ماجرای واقعی بچه های وول پیت در قرن دوازدهم میلادی. آنها از کجا آمده بودند؟

در قرن دوازدهم میلادی، ماجرای جالبی در روستای وول پیت در بری سنت ادموندز ،انگلستان، اتفاق افتاد، دو بچه یک دختر و یک پسر،به یکباره در داخل جنگل،نمایان شدند، پوست بدنشان سبز بود، جنس لباسی که بر تن داشتند،کاملا ناشناخته بود،به زبانی کاملا بیگانه سخن می گفتند و فقط نخود خام می خوردند،آنها را به خانه مالک زمین های آن منطقه بردند و در تحت سرپرستی او قرار گرفتند،پسر پس از مدتی بعلت عدم تطبیق با شرایط محیطی فوت کرد اما دختر در آن خانواده بزرگ شد و بعدها حتی ازدواج کرد،بعدها از دختر درباره گذشته اش و اینکه از کجا آمده اند سوال کردند،با پاسخ های نا مفهومش روبرو شدند .

او گفت که آنها از سرزمینی بنام سینت مارتین آمده اند که جایی است که همیشه هوا گرگ میش است،او بخاطر می آورد که روزی در سرزمین شان،با برادرش در مزرعه کار می کردند که ناگهان صدای ناقوسی بلند شنیدند، سپس در یک آن خودشان را در داخل غاری تاریک دیده و برای چند ساعت در آن حالت تاریک بودند، دوباره صدای ناقوسی شنیده و به ناگاه از شدت نور خورشید موقتا نابینا شده و پس از مدتی که بینایی شان برگشت خودشان را در سرزمین جدیدی یافتند و بی هدف شروع به رفتن نمودند تا به جنگل رسیده و راه درازی را در جنگل طی کرده تا انسان ها آنها را یافتند، این ماجرای واقعی از آنزمان تا کنون مثل یک راز باقی مانده و کسی نتوانسته بفهمد آنها که بودند و از کجا آمدند، برخی بر این باورند که آنها از جایی داخل زمین آمده اند و برخی آنها را از سیاره ای دیگر و برخی آنها را از بعدی دیگر می دانند که به زمین آمده بودند……