مکان روح در مغز مشخص شد

روح و همان احساسات عرفانی و معنوی که به انسان دست میدهد ساخته و پرداخته قسمتی از مغز است و ماورایی نیست کاملا فیزیکی_شیمیایی است. با کشف قسمتهایی از مغز که مسئول احساس معنویت و تعالی است، مرز بین مغز جسمانی و روح بشر کمرنگ میشود. همیشه روح و معنویت را یک چیز ماورایی میدانسته اند اما این باور امروزه منسوخ شده است ما چیزی نیستیم چز مشتی از اعصاب(جیمز کریک برنده جایزه نوبل کاشف دی ان ای) حتی مسئول احساس تعالی و معنویت هم، قسمتهای خاصی از مغز باشد، چرا که مطالعه جدیدی در ایتالیا برای اولین بار نشان داده که برداشتن قسمتهای خاصی از مغز، میتواند احساس آرامش درونی را بالا ببرد.
در این ازمایشها طی سه تا هفت روز بعد از جراحی، کسانی که در قسمت پشتی مغز، در قشر آهیانه تومور داشتند، احساس تعالی بیشتری را گزارش کردند.
اما در مورد بیمارانی که در قسمتهای جلویی مغز تومور داشتند، چنین احساسی را گزارش نکردند. به گفته یکی از همکاران مطالعه، سالواتوار اگلیوتی که او هم عصبشناس شناختگرا در دانشگاه اسپینزای رم است، احساس تعالی همیشه با فیلسوفها و فلسفه همراه بوده و این اولین باری است که یک مطالعه علمی این قدر به این مفهوم نزدیک میشود. وی میافزاید: ما به سراغ یک پدیده پیچیده رفتهایم که به نظر میرسد جوهر انسانیت و جزیی از بشر بودن است.
به گفته این پژوهشگران، نتایج مطالعه آنها ارتباط بین تجربه عرفانی و معنوی و احساس جدا شدن از جسم را تایید میکند.پژوهشگران دو بخش از مغز را شناسایی کردهاند که وقتی تخریب میشوند، احساس معنویت در فرد بالاتر میرود: یکی سمت چپ قسمت تحتانی لوب آهیانه و دیگری سمت راست شکند زاویهای. وندنبرگ نیز در این باره میگوید: «احساس تعالی یک مفهوم انتزاعی(غیرواقعی) است و افراد نسبت به معانی کلمات نگرشهای متفاوتی دارند.»
مغز زمینه ساز ادراک است نه مدرک.
تخریب بخشهایی از مغز که منجر به بالا رفتن احساس تعالی میشود، مرکزیست که اطلاعات مربوط به تعالی در ان پردازش میشوند.همانند الزایمر که دیگر ذهن اطلاعاتی رو از مغز دریافت نمیکند.
چگونه آتش زدن الکتروشیمیایی نورونها یا انتقال پیام عصبی با ماهیت الکترو مغناطیسی با مکانیسم پتانسیل عمل در پایانه های سیناپسی و انتقال دهنده های عصبی موجب تعالی یا درد یا لذت یا احساسات میشود.راه فراری برای تفکر الحادی فیزیکالیسم نیست جزء اذعان به ناتوانی در پاسخ.
احساس تعالی و آگاهی و درک آن چیزی فرا تر از پالس های اعلام کننده یا کدهای عصبی یا اطلاعات عصبی یا جریان های الکتریکی یا اشتراگ گذاری اطلاعات تعالی در مغز است.
پی بردن به اینکه مغز علت تامه یا ناقصه تعالی است با اسیب به آن ثابت نمیشود چرا که وجود معلول(تعالی) متوقف بر وجود علت تامه(نفس) و علت ناقصه(مغز) است.