راز تمدنهای مشابه در دوسوی اقیانوس اطلس-مصریان – اینکاها
نوشته: ریچارد کاسارو – ۲۵ نوامبر ۲۰۱۲
مصریان باستان در شمال قاره آفریقا و تمدن اینکاها و ماقبل اینکاها در آمریکای جنوبی هر یک در گوشهای از این جهان بهوجود آمدند و هرگز رابطهای با هم نداشتند، ولی هر دو تمدن به طرز معماگونه ای به شدت مجذوب هنر، معماری، نشانهشناسی، اسطورهشناسی و مذهب یکسانی بوده اند. دانشمندان عصر ویکتوریایی که با این پدیده روبرو شده بودند، به این نتیجه رسیدند که هر دو تمدن میبایست محصول دوران طلایی تمدن مادر «آتلانتیس» بوده باشند. امروز، تشابهات تمدن اینکاها و مصریان نه تنها توسط مجامع علمی آمریکا و غرب نادیده گرفته میشود بلکه مورد پنهانکاری نیز قرار گرفته است.
بسیاری از مشابهات گیجکننده و بدون پاسخ، دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها را با وجود اینکه هرکدام در یک سوی کره زمین به وجود آمده و توسط یک اقیانوس آب از هم جدا شده بودند را به هم مرتبط می سازد.
دانشمندان عصر ویکتوریایی که با این معما روبرو شده بودند، بر این عقیده بودند که هر دو تمدن دانش و بینش خود را از یک منبع واحد بسیار کهن تر به ارث برده اند؛ تمدن مادری که اکنون در کوچه پس کوچههای تاریخ گم شده است. برای آنها فرضیه «تمدن مادر» به خوبی بیانگر دلیل این توازی بود. دانشمندان ویکتوریایی این تمدن مادر را به پیروی از افلاطون و سایر مورخان عصر کلاسیک «آتلانتیس» مینامیدند.
امروز مجامع رسمی علمی نظریه آتلانتیس را با عداوت خاصی رد میکنند و در عین حال چشم خود را برروی اشتراکات دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها میبندند.
این تشابهات نه تنها از چشم دانشمندان ویکتوریایی پنهان نمانده بود بلکه درخشانترین ذهنهای پیشینیان بر این باور بودند که آتلانتیس وجود داشته است؛و این هم دلایل این مدعا:
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها، اهرام سنگی و اهرام پلهای در زمینهای پست، در امتداد رودخانه و مطابق با ۴ جهت اصلی میساختهاند. هر دو مورد به عنوان محل تدفین نیز مورد استفاده بوده است.
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها مردگان خود را مومیایی میکردند. مومیاییها درون اهرام دفن میشدند؛ آنهم اغلب همراه با غذا و متعلقات شخصی که نشان از اعتقاد به زندگی پس از مرگ داشت.
مومیایی همراه با دستهای صلیبی شکل
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها دستهای مومیاییهای خود را به حالت صلیبی در میآوردند. این نشاندهنده حالت تعادل بود، بدین معنی که فرد درگذشته زندگی متعادل و آرامی را سپری کرده است. دو دست بر هم گذاشته شده به معنی «اضداد در توازن با یکدیگر» نیز هستند.
ماسک خاکسپاری طلا
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها ماسکی از طلا برروی صورت مردگان خود میگذاشتند تا نشانی از بازگشت آنها به ابدیت، به آنسوی حجاب تن و مکانی والاتر در بهشت که -برخلاف زمین- روحانی و جاودان است، باشد. همچنین برخی باورهای کیمیاگری برای ما بازگو میسازند که این ارواح ابدی زمانی که در زمین میزیستند چهره زمینی به خود گرفته و تبدیل به طلا شدند.
گردنبند با نقوش حیوانی دوتایی
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها مردگان خود را با گردنبندهای طلا زینت میکردند که در هر سر آن نقوش سرحیواناتی که به سمت بیرون متمایل هستند دیده میشود. این تداعیکننده توازن و تعادل نیروهای انسانی/حیوانی ما به صورتی آرام و همچنین منزلگاه قدرت و جاودانگی است. این حالت تعادل، رمز چگونگی دست یافتن به تغییر شکل در کیمیاگری -یعنی طلا-نیز خوانده شده است.
بناهای سنگی مشابه
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها دارای بناهای سنگی بسیار مشابهی هستند، حتی در کوچکترین جزئیات از قبیل برآمدگیهای کوچک روی سنگها.(تصویر بزرگنمایی شده را ببینید) واقعاً پاسخ این معما چیست؟ چه توضیحی برای آن وجود دارد.
سنگتراشیهای بسیار دقیق
در بناهای سنگی هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها از برشهای بسیار بسیار دقیق و ماهرانه استفاده شده، بطوریکه حتی یک برگ کاغذ را به سختی میتوان در بین شکاف دو سنگ فرو کرد. در بیشتر موارد از هیچ نوع ملاتی نیز استفاده نشده است. این نوع معماری خود نشانی از طلب کمال، یا حداقل نزدیکی به آن است که باعث نزدیکی بیشتر به منزلگاه روحانی و آسمانی و سرچشمه لایزالمان است.
درگاههای ذوزنقهای
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها از درگاههای ذوزنقهای شکل استفاده میکردند که نشان از پیشرفت و حرکت رو به تعالی روحانی دارد. ذوزنقه شکلی شبیه به مثلث دارد که بیانگر عروج آسمانی و مراتب بالا است. درگاههای ذوزنقهای شکل مورد استفاده بسیاری از تمدنهای باستانی بوده است. این امر اشاره به بعد پیشرو آدمی دارد که در گذشتهای دور مورد استفاده قرار میگرفته است، دورانی که انسانها در آرامش به سر میبردند و به نیروانا دست یافته بودند. این درگاهها بیانگر حکمت والایی بود که اجداد ما در اختیار داشتند.
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها مارهای متقارنی را بر سردر ورودیهای ذوزنقهای معابدشان ترسیم کردهبودند. به طور یقین در اینجا شاهد ایده ایجاد توازن بین نیروهای متضاد، با استفاده از نمایش جفتی حیوانات در حالت متقارن و متعادل هستیم. این «اضداد درتعادل» به نظر، آن «کمال مطلوب»ی می آیند که سعی شده از طریق شکل این درها به ما آموخته شود.
جمجههای کشیده شده
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها جمجمههای کودکان خود را میکشیدند تا ادراکات آنها را تقویت کنند و دید معنوی آنان را بهبود بخشند. شباهت این عمل عجیب، تعجب مجامع علمی را آنچنان که باید بر نیانگیخته است.
آبلیسک (همراه با هیروگلیف)
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها آبلیسکهای مقدسی را میساختند که سمبل مردانگی، باروری، تولد، طول عمر و قدرت بوده است. آنها احترام ویژهای برای آبلیسکها قائل بودند و آبلیسکها جزء مقدسترین نمادها محسوب میشدهاند.
معابد ضد زلزله (همراه با نوشتههای تصویری)
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها ساختمانهای ضد زلزله با استفاده از تکنیک شیب ملایم به سمت داخل میساخته اند که هردو نیز از آزمون زمان سربلند بیرون آمدهاند.
آیینهای وابسته به خورشید
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها به صورت کاملاً همانند از نمادهای خورشیدی به عنوان بخش بسیار مهمی از مذهبشان استفاده میکردند. در مصر خدای خورشید «را» نام داشت و در پرو «اینتی». در هردو تمدن خدای خورشید «خود شما» هستید، خورشید سمبلی از خود شما و روح شماست. شما پرتو ایزدی لایزال هستید. شما کاملاً آگاهانه و از روی اراده خود به تجسم ماده در آمدید، ولی با فراموشی خودِ روحانی تان راه خانه را گم کردهاید.
سمبلهای متقارن خورشیدی
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها از سمبل خدایان حیوانی در حالت متقارن و پشت به یک خورشید در مرکز استفاده میکردهاند. همچنانکه خورشید توازن کاملی میان زمستان و تابستان، سردترین و گرمترین فصلهای سال ایجاد میکند. پس برای خورشید درونی ما نیز (خورشید به عنوان سمبلی از روح یا ضمیر جاودان ما) ضروری است که نیروهای مثبت ومنفی حیوانی، انگیزهها، غرایز و امیال و… خود را به حالت تعادل در بیاوریم تا با هارمونی طبیعت سازگار بمانیم.
حیوانات روی پیشانی
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها از نماد حیوانات روی پیشانی استفاده میکردند تا باعث بیداری چشم سوم شوند. هردو تمدن بر این باور بودند که می توان حالت خلسه مانندی بوجود آورد تا در آن،آنچه که «چشم ذهن»، «چشم درون» یا «چشم سوم» نامیده میشود را بیدار کنیم؛ نمادی از روشنگری روان که مکان آن جایی در پیشانی، در بین و بالای دو چشم است، دقیقاً جایی که حیوانات در پیشانی قرار داده شدهاند.
نشان صلیب (چاکانا/آنخ)
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها از نقوش پلهای استفاده میکردند که نمادی از عروج پله به پله ایست که رهرو در مسیرش از یک انسان دون به انسانی والا میپیماید. بسیار سفر باید تا پخته شود خامی؛ شما نیز نمی توانید «مسیح درون» یا «بودای درون»تان را یک شبه بیابید. تعالی نیاز به زمان و کوشش بسیار دارد.
درگاههای سه گانه معابد (دال بر مذهب یکسان)
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها معابدی با درگاههای سهتایی میساختند. درگاههای سهگانه پدیدهای در مقیاس جهانی است که زینت بخش دیوارهای معابد است که خود نیز حاکی از مذهب جهانیای است که در سرتاسر دنیای باستان مورد استفاده بوده است. مذهبی که بنیادش بر اساس قانون «توازن اضداد» است که شرحش پیش از این گذشت. درهای دو سمت چپ و راست بیانگر تضاد است ( چپ و راست ضمیر فانی ما) در حالیکه درگاه وسط، نقطه مرکزی جاودانگی است ( مرکز ضمیر غایی ما). درگاههای سهگانه معابد بعدها توسط معماران کلیساهای جامع گوتیک، یعنی فراموسونها به کار گرفته شد.
بستهای دمچلچلهای
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها سنگهای بزرگ را به گونه کاملا دقیق و بدون درز در کنار یکدیگر با استفاده از بستهای دم چلچلهای محکم مینمودند. چطور این تکنیک بعد از میلیونها سال تکامل انسان، هردو در یک بازه زمانی مشخص (± ۱۰۰۰ سال) در دوسوی این کره خاکی بوجود آمده است. ( همین تکنیک و همین بست در ساخت تخت جمشید ایران نیز بهکار رفته است-مترجم).
شمایل خدای حامل عصا
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها به شمایل «خدای حامل عصا»یی احترام میگذاشتند که چیزی نبود جز صلیب گمشده مذهب جهانی باستانی که پیشتر راجع به آن صحبت شد. هرچند به طور رسمی توسط مراجع علمی در مورد آن صحبت نشده ولی شمایل خدای عصا به دست در تمامی فرهنگهای باستانی در سرتاسر جهان یافت شده است که نمادی از انسان کامل است.
بناهای ضد زلزله با شیب رو به داخل
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها معابد و مقبرههای کاملاً مشابهی با شیب رو به داخل میساختند.
تابوتهای انسان مانند
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها تابوتهایی همانند پیکرههای انسانی برای درگذشتگان خود میساختند و آنها را به صورت خدایان بومی یا قهرمانانی که توانستهاند به جنگ مرگ بروند و زنده بازگردند تا داستان آنرا تعریف کنند، میساختند. این مثالی برای همه ماست که باید به آن توجه کنیم، برای ما که می بایست به جدال با مرگ برویم و در نهایت در این مبارزه جاودانگی را بیابیم.
خورشید چشم سوم روی پیشانی
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها نقوش دایرهای شکلی روی پیشانی میکشیدند تا به مکان چشم سوم اشاره کنند.
««سایکلاپس در اسطورهشناسی یونانی و سپس رومی از تیره بسیار کهن هیولاهاست که تنها یک چشم و آن هم روی پیشانی خود دارد. این نام به عقیده بسیاری به معنی «چشم دایره ای» است. ویکیپدیا»»
نماد خورشید مرتبط با چشم سوم روی سر
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها چشم سوم یاچشم دایرهای شان را با نمادهایی از خورشید تزئین میکردند. خورشید چشم بهشت است؛ بسیاری از تمدنهای باستانی خورشید را به عنوان یک چشم مجسم میکردند و این تنها مختص مصریان و اینکاها نبود.
سمبل تک چشم
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها «سمبل خورشید-چشم» را مورد استفاده قرار میدادند. هردو تمدن، چشم را به خورشید و خورشید را به چشم وابسته می دانستند. هردو تمدن میدانستند که تک چشم (چشم ذهن یا چشم سوم) می تواند خورشید درون (روح درون) را ببیند.
معماری مگالیتی
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها مهمترین معابدشان را با سنگهای عظیمی که وزن هریک به صدها تن میرسید میساختند.
معماری مگالیتی
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها قایقهایی کاملا مشابه از جنس نی میساختند.
الهههای شناور در فضا
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها الهههای شناور در فضا را به تصویر کشیدهاند.
نمادهای مردانگی
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها از نمادهای مردانگی استفاده میکردند و آنها را با باروری و حاصلخیزی مرتبط میدانستند.
مارپیچ
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها از نماد مارپیچ برای نشان دادن ورود/خروج ما به دنیای مادی/معنوی استفاده میکردند. دنیاهایی که اطراف ضمیر ازلی ما را احاطه کردهاند.
معابد فاخر
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها معابد کاملاً مشابهی را طراحی کرده و ساختهاند.
مارهای متقارن در حالت تعادل
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها از تقارن در بسیاری از آثار هنری خود استفاده کردهاند؛ از جمله مارهای متقارن.
سازههای استادانه
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها از تکنیکهای بسیار مشابهی برای ساخت بناهای سنگی خود استفاده میکردند.
هنر متقارن
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها آثار هنری مشابهی خلق کردهاند که تأکیدشان بیشتر بر تقارن و نشانهشناسی رمزآلود استوار است.
نماد هیروگلیف آتن (دایره با نقطه ای در مرکز)
هر دو تمدن مصر باستان و ماقبل اینکا/اینکاها خدای خورشید خود را با دایرهای که نقطهای در مرکز خود دارد نشان میدادهاند که در هر دو تمدن نمادی از نهاد انسانی نیز بوده است.
منبع: http://www.richardcassaro.com
پیشنهاد می گردد مطالب زیر که در مورد تشابه تمدن های مختلف با همدیگر است نیز مطالعه شود :
دوست عزیز سلام.مطالب این کتاب برای پایان نامه من به عنوان چشم سوم مفید است امل کتاب را نتوانستم پیدا کنم گویا نیست تو را خدا برای به دست آوردن کتاب به من کمک کنید.