۲۰ سال صنعتیسازی، ۱۰ درصد طبیعت بکر را نابود کرد
طبیعت وحش در جهان در طی دو دهه گذشته به شکلی «فاجعهبار» کاهش یافته است.
پژوهشگران محیط زیست در نشریه «کرنت بیولوژی» گزارش دادهاند که از اوایل دهه ۱۹۹۰ تا کنون، کره زمین ۱۰ درصد سرتاسر طبیعت وحش خود را از دست داده است. این مساحت که دو برابر کل مساحت آلاسکا است، قربانی فعالیتهای صنعتی همچون شهرسازی، راهسازی، معدن، کشتوکار، لولهکشی شده است.
جیمز واتسون، استاد دانشگاه کوئینزلند و سرپرست این گروه از پژوهشگران در توضیح یافتههایشان مینویسد: «میزان ازدسترفتن طبیعت وحش تنها در دو دهه عمیقاً حیرتبرانگیز و بسیار غمگینکننده است.» این گزارش هشدار میدهد که این میزان خسارت میتواند به سادگی باعث شکستخوردن اهداف محیط زیستی مورد نظر جامعه جهانی شود.
در این پژوهش، طبیعت وحش به تمام نواحی طبیعی تقریباً دستنخورده اطلاق میشود که اختلالهای انسانی در آن به چشم نخورد. در عین حال این تعریف نافی حضور انسانها نیست، زیرا اجتماعهای انسانی گوناگونی از مردم بومی در چنین منطقههایی زندگی میکنند.
پژوهش یادشده با پیگیری تغییرات مساحت طبیعت وحش در طی زمان پس از ۱۹۹۰ و مقایسه نتیجه بهدستآمده با مساحت طبیعت وحش در آن سال نشان میدهد که سیاره زمین ۳.۳ میلیون کیلومتر مربع از طبیعت بکر خود، چیزی معادل ۹.۶ درصد از کل آن را طی تنها ۲۰ سال از دست داده است (نمودار ۱)؛ هزینهای گزاف برای فعالیتهای صنعتی انسانی.
این پژوهش همچنین بر نواحی جغرافیایی مختلفی تمرکز کرده است و برای هر ناحیه بهطور جداگانه میزان خسارتها را برآورد کردهاست؛ بهخصوص برای مناطقی از طبیعت وحش که در تعیین تعادل جوی سیاره یعنی در سطحی جهانی اهمیت دارند (نمودار ۲). بر اساس یافتههای آنها میزان خسارت بهطور خاص در آمازون و آفریقای مرکزی بسیار بالا بودهاست. حتی نواحی اندکی وجود دارند که دیگر تقریباً کل منطقه وحش خود را از دست داده است. «جنگلهای پستِ نواحی شمال غربی کنگو» و «جنگلهای پست نواحی شمالی گینه نو» از جمله این موارد هستند.
با این حال، یافتههای پژوهشگران نشاندهنده موفقیت برخی از طرحهای حمایتی از محیط زیست، همچون نمونه برزیل است. در حالیکه مناطق وسیعی از جنگلهای بارانیـاستوایی برزیل در سرتاسر دهه ۹۰ به آتش کشیده شد تا جا برای صنعت رو به رشد کشاورزی و دامداری باز شود، بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۲ میزان جنگلزدایی به لطف سیاستهای حمایتی دولت ۷۰ درصد کاهش پیدا میکند. ولی غمانگیز آنجاست که در سالهای اخیر بار دیگر همزمان با بحران در اقتصاد برزیل جنگلزدایی نیز افزایش یافته است.
نتیجه منطقی با دیدن روند از بینرفتن طبیعت وحش باید این باشد که سیاستگذاریهای ملی و بینالمللی برای محافظت از طبیعت وحش تشدید شوند و بودجه بیشتری به این کار اختصاص یابد. این اتفاقی است که بر اساس پژوهش یادشده تا کنون رخ نداده است. در این پژوهش یکی از موارد بررسیشده میزان بودجه اختصاصیافته به حمایت و حفاظت از طبیعت وحش است که به باور نویسندگان آن ابداً با میزان خسارتهای وارد آمده همخوانی ندارد و بسیار کمتر از میزان قابل قبول است و حتی کمبود آن به افزایش این تخریب دامن زده است.
یکی از مهمترین عواقب از بین رفتن طبیعت وحش و بهخصوص جنگلها که به «شش زمین» معروف هستند، به افزایش گازهای گلخانهای باز میگردد. درختان انبوه با جذب دیاکسیدکربن و بدلکردن آن به اکسیژن نقش مهمی در تعادل گازهای گلخانهای و تصفیه هوا دارند. پژوهش مورد اشاره تأکید میکند که تأثیر این میزان از دسترفتن طبیعت وحش بر افزایش گازهای گلخانهای ــ و در نتیجه، گرمایش زمین ــ حتی از تأثیر سوزاندن سوختهای فسیلی نیز بیشتر است.
برخی از دانشمندان همچون خود واتسون معتقدند که طبیعت وحش ازدسترفته به دلیل تغییرات محیطی پس از ناپدیدشدن آن دیگر قابل بازگشت نیست. حتی اگر برخی از این امیدوارتر باشند، اما باز هم با توجه به نتایج این پژوهش باید تأکید کرد که اقدام فوری برای محافظت از آنچه باقی مانده است، باید در اولویت سیاستگذاریهای آتی قرار بگیرد.