فرازمینی ها و خدایان – شواهدی از ذهن فرازمینی ما
رازهای نهفته در علم از کجا اغاز شده است؟
آیا “هرمس هرامسه” حقیقتا تناسخی از “ثوث” ، خدای مصری بوده است؟
همانگونه که یونانیان باستان به آن معتقد بوده اند؟ یا اینکه طبق نظر تئوریسینهای فضانوردان باستانی ، او یک موجود فرازمینی بوده است؟
کسی که دانش جهان را در فرم لوحه های زمردین برای بشر به ارمغان آورده؟ لوحه های زمردین بخش بسیار حیرت انگیزی از دانش هستند.
و به این ایده ختم میشه که همه سیستمهای مختلف موجود … چه در رابطه با فیزیک باشه و چه سیستم خودآگاهی باشه یا سیستم فلسفی.
و یا سیستم مذهبی باشه همیشه تحت نفوذ عدد (۳) بوده اند.
باید از خودمون بپرسیم که آیا لوحه های زمردین یک جور دانش فرازمینی هستند که به دست ما سپرده شده اند ؟
چون به این ترتیب، کلید جاودانگی روی این لوحه ها با رمز عدد (۳) نوشته شده.
آیا پیام آوران فرازمینی حقیقتا اسرار جهان را به دست بشر داده اند؟ همانگونه که تئوری فضانوردان باستانی بر آن تاکید دارد؟
آیا یکی از کلیدهایی که سبب کشف دوباره این دانش می شود ، با عدد (۳) مربوط است؟
شاید سر نخ دیگری را بتوان با بررسی غده ای مرموز به دست آورد …
واشینگتن دی سی آوریل ۲۰۱۳ ما این امکان را داریم تا زندگی میلیونها و بلکه بیلیونها نفر جمعیت این سیاره را با تحقیقاتی که انجام شده، بهبود ببخشیم.
فرازمینی ها و خدایان – باراک اوباما
اوباما پرده از یک پروژه دولتی جاه طلبانه برداشت که به منظور نقشه برداری از مغز انسان طراحی شده است .
این برنامه که موسوم است به “ابداعی مغز” قرار است نور تازه ای بر چگونگی یادگیری ، تفکر، حافظه و خلاقیت مغز بتاباند.
خیلی چیزها هست که هنوز علم در باره عملکرد مغز نمیدونه .
صد بیلیون عصب در مغز وجود داره و در حدود صد هزار تریلیون ارتباط بین اونها برقراره اگر ما بتونیم این رو بفهمیم اگر بتونیم کد عصبی رو پیدا کنیم ، میتونیم به بسیاری از جوابهامون برای درک اموری مثل بیماریها و روش درمان اونها برسیم و این واقعا آخرین گام در مسیر شناخت آناتومی انسان هست.
تنها چگونگی عملکرد مغز انسان ، معماییست که هزاران سال است بشر درگیر آن است.
اما بر اساس بسیاری از تمدنها و مذاهب باستانی عملکرد مغز، همچون عملکرد سایر اندامهای انسان نیست بلکه با امری بسیار عمیق تر در ارتباط است.
امری که منشائی فرازمینی دارد دره لیدر، شمال هندوستان اینجا در کوههای پوشیده از برف قلب هیمالیا ، “غار آمارنات” جای گرفته است.
هر تابستان، هزاران هندو سفری مقدس را در این مسیر پر شیب می پیمایند تا شاهد فرم گرفتن یک استالاگمیت عمودی یخی باشند که سمبل “لرد شیوا” یکی از مقتدرترین خدایان هندوست .
طبق حکایات، در همین غار بود که “شیوا” راز خلقت را برای همسرش “پارواتی” گشود.
سه انرژی الهی در باور هندو وجود داره که در رابطه با داستان آفرینش است .
“براهما” ، همه چیز را خلق می کنه این همان خدای خالق، یا براهماست که همه چیز را موجود می کنه.
“ویشنو” از حقیقت نگهداری می کنه و “شیوا” ویران می کنه.این ها خدایان اصلی هندوها هستند.
اما شیوا هم به اندازه دو انرژی الهی دیگر مهمه در حقیقت تثلیث، بدون ویرانی وجود نخواهد داشت .نمیشه بازسازی کرد نمیشه بدون وجود انرژی ویرانگر رشد و نمو ادامه پیدا کنه.
در مذهب هندوییسم ، “شیوا” اغلب با یک چنگک تصویر شده است شاخه های این چنگک، به منزله سه اقتدار بنیادینند : خواستن، عمل کردن، و دانش او هچنین اغلب با چشم سومی در میان پیشانی نیز توصیف شده است اما چرا؟
در پیکر نگاری، او به وضوح با یک چشم سوم عمودی درست در میان پیشانی تجسم شده.
او با این چشم میتونه همه چیز را ببینه به همه چیز بصیرت داره وقتی این چشم باز میشه ، تشعشعاتی از انرژی از لابلای آن خارج میشه و وقتی کاملا باز شده باشه همه چیز کاملا شفاف هست و البته در چنین حالتی ، میشه مالک جهان بود.
چون در این حال میشه با همه ارتباط برقرار کرد چون در اینحال، میشه با فرکانسهای کیهانی همراستا بود.
در باورهای معنوی بسیاری از فرهنگها از جمله هندوستان و بسیاری از بخشهای آسیا یک چشم سومی وجود داره که درست در میان پیشانی واقع شده که مکانش بین هر دو چشم هست و این چشم، مرکز اقتدار معنویست و در بعضی مواقع اعتقاد بر این هست که این چشم به نشانه قدرتهای ماوراءالبیعه است.
چشم سوم و ارتباط معنادار با عدد ۳
در اصول فراماسونری مفهومی یکدست و شفاف وجود دارد که میگوید دو وجه یا دو ستون تنها با یک ساختار سوم یا مرکزی میتوانند به تعادل برسند.
این ساختار مرکزی اغلب با یک چشم سوم اسرار آمیز معرفی شده است اما چرا؟ آیا این به معنای یک خدای بیناست؟ یا اینکه به معنای چیزی کاملا متفاوت است؟
چیزی که شاید بتوان آن را حتی در درون مغز انسان نیز یافت؟
این مفهوم را در بسیاری از سنتهای عرفانی می تونید ببینید که نشان میده این همان چشم اسرار آمیز هست .
تئوریهای بسیاری در اینباره موجوده اما یکی از جالبترین اونها اینه که بعضی از مردم معتقدند این مفهوم به غده صنوبری مربوط میشه
که یک اندام حساس به نور است که در واقع اینجا در پیشانی قرار داره غده صنوبری که بخشی از سیستم غدد درون ریز ،است ، بزرگتر از یک دانه برنج هم نیست و فرمی به شکل یک میوه کاج دارد.
با این وجود در عمق مرکز مغز و بین دو نیمکره واقع است و به نظر می رسد که شباهتهایی با چشم انسان دارد عملکرد غده صنوبری، در اصل آزاد کردن هورمون “ملاتونین” هست که دوره های خواب را کنترل می کنه و به دلیل حساسیتش نسبت به نور بعضی اوقات بهش چشم سوم میگن و یک مفهوم ضمنی معماگونه دیگری هم داره درست در وسط مغز قرار گرفته.
آیا ممکن است که انسان باستان از وجود غده صنوبری آگاه بوده باشد؟
حقیقت وجود این غده را چگونه کشف کردند
در اینصورت آیا از عملکرد به خصوص آن در مغز نیز آگاهی داشته است؟ از اولیه ترین تاریخ بشری و در تمامی تمدنهای موجود مفهوم غده صنوبری به عنوان یک غده اسرار آمیز معرفی شده که به شکلی، با بصیرت یا تجارب اسرار آمیز رابطه داشته .
این چیزیست که به صورت گسترده میشه اون رو دید . چشمهای ما، چشمهای فیزیکی ما ، به ما کمک می کنند تا محیط اطراف رو ببینیم .
اما چشم سوم به ما کمک می کنه تا فراتر از اون رو ببینیم به ما این امکان رو میده تا چیزهایی رو ببینیم که به صورت عادی نمیتونیم اونها رو ببینیم.
آیا ممکن است آنچه که آن را اصطلاحا “چشم سوم” میخوانند ، حقیقتا وجود داشته باشد؟
بخشی از مغز انسان ، که به او این امکان را میدهد تا مستقیما با چیزی ماورای خودش ، ارتباط برقرار کند …
چیزی حتی فراتر از این سیاره؟ چشم سوم، در طول تاریخ منسوب به وسیله ای که به ما امکان سفر کردن به بُعدهای دیگر را میده هم معرفی شده.