همسرم را دوست دارم اما فرزندانش را نه

«الکس توماس» با نامادریهای دیگر متفاوت است. او حاضر است اعتراف کند که فرزندان همسرش را دوست ندارد. «فرزندان همسرم رو دوست دارم؟ نه. احساسی که به همسرم دارم، به فرزندانش ندارم ولی خیلی به اونها علاقهمند هستم. دوست دارم کنارشون باشم و با اونها وقت بگذرونم و قسمتی از زندگی روزمرهشان باشم… ولی “عشق” واژهای است که هنوز خیلی با آن فاصله دارم.»
این جملهای است که الکس، گزارشگر رادیو با خود زمزمه میکند. همین موضوع باعث شده تا الکس وبسایتی بسازد تا نامادریهایی که فرزند ندارند ولی شریک زندگیشان دارای فرزند است، عضو وبسایت شوند. بسیاری از اعضای وبسایت او تابوی موضوع را شکسته و اعتراف کردهاند که دوست داشتن شریکشان لزوما به معنای دوست داشتن فرزندان آنها نیست.
«الکس»، شریک زندگیاش «مت» را چهار سال پیش در حالی که هر دو در یک برنامه رادیویی کار میکردند، برای اولین ملاقات کرده است. بعد از گذشت مدتی، زمانی که «مت» از شدت علاقهاش به الکس آگاه شد، از همسرش جدا شد و در حال حاضر با الکس زندگی میکند. الکس میگوید:« یک شب در حالی که کنار شومینه نشسته بودم و مت و فرزندانش روی کاناپه از بودن در کنار هم لذت میبردند، متوجه شدم که احساس تنهایی میکنم. من وقتی با مت تنها هستم خوشحالم و مت وقتی با من و بچههاست، خوشحال است. این تفاوت ماست.»
او میگوید: «بعضی اوقات تصمیم میگیرم نقش یک مادر دلسوز را بازی کنم ولی میبینم خیلی با خودم فاصله دارم.»
مرکز تحقیقات پیو اعلام کرده است در سال گذشته ۱۹درصد از ازدواجهای مجدد منطقه خاورمیانه در حالی صورت گرفته که یکی از والدین یا هردوی آنها از ازدواج قبلی فرزند داشتهاند. آمار دقیقی از تعداد نامادریها و ناپدریها در ایران در دست نداریم، اما خبرگزاری ایسنا سال گذشته اعلام کرده که ۴۲ درصد از مردان و ۴۷ درصد از زنان در ایران ازدواج مجدد دارند.
روانشناسان معتقدند اولین موضوعی که ممکن است روابط میان ناپدری/مادری و کودک را به چالش بکشد، کلیشههای ذهنی جامعه است. کلیشههایی که باور دارند هرگز روابط ناپدری/مادری نمیتواند به شکل و سیاق روابط والدین واقعی و فرزندان باشد. این تفکر، تاثیری دوسویه دارد به این معنی که هم بر روی ناپدری/مادری تاثیر میگذارد هم روی کودکان.
روانشناسی نوین که به روانشناسی تکاملی نیز معروف است. ادعا میکند کلیشههای ذهنی ما ریشه در داستانهای افسانهای دارد که از کودکی با آنها به خواب رفتهایم. سفیدبرفی، سیندرلا و هانسل و گرتل به دلیل وجود نامادریهای ظالمشان هیچوقت نتوانستند به موفقیت و آرامش برسند. موسسهای در آمریکا تحقیقات خود را به صورت میدانی بر روی تاثیرات ذهنی کودکان و بزرگسالان از سال ۱۹۷۰آغاز کرد و به تدریج دریافت که تاثیر داستان سیندرلا بسیار بیش از چیزی است که به ذهن ما خطور میکند.
از سوی دیگر، بعضی از خانوادهها گمان میکنند ازدواج مجدد خیانت به کودک است، این در حالی است که روانشناسان تضمین رشد و عاطفه سالم کودک را در گرو یک خانواده سالم میدانند چرا که فرزندان با مشاهده روابط موفق توام با آرامش در خانواده خود میتوانند ارتباط سالم و موفق را بیاموزند و همان الگو را در زندگی آینده خود پیاده کنند. اما آیا همه اینها جملات شعاری است یا در عمل نیز میتوان آن را پیاده کرد؟
هرچند به نظر میرسد ایجاد روابط موفق و سالم میان نامادری/پدری و کودک کاری دشوار است ولی راهکارهای سادهای وجود دارد که میتواند حس شما و کودک را به کلی تغییر دهد و لذت را چاشنی روابطتان کند. راهکارهای زیر نمونههایی هستند که تجربه عملی نشان داده است نتیجه مثبتی در پی داشتهاند.
اولین ملاقات را کوتاه برنامهریزی کنید
اولین ملاقات خود با کودک را کوتاه برنامهریزی کنید. لزومی ندارد اولین ملاقات را برای صرف شام در کنار هم باشید یا هدیهای گرانقیمت بخرید. «استان ویک» نویسنده کتاب «او و فرزندش را دوست داشته باش»، میگوید: «انتظار زیادی از ملاقات اولیه نداشته باشید. اولین دیدار را بسیار کوتاه و مختصر برگزار کنید. به خاطر داشته باشید قرار نیست یک روز کامل را صرف شناخت یکدیگر کنید.»
اجازه بدهید کودک فاصله روابط خودش با شما را تعیین کند. او هروقت اراده کند روابط نزدیکتری با شما داشته باشد، شما را آگاه خواهد کرد.
به کودک فرصت دهید تا برای دلتنگی والدش سوگواری کند
به او فرصت دهید تا غمگین باشد و غمگینی خود را ابراز کند. خصوصا زمانی که کودک تجربه جدایی پدر و مادرش را از سرگذرانده است، به او فرصت دهید تا با موضوع وجود شما در خانواده کنار بیاید. «سو پاتن» نویسنده کتاب «جسارت نامادری بودن» مینویسد:« فرزندانی که تجربه طلاق دارند، روحشان به شدت از موضوع جدایی آسیب دیده است و هنوز امیدوارند والدینشان بتوانند در کنار یکدیگر زندگی کنند. فراموش نکنید ممکن است حتی تصمیم بگیرند رابطه شما را تخریب کرده تا بتوانند کورسویی از نور مادر خود را بر قلب پدرانشان بتابانند.»
در صورتی که پدر یا مادر فرزند همسرتان از دنیا رفته است، اجازه دهید کودک با به یاد آوردن والد از دست رفتهاش خود را آرام کند. مثلا عکسهای والد از دست رفته را به دیوار اتاقش بچسبانید، موسیقی دلخواهش را برایش فراهم کنید یا بازیهای مورد علاقه او را که به یاد والد فوت شدهاش دوست دارد، بازی کنید.
%22%20transform%3D%22translate(1%201)%20scale(1.95313)%22%20fill-opacity%3D%22.5%22%3E%3Cellipse%20fill%3D%22%23e2e3e3%22%20cx%3D%22129%22%20cy%3D%22126%22%20rx%3D%2296%22%20ry%3D%2247%22%2F%3E%3Cpath%20d%3D%22M41.6-41.8l52.1%2054-109.3%20105.6-52.1-54z%22%2F%3E%3Cellipse%20rx%3D%221%22%20ry%3D%221%22%20transform%3D%22matrix(9.28636%20-31.82698%2061.6101%2017.97636%20228%2025.8)%22%2F%3E%3Cellipse%20rx%3D%221%22%20ry%3D%221%22%20transform%3D%22matrix(19.7347%2016.93746%20-91.1613%20106.21672%2014.9%2020.5)%22%2F%3E%3C%2Fg%3E%3C%2Fsvg%3E)
با او مانند عضوی از خانواده رفتار کنید
در صورتی که فرزند شریک زندگیتان با والد خود نیز در ارتباط و رفت و آمد است، بدانید صددرصد در کنار شما زندگی نمیکند. به یاد داشته باشید اگر مانند مهمان با او رفتار کنید، او نمیتواند خود را قسمتی از زندگی شما بداند. مثلا از او بخواهید در انجام کارهای خانه شما را همراهی کند، به او مسئولیت بسپارید، تکالیف مدرسهاش را چک کنید و در جلسات ولی و مربی مدرسهاش شرکت کنید. به حرفش گوش دهید و با احترام با او رفتار کنید.
بعضی وقتها خود را گم و گور کنید
برخی اوقات اجازه دهید تا کودک با شریک زندگیتان بدون شما وقت بگذراند. در این صورت کودک در رابطه با والدش احساس امنیت میکند. «کریستی هارتمن» نویسنده کتاب «قرار با مرد مطلقه» مینویسد:« وقتی که با شریک زندگیتان و فرزندش بیرون از خانه هستید، مانند چسب به او و فرزندش نچسبید. مطمئن شوید که آنها وقت زیادی را با هم گذراندهاند. چرا که بعد از آن، کودک اشتیاق بیشتری به همراهی با شما خواهد داشت.»
روابط عاطفی خود را به تدریج گسترش دهید
افشین، ناپدری دختری است که شش سال است با او و مادرش زندگی میکند. فرزند همسرش ۹ سال داشت که افشین را برای ازدواج به مادرش پیشنهاد داد. دختر از ابتدا نمیتوانست او را «بابا» صدا کند. در عوض او را «عشقم» خطاب میکرد. افشین میگوید: «من از ابتدا دخترم را تحت فشار قرار ندادم تا مرا «بابا» خطاب کند. هنوز هم که ۱۶ ساله است مرا «عشقم» صدا میزند و من لذت میبرم. رابطه من با او حتی از مادرش به او نزدیکتر است.»
او معتقد است عمیق کردن تدریجی رابطه تاثیر زیادی بر روابط آنها داشته است.
اعتماد و صداقت را پایه روابط خود قرار دهید
آیا از رازهای او محافظت میکنید؟ آیا وقتی با شما صحبت میکند، به حرفهای او به راستی گوش میدهید؟ آیا دقت میکنید چه چیزی برای او مهم و چه چیزی بیارزش است؟ کودکان عدم اعتماد و عدم صداقت را به سرعت تشخیص میدهند. در تحقیقی که بر روی ۶۰ نامادری در آمریکا انجام شده است، ۷۰ درصد از نامادریها گفتهاند، فرزندان شریک زندگیشان حاضر است رازهایی را با آنها در میان بگذارند که نمیتوانند به والدین واقعی خود بگویند. این موضوع نشاندهنده این است که در صورت وجود اعتماد و صداقت، کودک احساس امنیت بیشتری با فردی غیر از والدین خود دارد.
علایق خودتان را با علایق او معاوضه کنید
اگز از تماشای فیلم خاصی لذت میبرید یا هوادار تیم خاصی هستید، امتحان کنید ببینید آیا او هم دوست دارد به شما بپیوندد؟ اگر او هم علاقهمند باشد، همراه خوبی برای گذران اوقات فراغت خود پیدا میکنید. از سوی دیگر سعی کنید موضوع مورد علاقه او را نیز کشف کنید. مثلا اگر فرزند شما دختر است و به مد لباس علاقهمند است، سعی کنید او را به فروشگاههای مختلف ببرید و به او اجازه دهید لباسها را یکییکی پرو کند و شما درباره همه آنها نظر دهید.
شرایط دیدار فرزند با والد خودش را فراهم کنید
حتی در صورتی که شریک زندگی شما مایل به برقراری ارتباط فرزندش با والد دیگر نیست، فراموش نکنید این شما هستید که باید شرایط ملاقات فرزند را با والدی که با او زندگی نمیکند، فراهم کنید. دکتر فیل روانشناس معروف در وبسایت خود در این باره میگوید: «اجازه ندهید حسادت باعث شود در برقراری ارتباط کودک با والد دور از خانه خود، کوتاهی کنید. فراموش نکنید این موضوع به استحکام روابط شما با کودک کمک فراوانی میکند.»