روز پس از رازول
the day after roswell
کتابی که با کمک ویلیام جی بارنز نویسنده و یوفولوژیست آمریکایی نوشتهشده .سرهنگ فیلیپ کورسو در این کتاب مدعی شده که واقعاً بدن یک بیگانه مرده را دیده که در ۱۹۴۷ از لاشه یک سفینه فضایی که در رازول سقوط کرده جمعآوریشده بود . بیش از پنجاه سال است که جهان مجذوب واقعه رازول شده و سرهنگ فیلیپ کورسو افسر بازنشسته ارتش آمریکا که اکنون فوت کرده برای ما جزئیات آنچه او در ۱۹۴۷ در فورت ریلی کانزاس دیده را روایت نموده . او بلندپایهترین افسری است که حاضرشده جزئیاتی را درباره واقعه مشهور سقوط در نیومکزیکو منتشر کند .
او مدعی شده که آنچه در نیومکزیکو سقوط کرده نه یک بالون که یک سفینه فضایی بیگانه بوده . اگرچه درباره واقع رازول گاهی سروکله شاهدینی پیدا میشود که چرتوپرت میبافند یا در یک مورد فیلم تقلبی کالبدشکافی بیگانه از ری سانتیلی تا این واقعه را به سر خط اخبار مربوط به یوفولوژی بازگردانند اما در این مورد ادعاهای کورسو – افسر عالیرتبه ایالاتمتحده – در کتابش به نام ” روز پس از رازول ” به چاپ رسیده بسیار جالبتوجه است.
کورسو نهفقط مدعی شده که بدن بیگانه را در واقعه رازول دیده بلکه همچنین مدعی رؤیت پروندههای سری پنتاگون در این خصوص شده . او گفته که بدن یکی از بیگانهها را به بیمارستان والتر رد در واشینگتن دی سی منتقل کرده و روی بدن بیگانه کالبدشکافی انجامشده . همچنین مدعی شده که بهترین فنّاوری آمریکا در برابر فنآوری فوقالعاده شگفتانگیز سفینه بیگانه حرفی برای گفتن نداشته .
اجزاء متفاوت سفینه رازول به کمپانیهای مختلف درزمینهٔ صنایع دفاعی فرستادهشده تا ویژگیهای آن مهندسی معکوس شود . بررسی این شاهکار مهندسی منجر به کشفیاتی شده که ازجمله آنها عبارتاند از : تراشه یا چیپ کامپیوتر ، کولار (نام تجاری برای الیاف ساختهشده از پارا آرامید قوی و سبک که با دیگر آرامیدها مثل نومکس و تکنورا ارتباط دارد. بهطورمعمول بهصورت نخ و یا پارچههای بافتهشده و یا بهعنوان یک بخش از مواد کامپوزیتی استفاده میشود.در حال حاضر کولار استفادههای زیادی دارد اعم از تایر دوچرخه، بادبانهای مسابقه تا محافظ بدن به علت اینکه نسبت استحکام به وزن آن زیاد است و بهاینترتیب با وزن یکسان، ۵ برابر فولاد استحکام دارد.) لیزر ، فیبر نوری ، اشعههای ذرهای . پیمانکارها به کارکنان خود گفته بودند که این قطعات از روسیه به سرقت رفته و درواقع فنّاوری روسی بهحساب میآیند .
او مدعی شده که پنهانکاری حکومت نهفقط برای مخفی نگهداشتن حقیقت درباره هوش فرازمینی از عموم مردم که خرید فرصت برای تکمیل فرایند مهندسی معکوس فنّاوری سفینه برای محفوظ ماندن از گزند کشورهای متخاصم بهویژه روسیه بوده .
کورسو میگوید :
” هیچکس نمیخواست در بازی ناشناخته و بیسروصدای پیشرفت درزمینهٔ فنّاوری بیگانه که در پنتاگون در جریان بود در جایگاه دوم قرارگیری و هر سازمانی یواشکی نسخه سری خودش از سلاح رازول را پیش میبرد ” .
او مدعی شده که ابتکار دفاع استراتژیک ( جنگ ستارگان ) یعنی به کار بردن فنّاوری بسیار پیشرفته مانند اشعه لیزر و توپهای الکترومغناطیسی برای نابودی موشکهای اتمی دشمن در مراحل مختلف پرتاب و پرواز در اصل برای انهدام سفینههای متخاصم و در رأس آنها سفینههای بیگانه بوده .
نخستین رخنه کورسو در جعبه بزرگ پروندههای ” بالاتر از فوق سری ” زمانی بود که او در جولای ۱۹۴۷ در فورت ریلیِ کانزاس مستقرشده . او درباره مخزن جعبههای مهرومومشدهای که در بخش فوق سری پایگاه قرار داشت بهشدت کنجکاو بود و نتوانست جلوی اشتیاق شدیدش رابگیردو تصمیم گرفت به درون اسرار سرک بکشد . چراغقوه را برداشت و جعبهای را باز کرد و ازآنچه در آن دید شوکه شد .
” چیزی در یک جعبه شیشهای کلفت گذاشتهشده بود . غوطهور در مایع آبی روشن . در ابتدا فکر کردم که بچهای درجایی مرده و جسد را در این جعبه شیشهای قرار دادهاند اما اینیک بچه نبود . یک انسان نمای چهار فوتی بود بابازوها و دستهای عجیبوغریب با چهار انگشت . شستی نمیدیدم . ساقها و پاها نازک بود و بالای همه اینها سری به شکل و اندازه لامپ برق گرد قرار داشت . شبیه بالونی با اتاقک روی آنکه به شکل چانه به نظر برسد . خیلی میل داشتم که پوست خاکستریرنگ پریدهاش را لمس کنم . نمیتوانستم بگویم چیزی که میبینم پوست بوده چون علاوه بر اینکه یکتکه بسیار نازک بود سرتاپای بافت گوشتی موجود را پوشانده بود . ”
توصیفی که کورسو از بدن بیگانه ارائه میکند بسیار شبیه توصیفی است که سایر شاهدان رازول از آن ارائه کردهاند .
کورسو بعد از پیوستن به سرویس مخفی ارتش در ۱۹۴۲ در اروپا مشغول خدمت شد . طی جنگ کره ( ۱۹۵۳- ۱۹۵۰ ) او همچنان به وظایف جاسوسیاش تحت فرماندهی ژنرال داگلاس مک آرتور ادامه داد . چهار سال کار در ستاد امنیت ملی پرزیدنت دوایت آیزنهاور ( ۱۹۵۷- ۱۹۵۳ ) سابقه کاری درخشانی برایش فراهم نمود . در ۱۹۶۱ او رئیس بخش فنّاوری بیگانه در ارتش آمریکا شد . این کتاب در سال ۱۹۹۷ چاپ و یک سال پس از انتشار آن در ۱۹۹۸کورسو درگذشت .