اهداف واقعی خود را پیدا کنید
دفترچه یادداشتی تهیه کنید، طوری که بتوانید همه جا آن را همراه داشته باشید.
همه روزه، بدون اینکه به لیست قبلی مراجعه کنید، ده الی پانزده هدف از مهمترین اهدافتان را در آن بنویسید.
سعی کنید نوشتن اهداف را هر روز انجام دهید.
اولین روزی که فهرست اهدافتان را می نویسید، باید کمی تامل کنید.
اغلب افراد حتی یک بار هم ده هدف برتر زندگیشان را مکتوب نکرده اند.
دومین روزی که بدون مراجعه به فهرست قبلی، فهرست خود را تهیه می کنید، کار ساده تر می شود.
گاهی هدفی را می نویسید، اما ممکن است در روزهای آینده در شمار اهدافتان نباشد، حتی ممکن است این هدف هرگز در لیست اهدافتان قرار نگیرد.
هر روز که ده الی پانزد هدف خود را مکتوب می کنید، تعاریفتان روشن و دقیق تر می شوند، سپس به جایی می رسید که همه روزه کلمات واحدی را می نویسید.
اولویت های شما با تغییر شرایط زندگی تغییر می کنند، اما بعد از سی روز، خواهید دید اهداف واحدی را برای خود می نویسید.
تاثیر نوشتن اهداف
طبق آمار تنها سه درصد از افراد, اهداف خود را می نویسند و این سه درصد نسبت ب نود و هفت درصد بقیه, موفقیت بیشتری کسب می کنند.
دلیل این موضوع چیست؟
اگر شما هدف و طرحی داشته باشید, روی مجموعه ای از راهکارها متمرکز می شوید و به جای آنکه دچار حواس پرتی و انحراف از مسیر شوید, وقت شما از ابتدا تا انتها, روی خط مستقیمی متمرکز می شود.
به همین دلیل است که انسان های دارای هدف, دستاوردهای بیشتری نسبت به انسان هایی بدون هدف دارند.
مشکل آنجاست که همه فکر می کنند برای خود هدف هایی دارند, در حالی که آنها در واقع امیدها و آرزوهای آنان است.
آرزو یک هدف بدون انرژی و انگیزه است و امید یک راه حل نیست.
اهدافی که روی کاغذ نیایند و طرحی برای رسیدن به آنها ریخته نشود, شبیه فشنگ های بدون باروت هستند.
انسان هایی که اهداف نوشته شده ندارند, هرگز مهارت اصلی مورد نیاز برای رسیدن به موفقیت, یعنی تلاش منظم و پشتکار برای رسیدن به هدف, را کسب نمی کنند.
مشخص کردن منظم اهداف, طرح ریختن برای رسیدن به آنها و هر روز روی آنها کار کردن, احتمال رسیدن به اهداف را ده برابر افزایش می دهد.
این بدان معنا نیست که مشخص کردن اهداف, موفقیت را تضمین می کند, بلکه احتمال موفقیت را ده برابر افزایش می دهد.
به اهداف خود فکر کنید
آینده متعلق به کسی است که اهل ریسک باشد نه کسانی که گوشه ای امن و راحت را ترجیح می دهند.
هر چه بیشتر خواستار امنیت باشید, کمتر به آن می رسید.
اما هر چه بیشتر دنبال فرصت های مناسب بروید, احتمال بیشتری دارد که به امنیت مطلوب نیز دست پیدا کنید.
هر گاه احساس ترس یا اضطراب داشتید و نیازمند شجاعت بیشتر شدید, به اهدافتان توجه کنید.
اهداف خود را واقعیت تصور کنید, تصور کنید که همان فردی هستید که می خواهید باشید و از زندگی آنطور که می خواهید لذت ببرید.
ضمیر ناخودآگاه شما, تنها می تواند به یک موضوع فکر کند و آن فکر میل و آرزو و یا فکر ترس است.
وقتی تصمیم می گیرید پیوسته به اهداف خود فکر کرده و درمورد آنها حرف بزنید, ترس هایتان را به حداقل می رسانید.
وقتی به این موضوع تمرکز می کنید که چطور می توانید به اهدافتان برسید, اعتماد, اطمینان و شجاعتتان بیشتر می شود, بدین طریق کنترل کامل احساسات و آینده خود را به دست می گیرید.
به هر چه بیشتر فکر کنید و تمرکز کنید, در زندگیتان بزرگتر و پر رنگ تر می شود.
هرچه بیشتر به اهداف خود فکر کنید, بیشتر به آنها می رسید.
چهار گام در مسیر موفقیت
این چهار گام, تضمین کننده موفقیت شما در هر کار و در هر مسیری که اراده کنید, خواهد بود.
نخستین گام “خواستن” است.
باید عمیقا و حقیقتا بخواهید که به انسانی با اعتماد بنفس بالا, تبدیل شوید.
شما این خواستن را با تداوم در اندیشیدن, صحبت کردن و ممارست, خلق می کنید.
خواسته شما باید چنان نیرومند شود که برتمام ترس هایتان از ناکامی و شکست, فائق آید و این خواسته به حسی غالب و مسلط در وجود شما تبدیل شود.
دومین گام “تصمیم گیری” است, شما باید ابتدا یک تصمیم بسیار جدی, بگیرید و تا زمانی که آن حد از اعتماد بنفس را که شما را قادر به انجام هر کار می کند, مداومت داشته باشید.
بسیاری از افراد, خواستار بسیاری از چیزها هستند اما هرگز در مسیر رسیدن به خواسته هایشان, تصمیم های شفاف و مشخص نمی گیرند.
سومین گام “مصمم بودن و داشتن پشتکار” است.
زمانی که شما شروع به ایجاد تغییرات عمده در زندگی و رفتارهای خود می کنید, نیرویی جاذبه ای در درون شما, وادارتان می کند که به شیوه گذشته تان برگردید.
گاهی پیشرفت به کندی صورت می گیرد و حتی گاهی هیچ پیشرفتی حاصل نمی شود.
با این حال نباید نا امید شوید, باید بر رفتارهای سازنده که شما را بسوی بهتر شدن سوق می دهد, پافشاری کنید.
اراده و تصمیمتان باید مانند اعتماد بنفستان, راسخ و خلل ناپذیر باشد.
چهارمین گام “انضباط” است.
اساس بنیادین و مهم ترین عامل در هر موفقیت بزرگ در زندگی, انضباط فردی است.
باید توانایی انجام کارهایی را که لازم است, در هر زمانی را, چه مایل به انجام آنها باشید و چه مایل نباشید, در خود ایجاد کنید.
اگر شما واقعا می خواهید وضعیتتان تغییر کند, باید تداوم و انضباط فردی داشته باشید.
ارزانسرای آرایشی
تجسم خلاق و احساس
تمام پیشرفت ها در دنیای خارج تان, نتایج بهبودی در تصاویر ذهنی تان از خود و آینده مطلوبتان است.
با ایجاد یک تصویر ذهنی واضح و دقیق از مقصد و هدفهای والای خود, به تجسمی از آنها می رسید.
توانایی شما در تجسم کردن, یکی از شگفت انگیزترین قدرتهایی است که دارا هستید.
هر وفت به تصویر ذهنی والای خود, طوری پاسخ دادید که گویی محقق شده است, این پیام را در ضمیر ناخودآگاه خود جای می دهید.
هر چه واضح تر هدفتان را در ذهن ببینید, زودتر در واقعیت به آن خواهید رسید.
وقتی هدفتان را تجسم کردید, باید به آن جنبه احساسی بدهید, در واقع حسی را خواهید داشت که اگر به آن رسیده بودید, آن را تجربه می کردید.
هرچه میل شما برای دستیابی به هدف بیشتر و شدیدتر باشد, قدرت و انرژی بیشتری صرف کرده و سریع تر به هدف می رسید.
وقتی احساس لذت, شادی و غرور حاصل از دستیابی به هدف را تصور کردید, توانایی های ذهنی خود را برای رسیدن به آن چند برابر می کنید.
همچنین می توانی لیستی از اهداف خود تهیه کنید و دلایل رسیدن به هر یک از اهداف را مشخص کنید.
هرچه دلایل شما برای رسیدن به اهداف بیشتر باشد, مصمم تر و با انگیزه تر خواهید بود.
همچنین هرچه دلایل بیشتر باشد, در مواجهه با هر نوع مشکلی, سماجت بیشتری خواهید داشت و احتمال اینکه بدون توقف به پیش بروید, بیشتر خواهد بود.