تماشای جهان از چشم دیگران

زمانی که تنش و بحثی در میان است، درک نظر دیگران برای داشتن تعامل درست با دیگران ضروری است. البته تنش و بالا گرفتن بحث یک مساله کاملا انسانی و قابل درک است؛ تنشهای سیاسی، رقابت در کسب و کار واختلاف در عقاید مذهبی و اجتماعی به این دلیل بسیار ساده روی میدهند که هر کسی به فکر دریافت منافع شخصی خود است. خیلی از اوقات بازی برد ـ برد غیر ممکن است. چون معمولا کسی در بحثهای پرتنش موفق میشود که مخالفت خود را بلندتر اعلام کند.
اگرچه موقعیت و شدت این تنشها با تنشهای سیاسی و عقیدتی قابل مقایسه نیست، با این حال حتی والدینی هم که سعی میکنند اهداف، علاقهمندیها و ارزشهای مشابهی برای فرزندشان تعریف کنند، نمیتوانند از تنش دور بمانند. به همین ترتیب در روابط مشترک، دوستیها و محیط کار نیز اوضاع بر همین منوال است.
تفاوتها و عدم توافق میتواند بین دو شریک جنسی، عاطفی، همکاران، روابط خانوادگی یا اجتماعی نیز به وجود بیاید. همه ما بحثهای پرتنشی با شریک جنسی خود که از قضا بی اندازه دوستش داریم، کارفرمایی که بسیار محترم است و بهترین و صمیمیترین دوستمان داشتهایم. چطور باید با این بحثها برخورد کنیم و در عین حال تعاملمان را با بقیه حفظ کنیم؟
جهان از منظر دیگران
همه چیز بستگی دارد که ما کجا ایستاده باشیم. از جایی که ما ایستادهایم اتاق نشیمن و همه اشیای داخل آن متفاوت دیده میشوند. در روابط اجتماعی، سیاسی و مذهبی نیز همه چیز بستگی دارد که کجا ایستاده باشیم؛ موقعیت ما تعیین کننده تجربهها و باورهای ملازم با آن است.
حتی حقایق نیز از جایی که افراد به آن نگاه میکنند معنای متفاوتی پیدا میکند. تصور انسانها از یک حقیقت مورد تائید نیز به این مساله بستگی دارد که هر فردی چه چیزهایی را اصل ببیند.
علاوه بر این همیشه این امکان وجود دارد که ما از جایی به موضوعات نگاه کنیم که زاویه دید بسیار محدود است. در این شرایط ممکن است دیگران بتوانند با ارائه دیدگاههای بیشتر به بهبود برداشت ما کمک کنند. گاهی دو دیدگاه میتوانند کاملا با هم متضاد باشند اما هر کدام در جایگاه خود قابل فهم و شناخت باشند؛ دقیقا مثل روایت آدمی که جهت دیگری از اتاق نشمین نشسته است و آنچه را میبیند شرح میدهد و چیزهایی را روایت میکند که در زوایه دید ما قرار ندارد.
اگر ما روایتی را که از نظر دیگران معنا دار و کاملا قابل درک و احساس است نمیفهمیم و برایمان بسیار عجیب و غریب به نطر میآید، به این دلیل است که دقیقا در همان موقعیت قرار نداریم. به احتمال بسیار زیاد، اگر در همان موقعیت قرار بگیریم به همان شکل رفتار میکنیم و برداشت ما همان خواهد بود.
واقعیت چیزی است که همواره ثابت خواهد بود اما واقعیت هر انسانی بستگی به افکار و احساسات او دارد و متناسب با موقعیت هر فرد نتایج متفاوتی نیز خواهد داشت. این واقعیتهای شخصی و انسانی است که روی رفتار و اعمال اثر میگذارد.
مطالعات در علوم رفتارشناسایی نشان میدهند که ما چیزها را همانگونه که هستند نمیبینیم. ما هر چیز را آنگونه که هستیم و آنطور که تحت تاثیر شرایط و موقعیتها یادگرفتهایم مشاهده میکنیم و مطابق باورها و تجربههای امروز و گذشته خود تفسیرهای تازهای از جهان ارائه میدهیم. ما هرچیزی را مطابق با آنچه که آن را زندگی کردهایم و دریافتهایم معنا میکنیم.
و در نهایت، همه ما با برداشتها و دیدگاههای خود خو میکنیم و برایمان بسیار دشوار است که آنها را تغییر بدهیم چون هیچ چیز دشوارتر از این نیست که بخواهیم چیزی غیر از خودمان را تجربه کنیم. به این مقاومت در برابر دیدگاهها و برداشتهای تازه «تعصب» میگویند. به عبارت دیگر تعصب یعنی تفسیر و تعبیر اطلاعات به شیوهای که برداشتها و دیدگاهای فردی ما را تائید کنند.
یک تصویر، اظهارنظر، تصمیم و یا گردهمایی میتواند برای یک فرد یا یک گروه معنای خاصی داشته باشد اما برای دیگران بیمعنا باشند یا دیگران را علیه آن قرار دهد. اما بسیاری از کج فهمیها و تنشهای ناشی از آن قابل اجتناب هستند اگر هر یک از ما در مواجهه با چیزهای تازه و همچنین باورهای نهادینه شده از خود بپرسیم «این مساله چه معنای دیگری میتواند داشته باشد؟»
اگر بتوانیم هرچیزی را از منظر دیگران ببینیم دیگر در برابر تفاوتها و عدم توافقها با شدت ایستادگی نمیکنیم و کمی محتاطتر عمل خواهیم کرد. تماشای جهان از چشم دیگران و یا حداقل در نظر گرفتن این واقعیت که همه چیز میتواند طور دیگری باشد یا معنای دیگری داشته باشد، باعث میشود بیشتر به آنچه میگوییم فکر کنیم و در موقعیتهای دشوار از ابراز مخالفتهای ویرانکننده پرهیز کنیم.
این اگر به ارتقای باورها و عملکرد ما کمکی نکند، لااقل باعث میشود به این آگاهی دست پیدا کنیم که نظرات و افکار دیگران به اندازه آنچه ما فکر میکنیم و باور داریم واقعیت دارد و میتواند به همان اندازه درست به نظر برسد. در این شرایط است که میتوانیم تفاوتها را بشناسیم.
خطا در دیدگاهها
زمانی که جهان را از منظر دیگران تماشا میکنیم باید از این دو دام مهم اجتناب کنیم.
اولین دامی که باید متوجه آن باشیم این است که گمان نکنیم همیشه در تماشای جهان از چشم دیگران موفق هستیم. زمانی را به یاد بیاوریم که برای شریک زندگی هدیهای خریدهایم و او خوشحال نشده است. اگرچه تمام تلاشمان را کرده بودیم تا هدیه مورد علاقه او را تهیه کنیم اما در نهایت تصور ما از هدیه مورد علاقه او کاملا اشتباه بود.
دام دیگر این است که بخواهیم تلاش برای فهم نقطه نظر دیگران و برداشتها را به نفع خود در بحثها و تنشها پیش ببریم. زمانی که پیشفرضهای اشتباه داریم معمولا نتایج اشتباهی به دست می آوریم.
علاوه بر این لازم است که این سه رفتار مثبت را زمانی که تلاش میکنیم نظر و برداشت دیگران را بفهمیم برای پرهیز از سوءبرداشتها تقویت کنیم.
اولین کار مثبت این است که باور داشته باشیم که دیگران میتوانند برداشت متفاوتی داشته باشند. زمانی که تفاوتها بر سر ارزشها و عقاید فردی است این موضوع اهمیت بیشتری پیدا میکند. اگر این حق را برای دیگران قائل باشیم که مثل ما فکر نکنند تنشها و بحثها را بهتر مدیریت خواهیم کرد. در اینصورت دیگران را آزاد می گذاریم تا انتخاب خودشان را داشته باشند.
دومین کار مثبتی که میتوانیم انجام بدهیم این است که تنشها را از طریق تعامل حل و رفع کنیم. ما باید تعامل خود را با دیگران بهتر کنیم. از آنها بپرسیم و تحمل شنیدن را داشته باشیم. تعامل با دیگران باعث میشود دغدغهها، ترسها و تجربههای دیگران را بهتر بشناسیم. این همان چیزی است که درروابط امروزی از دست رفته است. روابط سیاسی کشورها، روابط اجتماعی، رابطههای مجازی و روابط خانوادگی دائما دچار تنشهای شدید و جدی میشود چون بسیاری از ما راه تعامل با دیگران را بلد نیستیم .
علاوه بر این لازم است برای تماشای بهتر جهان از منظر دیگران کمی از موضوع و مساله مورد تنش فاصله بگیریم و آن را در یک تصویر کلیتر مشاهده کنیم. زمانی که موضوعات را در تصویری کلیتر مورد بحث قرار میدهیم حواشی و موضوعاتی که اهمیت چندانی ندارند را کنار میگذاریم و به مساله اصلی بحث میپردازیم.
تماشای جهان از منظر دیگران در حالی که آموختهایم آنچه باورها، تجربهها و رفتارهای ما مبتنی بر حقیقت و درستی است یکی از بهترین روشها برای پذیرش اشتباه، تحمل عقاید مخالف، تغییر یک رفتار اشتباه و همدلی بیشتر با آدمها است. این راهی است برای احساس همدلی بیشتر با کسانی که در زندگی راه متفاوتی را رفتهاند. وقتی به دنیای دیگران نگاه میکنیم برای اثبات خود و برنده شدن در همه تنشها تلاش نمیکنیم، چون شاید دیگران از ما برندهتر باشند.