زندگی پس از زندگی حقیقت دارد؟

مرگ

مرگ

«تجربه‌ی نزدیک به مرگ – NDE» یکی از موضوعاتی است که از باستان مورد توجه انسان‌ها بوده و در خصوص آن روایت‌های متعددی موجود است که طرفداران و مخالفان خود را دارد.

کسانی که NDE را پشت سر گذاشته‌اند، روایت‌هایی دارند که دارای شباهت‌ها و تفاوت‌هایی با یکدیگرند. کسانی که طرفدار آن هستند، شباهت‌ها را دلیلی بر تایید و کسانی که مخالف آن هستند، تفاوت‌ها را دلیل رد یا تردید در آن می‌دانند. در این مقاله‌ی کوتاه مروری بر تجربه‌ی نزدیک به مرگ داریم و در آن نظریات مخالفان و موافقان را بررسی خواهیم کرد.

همچنین می‌خواهیم نقدی بر برنامه‌ی تلویزیونی «زندگی پس از زندگی» تولید شده در شبکه‌ی چهار صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز داشته باشیم.

در ابتدا باید بگوییم که اساساً یک رسانه‌ی غیرعلمی برخلاف علم، با نگاهی سوگیرانه و هدفمند برنامه می‌سازد. یعنی بدون توجه به شواهد، هدفش را صرفاً تایید یک موضوع قرار می‌دهد و نگاه نقادانه‌ای به آن موضوع مورد توجه ندارند.

اما علم با بررسی شواهد موجود، یک موضوع را توصیف می‌کند و هرگز هدفش را صرفاً اثبات یا رد مساله‌ای قرار نمی‌دهد؛ یا به‌عبارتی ساده‌تر اینگونه تحقیق را آغاز نمی‌کند، ولی ممکن است در خلال آن توصیف، چیزی را رد یا اثبات کند. موضوعی که برخلاف آن رسانه‌های غیرعلمی انجام می‌دهند و هدفشان صرفاً اثبات یا رد یک مساله‌ی به‌خصوص به‌صورت سوگیرانه است که طبیعتاً جذب مخاطب عام را نیز به هر قیمتی در نظر دارند.

تولیدکننده‌ی این برنامه که نام برنامه‌اش را اتفاقاً از نام یک کتاب نوشته‌ی «ریموند مودی» برداشته، در پاسخ به سوالی در فضای مجازی گفته است: «اثبات وجود غیب. این تمام هدف برنامه است و در این راه هیچ تلاشی اذیت نیست (!) هرچه هست، رحمت است.» همچنین از سوابق مجری این برنامه، ترجمه‌ی کتاب شبه‌علم «ندای آب» نوشته‌ی «ماسارو ایموتو» است که امروزه رسوایی غیرواقعی بودن موضوع شعور آب و اعتراف به ساختگی بودن این ادعا توسط آقای ایموتو را همه‌ی دنیا دانسته‌اند.

به این مساله، می‌توان از دیدگاه‌های مختلفی نگاه کرد؛ «فلسفی، اعتقادی و علمی.» از دیدگاه فلسفی و اعتقادی این تجربه سفری کوتاه و ناقص از روح انسان به عالم دیگر است و طی آن روح و شعور انسان چیزهایی را درک می‌کند و می‌بیند که انسان عادی از درک آن‌ها عاجز و از دید او پنهان است و در واقع یک سفر به دنیای ماورالطبیعه محسوب می‌شود. نگاه علم به این مساله کاملاً متفاوت است و با مطالعاتی دقیق عامل یا عوامل دخیل در چنین تجربیاتی سنجیده می‌شود. اغلب تحقیقات معتبر علمی در دسته‌ی علوم اعصاب‌شناسی بوده که دربرگیرنده‌ی علوم اعصاب، روان‌شناسی و علوم رایانه می‌شود. پس می‌توان به نتایج آن اعتماد کرد.

تجربیات مردم در سراسر دنیا، پس از نجات از ایست قلبی، شوک خونریزی در هنگام وضع‌حمل، عوارض پس از عمل جراحی، برق‌گرفتگی، کُما، خونریزی مغزی، سکته‌ی مغزی، غرق‌شدگی و خودکشی‌های ناموفق روایت شده است.

جالب است بدانید که این تجربیات هم تجربیات مثبت بوده‌اند و هم تجربیات منفی که از دیدگاه‌های فلسفی و اعتقادی تفسیر شدنی و از نگاه علمی دارای دلایلی احتمالی هستند که در ادامه، آن‌ها را بیان خواهیم کرد.

اما تفاوت‌های موجود که باعث ایجاد بحث و جدل بین موافقان و مخالفان می‌شود، این است که شکل و شمایل تجربه‌ی پس از مرگ هر فرد به اعتقادات و علایق او وابسته است. برای مثال، حدود نیمی از مردم آمریکا به وجود فرشته‌های نگهبان نیک و بد اعتقاد دارند و اغلب آمریکایی‌هایی که NDE را تجربه کرده‌اند، این فرشتگان را نیز دیده‌اند. در طرفِ دیگر دنیا، هندوها که به «پیام‌آور خدای مرگ» معتقدند، اغلب تجربیاتشان وجه مشترکی در این زمینه دارد. کمی آن‌طرف‌تر در کشورمان ایران، اغلب تجربیات دارای جنبه‌های اسلامی است. اینکه چرا یک آمریکایی تجربه‌اش مشابه یک هندو یا یک ایرانی چرا تجربه‌ای مشابه یک آمریکایی ندارد، موضوعی است که به‌طور جدی این مساله را زیر سوال می‌برد و این پرسش را ایجاد می‌کند که آیا دنیای پس از مرگ انسان‌ها با هم متفاوت است؟

نگاه مخالفان این مساله جالب است، این منتقدان وجود چنین تجربیاتی را رد نمی‌کنند، اما ارتباط دادن آن با معنویت را مورد تردید قرار می‌دهند؛ چرا که تجربه‌ی هر فرد وابسته به اعتقادات و علاقه‌مندی‌هایش است و این چیزی است که ما بارها در طول زندگی در قالب خواب یا رویا می‌بینیم، ولی تجربه‌ای نزدیک به مرگ نیست. آن‌ها این تجربه را بر‌ربط با مرگ می‌دانند و البته معنویت را به مرگ و احتمال وجود عالم آخرت می‌دانند.

علم این نظر را تکمیل می‌کند. چگونه؟ به این شکل که طی چند مطالعه با جامعه‌های آماری قابل توجه، نتایجی حاصل شده که می‌توان به آن‌ها اعتماد کرد. طی این تحقیقات، وجود عوامل فیزیولوژیکی همچون واکنش‌های مغزی، واکنش‌های احساسی به‌خاطر خطر تهدید جانی، کمبود اکسیژن، ترشح اندروفین، انکفالین، نالوکسان، سروتونین و حتی تجربه‌ی مصرف مواد مخدر و روان‌گردان مثل دی‌متیل‌تریپتامین را در ایجاد چنین تجربیاتی و کیفیت آن دخیل دانسته‌اند.

طبق گفته‌ی کارشناسان بی‌طرف، افرادی که این تجربیات را روایت می‌کنند، به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ «کسانی که این تجربیات را واقعاً سپری کرده‌اند و روایاتی صادقانه دارند و کسانی که برای مثال به کُما رفته‌اند، اما تجربیاتی غیرواقعی را در ذهن خود ساخته و برای دیگران روایت می‌کنند.» روی تمام این تحقیقات و این مقاله با دسته‌ی اول است و با دسته‌ی دوم فعلاً کاری نداریم؛ چون در محدوده‌ی کلاهبرداران و افراد سودجوی خواهان توجه قرار می‌گیرند.

این تجربیات هرچه است، راویانی دارد که در زمان بیماری یا رخ‌دادن یک حادثه چیزهایی را درک کرده یا دیده‌اند. این تجربیات بیشتر شبیه به رویاها و خواب‌هایی است که ما دیده‌ایم و در تمام تحقیقات علمی انجام شده، پس از مدتی تعداد قابل توجهی از مدعیان قانع شده‌اند که تجربه‌ی آن‌ها یک رویا بوده و به‌طور میانگین تنها ۱۸ درصد از مدعیان همچنان بر تجربه‌ی نزدیک به مرگ‌شان و دیدن ماورالطبیعه معتقد بوده‌اند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *