زبان بدن در مذاکره و اشتباهات متداول در آموزش زبان بدن

زبان بدن یا تن گفتار (به انگلیسی: Body Language) یکی از بخش های جذاب و مهم در آموزش اصول و فنون مذاکره محسوب میشود.
با آموزش زبان بدن و یادگیری تکنیک های زبان بدن میکوشیم در هر نوع مذاکره یا ارتباط غیرکلامی، پیام خود را به شکلی دقیقتر و مناسبتر برای طرف مقابل ارسال کرده و نیز، پیامهای او را تا حد امکان به صورت دقیق دریافت و تفسیر کنیم.
اهمیت و ضرورت زبان بدن در مذاکره
از سوی دیگر، طرف مقابل هم با زبان بدن و علائم غیرکلامی خود، خواسته یا ناخواسته، پیامهایی را برای ما ارسال میکند.
اهمیت زبان بدن در مذاکره از آنجا ریشه میگیرد که ما انسانها، عموماً هنگام مشاهده تناقض بین زبان بدن و گفتار طرف مقابل، ترجیح میدهیم به زبان بدن او اعتماد کنیم.
شاید از این روست که تعبیر تن گفتار برای زبان بدن به کار میرود.
زبان بدن و ارتباط غیرکلامی یکی از بخشهای مهم در همه مذاکره ها محسوب میشوند.
ما با حالات بدنی خود، محل قرار گرفتن دستها و پاهایمان، ژست ها، تماس چشمی، لبخند زدن، پلک زدن، گزیدن لبها، تماس دستها با صورت، نگاه کردن به سمت پایین یا بالا یا اطراف، تکان دادن سر و گارد باز و بسته خود، پیامهای مختلفی را به طرف مقابل ارسال میکنیم.
اشتباهات رایج در آموزش زبان بدن
آموزش زبان بدن و به صورت کلیتر آموزش ارتباط غیرکلامی عموماً با بیدقتی، همراه بوده است.
نکات و تکنیکهای ارزشمند زیادی که میتوانند برای یادگیری زبان بدن و تحلیل زبان بدن و استفاده از زبان بدن در مذاکره مفید باشند، به دلیل پیچیده بودن یا مشروط بودن، از کلاسها و دوره های آموزشی زبان بدن حذف شدهاند.
از سوی دیگر، توصیهها و راهکارهای متعددی، به عنوان تکنیک های زبان بدن در مذاکره به دلیل ساده و جذاب بودن (حتی با وجود نادرست بودن) مورد توجه و تاکید جدی قرار گرفتهاند.
در اینجا میکوشیم زبان بدن در مذاکره را با توجه به این ملاحظات، به شکلی علمی و در عین حال کاربردی یاد بگیریم.
تفاوت زبان بدن زنان و مردان
بحث تفاوت زبان بدن زنان و مردان هم از موضوعات مهم، جذاب و جنجالی در مذاکره محسوب میشود.
بخش قابل توجهی از آنچه در مورد تفاوت زبان بدن زنان و زبان بدن مردان مطرح میشود، بیش از آنکه بر مبنای مطالعات علمی و مستدل باشد، بر تجربیات فردی مذاکره کنندگان و آموزش دهندگان استوار است.
سه گرایش در زبان بدن
زبان بدن را هم میتوان مانند هر رشته علمی دیگری، به شاخه ها و گرایشهای مختلفی تقسیم کرد.
سه گرایش اصلی در آموزش زبان بدن وجود دارد که برای تبدیل شدن به یک مذاکره کننده حرفه ای، باید بکوشیم در هر سه توانمند شویم. اگر چه در عمل هر یک از ما، معمولاً به یک حوزه علاقه و تمایل بیشتر داریم.
این سه گرایش اصلی در زبان بدن، رمزگذاری و ارسال پیامهای غیرکلامی، رمزگشایی پیامهای غیرکلامی و در نهایت مدیریت پیامهای غیرکلامی هستند .
ارتباط چشمی و زبان چشم ها
میگویند چشم قسمتی از مغز است که با استخوان پوشیده نشده است.
این استعاره، چندان هم از واقعیت دور نیست. ما بخش عمدهای از پیامهای غیرکلامی را از طریق چشمها ارسال و دریافت میکنیم.
به همین علت، بخش مهمی از آموزش زبان بدن و علائم چهره، به آموزش زبان چشمها و ارتباط چشمی اختصاص مییابد
علائم چهره در مذاکره
در میان حالات بدنی که در زبان بدن مورد بحث قرار میگیرد، چهره و علائم چهره از جایگاه مهمی برخوردار است.
خصوصاً اینکه جزو معدود بخشهایی از زبان بدن است که تقریباً تمام تحقیقات روز دنیا تایید میکنند که جنبهی فرهنگی و تربیتی کمتری دارد و بخش زیادی از علائم چهره، توسط غریزه شکل میگیرد.
علائم چهره در مذاکره را میتوان از پلک زدن و گزیدن لبها تا منقبض شدن ماهیچه های بالای چشم و انقباض مردمکها، مورد توجه قرار داد.
زبان بدن و تحلیل و تشخیص دروغ گویی
یک تصور اشتباه در زبان بدن و تحلیل رفتارهای غیرکلامی این است که: کسی که زبان بدن را میداند و میشناسد میتواند انسان دروغگو را به سادگی از انسان راستگو تشخیص دهد.
جو ناوارو که از کارمندان سابق FBI بوده در مقالهای در Psychology Today توضیح میدهد که از حدود دهه هفتاد بود که برخی از کسانی که خود را متخصص زبان بدن میدانستند این ادعا را مطرح کردند که میتوانند دروغگو را از راستگو به سادگی تشخیص دهند.
در سال ۱۹۸۵ پل اکمن توانایی تشخیص دروغ بر اساس زبان بدن را بررسی کرد و مورد مطالعه قرار داد و در نهایت اعلام کرد که تعداد کمی از ما انسانها، میتوانند دروغگو را با شانسی بیشتر از پنجاه درصد از روی علائم چهره و زبان بدن تشخیص دهند. به عبارتی با سکه انداختن هم، تقریباً در حد دقت یک انسان میتوان دروغگو را از راستگو تشخیص داد!
البته همه جا در مورد نشانههای دروغ صحبت میشود. اما به خاطر داشته باشیم که آنچه ما به عنوان نشانههای دروغ میشناسیم، نشانههای مواجههی بدن با شرایط استرس و گاه با شرایط ترس هستند.
ماجرای دست به سینه بودن و گارد دفاعی در زبان بدن
گومن در مقاله خود در فوربس توضیح میدهد که به تجربه دیده است که مخاطبانی که در ردیف اول یک سمینار حضور دارند، دست به سینه مینشینند. حتی نشستن روی یک صندلی که دستههای کناری ندارد یا اگر هم دارد، برای قرار گرفتن دست مناسب و ارگونومیک طراحی نشده، میتواند باعث شود که فرد، برای استراحت دادن به دستان خود، دست به سینه بنشیند.
گاهی هم انسانها هنگامی که احساس میکنند دمای اتاق به صورت ناگهانی کاهش یافته یا اینکه میخواهند روی موضوعی خیلی خوب تمرکز کنند دست به سینه مینشینند.
علاوه بر نکات فوق که گومن مطرح میکند، ما به عنوان یک ایرانی، به خاطر داریم که در مدرسه، به ما آموختهاند که در مقابل مدیر و ناظم برای احترام، دست به سینه بنشینیم و ناخودآگاه، احترام از سر موقعیت را هنوز هم گاهی با همان رفتاری که در کودکی آموختهایم نشان میدهیم.
اما به خاطر داشته باشیم که آموزشهای نادرست در حوزه زبان بدن باعث شده که دیگران در مورد دست به سینه نشستن شما، قضاوت نادرستی داشته باشند. اگر کسی روبروی شما دست به سینه نشست، این حرکت را به هیچ معنای خاصی تفسیر نکنید. اما به خاطر داشته باشید که ترجیحاً دست به سینه ننشینید. چون طرف مقابل ممکن است مانند شما به صورت درست و حرفهای با زبان بدن آشنا نباشد!
روانشناسی محیطی و رابطه آن با ارتباط غیرکلامی و زبان بدن
اگر بخواهیم ارتباطات غیرکلامی و پیامهای غیرکلامی و رفتارهای غیرکلامی در مذاکره را به خوبی و به صورت عمیق درک کنیم، باید به خاطر داشته باشیم که همه چیز در زبان بدن و علائم چهره خلاصه نمیشود.
گاهی اوقات شدت نور محیط و رنگ دیوارها و حتی جنس روکش صندلی هم، بخشی از محیط تاثیرگذار بر مذاکره محسوب میشوند و پیامهایی غیرکلامی را با خود حمل میکنند.
منبع : متمم
ممنون به خاطر زحماتتون
موفق باشید