الیویه در ایران آغاز دوره قاجار

محمدرضا ناظری‏– سفرنامه اولیویه یکی از متون مهم درباره تاریخ ایران در مقطع حساس انتقال سلطنت از آقامحمدخان قاجار به فتحعلی‏ شاه است. این سفرنامه نخستین بار به زبان فرانسه و در شش‏ جلد چاپ شده است. اصل این سفرنامه تنها مربوط به سفر اولیویه به ایران نیست، بلکه در برگیرنده سیاحت این فرد در ممالک عثمانی، مصر، شام، بین‏النهرین و ایران است که تنها بخش مربوط به ایران توسط محمدطاهر میرزا به فارسی ترجمه شده است. بنابراین، آنچه در ایران به عنوان سفرنامه اولیویه و در یک مجلّد منتشر شده‌است، تنها بخشی از سفرنامه بسیار مفصّل اولیویه در خصوص مأموریت و سیاحت وی در ایران است.

دکتر عزیزاللّه بیات می‏نویسد: «اولیویه شخصی است که‏ هیأت مدیره انقلاب کبیر فرانسه او را به دربار آقامحمدخان‏ فرستاد تا با دولت ایران روابط سیاسی و تجارتی برقرار نماید، اما وی بدون حصول نتیجه به فرانسه برگشت. سفرنامه او حاوی‏ مطالب سودمند درباره اوضاع سیاسی آن زمان ایران و شرح‏ مظالم آقامحمدخان قاجار می‏باشد.»۱

در واقع علت واقعی سفر اولیویه به ایران رساندن نامه‏ رسمی و پیام درمیناک، فرستاده جمهوری فرانسه در استامبول، به صدراعظم ایران، حاج ابراهیم‌خان کلانتر بوده است.

چنان‌که خود وی می‏نویسد: «بعد از تعارفات رسمی به‏ وزیر حاج ابراهیم‌خان کلانتر گفتیم بعد از آن که ما چندین‏ جا از ممالک عثمانی را سیاحت کردیم، دولت ما که از سلطنت‏ آقامحمد شاه مطلع شد، ما را به ملاقات وزیر وی فرستاد تا بعضی مطالب را به ایشان بگوییم.»۲

سفر اولیویه به ایران در سال ۱۷۹۶ م. /۱۲۱۱ ق. (حدود هشت ماه)، هم زمان با آخرین ماه‏های سلطنت آقامحمدخان صورت‏ گرفت.

این سفرنامه در سال ۱۸۰۷ م. /۱۲۲۲ ق. در فرانسه و دو سال بعد در ۱۸۰۹ م. ۱۲۲۴ ق.، در اتریش به زبان آلمانی منتشر شد. بخش مربوط به اوضاع و احوال ایران در این سفرنامه که جلد سوم آن را شامل می‏شود، توسط محمدطاهر میرزا و به‏ دستور نصیرالدوله، وزیر تجارت وقت، از متن اصلی به فارسی‏ ترجمه شد.

مترجم (محمدطاهر میرزا)

محمدطاهر میرزا از مترجمان متبحر دوره ناصرالدین شاه و فرزند اسکندرمیرزا، ششمین فرزند نایب‏السلطنه عباس‌میرزا بود. وی روز ۱۱ شوّال ۱۲۵۰ ق. در تبریز به دنیا آمد. امیرزاده‏ای‏ فاضل و ادیب بود. به اهتمام پدر به تحصیل علوم کمر بست و در علم ادب و کلام عرب ممتاز شد. زبان فرانسه را نیک آموخت و از علوم ریاضی نیز بهره کافی برد. سپس به مصر رفت و پنج‏ سال در «جامع‏الازهر» به فراگرفتن علوم دینی و زبان عربی‏ مشغول شد. محمدطاهر میرزا نزد ناصرالدین شاه و بزرگان آن‏ عصر عزت و احترامی ویژه داشت. او نیز مانند پدر به خدمات‏ دولتی تمایلی نشان نداد و عمر خود را به مطالعه و تحریر و ترجمه گذراند. سرانجام در سال ۱۳۱۶ ق. در اثر سکته درگذشت و در ابن بابویه به خاک سپرده شد.

محمدطاهر میرزا اکثر رمان‏های الکساندر دومای پدر مانند، سه تفنگدار، کنت‏دومونت کرستو، لارن مارگو، لویی چهاردهم‏ و عصرش، لردهوپ و ژیلبلاس تألیف لساژ و کتاب‏های متعدد دیگری را از فرانسه به فارسی ترجمه کرده است. خود نیز چند کتاب و نمایش‌نامه نوشته است.۳

محتوای سفرنامه اولیویه

سفرنامه اولیویه (بخش مربوط به ایران)، در یک مقدمه و ۱۰ فصل به شرح زیر نوشته شده است:

فصل نخست: حرکت به سوی ایران، شامل شرح سفر اولیویه و همراهان او از بغداد تا کرمانشاهان و توصیف این شهر، به‌ویژه‏ شرح کاملی از تاق‏ بستان است. هم‏چنین در این فصل اولیویه‏ به شرح دیدار خود با حاکم منطقه کرماشاهان می‏پردازد که‏ حاوی نکات جالبی درباره برخورد حاکمان ایرانی با اشخاص‏ خارجی است.

فصل دوم: شامل شرح سفر اولیویه از کرمانشاه تا کاروان‌سرای‏ شهر نو، واقع در کنگاور همدان است. اولیویه در این فصل به‏ شرح آثار باستانی بیستون و کتیبه‏های آن می‏پردازد. از آنجا که‏ در آن زمان هنوز رموز خطوط این کتیبه آشکار نشده بود، تنها اشاره‏ای به وجود آن‌ها کرده و بیش‌تر به شرح شکل‌ها و تصاویر آن پرداخته است.

اولیویه در کنگاور متوجه آثار معبدی قدیمی شد که به‏ گمان او، هیچ یک از سیاحان تا آن زمان ذکری از آن نکرده‏ بودند. بنابراین به شرح بقایای به‏جامانده از معبد کنگاور می‏پردازد. اولیویه، هم‏چنین شرح نسبتا مفصلی از اوضاع شهر همدان‏ نگاشته است و وقایع مهم این شهر را از اواخر دوره صفویه تا زمان نادرشاه بازگو می‏کند.

فصل سوم: شامل شرح سفر اولیویه و همراهانش از همدان‏ تا رسیدن به تهران است.

شرح ملاقات اولیویه با حاکم تهران، شرح زندگانی یک‏ طبیب مجارستانی ساکن تهران و وصف شهر تهران از جمله‏ موضوعات مهم این فصل است. در واقع سفرنامه اولیویه یکی‏ از معدود منابع دست اول در خصوص توصیف شهر تهران در ایام سلطنت آقامحمدخان است. در این بخش اولیویه در مورد موقعیت شهر، تاریخچه‌ی شهر از زمان صفویه به بعد، ابنیه، آب و هوا، جمعیت و صنایع و محصولات آن اطلاعات جالب توجهی‏ به دست می‏دهد.

فصل چهارم: درباره طبابت ایران است. در این فصل اولیویه‏ به شرح ملاقات خود با حاکم تهران پرداخته است.

از آنجا که ورود اولیویه به تهران با حضور آقامحمدخان و وزیرش در خراسان هم‌زمان شد، اولیویه تا زمان بازگشت آنان در تجریش اقامت کرد.

در این بخش اولیویه شرح کاملی از فن طبابت و نحوه‏ آموزش طبابت در ایران ارائه می‏کند. از آنجا که وی به‏ جز مشاغل سیاسی، پزشک نیز بود، توضیحات او از طبابت و طبیبان ایرانی در آن ایام بسیار ارزشمند است.

فصل پنجم: «در وصف آقامحمدخان». ابتدای این فصل به‏ شرح صعود اولیویه به کوه البرز اختصاص دارد و شامل اطلاعات‏ گیاه‏شناسی فراوانی است. در این فصل وضعیت شهر تهران‏ هم‌زمان با بازگشت سپاهیان قاجار از لشکرکشی به خراسان‏ و نیز نحوه ورود آقامحمدخان به این شهر بیان شده است. شرح سیاست‏های ظالمانه آقامحمدخان و چگونگی به قدرت‏‌رسیدن او موضوع دیگر این فصل است. دیدگاه اولیویه نسبت‏ به آقامحمدخان منفی است، به‏طوری که تنها نتیجه مثبت‏ حکومت او را ایجاد نظم و امنیت در مملکت می‏داند.

اولیویه هم‏چنین در این فصل شرحی کامل از ملاقات‏ خود با ابراهیم‌خان کلانتر ارائه می‏دهد که شامل تقدیم‌نامه‏ درمیناک (فرستاده مأمور جمهوری فرانسه در اسلامبول) به‏ صدراعظم و سخنانی در باب اوضاع عثمانی و روسیه و روابط ایران با این دو کشور است.

فصل ششم:« در وصف کاشان، قم و اصفهان». اولیویه پس‏ از دیدار با صدراعظم و انجام مأموریت خویش تصمیم به ترک‏ ایران می‏گیرد، اما متأسفانه مسیر بازگشت خود را به‏طور کامل‏ مشخص نکرده و تنها به حضور خود در شهرهای کاشان، قم و اصفهان اشاره کرده است. توصیف او از شهرهای قم و کاشان‏ فوق‏العاده مختصر است. اولیویه تاریخ شهر اصفهان را نیز از زمان‏های بسیار دو تا زمان دیدارش از آن‏جا، یعنی سال ۱۲۱۱ ق.، به‏طور مختصر بیان می‏کند.

فصل هفتم: «رسم امکنه ایران». در این فصل اولیویه به‏ شرح جغرافیای طبیعی ایران می‏پردازد. وی پس از بحث درباره‏ ناهمواری‏های ایران و اوضاع طبیعی این سرزمین، از وجود سرمای سخت در زمستان و گرمای بسیار شدید در تابستان ابراز تعجب کرده است. او دلیل سرمای شدید زمستان را ارتفاع زمین‏ و دلیل گرمای شدید تابستان را خشکی مفرط هوا می‏داند.

او هم‌چنین به ذکر تفاوت‏های سرزمین‏های ساحلی دریای‏ مازندران با دیگر نواحی ایران پرداخته‌است؛ اعتدال هوا در نواحی‏ ساحلی را ناشی از رطوبت زیاد و پستی زمین این نواحی می‏داند.

فصل هشتم: «دریای خزر» در این فصل پس از اشاره به‏ وسعت دریای مازندران و محل جغرافیایی آن، فرضیه اتصال‏ این دریا به دریای سیاه در ازمنه بسیار دور و دلایل آن مطرح‏ شده است.

فصل نهم: «شیوه زندگانی مردم». از آنجا که اولیویه قبل از مسافرت به ایران در مملکت عثمانی سیروسیاحت کرده بود، در این فصل به مقایسه بین عثمانی‏ها و ایرانیان می‏پردازد که این‏ کار در نوع خود قابل توجه است.

او می‏نویسد: «مسافر و سیاحی که از مملکت عثمانی به‏ ایران آید، در اول قدمی که به خاک ایران گذارد، مشاهده‏ می‏کند که چقدر فرق و تفاوت میان این دو ملت هست.۴»

وی در این بخش به مقایسه مسائلی چون خلقیات، نحوه‏ برخورد با بیگانگان، تعلقات مذهبی، آداب و رسوم، البسه و زیورآلات، خوراکی‏ها و غیره در بین دو ملت عثمانی و ایران می‏پردازد.

فصل دهم: «اوضاع اقتصادی و تشکیلات لشکری». در این‏ فصل اولیویه ابتدا روند آموزش در دو کشور عثمانی و ایران‏ را مقایسه می‏کند. آموزش افراد، مواد درسی و وضعیت شغلی‏ صاحبان علم موضوعات مطرح شده در این بخش را تشکیل می‏دهند.

سپس صنایع و حرفه‏های موجود در ایران، از جمله کنده‏کاری، معماری، نقاشی، رنگرزی، موسیقی، چرم‏سازی، شیشه‏سازی، نجاری، جواهرسازی و پارچه‏بافی بررسی شده است.

در ادامه، اوضاع تجاری ایران، به‌ویژه رونق تجارت در دوره‏ سلاطین صفویه و مراودات تجاری ایران با کشورهای روسیه، اروپای غربی، عثمانی و هندوستان بررسی شده است. سپس‏ اولیویه به سازمان لشکری آن روز ایران می‏پردازد و در خصوص‏ نحوه جمع‏آوری و تدارکات سپاه، گروه‏های تشکیل‏دهنده‏ سپاه و سلاح‏هایی که ایرانیان در جنگ‏ها استفاده می‏کرده‏اند، اطلاعاتی ارائه می‏دهد. نویسنده در آخرین بخش کتاب به‏ نیروی دریایی در ایران توجه می‌کند و می‏نویسد: «ایران را قوه‏ بحریه نباشد. در زمان‏های گذشته در خلیج فارس برای ضبط اعراب داشتند، اما اکنون از آن‌ها هیچ چیزی باقی نمانده است. اما در هر حال از برای ایرانیان بسیار لازم است که در مقابل روس‏ در دریای خزر کشتی به قدر کفایت داشته باشند.»۵

نقد و بررسی

سفرنامه اولیویه هم به واسطه دوره زمانی خاص آن، هم‌زمان با تأسیس و تثبیت سلسله قاجاریه و هم به واسطه‏ دقت ‏نظر و دیدگاه گسترده نویسنده از اهمیت زیادی برخوردار است. با آنکه حجم سفرنامه (قسمت ایران) زیاد نیست، اما حاوی‏ مطالب بسیاری در باب اوضاع زندگانی مردم، اوضاع اقتصادی، تشکیلات لشکری، نحوه حکومت، وضع تجارت، راه‏ها و وسایل‏ حمل‏ونقل، وصف آثار باستانی، توصیف شهرها، امور پزشکی، گیاه‏شناسی و گونه‏های حیات‏وحش ایران است.

در خصوص وقایع دوران آغازین قاجار، یعنی عصر آقامحمدخان و فتحعلی‌شاه، چندین اثر قابل توجه چون؛ تاریخ‏ نو (جهانگیرمیرزا)، تاریخ جهان‏آرا (میرزا صادق وقایع‌نگار مروی)، ناسخ‏التواریخ (میرزا تقی‏ سپهر) و… وجود دارد. اما از آنجا که این‏ آثار نیز مانند دیگر متون تاریخ سنتی ایران، اغلب بازگوکننده‏ وقایع سیاسی و رویدادهای نظامی هستند و به مسائل دیگر چون مباحث اجتماعی نمی‏پردازند، خلأ قابل توجهی در بازسازی‏ تاریخ اجتماعی این دوره هم‌چون دیگر دوره‏های ایران احساس‏ می‏شود. گوشه‏ای از این خلأ را با توجه به چنین سفرنامه‏هایی‏ می‏توان پر کرد.

نثر کتاب ساده و روان است. چنان‌که می‏دانیم از اواسط قرن دوازدهم هجری نهضت بازگشت ادبی شروع و طی آن‏ نوشته‏های پرتکلف عصر مغول و تیموری و تشابهات و استعارات‏ سبک هندی کنار گذاشته شد. این حرکت در دوره قاجاریه نه‏‌تنها در شعر، بلکه در نثر و به‌ویژه در ادبیات تاریخی و متون‏ ترجمه تأثیر بسیاری گذاشت. نثر ترجمه‌ی این سفرنامه نیز عاری‏ از پیچیدگی‏های ادبی است و با وجود ترجمه‌بودن می‏تواند نمونه بسیار خوبی از سبک نگارش در دوره نهضت بازگشت‏ ادبی به شمار آید.

از دیگر نکات قابل توجه کتاب، توضیحات مفید مصحح در پاورقی‏های کتاب است. یکی از اشکالات کتاب که البته شاید به‏ مترجم آن برگردد، به‌کارنبردن تقویم واحد در تاریخ‌گذاری‏ وقایع است. در برخی از موارد از تقویم هجری و گاهی نیز از تقویم میلادی استفاده شده است. متأسفانه مصحِح محترم‏ کتاب نیز در برخی موارد که اقدام به تبدیل تاریخ میلادی به‏ هجری کرده و مرتکب خطا شده است. ۶

چنین به نظر می‏رسد که اولیویه قبل از مبادرت به سفر، سفرنامه‏های افرادی را که پیش از او از ایران دیدن کرده‏ بودند، مطالعه کرده است؛ چراکه در لابه‏لای سفرنامه‏اش به‏ دفعات به یافته‏های متقدّمانی چون شاردن، تاورنیه، دوبوشان، سیلوستر دو ساسی، پی‏اس‏پالاس، نیبور و پیترو دلاواله، اشاره‏ می‏کند. در مواردی نیز یادآور می‏شود که یافته‏های او را به‏ طور مثال، دوبوشان هم در چندین سال پیش برداشت کرده‌است، اما گذشت زمان تغییرات عمده‏ای در اوضاع اجتماعی مردم ایران‏ به وجود نیاورده است. در مواردی نیز تفاوت یافته‏های خود را با یافته‏های دیگران مقایسه می‏کند. ۷

اولیویه با آثار نویسندگان قدیم چون استرابون، پلینیوس، پمپونیوس، ملا، هردوت، آریانوس، بطلمیوس و … آشنا بوده‏ است. به‌ویژه در فصل «رسم امکنه ایران» و «دریای خزر»، برای روشن کردن وضع جغرافیایی مناطق مختلف ایران نظر این افراد را ذکر کرده است. ۸

اولیویه علاوه بر عضویت در هیئت مدیره (دیراکتوار) فرانسه و شرکت در محافل سیاسی، پزشک نیز بوده است. شغل‏ پزشکی این امکان را برایش فراهم می‏کرد که علاوه بر محافل‏ سیاسی و دیپلماسی ایران، به‌راحتی با مردم و اشخاص معمولی‏ کشور تماس داشته باشد، مسائل و راه و رسم زندگی مردم‏ عادی را بشناسد و نابسامانی‏های داخلی را دریابد. تماس او با افراد معمولی و عامّه مردم، اطلاعات ارزنده‏ای برای او به‏ همراه داشته‌است که مطمئنا از طریق منابع اطلاعاتی رسمی قابل‏ دریافت نبوده است. از سوی دیگر آگاهی او به امور پزشکی، این‏ امکان را برایش فراهم می‏ساخت تا به‌خوبی روند امراض و بیماری‏های گوناگون سرزمین ایران را بررسی کند و اطلاعات‏ جامعی در اختیار تاریخ پزشکی کشور قرار دهد. ۹

اولیویه به دلیل آشنایی با گیاهان که از لابه‏لای صفحات‏ سفرنامه‏اش به‌خوبی می‏توان دریافت، از هر فرصتی برای‏ آگاهی بیش‌تر از گیاهان مخصوص نواحی ایران استفاده کرده‏ و به جمع‏آوری نمونه گیاهان پرداخته است. خودِ وی گشت و گذارش در کوه‏های البرز را «سفر گیاه‏شناسی» نامیده است. ۱۰ این دقت و توجه اولیویه کمک شایانی به حفظ اطلاعات مربوط به تاریخ طبیعی ایران کرده است. ۱۱

فصل‏بندی کتاب «موضوعی» است، اما در زیر‏ موضوعات در برخی مواقع تقسیم‏بندی زمانی نیز صورت گرفته‏ است. یعنی وقایع روزانه به‏طور جداگانه و با اشاره به تاریخ آن‏ به روز و ماه توضیح داده شده است.

اولیویه تنها به بیان رویدادهای سفر و شرح وقایع اکتفا نکرده و در بسیاری از مواقع به تحلیل اوضاع و حتی‏ پیش‏بینی برخی وقایع نیز دست‏زده است. ۱۲به عنوان مثال‏ در جایی از سفرنامه‏اش دو پیش‏بینی انجام می‏دهد که هر دو نیز با توجه به واقعیاتی که اولیویه طی سفر خود دیده، دور از ذهن‏ نبوده است:

پیش‏بینی نخست شکست ایران از سپاهیان روس، سال‏ها پیش از جنگ‏های ایران و روسیه بوده است. در این مورد چنین‏ می‏نویسد: «… قشون وی (آقامحمد خان) را اسلحه بسیار بد بود. به هیچ‏وجه از قواعد جنگ سررشته نداشتند. شبهه‏ای نداشتیم‏ که در اولین ملاقات از دولت روس شکست خواهند خورد.»۱۳

مورد دوم نیز قتل یا خلع آقامحمدخان بوده است. در این مورد چنین نوشته است: «خود آقامحمد شاه را کسی دوست‏ نداشت. به قدری مکروه رعایای خود بود که هر لحظه می‏رفت‏ سوءقصدی در حق وی به عمل آید. یا بکشند با خلعش کرده‏ و از سلطنت معزولش نمایند.»۱۴

یکی از ایراداتی که می‏توان به اولیویه گرفت این است که‏ متأسفانه از ذکر نام افرادی که در طول سفر با آن‏ها برخورد کرده، خودداری کرده است. به عنوان مثال وی با وجود ملاقات‏ با حاکمان کرمانشاه، تهران، کاشان و بسیاری افراد برجسته، از ذکر نام آن‏ها خودداری کرده است.

اولیویه هم‌چنین اطلاعات دست اولی در مورد وضعیت‏ تهران در سال‏های اولیه پایتختی آن به دست می‏دهد. اوصاف‏ اولیویه از آن سبب حائز اهمیت است که امروزه دیگر از حصارها، عمارات، دروازه‏ها و دیگر ابنیه‏ای که وی نام برده است و محل‏ آن‏ها را به دقت بیان می‏کرده، اکنون اثری نمانده است. اطلاعات‏ مربوط به تهران در دوره آغازین حکومت قاجار بسیار نادر است. بنابراین از آنجا که اولیویه مدتی تقریبا طولانی، یعنی ۹۴ روز در تهران و اطراف آن ساکن بوده، اطلاعات او قابل‏ تأمّل و اعتناست. ۱۵

نکته جالب توجه برای علاقه‏مندان به تاریخ حیات طبیعی‏ ایران در سفرنامه اولیویه، اوصاف حیوانات و جانوران گوناگون‏ ایران است. از یادداشت‏های او چنین برمی‏آید که امروزه دیگر نسل برخی از این حیوانات از بین ‏رفته است وی توضیحات‏ تقریبا مفصلی از انواع حیواناتی که در اطراف جاده‏های کشور و کوهستان‏های ایران به چشم دیده، ارائه می‏دهد. ۱۶ به عنوان‏ مثال می‏نویسد: «در آنجا (تجریش) جانوران و حشرات الارض‏ بسیاری به دست آمده و آورده، و مرغ‏های خوشگل کشته بودیم. از جمله مرغی که «سبزقبا» گویند، شکار کردیم… این مرغ در ماه سپتامبر (مطابق با اوایل سنبله) به طرف جنوب ایران می‏رود و تابستان را در جهت ساملی دریای خزر می‏گذراند.»۱۷

در برخی از منابع، هدف اولیویه از سفر به ایران برقراری‏ روابط سیاسی و تجاری ذکر شده است. ۱۸اما از نوشته‏های‏ اولیویه چنین برمی‏آید که وی دست‌کم پس از دیدن اوضاع‏ ایران، از این موضوع صرف‏نظر کرده است؛ چراکه پس از پایان‏ مأموریتش در دربار ایران چنین می‏نویسد: «البته با اراده ما بود که اگر می‏خواستیم، تجدید معاهده کرده و عهد می‏گرفتیم که‏ مثلا فرانسه در اصفهان و شیراز و بنادر فارس مراوده داشته‏ باشند. یقین داشتیم که در واگذار کردن جزیره خارک… مضایقه‏ نمی‏کردند. اما چه حاصلی از برای ملت فرانسه داشت. چه‏ حاصلی داشت و چه اعانتی می‏توان از ملتی داشت که متصل‏ گرفتار حکومت‏های ظالمانه باشد… اگر می‏خواستیم به استحکام‏ و دوام در مصر اقامت کرده و از آنجا برای تجارت نظر به خلیج‏ فارس افکنده باشیم، در بصره و بغداد تجارت می‏کردیم و اگرمی‏خواستیم دوباره تجارتی در هند شروع کنیم و اگر می‏خواستیم‏ راه مراوده در میان باشد، راه فرانسه در مسقط و بصره بازتر بود… وقتی که تمام روابط مدنیت و انسانیّت از هم گسیخته گردد، تبعه ملت خارجی در صورت چنین حکومتی چگونه می‏تواند امیدوار به اقامت و تجارت در چنین محلی باشند.»۱۹

خواند این اثر به دلیل اطلاعات وسیعی که در اختیار خواننده قرار می‏دهد، برای آشنایی با اوضاع و احوال ایران در اوایل قرن سیزدهم هجری (پایان قرن هیجدهم میلادی)، بسیار مفید است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *