مقابله با «سرقت زیستی» در جهان پسااستعماری
«سرقت زیستی» یا به برداشت غیرمجاز منابع زیستی -همچون گیاهانی که خاصیت دارویی دارند، و دانش سنتی که مربوط به این گیاهان است و در اختیار بومیان و مردم محلی است- و یا به انحصاری کردن استفاده از این منابع یا ثبت انحصاریِ اختراعهایی که از آنها برآمده است بدون جبران کردن اطلاق میشود. رسانهها همچنان نمونههای سرقت زیستی را افشا میکنند یا ما خود این سرقتها را در پیرامونمان میبینیم، ولی با این حال هنوز درمورد آنها اختلافنظر و سردرگمی و مناقشه بسیار است. هدف این کتاب این است که تحلیلی مفصل و سازوار از موضوع سرقت زیستی ارائه کند، کاری که تاکنون انجام نشده است.
در پیشگفتار کتاب میخوانیم:این کتاب پیدایش مسئلهی «سرقت زیستی» و کاربرد فزایندهی این اصطلاح از سوی کنشگران و مذاکرهگران در سازمانهایی همچون سازمان تجارت جهانی (WTO) و کنوانسیون تنوع زیستی (CBD) را در کنار هم مطالعه میکند تا درکی انتقادی از مسائل و سیاستگذاریهای مربوط به این پدیده فراهم آورد. نویسنده رهیافتی مبتنی بر مطالعهی موردی را به کار میگیرد که مصاحبه با پژوهشگران، دولت، صنعت، کشاورزان محلی، شفاگران و مردمان بومی و بررسیهای میدانی مرتبط را شامل میشود. نویسنده با این رهیافت آنچه را در مناقشات مربوط به سرقتهای زیستی یا زیستکاوشها روی داده ثبت میکند. نویسنده بهتفصیل و به شیوهای قابل فهم مباحثاتی را که در سازمانهایی همچون سازمان تجارت جهانی و کنوانسیون تنوع زیستی صورت گرفته طرح میکند و با این کار یک بررسیِ بیهمتا از آن تنگناهای نهادی و سازمانی که هماکنون وجود دارد ارائه میکند و راههایی برای از میان برداشتن این تنگناها به ما نشان میدهد. گزینهها و راهحلهایی پیشنهاد میشود که برای جوامع محلی، دولتها، مذاکرهگران بینالمللی، سازمانهای مردمنهاد، گروههای ذینفع، پژوهشگران و بخش صنعت مناسب است.
پژوهشگران و دانشگاهیان و سیاستگذاران کمتر به شیوهای مستقیم به مسئلهی سرقت زیستی پرداختهاند و این کتاب میخواهد این کاستی را برطرف کند. «سرقت زیستی» اصطلاحی است که تا چندی پیش بیشتر از سوی کنشگران و برخی سازمانهای مردمنهاد به کار میرفت. گرچه کم نیست نوشتههایی که به حفاظت از دانش سنتیِ یا بومی و موفقیت یا شکست زیستکاوشها میپردازند، گرایشی به طفره رفتن از مسئلهی سرقت زیستی یا پرهیز از کاربرد این اصطلاح وجود داشته است. با وجود مذاکرههای بسیاری که در سطح بینالمللی درباب مسائلی مرتبط با مالکیت معنوی، منابع زیستی، دانش سنتی و فرهنگ عامه انجام شده است، مذاکرهگران تردید داشتهاند که آشکارا اصطلاح «سرقت علمی» را برای توصیف موارد خاصی از دعاویِ نادرست یا جعلی درمورد مالکیت معنویِ بر منابع زیستی و دانش سنتی به کار گیرند.
این نتیجهی نبود تعریفی درخور برای سرقت علمی است، کمبودی که سازمانهای بینالمللی همچون دبیرخانهی کنوانسیون تنوع زیستی در سازمان ملل (CBD)، سازمان جهانیِ مالکیت معنوی (WIPO) و سازمان تجارت جهانی (WTO) گامی در جهت برطرف کردن آن برنداشتهاند.
عنوان این کتاب «مقابله با سرقت زیستی» است دقیقاً به این دلیل که در این کتاب عمدهترین مسائل مربوط به «سرقت علمی» به رسمیت شناخته میشود. در این کتاب بافت تاریخیِ موضوع، یعنی آن پسزمینهی تاریخی که در آن اصطلاح «سرقت علمی» به کار رفته، بهتفصیل نشان داده میشود، چارچوب حقوقیِ بینالمللی در این زمینه را توصیف میشود، و سپس مطالعههای موردی ارائه میگردد. یک سنخشناسی یا تعریف برای سرقت زیستی فراهم میشود که از برخی توصیفهایی که از قبل دربارهی سرقت زیستی وجود داشته بهره میگیرد. چندین مورد از سرقت علمی تحلیل و ارزیابی میشود که این موارد هم آن نمونههایی از سرقت زیستی را شامل میشود که با حق انحصاری و ثبت اختراع همراه بودهاند و هم نمونههایی که چنین نبودهاند. سپس نشانگریها و دلالتهایی که از این نمونهها به دست میآید شرح داده شده و پس از آن پیشنهادهایی برای حل این مسائل در مقیاسهای مختلف و در بافتهای گوناگون ارائه میشود. درنتیجه امید میرود این کتاب باعث شود این مسائل بیشتر و سرراستانهتر به رسمیت شناخته شده و درنگریسته شوند.
در بخشهایی از کتاب میخوانیم:
اخیراً بطور بیسابقهای نسبت به جمعآوری یا کاوش گیاهان و مواد زیستشناختی در سطح جهان ابراز نگرانی میشود. نگرانیها تا اندازهی زیادی متوجه این امر بوده است که مالکیت معنوی بر منابع زیستی هرچه بیشتر در دستان شرکتهای بزرگ زیستفناوری و داروسازی قرار گیرد. توافقنامههای جدید بینالمللی، که بستر حقوقی و سازمانی را برای حفاظت از مالکیت معنوی بر این منابع فراهم میکنند، هرچه بیشتر به خصوصیسازیِ این منابع میانجامد. افزون بر این، پیشرفتهایی که در فناوریهای زیستی—همچون فناوری تغییر دیانای یا مهندسیِ ژنتیک—صورت گرفته این نتیجه را در پی داشته است که منابع زیستی را اکنون میتوان دستکاریِ ژنتیکی کرد که این پیشرفت نوآوریهای زیستی را ممکن کرده است، نوآوریهایی که غالباً بحثبرانگیر اند. این تغییرها شماری از نگرانیها را دربارهی تخصیص منابع زیستی و دانش مرتبط به آن در پی داشته است؛ این منابع بهویژه در کشورهای در حال توسعه وجود دارد، کشورهایی که بیشترین تنوع زیستی را در خود دارند، و دانش مرتبط با این منابع را کشاورزان و بومیان و جوامع محلی دارند. این روندها بهنوبهی خود بسی پرسشهای اخلاقی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی را به میان افکندهاند، پرسشهایی دربارهی مالکیت منابع زیستی و نظارت بر آنها و نیز دربارهی این واقعیت که دانشی که از «قلمرو عمومی» یا عرف محلی به دست آمده تحت عنوان «نوآوریها» به کالای صرف تبدیل میشود.
در فصلهای این کتاب بهتفصیل به این پرسشها پرداخته میشود. در اینجا گفتنی است که این تغییرات اخیر را باید در دنبالهی تملکها و تصاحبها و استعمارگریهای گذشته دید که اغلب به دلایل مختلف و بههممرتبط بحثبرانگیر و سیاسی بودهاند؛ این دلایل اکنون بازگشتهاند تا مالکیت بر طبیعت و دانش را به پرسش بگیرند.
جستوجو و جمعآوریِ گیاهان و دانهها و عجایب طبیعت دیری در بسیاری از مناطق جهان صورت گرفته است. آنچه از این راه به دست آمده نهتنها مستقیماً در شکل مواد غذایی یا دارویی بلکه همچنین برای دستاوردهای اقتصادی و علمی به کار رفته است. طیِ سدههای گذشته فعالییتها و کاوشهای بسیاری به ثبت رسیده است که از سوی کسانی انجام شده که نسبت به محل بیگانه شمرده میشدهاند، بهویژه از سوی اصلیترین قدرتهای استعمارگر. اما علاقه به جمعآوریِ گیاهان شاید به زمانی بس کهنتر برگردد. فولر (۲۰۰۲) میگوید ملکه حتشپسوت، که از نخستین فرعونهای زن در مصر باستان بود، حدود سال ۱۴۸۲ پیش از میلاد لشگرش را در مأموریتی برای جمعآوریِ گیاهان به آفریقای شرقی فرستاد. ملکه در جستوجوی صمغ کندر بود که شیرهی درخت کندر است. سیویک درخت کندر جمعآوری شده و در باغ معبد او در کارناک کاشته شد و در آنجا موفقیت این مأموریت بر روی دیوارها حکاکی شد.
دیگرانی هم به مطالعهی دانش محلی دربارهی گیاهان شهره اند. شاید نخستین قومگیاهشناس (ethnobotanist) دیوسکوریدس، جراج یونانی، باشد که به فرمان نرون، امپراتور رومی، گیاهان منطقهی مدیترانه را کاوش کرد. او در سال ۷۷ پس از میلاد دانشنامهی «د ماتریا مدیکا» را نوشت که در آن ویژگیها و کاربرد پزشکیِ حدود ۶۰۰ گیاه و ادویه توصیف شده و به خاصیتهای دارویی، طرز تهیه و فرمول آنها اشاره شده است. این اثر چنان تأثیرگذار بود که تا هزار سال گیاهشناسان آن را مطالعه میکردند (Davis, 1995, p41).
کاوشگران و بازرگانان و پژوهشگران کشاورزی همچنین در پیِ یافتن منابع جدیدی برای خوراک بودند. از زمان اهلی کردن گیاهان که به حدود ده هزار سال پیش برمیگردد، کشاورزی توسعه یافته و محصولات کشاورزی دادوستد شده و این محصولات با محلها و منطقههای دیگر و در سطح بینالمللی سازگاری یافته است، طوری که اغلب دشوار است خاستگاه جغرافیاییِ آنها را تعیین کنیم. بدین سان کشورهای جهان در طول تاریخ از نظر کشاورزی بر هم اتکا داشتهاند (Murphy, 2007, pp9-10; Kloppenberg, 1988). برای مثال، گندم معمولی یا گندم نان (به نام علمیِ Triticum aestivum) با اهلی کردن گندم وحشی (با نام علمی T. boeoticum) در جنوب ترکیه یا جنوب غربیِ قفقاز پدید آمد و سپس به مصر و هند و چین و اروپا گسترش یافت (Aitken, 2006, p8). در کنار محصولات اصلی کشاورزی، باید این محصولات را نام برد: سبزیجات و میوهجات و میوههای مغزدار و ادویهها و گیاهان دارویی و نوشیدنیهایی که از گیاهان به دست میآید و داروهایی که از گیاهان ساخته میشود و نوشیدنیها الکلی و مخدرها و نیز الیافی همچون کتان، که با توسعهی فناوری هرچه بیشتر در جهان به کار رفته و دادوستد شدهاند.
کشتیرانی در دورهی استعمار، که با کشتیهای اقیانوسپیما ارتقا یافت، بر راههای خشکی برای تجارت ادویه در دوران باستان و ترابریِ ساحلی افزوده شد. یکی از نخستین نمونهها در این دوره بازرگان-جهانگردی اهل ونیز به نام مارکو پولو بود که توصیفهایی جالب و مفصلی (و نیز داستانپردازیهایی) از سفرهایش در سراسر آسیا در دههی ۱۳۰۰ ارائه کرده است. جاهایی که او رسوم پادشاهان هند را توصیف میکند جا به جا از تجارت گیاهان کالاهایی که حیوانات به دست آمده و عجایب طبیعت میگوید:
اکنون از پادشاهیِ مالابار [جنوب شرقی هند] به شما میگویم … فلفل به فراوانی هست و نیز زنجبیل و دارچین و دیگر ادویهها، و کبوتر و نارگیل. (Latham, 2007, pp55–۶)
او نهتنها تجارت گیاهان را بلکه همچنین رسمها و روشهایی بومیِ گوناگون برای استفاده از گیاهان را توصیف میکند. توصیفهای مارکو پولو از این جهت مفید است که جزئیاتی درمورد مسیرهای تجارت ادویه در اختیار ما میگذارد. بسیاری از «اکتشافهای» استعماری در واقع چیزی نبوده جز مشاهدهی روشها و رویهها در جامعههایی تحت استعمار، رویههایی که بعدتر در مقیاسی وسیع تر در فعالیتهای تجاری به کار گرفته میشد. در حالی که برخی از کالاهایی که توصیف شده را در شکل کالا به اروپا تجارت کردند، دیگر گیاهان را بطور کامل برقرار کردن صنایع کشاورزیِ جدید به اروپا آوردند. درواقع جمهوریِ ونیز بود که برای این هدف در سال ۱۴۷۴ نخستین نظامنامهی حق انحصاری را به وجود آورد. هدف این بود که این امتیازهای انحصاری انگیزهای کافی برای توسعهی فناوریهای جدید در جمهوری ونیز فراهم آورد (David, 1993; May, 2002).
این فعالیتهای جمعآوری منابع زیستی در گذشته انگیزهها و پیآمدهای علمی، اقتصادی و سیاسیِ متفاوتی داشتند. زینرو باید بپرسیم که آیا نمونههای اخیر زیستکاوش و «سرقت زیستی» هیچ تفاوتی با استعمار منابع زیستی در گذشته دارند. یک تغییر آشکار این است که اکنون بسیاری از کشورها مستقل شده و دیگر مستعمره نیستند، و همچنین نگرانیهای عمومی برای احترام به حقوق بشر و ازجمله حقوق بومیان هرچه بیشتر گسترش یافته است.
منابع
Aitken, R. (2006) Botanical Riches: Stories of Botanical Exploration, Miegunyah Press and State Library of Victoria, Melbourne.
David, P.A. (1993) ‘Intellectual Property Institutions and the Panda’s Thumb: Patents, Copyrights and Trade Secrets in Economic Theory and History’, in Wallerstein, M.B., Mogee, M.E. and Schoen, R.A. (eds) Global Dimensions of Intellectual Property Rights in Science and Technology, National Academy Press, Washington, DC, pp19–۶۱٫
Davis, E.W. (1995) ‘Ethnobotany: An Old Practice, A New Discipline’, in Schultes, R.E. and von Reis, S. (eds) Ethnobotany: Evolution of a Discipline, Chapman and Hall, London, pp40–۵۱٫
Kloppenberg, J. (1988) First the Seed: The Political Economy of Plant Biotechnology, Yale University Press, New Haven, CT.
Latham, R. (2007) The Customs of the Kingdoms of India, Penguin, London (translated from Marco Polo [c.1310] Sailing the Indian Ocean).
May, C. (2002) ‘The Venetian Moment: New Technologies, Legal Innovation and the Institutional Origins of Intellectual Property’, Prometheus, vol 20, no 2, pp159–۷۹٫
Murphy, D. (2007) Plant Breeding and Biotechnology: Societal Context and the Future of Agriculture, Cambridge University Press, Cambridge.