قانون کارما

کارما یوگا

کارما یوگا

انسان تنها آنچه را که می دهد, به دست می آورد, گفتار انسان نیز, دیر یا زود به خود او باز می گردد.

این قانون کارما است, عمل و کردار, به معنی بازگشت, آنچه را بکارید, همان را درو خواهید کرد.

انسان نخست شکست یا موفقیت, غم یا شادی خود را در صحنه عمل می بینید, آنگاه شکست یا موفقیت و غم و شادی او, عینیت می یابد.

این امر درمورد مادر که بیماری را برای کودک خود تصور کرده یا همسری, که برای همسر خود موفقیت را تصور کرده است, دیده ایم.

بنابراین رهایی از هر وضعیتی, از طریق دانش به دست می آید و اطلاع از قانون کارما و عملکرد آن.

آرزو و میل, دارای نیروی عظیم است که اگر به راه های درست هدایت نشود, آشفتگی به بار می آورد.

نخستین گاه برای رسیدن به خواسته ها, درست طلبیدن است.

همیشه به خاطر داشته باشید که باید چیزی را طلب کنید, که طرح الهی زندگی شما باشد.

زنی صاحبه اراده ای قوی برای تصاحب خانه ای بود که متعلق به یکی از آشنایانش بود, اغلب تصور می کرد که در آن خانه زندگی می کند.

در این حین, مالک خانه از دنیا رفت و زن به آنجا نقل مکان کرد.

چند سال بعد از مسیر شناخت قانون معنویت قرار گرفت و از من پرسید, آیا من در مرگ صاحب اصلی سهمی داشتم؟

گفتم: البته, آرزوی تو چنان قوی بود که هر مانعی را از سر راه خود بر می داشت, اما تو دینِ کارمای خود را پرداختی, زیرا چندی نکشید که همسرت را که از جان و دل دوست داشتی, در گذشت و این خانه, آینه دق تو شد و روی دستت ماند.

هرچند اگر مالک خانه و شوهر این خانم, به حقیقت رو کرده بودند, اندیشه این زن هرگز نمی توانست بر آنها اثر بگذارد, اما در دو در لوای قانون کارما قرار داشتند.

آن زن نیز باید اینگونه درخواست می کرد, تا آنچه سبب خیر بود برایش پیش می آمد:

خرد نانحدود, آن خانه ای را که تو می خواهی به من عطا کن, خانه ای به همین زیبایی, خانه ای که طرح الهی من باشد.

فرکانس احساسات

* احساسات شما, بازتاب هر چیزیست که در زندگیتان می بینید.

* با احساسات خوب, پول, سلامتی و همه نیکی ها, تو را فرا می خوانند.

* مهمترین زمان, اکنون و زمان حال است و احساسی که در این لحظه دارید, همان لحظه آفریننده زندگی شماست.

* افکار و سخنان شما به یاری احساسات جاری می شوند و مهم, همین احساسات است.

* سرچشمه زلال احساس نیکو و پسندیده, همانا عشق است و هر چه شر و بدی است, ازخشکیدن چشمه جوشان عشق, ناشی می شود.

* احساس خوبی را که در درونتان تجربه می کنید, شما را با نغمه عشق هماهنگ می کند, که چشمه جوشان احساسات نیک و خوبی است.

* در زمان تجربه هر حس خوب, با پرداختن به آن چه دوست می دارید, وسعتی نامحدود به آن عطا می کنید.

* آگاه باشید که زندگی به ندای درونتان پاسخ می دهد, زندگی در دستان شما خلق می شود.

* تجربه احساس خوب حد و مرزی نمی شناسد, بی کران است و بی انتها.

* تغییر وضعیت موجود به جنگ نیازی ندارد. تنها باید عشق ورزی را فراگیرید, آنگاه خواسته تان, پیش چشمتان ظاهر می گردد.

احساسات خوب نیروی عشق را به فرمان شما در می آورد و خواسته هایتان را محقق می سازد.

* شاد باشید و شادی را عرضه کنید تا شادکامی دریافت نمایید, این راه یگاه راه شاد زیستن است, هرچه را می طلبید همان را عطا کنید.

ایمان و قدرت تلقین

ایمان تبلور اندیشه شخص است که بر حسب نیروی باطن در مراحل مختلف زندگی, جلوه های متفاوتی پیدا می کند.

به عنوان مثال اگر از کسی یا چیزی وحشت دارید و فکر می کنید که ممکن است به شما صدمه بزند, کاملا اشتباه می کنید.

زیرا این شما هستید که این اندیشه را در ذهنتان نشانده اید و اگر هم این پیش بینی روزی اتفاق بیوفتد, یقین داشته باشید که عامل آن خودتان بوده اید.

در اینجا بد نیست به این نکته اشاره کنیم که برای غلبه بر مشکلات و بیماری باید به روش یکسانی عمل کنید.

فرض کنید که می خواهید کار مهمی انجام دهید, در پس زمینه افکارتان و در اعماق ضمیرتان عوامل مزاحمی لانه کرده اند که راه را برای تصمیم های درست و یا نا درست می بندند.

پس نخستین کاری که باید انجام دهید این است که آن موانع را ا زسر راه خود بردارید و به اصطلاح افکار پوچ و سیاه را از سر برانید  تا بتوانید با عزم راسخ به مقابله با مشکلات برخیزید.

از نیروی بی کران باطن خود یاری طلبید و از او بخواهید با قدرت نامحدود خود, بیماری و مشکلات را از بین ببرد و یا راه حل درستی را پیش روی شما قرار دهد.

همچنین با کمک اندیشه های امیدبخش تمامی تردید ها و هراس ها را از اعماق باطن خود به بیرون برانید و آنگاه احساس می کنید که جهان پیش رویتان روشن تر شده است.

به این ترتیب با کمک تلقین مثبت راه حل های گوناگونی به نظرتان می رسد و از همین جا زندگی رنگ تازه ای به خود می گیرد.

باید شهامت از دست رفته خود را با کمک ایمان و تلقین دوباره به دست آورید که بتوانید, بهترین تصمیم ها را در زندگی بگیرید.

 

تحقق افکار

۱- به خاطر داشته باشید که قدرت درمان کننده و نیروی شفا بخش در خود شماست.

۲- از یاد نبرید که ایمان شخص مانند دانه ای است که در زمینی کاشته می شود و هر کسی آن چه را کاشته, درو می کند.

پس دانه امید در دل بنشانید و آن را با شادی و خوش بینی بار آورید و ثمره اش را بچشید.

۳- هر ایده ای در سر داشته باشید در صورت ایمان, شاهد تحقق آن نیز خواهید شد, خواه نوشتن کتابی باشد, یا پروژه و اختراح یا یک طرح ابتکاری.

۴- هنگامی که برای دیگران دعا می کنید, یقین داشته باشید که نمونه های منفی موجود در ضمیر او در اثر گرایش باطنی شما از بین خواهد رفت.

۵- معالجات همراه با اعجازی که غالبا شنیده می شود, همان ایمان راسخ و تلقینی است که ضمیر را تحت تاثیر قرار می دهد و نیروی شفا دهنده ی وجود را آزاد می سازد.

۶- منشا هر بیماری از روح و فکر آدمی است. هر عارضه جسمی ابتدا در روح ماوا می کند و بعد به سراغ جسم می آید.

۷- عوارض و آثار هر بیماری درمان شده را می توان با تلقین, مجددا به وجود آورد و این یکی دیگر از شگفتی های اندیشه است.

۸- یکی از فرایند های درمانی, ایمان است و یکی از نیرومندترین شفا دهندگان ضمیر خود شخص است.

۹- حتی اگر هدف کسی کار خیرباشد یا نه, نتایجی از آن اندیشه به دست خواهد آمد.

ضمیر ناخودآگاه هرکس, جوابگوی اندیشه هایش می گردد و اگر اندیشه ها را به صورت ایمانی ذهنی در آورید, دنیا به مراد دلتان خواهد گشت.

حق شماست که سالم و توانگر باشید

همه ما ذاتا موجوداتی عالی و معنوی هستیم که تجلی بی همتای ذهن کیهانی یا آگاهی الهی هستیم.

از این رو, حق طبیعی حیات ماست که در سراسر عمر, صاحب سلامت تابناک و زیبایی درخشان انرژی, سرزندگی, طراوات و شادمانی باشیم.

به راستی که شر یا محدودیت وجود ندارد.

تنها جهل و سوتفاهم درباره ذات نیکی, خداوند متعال است که با ذهن نامحدود ما در هم آمیخته است.

محدودیت هایی که بر سر راه تندرستی, زیبایی, انرژی و شادمانی ما قرار می گیرند, تنها موانعی خود ساخته و مقاومت ما در برابر نیکی و موهبت های زندگی است که پایه و اساس آن چیزی جز ترس و نادانی نیست.

بدن ما صرفا تجلی مادی آگاهی ما است.

اعتقادات و آرمان هایی که درباره خود داریم‌, تندرستی و زیبایی مارا تعیین می کند.

هنگامی که عمیقا آرمان ها و طرز فکر خود را تغییر دهیم, وضع جسمانی و شکل ظاهری ما نیز طبیعتا تغییر می کند.

بدن جسمانی همواره در حال تغییر و دگرگونی است و برای این کار به جز هدایت و فرمان ذهن, الگوی دیگری در اختیار ندارد.

هرچه هوشیاری خود را بیشتر به هستی والای معنوی خود نزدیک و متحد کنیم, جسم ما نیز بیشتر کمال فردی ما را متجلی خواهد کرد.

بنابراین به جای آن بیماری را مصیبتی چاره ناپذیر یا بداقبالی بدانیم, باید به پیام نیرومند و سودمند آن توجه کنیم.

باید عمیقا به درون خود نگاه کنیم و چیزی را دریابیم که بصورت بیماری در جسم بروز کرده است.

قانون عشق

*‌عشق قدرتی است سرشار! عاری از هرگونه ضعف و سستی. عشق قدرت حیات است, از دل عشق همه خوبی ها به بار می نشیند.

*‌عشق سرچشمه هر آن چیزی است که دوست داری باشی و داشته باشی و به انجام رسانی.

* عشق خالق نیکی ها و دگرگون کننده بدی ها است.

* قانون جاذبه, همان قانون جاوید عشق است که بر هستی حکم می راند.

* با هر دستی بدهی با همان دست می گیری. هر آنچه به دست می آوری بازتاب افکار, گفتار و اعمال توست. هر چیزی را که ببخشی همان را به دست می آوری.

* افکار, اعمال و گفتارتان, آفریننده زندگیتان است.

* آنان که خوب زندگی می کنند, تمرکزشان روی موارد خوب و اهدافشان است.

* هر روز در جستجوی خبرهای خوب باشید, پیرامون موضوعات جالب صحبت کنید و نیکی ها را به زندگی خود وارد کنید.

*‌بازتاب افکار نیک و بد و هرآنچه در دل به آن فکر کنید, درست همان را به سمت خود جذب خواهید کرد.

*‌عشق خود را نثار دنیا کنید و آنچه را که دوست دارید, فریاد بزنید و آن گاه عشق شما را در آغوش خواهد کشید.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *