تعادل
![](https://infu.ir/wp-content/uploads/2022/12/substation.jpg)
تعادل یین و یانگ
انرژی های منفی و مثبت
(ساده سازی فلسفه انرژیها)
تصور کنید اگر :
همه سال هوا گرم و تابستانی بود
همه رنگها سفید و روشن بود
نیم کره چپ مغزتان وجود نداشت
فقط جنسیت مرد/مذکر روی زمین وجود داشت
رودخانه ای وجود نداشت و فقط دریا بود
شبی در کار نبود و فقط روز بود
زمین وجود نداشت و همه جا آسمان بود
مرگ وجود نداشت و همه انسانها و موجودات از ازل تا کنون زنده بودند
هیچ احساس و عاطفی ای درکار نبود و فقط منطق اهمیت داشت
ماه وجود نداشت و فقط خورشید بود
دره ای وجود نداشت و همه جا قله بود
در زندگی فیزیکی و بُعد مادی حتی وجود این موارد بدون قطب مخالف کاملا غیر ممکن و بی معنی است.
مثلا اگر دره ها را کلا حذف کنیم، قله ها هم خود به خود حذف می شوند و چیزی که باقی می ماند یک سطح صاف است.
اگر زنان را حذف کنیم مردان نیز حذف می شوند.
اگر زمستان و سرما را حذف کنیم همه چیز بدلیل گرمای شدید زمین می سوزند و از بین می رود.
اگر ماه را حذف کنیم ،زمین ۳-۴ برابر سریع تر میچرخد و بادهایی به سرعت ۴۸۰ کیلومتر در ساعت تولید می شود.
و بلعکس
رودخانهها
رنگهای سیاه و تیره
ماه
نیم کره چپ مغز
مردان
زمستان
سرما
تاریکی
زمین
مرگ
منطق
انرژی منفی را در خود دارند
یعنی انرژی ین
و
دریا
رنگ سفید
خورشید
زنان
نیم کره راست مغز
تابستان
گرما
روشنایی
زندگی
آسمان
احساسات
انرژی های مثبت را در خود دارند
یا همان یانگ
در فلسفه ین و یانگ تمام وقایع طبیعی و تمام روابط موجود در طبیعت در بر همکنش دو نیروی اصلی ین و یانگ خلاصه شده است.
و اگر ین و یانگ از تعادل خارج شوند یکدیگر را تضعیف می کنند.
سوال اینجاست که چرا افراد انقدر به دنبال انرژی های مثبت هستند و از انرژی های منفی فراری⁉️
اگر تا امروز از «منفی» ها گریزان بودید ،
حال متوجه شده اید همانقدر که ما به مثبت ها در زندگیمان احتیاج داریم و به همان اندازه هم به منفی ها نیازمندیم.
و این دو مکمل یکدیگرند .
ین و یانگ هرگز مطلق نیستند بلکه به طور مداوم در تغییر و تبدیل به یکدیگر هستند.
افزایش حجم انرژی مثبت نسبت به منفی همانقدر آسیب زننده است ، که انرژیِ منفیِ خارج از تعادل، مخرب است.
پس نفی و نادیده گرفتن منفی ها و پرورش مثبت ها به معنای خروج از تعادل است.
ابتدا گرم می کند و سپس می سوزاند.
و یا ابتدا خنک می کند بعد یخ می زند.
کلید اصلی در تعادل است.
_____________________________________________________________________________
راه #میانه #افراط #تفریط
پرسیدم
چون کنم تا رها گردم از درد افراط و رنج تفریط؟
لبخندی زد و گفت
بر راه میانه رو،متعادل
در راه میانه باش،متوازن
پرسیدم چون روم بر این راه متعادل و متوازن؟
لبخندی زد و گفت
پنج باشد.
یک
نه با چشم راست ببین و نه با چپ
در میانه دو ابرو باش.
دو
نه با گوش راست بشنو و نه با گوش چپ
در میانه سر باش.
سه
نه با حفره چپ نفس بکش و نه با حفره راست
بر آن پل جاودانی باش.
و تداوم و مداومت تا دستیابی به مهارت.
رهایی امکان پذیر است.
برای به تعادل در آوردن دنیا ابتدا باید تعادل را درون خودتان ایجاد کنید.
با خودتان در وحدت و صلح باشید و بعد با جهان بیرونتان هم به وحدت و طلح میرسید(یکی شدن با هستی)