تفاوتهای بنیادی مغز نئاندرتالها و مغز انسان امروزی


چه عاملی ما را تبدیل به یک انسان میکند؟ شاید شنیده باشید که امروزه دانشمندان با استفاده از سلولهای بنیادی، مغزهای مینیاتوری تولید میکنند! به نظر جالب میآید، اینطور نیست؟ اخیرا، آنها موفق به رشد مغز نئاندرتالها نیز شدهاند و به همین خاطر است که اکنون میدانیم که چرا جمعیت انسانها رشد کرد و به گونهی غالب بر روی سیارهی زمین تبدیل شد؛ در حالیکه گونهی نئاندرتالها رو به زوال گذاشت. پاسخ کوتاه این است که، این امر به نحوهی توسعهی مغز توسط خودش مربوط است!
اگرچه که این پژوهش هنوز مورد بازبینی دقیق قرار نگرفته است؛ در کنفرانسی که اخیراً برگزار شد و در مجلهی Science Magazine نیز به چاپ رسید، اعلام شد که نئاندرتالها نمیتوانستند به اندازهای که ما میتوانیم، ارتباط برقرار کنند. مغز آنها برای انجام چنین عملیاتی ساخته نشده بود! انسانها خیلی سریع یا خیلی قوی نیستند. زانوهای ما به یک شوخی تکاملیِ بیرحمانه میمانند و موهایمان هیچ معنایی ندارد! چه برسد به کیسهی عجیبی که در قسمت جلویی برخی انسانها آویزان میشود و به کیسهی مشتزنی میماند، منظور همان شکم است! با وجود همه اینها، ما جهان را فتح کردهایم.
اینکه ما چگونه موفق به انجام این امر شدیم، توسط مغزهای مینیاتوری تولید شده در آزمایشگاه، رمزگشایی شده است و همانطور که پیشتر نیز ذکر شد، مربوط به مهارت ما در ارتباط برقرار کردن است! ما قبایل و جوامع عظیمی را به وجود آوردیم و به همین سبب به قویترین گونهی موجود بر روی سیارهی زمین تبدیل شدیم. همانطور که در مجلهی Science نیز نوشته شده است، وقتی که مغزهایِ مینیاتوریِ نئاندِرتالها در آزمایشگاه رشد داده شدند، متوجه شدیم که مغز آنها ساختاری شبیه پاپکورن دارد. این در حالی است که مغز انسانها دارای ساختاری کروی است.
دانشمندان خاطر نشان کردند که روش ایجاد و اتصال نورونها به یکدیگر در این مغزهای مینیاتوری، همانند روشی است که برخی از نورونها در افراد مبتلا به اختلال اوتیسم انتخاب میکنند. البته آنها تصریح کردند که قصد آنها مربوط کردن نئاندِرتالها به بیماران اوتیسمی نیست و تنها میخواهند نشان دهند که توانایی ارتباط برقرار کردن با دیگران در انسانهایی که ساختار مغزی آنها از هم متفاوت است، یکسان نیست.
مغزهای مینیاتوری که از سلولهای بنیادی پلوروپتوپ یا همان پُرتوان ساخته میشوند، فرصتی را برای درک بهتر مغز و نحوهی رشد آن برای دانشمندان فراهم میکنند. آنها همچنین، به پژوهشگران فرصتی برای آزمایش داروهای جدید بر روی یک مدلِ سادهی انسانی ارائه میدهند که نتایج بهتری را نسبت به آزمایشهای حیوانی در بر خواهد داشت.
با این که این مغزهای مینیاتوری تنها نوعی ابزار آزمایشگاهی محسوب میشوند، دانشمندان در حال ایجاد دستورالعملهای اخلاقی، برای چگونگی استفاده از آنها هستند. آیا ما باید فناوری رشد و تولید مغز پیشرفته در آزمایشگاه را توسعه دهیم؟ البته هنوز به چنین فناوریای دست نیافتهایم. دانشمندان یک نمونه انسان نئاندِرتال کامل را تولید نمی-کنند، بلکه تنها نسخهی سادهای از ارگانی که به مغز شباهت دارد را با استفاده از رشد سلولهای بنیادی، تولید میکنند.
با این حال، ما در حال برداشتن گامهایی برای درک بهتر این اجداد نه چندان خوششانسمان هستیم و امیدواریم به پاسخ این سوال که چگونه به انسانهای امروز تبدیل شدهایم، کمک کنیم.