دستیابی به هایپرلوپ؛ اما نه آن هایپرلوپی که تصورش را داشتیم!
سرعت ۳۰۸ کیلومتر بر ساعت هایپرلوپ-۱ قدمی اگر چه کوچک، اما مهم در راستای دستیابی به هدف اول هایپرلوپ است. این هدف، جابهجایی سریعتر از دیگر گزینهها است. اما طرح اولیهی این هایپرلوپ که دارای اتاقکی بسیار مجلل با ظرفیت ۳ مسافر و سرعتی معادل ۱،۲۰۰ کیلومتر بر ساعت بود، در حال تبدیل شدن به طرحی متفاوت است.
ایلان ماسک در طرح کلی خود، مشکلات جدی دیگر طرحهای سیستمهای ریلی پرسرعت را بیان کرد. از جمله مشکلاتی که ماسک مطرح کرد، میتوان به هزینهی بالای جابهجایی، هزینهی عملیاتیکردن طرح و… اشاره کرد که در کل، ناامنبودن جابهجایی با روشی بهجز روش جابهجایی با آهنربای مغناطیسی را بیان میکرد.
هیچکس فکرش را هم نمیکرد که ایدهی ایلان ماسک، تنها ۴ سال بعد از مطرحکردن آن به اینجا برسد. اما این اتاقکهای پایهریزیشده در لولههای به ضخامت ۳.۳ متری، با آن چیزی که در طرحهای اولیه آمده، تفاوت زیادی دارند. در این طرح ما بیشتر شاهد قطاری معمولی هستیم تا وسیلهای شبیه به سورتمههای یخی. علاوه بر این، تیرهای بتنی از آنچه که طراحی شده بودند بزرگتر خواهند بود. از آنجایی که این طرح بیشتر در اندازههای قطار و بزرگراه است، ایدهی اتاقکهای فشرده را باید از دست رفته دانست.
استقرار محیطی هایپرلوپ مسئلهی سادهای است. سرعت بالا، شتاب بالا، ترمز قدرتمند و امکان توقفهای مکرر میتواند به مراکز شلوغ این انگیزه را بدهد که از جابهجایی به روش قدیمی فاصله بگیرند. این سیستم جابهجایی باعث کاهش انتشار گازهای گلخانهای شده و روند گرمایش زمین را کُند خواهد کرد.
آزمایشهای اخیر بر روی هایپرلوپ-۱ وجود مسیرهای چندشاخهای را نشان میدهد که بیشتر شبیه به مسیری خطی هستند تا مسیرهای متقاطع. این مسئله یکی از عوامل کلیدی بهینهسازی مصرف انرژی برای این طرح بود. با حذف هوای پرسرعت، نیروی پیشرانهی هایپرلوپ همان سیستم مغناطیس شناور خواهد بود. این انتخاب باعث حذف ویژگی پیچیدهی سوار-پیاده شدن خواهد شد که این طرح را نه تنها به طرحی خلاقانه، بلکه به طرحی قابل اجرا نیز تبدیل کرده بود.
اما اخیراً ماسک با مطرح کردن این مسئله به امکانپذیری هایپرلوپ قوت بخشید که شرکت Boring میتواند با ایجاد تونلهای خلاء از نیویورک تا واشنگتن، امکان جابهجایی ۲۹ دقیقهای میان این دو شهر را فراهم کند. سپس ماسک بهمنظور توضیح جزئیات و فواید اقتصادی این طرح، نزد شهردار هاوثورن کالیفرنیا، «الکس وارگاس» رفت که هزینهی اجرای این طرح نیز در ایالت کالیفرنیا ۷.۵ میلیارد دلار برآورد شد.
ممکن است این گفته خوشبینانه بهنظر نیاید، اما مهندسی در بطن خود، همان فیزیک به همراه مصالحه است و با زیاد شدن این مصالحه، در نظر نگه داشتن هدف پایانی کار آسانی نیست. اما هر انقلابی در تکنولوژی، نیازمند سر و کله زدن با پا پس کشیدنها و حتی شکستها در دنیای واقعی است تا بتوان حاصل کار را درست پیشبینی نمود.