از آغاز قاجار تا پایان پادشاهی ناصرالدین شاه
امین تریان
ترجمه:
عباسمیرزا برای دریافتن علل پیشرفت روسیه، دستور داد تاریخ پطر کبیر اثر ولتر را به فارسی ترجمه کنند. همچنین کتاب تاریخ تنزل و خرابی دولت روم اثر ادوارد گیبون (۱۷۳۷-۱۷۹۴ م.) در همین زمان به فارسی ترجمه شد (آجودانی، ۱۳۸۷: ۵۶). مترجم این دو اثر میرزا رضا تبریزی، یکی از شاگردان اعزامی به انگلستان بود (بالائی، ۱۳۸۶: ۴۳). سپس احوال ناپلئون، شارل دوازدهم و اسکندر کبیر به فارسی ترجمه شد (آدمیت، ۱۳۵۷: ۱۵۱-۵۳).
در این زمان با توجه به نیازی که احساس میشد، به ترجمهی آثار تاریخی و علمی پرداختند. اولین رسالهی علمی اروپایی که به فارسی ترجمه شد رسالهای به نام رساله آبلهکوبی نوشتهی دکتر کارمک بود (آجودانی، ۱۳۸۷: ۵۶) که به وسیلهی محمّدبن عبدالصبور ترجمه و در ۱۲۰۸ ش./ ۱۸۲۹م. در تبریز چاپ شد (محبوبی اردکانی، ۱۳۷۸: ۱۲۷).
نقش میرزا تقیخان امیرکبیر در زمینهی ترجمه انکارناپذیر است؛ وی در نامهای به تاریخ ۱۲۳۰ ش./۱۸۵۱ م. به جان داود که برای آوردن معلمان دارالفنون به اروپا رفتهبود از او خواست مقداری کتاب با خود از فرانسه بیاورد (آدمیت، ۱۳۶۲: ۳۸۰-۸۲). در زمان امیرکبیر دو عامل تازه به کار ترجمه و نشر کتاب رونق بیشتری داد: نخست تشکیل دستگاه مترجمان دولتی – متشکل از ۱۹ نفر مترجم ایرانی و اروپایی – و دیگری تاسیس دارالفنون که خود «مطبعه دولتی» نیز داشت. این دو از عوامل گسترش علوم در دوره ناصری بودند (همان: ۳۷۸-۷۹). اهمیت ترجمه در تحول زبان و اندیشهی این دوران، زمانی مشخص میشود که بدانیم یکی از راههای آشنایی امیرکبیر با مدارس دنیا، ترجمهی کتاب جهاننمای جدید بود (همان: ۳۵۳).
پس از تاسیس دارالفنون، مشکل کمبود کتاب درسی باعث شد، معلمین دارالفنون به کمک شاگردان ایرانی به تالیف و ترجمهی کتاب درسی پرداختند. محمدحسین افشار، دو اثر را ترجمه و با نامهای تشریح بدن انسان و علاجالاسقام در سالهای در ۱۲۳۳ش./۱۸۵۴م. و ۱۲۳۶ ش./۱۸۵۷م. منتشر کرد؛ علینقی بن محمداسماعیل حکیمالملک نیز در ۱۲۳۵ش./۱۸۵۶م. اثری را ترجمه و با نام زبدهالحکمه منتشر کرد (آجودانی، ۱۳۸۷: ۵۷). حکمت ناصریه ترجمهای از اثر معروف دکارت به نام گفتار در روش به کار بردن عقل بود که به وسیله العازار رحیم موسایی همدانی و امیل برنه فرانسوی ترجمه شد. در ۱۲۴۹ش./۱۸۷۰م. میرزا جعفر قراچهداغی، مَثَل حکیم سیسموند اثر میرزا فتحعلی آخوندزاده را که در مسائل اقتصادی بود، ترجمه و منتشر کرد (همان: ۶۰). فرهاد میرزا «معتمدالدوله» – پانزدهمین فرزند عباس میرزا- اثر ویلیام پیناک در زمینهی جغرافیا را از فرانسوی به فارسی برگرداند و با نام جامجم به چاپ رساند (آرین پور، ۱۳۷۲: ۱۵۷).
با گرمشدن بازار ترجمه، آثاری به اقتباس از آثار و اندیشههای غربی به وجود آمد. جانورنامه اثر میرزا تقیخان انصاریکاشانی، تشریح ِ اندیشههای داروین بود که در ۱۲۴۹ش./۱۸۷۰م. منتشر شد. در همین سال رسالهی یک کلمه اثر میرزا یوسفخان مستشار الدوله نوشته شد که مواد اصلی اعلامیه حقوق بشر در قانون اساسی فرانسه را با اسلام تطبیق داده بود. کمکم که آشنایی با زبان فرانسوی بیشتر شد و نیاز به ترجمه نیز، میرزا علیاکبرخان «مزینالدوله»، معلم نقاشی و زبان فرانسوی در دارالفنون، فرهنگ واژگان فرانسوی- فارسی را نوشت (محبوبی اردکانی، ۱۳۷۸: ۲۹۰). در ۱۲۷۲ش./۱۸۹۳م. طالبوف تبریزی، اثری را تحت عنوان پندنامه مارکوس قیصر روم از روسی به فارسی برگرداند (آدمیت، ۱۳۶۳: ۳).
روزنامهها:
نخستین روزنامهی فارسی در ایران، در ۱۱ اردیبهشت ۱۲۱۶ ش./ ۱ مه ۱۸۳۷ م. / ۲۵ محرم ۱۲۵۳ ق. – روزگار محمدشاه قاجار – به نام کاغذ اخباربه وسیلهی میرزاصالح شیرازی به چاپ رسید. بر اساس اعلامنامهی این روزنامه، هدف از چاپ این روزنامه آن بود که «ساکنین ممالک محروسه تربیت شوند.». این روزنامه تا سال ۱۲۱۹ش./۱۸۴۰م. به صورت ماهانه منتشر میشد (رابینو، ۱۳۸۰: ۲۱۰) اما به علت بیکفایتی حاجی میرزا آغاسی صدر اعظم تعطیل شد. در دورهی ناصرالدین شاه، روزنامه وقایع اتفاقیه در ۱۸ بهمن ۱۲۲۹ ش. / ۷ فوریه ۱۸۵۱ م. / ۵ ربیع الثانی ۱۲۶۷ ق. به وسیلهی امیرکبیر با هدف «تربیت اهل ایران و استحضار آگاهی آنان از امورات داخله و وقایع خارجه» منتشر شد (کهن، ۱۳۶۳: ۳۴). از این روزنامه – در واقع هفته نامه – در مدت ۱۰ سال، ۴۷۱ شماره به چاپ رسید؛ قیمت آن ۱۰ شاهی بود که در آن زمان بسیار گران بود. در نتیجه چندان مورد استقبال مردم قرار نگرفت تا جایی که دولت خرید آن را برای گروهی از کارمندان دولت اجباری کرد (همان: ۳۱-۳۳). تعداد کارمندانی که موظف به خرید این روزنامه بودند ۱۱۰۰ (صدرهاشمی، ۱۳۶۳: ۵) یا ۱۱۱۵ (همان: ۵۹-۶۰) نفر بود. بنابراین شمارگان این روزنامه باید چیزی در همین حدود بوده باشد. (برای دیدن نام، زمان، مکان انتشار و زبان این روزنامهها به جدول زیر نگاه کنید.)
فهرستی از روزنامههای فارسی تا پایان دورهی ناصری
(جدول بر اساس مطالب آثار رابینو و کهن به وسیلهی نویسنده نوشتار تهیه شده است)
نام روزنامه | سال انتشار | محل انتشار | زبان |
کاغذ اخبار | ۱۲۱۶ ش. | تهران | فارسی |
جام جهان نما | ۱۲۲۵ ش. | هند | فارسی |
چابک | ۱۲۲۵ ش. | هند | فارسی |
سکندر | ۱۲۲۵ ش. | هند | فارسی |
سلطان الاخبار | ۱۲۲۵ ش. | هند | فارسی |
وقایع اتفاقیه | ۱۲۳۰ ش. | تهران | فارسی |
ملتی | ۱۲۳۸ ش. | تبریز | فارسی |
علمیه دولت علیه ایران | ۱۲۴۲ ش. | تهران | فارسی، فرانسوی و عربی |
روزنامه ملت سنیه ایران یا ملتی | ۱۲۴۵ ش. | تهران | فارسی |
وقایع عدلیه | ۱۲۴۹ ش. | تهران | فارسی |
ایران | ۱۲۵۰ ش. | تهران | فارسی |
فارس | ۱۲۵۱ ش. | شیراز | فارسی و عربی |
رنجبر | ۱۲۵۱ ش. | اراک | فارسی |
شرف | ۱۲۵۴ ش. | تهران | فارسی |
اختر | ۱۲۵۴ ش. | عثمانی | فارسی |
وطن (La Patrie) | ۱۲۵۵ ش. | تهران | فارسی و فرانسوی |
نظامیعلمیه و ادبیه ایران | ۱۲۵۵ ش. | تهران | فارسی |
علمی | ۱۲۵۵ ش. | تهران | فارسی |
مریخ | ۱۲۵۸ ش. | تهران | فارسی |
فرهنگ | ۱۲۵۸ ش. | تهران | فارسی |
جریده دانش | ۱۲۵۹ ش. | تهران | فارسی |
دانش | ۱۲۶۱ ش. | تهران | فارسی |
مدرس | ۱۲۶۲ ش. | هند | فارسی و انگلیسی |
مدنیت | ۱۲۶۳ ش. | تبریز | فارسی |
آزاد | ۱۲۶۴ ش. | هند | فارسی |
سیّد الاخبار | ۱۲۶۸ ش. | هند | فارسی |
شاهسون | ۱۲۶۸ ش. | عثمانی | فارسی |
قانون | ۱۲۶۹ ش. | انگلستان | فارسی |
کوکب ناصری | ۱۲۷۱ ش. | هند | فارسی |
حکمت | ۱۲۷۲ ش. | مصر | فارسی |
حبل المتین | ۱۲۷۳ ش. | هند | فارسی |
ناصری | ۱۲۷۳ ش. | تبریز | فارسی |
باید دانست که این روزنامهها تنها نام روزنامه داشتند و به صورت هفتگی و گاه ماهانه انتشار مییافتند. نخستین روزنامه در ایران – که پنج روز در هفته منتشر میشد – روزنامه خلاصهالحوادث نام داشت که در ۱۲۷۸ش./۱۸۹۹م. چاپ شد (ریپکا، ۱۳۸۳: ۵۹۸).
قیمت این روزنامهها گران بود و خرید آن برای همگان میسر نبود. اما در میان این روزنامهها، روزنامهی دانش که به وسیلهی علیقلیمیرزا اعتضادالسلطنه منتشر میشد به صورت رایگان توزیع میشد؛ هرچند تنها ۱۴ شماره از آن منتشر شد (کهن، ۱۳۶۳: ۱۰۶ و رابینو، ۱۳۸۰: ۱۳۹). همچنین پنجهزار نسخه از روزنامهی حبلالمتین در مدت ۱۰ سال به صورت رایگان در میان روحانیون نجف و ایران توزیع میشد (کهن، ۱۳۶۳: ۱۶۶).
این روزنامهها با چاپ سنگی به چاپ میرسیدند، در چاپ سنگی حداکثر شمارگان، ۷۰۰ تا هزار نسخه بود (محیط طباطبایی، ۱۳۷۵: ۱۹۵). به همین دلیل زمانی که مطبوعات توسعه یافتند و نیاز به تعداد چاپ بیشتر احساس شد، چاپ سربی را دوباره از سر گرفتند (بالائی، ۱۳۸۶: ۱۷).
زبان این روزنامهها که بیشتر به وسیلهی دربار منتشر میشدند، بهویژه در چند سال نخست متکلف بود اما به مرور و برای «تربیت» مردم تغییر کرد. با نشر و نفوذ مطبوعات آزاد به همت روشنفکران و مخالفان دربار، سوادِ برتریجویانه و نثر درباری و نوشتار پیچیده و مسجع محو شد و روزنامه به صورت زبان روزمره و گویای وضعیت ملت و کشور درآمد (کهن، ۱۳۶۳: ۱۱۰). روزنامهی قانون که به وسیلهی میرزا مَلکَمخان راهاندازی شد، مطالب را به زبان ساده و عامهفهم مینوشت و به همین دلیل هم مورد توجه قرار گفت. حتی روزنامهی حکمت، در نوشتن به فارسی بدون عربی و ساده اصرار داشت (رابینو، ۱۳۸۰: ۱۲۷ و آرین پور، ۱۳۷۲: ۲۵۱).
نتیجه
به دنبال جنگهای ایران و روسیه و ارتباط با غرب، به مرور تحولات گوناگونی در ایران روی داد. یکی از این تحولات، که البته ناخواسته و نامحسوس روی داد، تحول ادبی بود. نخستین نمودهای تحول ادبی در این دوره، در سادهنویسی میرزا ابوالقاسم قائم مقام متجلی است. اعزام محصلان به اروپا، ورود صنعت چاپ، راهاندازی روزنامهها، تاسیس دارالفنون و ترجمهی آثار غربی عوامل این تحول بودند.
اعزام محصل به اروپا به هزینهی دولت یا گاه به هزینهی خود اشخاص آن هم در سنین کم باعث رشد گروهی بیگانه با زبان متکلف آن دوران شد. اینان سادگی خاص زبانهای اروپایی را میدیدند و میکوشیدند تا در فارسی نیز همان روش را پیاده کنند. اهمیتیافتن نسبی مردم یا همان «رعیت» باعث انتشار روزنامههایی به زبان ساده شد. این امر بهویژه زمانی گسترش بیشتری یافت که مخالفان حکومت مانند میرزا ملکمخان ناظمالدوله نیز در صدد برآمدند به وسیلهی روزنامه روحانیون و عوام را آگاه کنند. ورود صنعت چاپ به گسترش کتاب و در مرحلهی بعد روزنامه در جامعه یاری رساند. تاسیس دارالفنون به پرورش سوادآموختگانی آشنا با زبانهای اروپایی و فارسی ساده کمک کرد. ترجمهی آثار غربی الگوی تازهای در اختیار نویسندگان ایرانی قرار داد. ارتباط با کشورهای مختلف و در نتیجه نیاز به نوشتن نامههای رسمی قابلترجمه، به سادهنویسی در نامههای اداری منجر شد. با توجه با سخنان پیشگفته، همهی این عوامل را باید در تحول پس از شکست ایران از روسیه و بروز اندیشهی ترقی جستوجو کرد.
منابع و مآخذ
آجودانی، ماشاالله، (۱۳۸۷)، یا مرگ یا تجدد «دفتری در شعر و ادب مشروطه»، تهران، اختران، چ۴.
آدمیت، فریدون، (۱۳۵۷)، اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی، تهران، پیام، چ۲.
__________، (۱۳۶۲)، امیرکبیر و ایران، تهران، خوارزمی، چ ۷.
__________، (۱۳۶۳)، اندیشههای طالبوف تبریزی، تهران، دماوند، چ ۲.
آرینپور، یحیی، (۱۳۷۲)، از صبا تا نیما، ج۱، تهران، زوار، چ۵.
آژند، یعقوب، (۱۳۸۶)، تجدد ادبی در دورهی مشروطه، تهران، موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، چ۲.
بالائی، کریستف، (۱۳۸۶)، پیدایش رمان فارسی، مترجمان مهوش قویمی و نسرین خطاط، تهران، انتشارات معین-انتشارات انجمن ایرانشناسان فرانسه در ایران، چ۲.
بهار، محمدتقی، (۱۳۸۱)، سبک شناسی، ج۳، تهران، زوار، ۱۳۸۱.
توکلی طرقی، محمد، (۱۳۸۲)، تجدد بومی و بازاندیشی تاریخ، تهران، نشر تاریخ ایران.
رابینو. ه. ل، (۱۳۸۰)، روزنامههای ایران از آغاز تا سال ۱۳۲۹ ه ق ۱۲۸۹ ه ش، ترجمه و تدوین جعفر خمامیزاده، تهران، اطلاعات، چ۲.
ریپکا، یان، (۱۳۸۳)، تاریخ ادبیات ایران، ج۱، مترجم ابوالقاسم سری، تهران، سخن.
رینگر، مونیکا، (۱۳۸۱)، آموزش، دین، و گفتمان اصلاح فرهنگی در دوران قاجار، مترجم مهدی حقیقت خواه، تهران، ققنوس.
زرگری نژاد، غلامحسین، (۱۳۸۰)، «خاوری شیرازی و تثبیت مکتب تاریخنویسی استرآبادی» مجله ی تاریخ: ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال دوم، شماره یکم، صص ۲۰۱-۳۶.
سرداری نیا، صمد، (۱۳۸۲)، دارالفنون تبریز، تبریز، ندای شمس.
صدرهاشمی، محمد، (۱۳۶۳)، تاریخ جرائد و مطبوعات ایران، ج۱، اصفهان، کمال، چ۲.
کامشاد، حسن، (۱۳۸۴)، پایه گذاران نثر جدید فارسی، تهران، نی.
کریمیحکاک، احمد، (۱۳۸۴)، طلیعه تجدد در شعر فارسی، مترجم مسعود جعفری، تهران، مروارید.
کهن، گوئل، (۱۳۶۳)، تاریخ سانسور در مطبوعات ایران، ج۱، تهران، آگاه، چ۲.
محبوبی اردکانی، حسین، (۱۳۷۸)، تاریخ موسسات جدید تمدنی در ایران، ج۱، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چ۳.
محیططباطبایی، محمد، (۱۳۷۵)، تاریخ تحلیلی مطبوعات ایران، تهران، بعثت، چ۲.
میلانی، عباس، (۱۳۸۲)، تجدد و تجدد ستیزی در ایران، تهران، اختران، چ۴.
نفیسی، سعید، (۱۳۷۲)، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران، ج۱، تهران، بنیاد، چ۹.