داستان عجیب ناپدید شدن ۱۰ روزه الک نیوآلد

aled-4

زندگی در بین بیگانگان

در روز دوشنبه ۱۵ می ۱۹۸۹، الک نیوآلد، مسافرتی سه روزه از روتورا به مقصد اوکلند در نیوزلند آغاز نمود. اما وقتی به مقصد رسید، سه روزه او در واقع سیزده روز طول کشید، او با خستگی و افسردگی روی تختش دراز کشید و به فکر فرو رفت،این دیگر چه نوع اتفاقی بود . چگونه برای اطرافیانش توضیح دهد چه بر سرش آمده است. اگر بگوید که به مدت ده روز در یک دنیای دیگر بوده است، واقعا کسی حرف او را جدی خواهد گرفت؟ آیا مضحکه خاص و عام قرار نخواهد گرفت؟

ماجرای الک یک ربایش بیگانه بود. او در حال رانندگی بود که ناگهان شی بزرگ از افق نمایان شد و ثانیه هایی بعد در یک کیلومتری او در وسط جاده فرود آمد، او در حالی که مات و مبهوت شده بود دقیقه ای بعد ماشینش به آن شی رسید و متوقف شد، یک موجود از آن شی خارج شد و او را از ماشین پیاده کرده و با خودش به داخل وسیله منتقل کرد. تمام این اتفاقات در حالی رخ داد که او هیچ مقاومتی ننمود و حتی هرگز ترسی بر او مستولی نشد.

اما آن موجودی که او را به داخل فضاپیما منتقل نمود، ظاهر یک انسان داشت و قیافه ای زنانه با قدی بلند  داشت. آن زن او را وارد اتاقی نموده و به او گفت منتظر بماند، دقایقی بعد دو موجود دیگر اما با ظاهری مردانه و کوتاه قد وارد شدند، به دنبال آن ها یک موجود دیگر مانند موجود اول که مثل او زن به نظر می رسید، نیز وارد شد.

زندگی در بین بیگانگان

انها سرهایی گرد، دهانی کوچک، بدون گوش و بینی بسیار ریز داشتند. نیوآلد احساس می کرد انگار نیرویی عجیب در بدنش به وجود آمده است، انگار انرژی از آن موجودات به او سرایت می شد. یکی از آن موجودات گفت، خوش آمدی، من نگهبان این بخش هستم. ما الان در حال بردن تو به دنیای خودمان هستیم . تا دقیقه ای دیگر به آنجا خواهیم رسید .

نیوآلد می گوید، من وقتی از آن فضاپیما خارج شدم خودم را در یک شهر بسیار بزرگ دیدم. شهری بسیار بزرگ ،تمیز و قانونمند. آن شهر هیچ ساختمان بلندی نداشت تمام ساختمان ها به شکل هرم بود که از یک نوع ماده شفاف مانند آینه ساخته شده بود . برخی ساختمان ها مانند یک آنتن بزرگ بودند، برخی دیگر به شکل مدور با شیب ۳۰ درجه و برخی بشکل لوله ای بودند.

نوری لطیف از همه آن ها منتشر می شد که بی نهایت آرام‌بخش بود . او سپس از همان موجود زن مانند سوال کرد، من کجا هستم اینجا کجاست؟ پاسخ شنید، اینجا سیاره ای در بعد دیگری است. اینجا سیاره ای نیست که شما انسان ها بتوانید با تلسکوپ هایتان ببینید، کاملا از دید شما پنهان است، دیدن آن نیاز به ادراک ابعاد بالاتر دارد که فعلا شما دارا نیستید . او پرسید، چرا مرا به اینجا آورده آید؟ زیرا ما می خواهیم در مورد شما تحقیق کنیم، تو برای مدتی اینجا خواهی بود و از جانب ما هیچ گزندی به تو نخواهد رسید.

زندگی در بین بیگانگان

ما هیچ نیت و قصد بدی نداریم، در واقع ما هرگز جنگ طلب و زیاده خواه نیستیم، چنین خصیصه هایی و بسیاری دیگر، مانند، حسادت، کینه ورزی، دشمنی، دروغ و هر آنچه خصوصیت بد است را نداریم،تو می توانی ازادانه در اینجا بمانی و همه جا را ببینی و وقتی برگشتی این اطلاعات را به همنوعانت برسانی . الک نیوآلد یادداشت هایش را بصورت یک کتاب منتشر نموده است بنام،  “هم تکامل، داستانی واقعی از ده روز در یک تمدن فرازمینی ” و در آن به طور مفصل و با جزئیات کامل تمام ابعاد سفرش را بیان کرده است.

در این جا برخی از جذاب ترین بخش های داستانش را می آوریم. یکی از عجیب ترین بخش داستانش اینست که او می گوید، تمام چیزهایی که آن ها می سازند مانند خانه، وسایل نقلیه، فضاپیما و تقریبا همه چیز، ارگانیک است، یعنی مثلا خانه شان را می کارند و آن رشد می کند و تبدیل به خانه ای می شود که طراحی نموده بودند، یا فضاپیما طوری است که کاملا جنسی ارگانیک دارد و رشد می کند و کاملا هوشمند بوده و تمام دستورات را مستقیما از مغز آن موجودات می گیرد، یعنی مغزشان را می خواند. بدن این موجودات و فضاپیماهای آن ها تراکم کمتری دارد و قابلیت مسافرت بین ستاره ای را دارد .

سیاره ای که همه چیز در آنجا کاشت می شود

آن ها هر چیزی را که در مغزشان تصور کنند می توانند با پیوند ژن گیاه و حیوان بسازند. خانه ها و وسایل خود را از افکارشان دستور می گیرند. فضاپیماها  آمیزه ای از حیوان و گیاه است. آن ها هرگز چیزی مانند ما انسان ها به عنوان غذا نمی خورند، بلکه فقط یک نوع معجون کیهانی را می نوشند که مخلوطی از طلا و مواد خاص خودشان است.

زندگی در بین بیگانگان

الک به مدت ده روز در آنجا بسر برد و در طی آن مدت هرگز احتیاجات زمینی اش مانند گرسنگی یا تشنگی را احساس نکرد، پس از برگشت و در حالی که از این موضوع به هیچ احدی چیزی نگفته بود، اما تعدادی از ماموران از یک سازمان امنیتی به سراغش آمدند و از او خواستند تا با آن ها همکاری کرده و به سوالاتشان در مورد مدتی که ناپدید بوده جواب دهد.

اما او به آن ها گفت که هیچ چیزی برای پنهان کردن نداشته و می خواهد تمام این تجربیات را در کتابی بنویسد، با وجودیکه تهدید شد که نباید دست به چنین کاری بزند اما او کتابی را که ذکر شد نوشت. در حالیکه بسیاری داستان آلک نیوآلد را یک هوکس و دروغ و ساخته و پرداخته ذهنش می دانند و معتقدند او فردی بسیار ماهر در خلق داستان های علمی تخیلی است و این داستان صرفا زاییده تخیل اوست، اما برخی حرف هایش را باور کرده اند.

نزدیکانش گفته اند در آن مدت ده روز هیچ اثری از او نبوده و آن ها ناپدید شدنش را به پلیس اطلاع داده اند و در تمام طی آن مدت پلیس در پی یافتن او بوده است . پلیس ماشینش را در وسط جاده در حالی پیدا کرده بود که هیچ اثری از خودش نبود .  آیا واقعا داستان آلک نیوآلد واقعی است یا صرفا حاصل تخیلات اوست؟

موضوعی که به نظر می رسد مانند بسیاری از موارد ربایش بیگانه ناشناخته باقی مانده و به هیچ نتیجه مشخصی نیانجامد.

مطالب مرتبط

۱ دیدگاه

  1. tyaswe گفت:

    سلام

    کتاب هم تکامل
    رو درسایت قرار بدهید من دنیالش هستم این کتاب رو میتونانید درسایت بگذارین؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *