هیولای مافیا

کوکولیسنکی اصلیتی المانی-لهستانی داشت اما متولد امریکا بود، تعداد قتل های او دقیقا مشخص نیست اما عدد مهیب ۳۰۰ قتل به او نسبت داده شده! او در ابتدا فقط میکشت،به این صورت که کافی بود فقط از کسی بدش بیاید در کاباره ها در رستوران و یا هرجای دیگری، فرقی نداشت او میکشت، اما در سال ۱۹۶۰ مافیای قدرتمند امریکا و فیلادلفیا برای اولین بار به او پیشنهاد همکاری دادند و از انجا بود که افسانه ی او شروع شد، از ترس کوکولینسکی هیچکس جرئت روبرو شدن با مافیا را نداشت و اگر کسی قد علم میکرد شکار راحتی برای او بود مردی با دومتر قد و هیکلی مهیب، و مهمتر از ان بدون احساس مصاحبه های بسیاری با او صورت گرفته و در تمام انها مشخص است که او چیزی به نام احساس ندارد، به قول خودش تنها یک چیز در دنیا به او احساس میدهد و ان هم س-ک-س است! نکته ی جالب درمورد او این است که دارای خانواده ای بسیار گرم و خوب بود و سه فرزند نیز داشت که تا زمان دستگیری او هرگز نفمیدند که شغل او چیست.

.کوکولینسکی اما یک قانون معروف داشت “no woman,no kid” او هرگز زنان و کودکان را نمیکشت اما در مقابل مردان یک دیوانه ی به تمام معنا بود، گاهی به او دستور داده میشد که شخصی را با درد بکشد، در ان موقع کوکولینسکی او را غذای موش ها میکرد یا در یخچال میگذاشت!(مرد یخی از اینجا شروع شد) او به حدی ترسناک و قدرتمند شد که مافیای سیسیل و صربستان برای کشتن او کسانی را فرستادند اما همه اشتباه میکردندحریف انها انسان نبود دیوی دیوانه بود به نام مرد یخی و همه ی انها نیز خوراک این دیو.

در سال ۱۹۸۰ و زمانی که دختر او توسط گروه مافیایی دیگری گروگان گرفته شد او اعضای مافیایی ۸ گروه بزرگ از ویسکانسین تا یوتا را قتل عام کرد(به جز زنان و کودکان).

در تاریخ اعمال جنایی هیچ قاتلی در حدو اندازه ی کوکولینسکی مورد بررسی و تحقیق قرار نگرفته بود، او را آل کاپون جدید میخواندند و رفتار سرد و عجیب خود او نیز دلیلی بر معروف تر شدنش شد، در یکی از مصاحبه های صورت گرفته با کوکولینسکی او میگوید: برای من مهمتر از کشتن، چالش شکار بود! هرکه شکار میکرد شاه بود و من تا زمانی که دستگیر شدم شاه بودم!

پلیس با توجه به اینکه میدانست این قتل ها مافیایی است نیاز به بیشترین اطلاعات ممکن داشت در نهایت مرد یخی توسط رئیس گروه خود به پلیس معرفی شد و در سال ۲۰۰۶ در زندان در سن ۷۰ سالگی درگذشت.
کوکولینسکی در یکی از مصاحبه هایش گفت:بدترین کابوس برای یک مرد را در نظر بگیریدمن هستم!
روانشناسان او را انسانی بدون احساس و حس وجدان اما دارای منطق و به شدت عصبی توصیف کرده اند، در گروه های مافیایی او را به نام سلطان کشتار نیز میشناختند.