اولین زنی که همراه پرواز تجاری به فضا رفت، از تجربهاش میگوید
۳اسفند (برابر با ۲۲فوریه)، ویاساس یونیتی (VSS Unity)، هواپیمای فضایی ویرجین گلکتیک، از صحرای موهاوی در کالیفرنیا برای پرواز آزمایشی بلند شد و مسافری با خود به فضا برد که قبلا سابقه نداشت. در این هواپیمای فضایی، بث موزس، اولین مسافر ویاساس یونیتی، نشسته بود.
هواپیمای فضایی ویرجین گلکتیک، ویاساس یونیتی (VSS Unity)، طراحی شده تا مسافران خود را به لبهی آغازین فضا برساند تا برای چند دقیقه بیوزنی را تجربه کنند. ویرجین گلکتیک تا قبل از اواخر سال ۲۰۱۸، نتوانسته بود از جوّ زمین خارج شود؛ اما دسامبر (آذر) سال گذشته بود که ویاساس یونیتی توانست به ۸۲.۷ کیلومتری دست پیدا کند که برای بسیاری همان نقطهی شروع فضا است. این اولینباری بود که پس از سال ۲۰۱۱، کسی از خاک ایالات متحدهی آمریکا به فضا میرفت؛ بههمیندلیل، ادارهی هوانوردی فدرال ایالات متحدهی آمریکا (FAA) به دو خلبان اولین پرواز موفق ویرجین گلکتیک «نشان فضانوردی» اهدا کرد.
توییت رسمی ویرجین گلکتیک پس از موفقیت بث موزس: «چهرهای که هنگام تماشای زمین از فضا بهخود گرفتی. آموزشدهندهی ارشد فضانوردی ما، بث موزس، به پانصدوهفتادویکمین نفری تبدیل کرد که به فضا سفر میکند و اولین زنی که همراه پرواز تجاری به فضا میرود.»
درنهایت، پرواز ۳اسفند از صحرای موهاوی در کالیفرنیا هم نشان داد ویرجین گلکتیک توانایی تکرار پرواز تاریخی خود را دارد. ویاساس یونیتی معمولا در پروازهای خود بههمراه هواپیمای حامل بزرگی بهنام وایتنایتتو (WhiteKnightTwo) به ارتفاع ۴۵,۰۰۰ پایی برده میشود و از آنجا با روشنکردن موتورهایش به ارتفاع حداکثری صعود میکند. این پرواز کوتاه برای موزس نیز دریافت نشان فضانوردی ادارهی هوانوردی فدرال را بههمراه داشت. این بدینمعنا است که او حالا اولین زنی است که بههمراه پرواز تجاری به فضا پرواز کرده است. پس از این پرواز تاریخی، لارنس گارش، خبرنگار حوزهی فضا و نجوم خبرگزاری Theverge، مصاحبهای خواندنی با بث موزس کرده که درادامه باهم میخوانیم.
قبل از اینکه به مصاحبه موزس بپردازیم، مختصری از زندگی شخصی و حرفهای او میگوییم. بث موزس، آموزشدهندهی ارشد فضانوردان و مدیربرنامهی ویرجین گلکتیک است و بهلطف پرواز اخیر، فضانورد تجاری نیز محسوب میشود. ناتالی بث در شهر نورثبروک ایلینوی بزرگ شده و مقاطع تحصیلی ابتدایی و دبیرستان را در آنجا پشتسر گذاشته است. موزس مدرک لیسانس خود را در سال ۱۹۹۲ و مدرک فوقلیسانس خود را در سال ۱۹۹۴ در رشتهی مهندسی هوافضا و مکانیک هواپیما از دانشگاه پردیو در ایالت ایندیانا دریافت کرد. پسازآن، بهعنوان مهندس ارشد در مرکز فضای جانسون ناسا در هیوستون تگزاس مشغولبهکار شد. او در زمان تحصیل در دانشگاه، تحقیقاتی درزمینهی پروازهای پارابولیکی، پروازهای جاذبهصفر، انجام داده است.
بث موزس در زمان حضور در ناسا هم کارنامهی درخشانی از خود بهجای گذاشته است
موزس برای ناسا در مقام مدیراجرایی ایستگاه فضایی بینالمللی نیز کار کرد و در آنجا، برنامهی «انسان در حلقه (HITL)» را طراحی کرد که سازوکارهای راهپیماییهای فضایی موردنیاز برای نگهداری و مونتاژ ایستگاه فضایی را تأیید میکرد و توسعه میداد. بعدازآن، موزس بهعنوان آموزشدهندهی ارشد فضانوردی و مدیر برنامههای داخلی ویرجین گلکتیک مشغولبهکار شد و درحالحاضر نیز در این سِمَت فعال است.
میدانم قبلا تجارب زیادی برای پرواز در وضعیت بیوزنی داشتهاید؛ اما قبل از این پرواز، چه تمریناتی کردهاید؟
قبل از اینکه مشخص شود با این پرواز همراه باشم، سالها در ناسا و پنج سال هم در ویرجین گلکتیک بودم و بهواسطهی این دو سِمَت، تحقیقات زیادی در هواپیماهای پارابولیک و آموزشهای بیوزنی هم در هواپیما و هم در سانتریفوژ و همینطور بسیاری از آزمایشها را در محیطهای نامطلوب برای تأیید تجهیزات سختافزارهای ایستگاه فضایی بینالمللی انجام دادهام.
زمین بسیار قشنگ بود، بیشتر از آنی که بتوانیم توصیف یا تصور کنیم
شایان ذکر است مواردی مانند آزمایش محفظهی خلأ حرارتی یا همان شبیهساز محیط فضا، آزمایش خط فشار، آزمایش شناوری خنثی و بهنوعی تمام محیطهای آزمایشی را تجربه کردهام. بنابراین، واقعا پسزمینهای داشتم که به من اجازه داد بهسرعت برای این محیط خاص آماده شوم. بههمیندلیل، وقتی به این پرواز فرستاده شدم، تجارب ارزشمندم را نیز همراه داشتم.
وقتی متوجه شدید در این پرواز خواهید بود، چه احساسی داشتید؟
خیلی خوشحال بودم (خنده).
برای این مأموریت چه آموزشهایی باید میدیدید؟
من مربی ارشد فضانوردی ویرجین گلکتیک هستم؛ بنابراین بخشی از هدف پرواز، آزمایش برنامهی آموزشی بود که مشتریان ما از آن لذت ببرند. واقعا سرگرمکننده بود. یک تیر با دو نشان بود؛ زیرا توانستم آزمایش مفیدی باتوجهبه آموختههای قبلیام انجام دهم. همچنین، با کمک برخی از متخصصانی که اینجا در ویریجین گلکتیک مانند خلبانان و کادر پزشکی داریم، خودم را برای انجام این آزمایش آماده کنم.
بث موزس در طول پرواز اسفند بههمراه خلبانان پرواز دیو مکای و مایک ماسوچی
البته، مشتریان ما برای این آموزش نخواهند دید که هیچ آزمایش یا وظیفهی خاصی انجام دهند؛ بلکه فقط باید بتوانند از سفر خود نهایت لذت را ببرند. بااینحال، این ترکیبی عالی از استفاده از گذشته خودم بود، اینکه آزمایش بهخوبی انجام شود و سپس به آیندهای چشم داشته باشیم تا ببینیم آموزشها چطور باید باشند تا بهترین و لذتبخشترین تجربه را برای مشتریان بههمراه داشته باشند.
میتوانید دربارهی جزئیات این آزمایش توضیح دهید؟
در کابین مسافران، تدارکات لازم برای مشتریان را بررسی کردم و خلبانان ما اینقدر بامهارت پرواز کردند که وقتی به فضا رسیدیم، توانستم صندلی خود را ترک کنم. بخشی از آنچه بررسی کردم، این بود چگونه میتوانیم از صندلی خود خارج شویم و دوباره به آن برگردیم. بنابراین، صندلی خود را نهتنها یکبار، بلکه دوبار برای آزمودن این موضوع ترک کردم.
آن روز، حس میکردم زمین جواهرات الماسش را پوشیده بود
سپس در زمانهای خاصی حین پرواز به قسمتهای مختلف کابین رفتم تا بفهمم بهترین جای کابین کجاست و نمای بیرون از پنجره چه شکلی است و کابین دربرابر شما چطور حرکت میکند؛ چراکه وقتی صندلی خود را ترک میکنید، هواپیما هنوز در حرکت است. همچنین، به رنگبندیهای فضای داخلی هواپیما و کاریهایی دقت کردم که انجام دادهایم، اینکه چطور همهی این موارد رویهم میتوانند تجربهی فضایی بینظیری بهارمغان بیاورند. از جاهایی که باید باشم و مسائلی که باید ارزیابی میکردم و چگونه انجامشان دهم، زمانبندی دقیقی بههمراه داشتم.
قبل از اینکه به وضعیت بیوزنی برسید، در طول رهاشدن و سپس صعود به فضا، در ذهنتان چه میگذشت؟
بهوضوح بهیاد دارم در طول صعود به فضا، فقط به این فکر میکردم که واقعا داریم بالا میرویم. درواقع، همین را به زبان آوردم. بسیاری از ارزیابیهایم رو به دوربین بود و میگفتم: «بالا! هنوز داریم بالا میرویم، ما هنوز داریم بالا میرویم!». خیلی هیجانزده بودم و تجربهای حیرتانگیز بود.
بث موزس پرواز تاریخی اوایل اسفند را بههمراه خلبانان، دیو مکای (سمت چپ) و مایک ماسوچی (وسط) و مدیراجرایی ویرجین گلکتیک، جورج وایتسایدز (سمت راست)، جشن میگیرد
آنچه در آن لحظه بهذهنم خطور میکرد، این بود که دیو (مکای) کاملا مستقیم پرواز میکند که برای من جالب بود؛ چراکه در شبیهسازیهای ما در شبیهساز کابین خلبان، میتوانستم افق را ببینیم. همانطورکه میدانید، وقتی به فضا میرسید، افق میچرخد؛ اما در پرواز واقعی، هواپیما هیچوقت نچرخید، چون دیو خیلی مستقیم پرواز میکرد؛ بنابراین، نتوانستم افق را ببینیم. پس، وقتی به فضا صعود کردیم، فقط سیاهی مطلق را میدیدم. احساس کردم همان لحظهای که موتور را روشن کردیم، در فضا هستیم. باورنکردنی بود، دوستش داشتم.
تجربهی بودن در فضا را توصیف کنید. همهی ما تصویری از شما را دیدهایم که با نهایت شگفتزدگی و حیرت به پنجره نگاه میکنید.
جادویی و تقریبا توصیفناپذیر بود. وقتی قرار شد پرواز کنم و پرواز کردم، خیلی خودم را خوشبخت حس میکردم. احساس کردم زمین بسیار قشنگ بود، بیشتر از آنی که بتوانیم توصیف یا تصور کنیم. پرواز ما روزی بود که کوههای جنوبغربی ایالات متحدهی آمریکا از برف پوشیده شدند. من بهوضوح سفیدی درخشان نوک کوهها و رنگ آبی اقیانوس آرام و سبزی کرهی زمین را بهیاد دارم. روز بعد، به کسی گفتم حس میکردم آن روز، زمین برای ما جواهرات الماسش را پوشیده است؛ چون سفیدیای که میدیدیم، بسیار براق و شفاف بود. نفسم را گرفت. شگفتانگیز بود و امیدوارم همه بتوانند این منظره را ببینید.
آنچه گفتید بسیار جالب بود؛ چون وقتی با مایک ماسوچی، خلبان ویرجین گلکتیک، صحبت کردم، او نیز همین را گفت. او از شفافی منظره بسیار مبهوت شده بود؛ درست مانند اینکه به صفحهنمایشی باکیفیت نگاه میکند.
دقیقا و خیلی چشمگیر بود. تصور میکردم سرخوشی بینهایتی حس میکنم. میدانید زمین خیلی انحنا دارد و اقیانوسها بسیار عظیم هستند. حس میکردم با این نمای خدا، از دنیا در آسمان شناوریم؛ نمایی که زیبا و شفاف بود.
این چیزی است که اغلب هنگام صحبت با فضانوردان میشنوم. آنها نیز همین «اثر دید کلی (Overview Effect)» را داشتند. حالا که از آن بالا دنیای ما را دیدهاید، حس میکنید در دیدگاهتان تغییری بهوجود آمده است؟
فکر میکنم بهمرور این فکر در من تهنشین شده است. حس میکنم بسیار بیشتر با خودم و مردم اطرافم و سیارهی زمین ارتباط پیدا کردم. یکی از آن آدمهایی هستم که نیمهی پرِ لیوان را میبینم (خوشبین) و دوستدار زمین هستم و حالا حس میکنم حتی از قبل هم بهتر شدهام. گمان میکنم بزرگترین اتفاقی که بعد از پرواز برایم رخ داد، آسودگیام دربارهی مسائل کماهمیت زندگی است. درنهایت پس از پرواز فضاییام، آرامتر شدم و دربارهی آیندهی انسان خوشبینتر هستم.
پس از پرواز فضاییام، آرامتر شدم و دربارهی آیندهی انسان خوشبینترم
نمیدانم آنچه گفتم اثر نگاه کلی است یا نه؛ ولی قطعا هیچ درک معجزهآسایی در کار نبود؛ بلکه فقط نوعی دمیدن آهسته واقعیت بود. باوجوداین، بسیار قدردان و سپاسگزار این پرواز هستم و فکر میکنم هرچه افراد بیشتری این (منظره) را ببینند، وضعیت ما بهتر خواهد شد.
براساس آنچه تجربه کردید و آنچه در کابین حس کردید و انجام دادید، چگونه از آن برای شکلدادن به آموزشهای آتی فضانوردان استفاده میکنید؟ روشهای خاصی هستند که امیدوارید این آموزشها را در آینده به آن طریق انجام دهید؟
بهعنوان نمونهای بسیار خاص، موضوع خاصی را پیشبینی نکرده بودم. کریستال یخ در دماغهی هواپیمای فضایی بود که وقتی به فضا رسیدیم، محو شد و من هرگز دربارهی آن نشنیدهام و متوجه آن نشدم. فکر میکنم احتمالا ثبتشده و در گزارشهای مأموریت موجود باشد؛ اما قبلا چنین چیزی بهگوشم نخورده بود.
سپس، مسئله دیگری که از ویدئو بیرون کشیدم، برآورد زمان بود. یکی از دلایلی که دوبار از صندلی خودم خارج شدم و برگشتم، همین بود تا بدانم دقیقا چقدر زمان میبرد و چگونه میتوانم این کار را انجام دهم تا بتوانم در آموزشها مدنظر قرار دهم. بهعنوان مثال، مسافران چه زمانی باید به صندلی خود بازگردند؟ این سؤال بسیار مهمی است. ما آن را روی زمین و در هواپیماهای پارابولیکی نیز آزمایش کردیم؛ اما هیچوقت در هواپیمای فضایی و در فضای واقعی آن را آزمایش نکرده بودیم.
چند دفعه دیگر میخواهید دوباره پرواز کنید؟ کارکنان دیگر نیز همراه شما خواهند بود؟
البته که خیلی دوست دارم دوباره پرواز کنم؛ اما هدف ما این است پرواز فضایی را برای افراد زیادی امکانپذیرتر کنیم. فقط دیدگاه من دربارهی کابین و موضوعات دیگر مهم نیست؛ بلکه دیدگاههای دیگران نیز مهم هستند. بنابراین، برنامههایی داریم که افراد دیگری در کابین قرار دهیم تا ارزیابیهای لازم را انجام دهند.
واقعا نمیدانم این برنامهها چه خواهند بود و اینکه خودم هم ممکن است جزئی از این برنامهها باشم یا خیر. میخواهم بسیاری از مردم امکان دیدن و حسکردن آنچه را داشته باشند که خودم دیدم و حس کردم؛ چراکه واقعا تجربهای جادویی بود.
این پرواز شخصا برایتان چه معنایی داشت؟ شما هماکنون اولین زنی هستید که با پرواز تجاری به فضا میروید. داشتن چنین عنوانی چه حسی دارد؟
از اینکه بخشی از صنعت هوافضا باشم، به خود میبالم. من برای کل دورهی کاریام مهندس هوافضا بودهام و از انجام کاری که برایم مهم باشد، حس خوبی دارم. فکر میکنم هرکسی از هر حرفهای با هر پسزمینهی شغلی میتواند بخشی از صنعت هوافضا باشد. بنابراین، از همه استقبال میکنم. فکر میکنم برای همه جا باشد. خودم را فرد ویژهای نمیدانم. منظورم این است که قبلا مردم این سؤال را از من کردهاند و این سؤال بیربطی است؛ چراکه خیلی ساده فقط میخواهم بهبهترین شکل کارم را انجام دهم. خودم را مهندسی میدانم که کارش را انجام میدهد. فکر میکنم ما فقط مهندس هستیم و مشکلات را حل میکنیم.
از اینکه دختر جوانی پرواز شما را تماشا کرده باشید و بخواهد چنین کاری انجام دهد، چه حسی خواهید داشت؟ حس میکنید این کارتان ممکن است روی دختران کوچک با رؤیاهای بزرگ تأثیر بسزایی بگذارد؟
بله، کاملا همینطور است. امیدوارم پرواز ما و مشارکت من در این پرواز، مشوق هر کسی باشد که میخواهد بخشی از صنعت هوافضا باشد. ازآنجاکه این صنعت از همه استقبال میکند، امیدوارم همه بتوانند این پروازها را ببینند و اگر مایل باشند، خود در آن شرکت کنند.