرک داد می زد، فریاد می کشید و التماس می کرد ولی جوابی نمی شنید. چهار سال بعدی زندگی الکساندر سلکرک در این جزیره ی متروکه سپری شد و همین چهار سال هم بود که الهام بخش رمان معروف دانیل دوفو یعنی رابینسون کروزوئه گردید.
الکساندر سلکرک در سال ۱۶۷۶ در روستای لارگو در اسکاتلند به دنیا آمد. او در دوران کودکی و نوجوانی اش کمی مشکل ساز بود و در سن ۱۵ سالگی به دلیل رفتار نامناسب در کلیسا محکوم به خدمت در یک کشتی شد. او در سال ۱۷۰۳ به عنوان ملوان ارشد به خدمه ی کشتی Cinque Ports پیوست.
در سال ۱۷۰۴، تنها کمتر از یک سال پس از این که سلکرک به خدمه پیوست، کشتی در حال عبور از ساحل برزیل بود که اوضاع تغییر کرد. به خاطر شیوع بیماری اسکووری و کمبود آذوقه خدمه ی ۹۰ نفری کشتی به ۴۸ نفر رسید. کشتی در برابر آب های مواج اقیانوس نمی توانست دوام بیاورد و قسمت هایی از آن هم تخریب شده بود. کرم گذاشتن آذوقه ها و از بین رفتن باقی غذا ها هم اوضاع را بدتر کرد.
کاپیتان کشتی، توماس استاردلینگ به خدمه ی باقی مانده دستور داد تا در ساحل یکی از جزایر هوان فرناندز لنگر بیندازند تا خدمه کمی استراحت کنند و آب و غذای تازه بخورند. اما کاپیتان دلش نمی خواست زیاد در این جزیره بماند و می خواست هر چه سریعتر به مقصدش برسد. سلکرک با کاپیتان مخالف بود و می گفت که کشتی اصلا قابل دریانوردی نیست و اگر هم در برابر امواج دوام بیاورد دربرابر دزدان دریایی و کشتی های دشمن دوام نمیاورد. سلکرک می گفت تمام خدمه باید در جزیره منتظر کمک بمانند.
بالاخره کاپیتان از دست سلکرک خسته شد و به افرادش دستور داد تا سلکرک را همراه با لوازم شخصی اش در جزیره رها کنند که سلکرک هم به سرعت قبول کرد. ولی همین که کشتی از ساحل دور می شد نظرش را تغییر داد و به دنبال آن دوید و داد و فریاد کرد ولی کسی پاسخی نداد.
در بین وسایلش سلکرک یک تفنگ، چند گلوله، باروت، چاقو، قطب نما و غذا به مقدار کافی برای چند روز، وجود. داشت امکان ترک کردن جزیره اصلا وجود نداشت. حتی اگر او می توانست قایقی بسازد تا نزدیک ترین جزیره ای که مردم در آن زندگی کنند، ۶۰۰ مایل راه بود. سلکرک قبلا داستان هایی درباره ی افرادی که در جزیره های متروکه جان سالم به در برده بودند، شنیده بود. پس تصمیم گرفت تا زمانی که کسی برای نجاتش بیاید، زنده بماند.
پیش بینی سلکرک درباره ی نامناسب بودن کشتی درست از آب درآمد. تنها یک ماه بعد از ول کردن او، کشتی Cingue Ports در ساحل پرو غرق شد. بیشتر خدمه در دریا غرق شدند. باقی مانده خدمه از جمله کاپیتان کشتی به یکی از جزایر اطراف پناه آوردند که در آن جا توسط اسپانیایی ها دستگیر شدند. اروپا در آن زمان درگیر جنگ جانشینی اسپانیا بود و بریتانیا با بخشی از اسپانیا دشمن بود. پیش روی این دستگیرشدگان شکنجه، بردگی، بیگاری و مرگ قرار داشت.
در بین سنگ های آتشفشانی نوک تیز و پوشش گیاهی انبوه، الکساندر آب برای نوشیدن، فوک و بز کوهی برای خوردن و میوه و سبزیجات برای مبارزه با اسکووری پیدا کرد. شب ها و روز ها گذشتند ولی الکساندر سلکرک امید خود برای رهایی را از دست نداد. او بز های کوهی را در نوزادی چلاق می کرد تا وقتی که بزرگ شدند نتوانند از دستش فرار کنند. بر اساس گفته خودش در مدتی که در جزیره بود نزدیک به ۵۰۰ بز کوهی را شکار کرده بود. بعضی ها برای خوردن و بعضی ها فقط برای تفریح!
تلاش برای زنده ماندن بیشتر روزش را تشکیل می داد. گاهی اوقات به امید دیدن کشتی در دوردست ها ساعت ها در ساحل به تماشای افق می نشست. اما خبری از رهایی نبود.
سال ۱۷۰۹ بود که کشتی ای به جزیره آمد. به دلیل این که کشتی پرچم نداشت، ملیت آن معلوم نبود. ولی سلکرک اهمیتی نمی داد. او به اندازه ی کافی در این جزیره ی متروکه مانده بود. حتی اگر کشتی اسپانیایی بود و او مجبور می شد باقی عمرش را بردگی بکشد، به یک ثانیه بیشتر در این جزیره می ارزید.
خوشبختانه کشتی اسپانیایی نبود و وقتی کاپیتان وودز راجرز داستان سلکرک را شنید، به او پیشنهاد رهایی داد. سلکرک ۱۵۰۰ شب را به تنهایی در این جزیره ی متروکه گذرانده بود و حالا بعد از ۴ سال و ۴ ماه در حالی که در کشتی نجاتش نشسته بود، ناپدید شدن جزیره اش در هوای مه آلود را تماشا می کرد.
بعد از رهایی به روستای محل تولدش لارگو برگشت ولی در آن جا با طرز زندگی تازه مشکل داشت. در سال ۱۷۱۷ ازدواج کرد اما کمی بعد به دریا برگشت. سلکرک باز هم در سال ۱۷۲۰ بی خبر از زن اولش ازدواج کرد ولی این بار هم به سرعت به دریا بازگشت.
زندگی الکساندر سلکرک، کسی که چهار سال و چهار ماه در یک جزیره متروکه زنده ماند، توسط یک ویروس پایان یافت. در سال ۱۷۲۱ او به تب زرد دچار شد و مدتی بعد هم درگذشت.
در سال ۱۹۶۶ دولت شیلی برای جذب توریست، نام یکی از جزایر هوان فرناندز را به جزیره ی رابینسون کروزوئه و نام دیگری را به الکساندر سلکریک تغییر داد.
نویسندگان زیادی داستان های زیادی درباره ی زندگی ماجراجویانه سلکرک نوشتند ولی تنها اثر معروف بین آن ها رابینسون کروزوئه ی دانیل دوفو است. جالب است بدانید نسبت به شهرت این رمان در سطح جهانی، افراد زیادی الهام بخش واقعی آن را نمی شناسند.